![]() |
محمود بهشتی لنگرودی با اعتصاب غذای خشک به بیمارستان رفت
صبح امروز یکشنبه 19اردیبهشت، زندانی سیاسی محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی که در اعتصابغذای خشک بهسر میبرد، بهدلیل وخامت حالش و خونریزی معدهاش به بیمارستان منتقل شد.
این زندانی سیاسی پیشتر در نامهیی اعلام کرده بود که همچنان بر ادامه اعتصابغذای خود مصمم است و تا دستیابی به خواستههای قانونیاش به اعتصاب ادامه میدهد.
لازم به یادآوری است: ”محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی پیشین کانون صنفی معلمان در اعتراض به حکم ۱۴ سال زندان خود از روز اول اردیبهشت 95اعتصاب غذایتر خود را در واکنش به بیتوجهی
دژخیمان زندان به خواستههایش از روز سیزدهم اردیبهشت تبدیل به اعتصابغذای خشک شده است.
حسین رونقی ملکی: وضعیت جسمی «بهشتی لنگرودی» نگران کننده است/ او به استقبال مرگ رفته است
در پنجمین روز از اعتصاب غذای خشک محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، حال وی «نامساعد» توصیف شده است.
به گزارش «سحام»، «حسین رونقی ملکی» زندانی سیاسی که روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشتماه پس از ۴۱ روز اعتصاب غذا از زندان اوین موقتا آزاد شده، درباره «محمود بهشتی لنگرودی» سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران مینویسد: با آقای محمود بهشتی لنگرودی از معلمان شریف و نیک ایران زمین هم بند بودم و تقریبا طی اعتصاب غذا هر لحظه که مریض و ناخوش میشدم و نای راه رفتن نداشتم، من را همراهی میکرد و از نگاهش نگرانی را میخواندم. او چون پدری دلسوز هر لحظه جویای حال من میشد و وضعیت جسمی من او را نگران میکرد.
او چند هفته است که اعتصاب غذا است و چند روز است که اعتصاب غذایش خشک است، یعنی آب هم نمیخورد. خواستهاش اجرای قانون است و آنگونه که او در حق من پدری کرد و نگرانم بود، همچون پسرش نگران حالش هستم و میدانم وقتی میگوید اعتصاب است یعنی چه! آنگونه که دیدهام میگویم اعتصاب غذا چه میکند:
شروع اعتصاب غذا سخت است، چند روز اول به شدت گشنگی آزارت میدهد و بی حس و حال میشوی. چند روز که میگذرد مثل قبل واضح نمیبینی و تاری دید پیدا میکنی، دست به موهایت که میکشی میبینی موهایت میریزد، کلمات را فراموش میکنی و در گفتار نیز با مشکل مواجه میشوی، هر روز این وضعیت تشدید پیدا میکند. سنگینی روی قفسه سینه، تنگی نفس، درد کلیه و معده و… که در اکثر موارد با خونریزی همراه میشود امان تو را میبرد. شبها خواب نداری هر لحظه که چشمهایت را میبندی به خودت میگویی نکند آخرین بار باشد که به خواب بروم و خوابم همیشگی شود. کمی ترس وجود آدم را میگیرد اما نیروی درونی بسیار قوی با تمام این خطرها و دردها، تو را مصمم پیش میبرد.
اعتصاب غذای تر و خشک هر کدام داستانی جدا دارند، اما اعتصاب غذای خشک داستانش فرق میکند، لبان و دهانت خشک میشود، و هر چه تلاش میکنی کمی فقط کمی گلویت را با آب دهانت تر کنی بیفایده است. پوستت چروکیده و خشک میشود و هر لحظه حس میکنی جثه ات را با فشار کوچک میکنند. استخوانهایت انگار مچاله شدهاند و درد میکنند. دیگر خندهات هم غم دارد میخندی اما گویی لحظه لحظه اشک میریزی، مدام نفس عمیق میکشی که آنگاه انگار جان از بدن آدمی خارج میشود. نای سخن گفتن هم نداری. تصاویری را تار در ذهنت مرور میکنی از خاطرات تلخ و شیرین زندگیت که انگار آنها هم رنگ باختهاند و سیاه و سفید شدهاند. اعتصاب غذای خشک که میکنی یعنی با آغوش باز به سوی مرگ میروی و این تلخترین و غم انگیزترین داستان اعتصاب غذا است.
اعتصاب غذا در هر صورت رنجآور است هم برای کسی که اعتصاب میکند و هم برای او که ناظر وضعیت اعتصاب کننده است بخصوص کسی که در کنار شخص اعتصاب کننده است و هر روز او را میبیند. او را میبیند که بدنش و توانش تحلیل می رود، لاغر میشود و جانش را در خطر جدی قرار می دهد. من نگران معلمی شریف و پدری عزیز و بزرگوار هستم!
آغاز اعتصاب غذای خشک محمود بهشتی لنگرودی
آدینه بیگی، همسر محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی است که از اول اردیبهشت ماه در اعتصاب غذا به سر میبرد. بر اساس گفتههای خانم بیگی، بهشتی لنگرودی به شدت بر ادامه اعتصاب خود تا رسیدن به خواستههای قانونی تاکید دارد.
محمود بهشتی لنگرودی، معلم و فعال صنفی زندانی، که از پانزده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده بود، از روز دوشنبه، سیزدهم اردیبهشت وارد اعتصاب غذای خشک مطلق (بدون آب و غذا) شده است.
متن مصاحبه حقوق معلم و کارگر را با هم میخوانیم:
- لطفا ما را در جریان آخرین وضعیت آقای بهشتی قرار دهید چرا ایشان وارد مرحله اعتصاب خشک شدهاند؟
بعد از رایزنیهای مکرر با مسئولین در هر سه قوه، و بعد از سه مرحله اعتصاب غذا، از آنجا که هیچ توجه اساسی به موضوع و خواستههای قانونی ایشان نشد، دور جدید اعتصاب غذا را از ابتدای اردیبهشت آغاز کردند و در نهایت، به دلیل بیتوجهی مسئولین، متاسفانه از روز دوشنبه سیزدهم اردیبهشت، این اعتراض را تبدیل به اعتصاب خشک مطلق کردند.
- ایشان در دوران مرخصی و پیش از اعتصاب در حال درمان بودند وضعیت پزشکی ایشان به چه صورت است؟
وضعیت بیماری ایشان، به دلیل فرصت کم مرخصی، عملا در حال حاضر به عفونت شدید و خطرناک تبدیل شده است و با وجود نیاز جدی به مصرف داروهای آنتی بیوتیک قوی، به خاطر اعتصاب غذا نمیتوانند دارو را مصرف کنند.
- به نظر شما آقای بهشتی در چه صورت اعتصاب خود را خواهد شکست؟
ایشان در نامه شروع به اعتصاب غذا، ضمن شرح کامل روند فعالیت های صنفی معلمان و وضعیت فعلی خود، خواسته خود را، توقف اجرای حکم تا زمان اعاده دادرسی در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه، طبق نص صریح اصل ۱۶۸ قانون اساسی عنوان کرده اند و به شدت بر ادامه اعتصاب خود تا رسیدن به خواسته های قانونی تاکید دارند.
- دوستان و همکاران ایشان چه قدمهایی در راستای برآورده شدن مطالبات ایشان می توانند انجام دهند؟
قطعا مهمترین قدمهای دوستان و همکاران، اطلاع رسانی، پشتیبانی از خواستههای به حق ایشان و پشتیبانی از این اعتصاب تا رسیدن به اهداف خواهد بود. مسئولین باید صدای تظلم خواهی معلمان زندانی را بشنوند. باید اضافه کنم امنیتی کردن فضا برای فعالیت صنفی معلمان ووارد کردن اتهامات بی اساس و بدون ارایه مستندات، با عناوین امنیتی، برای معلمان و فعالین دلسوز صنفی قابل تحمل نخواهد بود.
خانواده عبدالفتاح سلطانی:
تا دیر نشده شرایط درمان آقای سلطانی را فراهم کنید
در پی انتشار خبر انتقال عبدالفتاح سلطانی به بهداری زندان اوین، خانواده این وکیل زندانی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت او، خواستار ایجاد امکان برقراری تماس تلفنی با آقای سلطانی برای اطلاع از وضعیت او شدند تا بتوانند اقدامهای لازم را انجام دهند.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، چگونگی مواجهه مقامهای قضایی و امنیتی با موضوع درمان زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار، همواره با اعتراض خانواده این زندانیان مواجه بوده است. آنان با این اعتقاد که مقامهای مسئول در قوه قضاییه نسبت به سلامت عضو خانوادهشان که در زندان است، بیتفاوت هستند، بر اجرای قانون آیین دادرسی کیفری و آییننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تأکید دارند.
آقای سلطانی بر اساس گفته خانوادهاش، دچار نوسان فشار خون، مشکلات گوارشی و دیسک کمر و گردن است که نیاز به مراقبتهای ویژه دارد اما مقامهای مسئول از ایجاد شرایط مناسب برای درمان این وکیل زندانی خودداری کرده و گاه حتی کارشکنی نیز میکنند.
روز سه شنبه چهاردهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه آقای سلطانی در پی درد شدید ناحیه قفسه سینه، توسط اورژانس زندان به بهداری اوین منتقل و پس از گرفتن نوار قلب به بند ۳۵۰ بازگردانده شده است.
عبدالفتاح سلطانی، عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر و وکیل دادگستری که از شهریور ماه ۱۳۹۰ در زندان بهسر میبرد، پیش از این نیز در سال ۱۳۹۲ و در پی تشدید بیماری برای مدت ۴۱ روز در بیمارستان بستری شد که مقامهای مسئول با وجود ناتمام ماندن دوره درمان، او را به زندان بازگرداندند.
محروم بودن زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار از داشتن مراقبتهای مناسب و کافی پزشکی، یکی از موضوعهای مورد اعتراض نهادهای حقوق بشری به مقامهای مسئول در جمهوری اسلامی است.
خانواده آقای سلطانی با انتقاد از بیپاسخ گذاشتن درخواستهای همسر آقای سلطانی برای مرخصی درمانی این وکیل زندانی از سوی مقامهای مسئول در قوه قضاییه، بر لزوم تسریع در روند درمان آقای سلطانی از جمله اعزام به مراکز درمانی تخصصی تأکید کردند.
خانواده آقای سلطانی همچنین از مقامهای مسئول خواستند تا دیر نشده است، شرایط آرامی را برای درمان آقای سلطانی فراهم کنند.
تکذیب ادعاهای سخنگوی قوه قضاییه درباره امید کوکبی:
محسنی اژه ای اشتباه میکند
یک منبع آگاه به وضعیت امید کوکبی پس از اظهارات عجیب سخنگوی قوه قضاییه درباره اینکه او جاسوسی بوده که در نقش «کارمند فنی» اطلاعات به بیگانگان میداده به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفت: «اولا امید هیچ وقت به اتهام جاسوسی بازداشت، تفهیم اتهام یا محاکمه نشده و حتی در پروندهاش هم مطرح نبوده است. او به اتهام ارتباط با دولت متخاصم آمریکا و کسب مال نامشروع از طریق بورسیه تحصیلی، جوایز علمی و شرکت در کنفرانسهای تخصصی محاکمه شد و به ۱۰ سال حبس محکوم شد که این حکم بعدتر در دیوان عالی نقض شد.»
پنج روز پس از برداشته شدن کلیه راست امید کوکبی به دلیل ابتلا به توده سرطانی، سخنگوی قوه قضاییه در نشست رسانهای خود، روز یکشنبه پنجم اردبیهشت ماه در پاسخ به اینکه قوه قضاییه در خصوص این زندانی بیمار چه تصمیمی را اتخاذ می کند، گفت: «ایشان به اتهام جاسوسی محاکمه و به ۱۰ سال حبس محکوم شدهاند و حکمشان قطعی است. جرم جاسوسی برای بیگانه طبعاً در مواردی مجازات بالاتر از این دارد.»
غلامحسین محسنی اژهای در ادامه حرفهایش گفته است: «به نظرتان آیا اگر کارمند معمولی جاسوسی کند مهمتر است یا کارمند فنی که می تواند با دادن اطلاعات به بیگانه خسارت بیشتری را به کشور وارد کند.»
این منبع در واکنش به صحبت سخنگوی قوه قضاییه ایران به کمپین گفت: «آقای اژهای در مورد ادعای خسارت به کشور و میزان آن و مقایسات انجام شده اساسا در اشتباه است چون امید هیچ وقت نه کارمند معمولی و نه کارمند فنی هیچ نهاد دولتی یا نظامی در داخل ایران نبوده است. بنابراین امید کوکبی در شرایطی نبوده که دسترسی به هر گونه اطلاعات محرمانه یا طبقهبندی شده داشته باشد.»
این منبع با اشاره به اینکه حکم ده سال حبس امید کوکبی در دیوانعالی کشور نقض شد به کمپین گفت: «متاسفانه دادگاه تجدید نظر بدون اشاره به ایرادت مطرح شده در رای دیوان عالی کشور و دفاعیات وکیل، رای ده سال حبس را مجددا تایید کرد.»
هادی قائمی، مدیر کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در واکنش به اظهارات سخنگوی قوه قضاییه گفت: «دیوان عالی کشور رای داده که هیچ ادلهای برای اثبات اتهام جاسوسی امید کوکبی وجود ندارد. این اظهارات آقای اژهای فقط یک چیز را میگوید که ایشان از نهادهای امنیتی که امید را بازداشت کردهاند حمایت میکند و نمیخواهد اشتباه پنج سال پیش جبران شود.»
سخنگوی قوه قضاییه همچنین با اشاره به اینکه «افراد داخل زندان هم مانند افراد دیگر مریض می شوند.» گفت: «اگر در داخل زندان امکانات زندان باشد که معالجه می شود در غیر این صورت به بیرون منتقل می شود.» آزاد شدن امید کوکبی را منوط به نظر پزشک قانونی کرد.
آقای اژهای گفت: «اگر پزشک قانونی نظر دهد که حضور یک زندانی در زندان به طور مطلق و یا تحت شرایطی در زندان وضعیت او را تشدید می کند تصمیم لازم اتخاذ می شود. در این صورت سازمان زندانها و دادیار زندان با نظر پزشک قانونی می تواند شرایطی را فراهم کند و اگر شرایط بیماری طوری باشد که باید قرنطینه شود و به هیچوجه امکان حضور وی در زندان نیاز نیست، لذا باید در بیمارستان ویژه تحت بستری باشد که همه این امکانات با نظر پزشکی قانونی انجام می شود.»
با این حال سعید خلیلی، وکیل امید کوکبی چند ساعت قبل از مصاحبه مطبوعاتی آقای اژهای در گفتگو با خبرگزاری ایلنا گفت حتی خدمات اولیه پزشکی از موکلش و انجام سونوگرافی از او دریغ شده بوده وگرنه سرطان او بسیار زودتر تشخیص داده می شده و جلوی بدخیم شدن و برداشت کلیه نیز گرفته می شده است.
سعید خلیلی، وکیل امید کوکبی در این گفتگو گفته است: «موکلم مدتها بود که در زندان از درد کلیه و بعضا دفع سنگ شکایت داشت، ولی تنها به دادن یک مسکن اکتفا می شد و مهم ترین و رایجترین خدمات اولیه پزشکی در این نوع دردها که همان انجام سونوگرافی است، از وی دریع شد، وگرنه وجود تومور و سپس بدخیم بودن آن خیلی زودتر قابل شناسایی بود و احتمالا برداشتن کلیه لازم نبود.»
این وکیل همچنین با اشاره به اینکه هنوز پاسخ آزمایش پاتولوژی امید کوکبی نیامده تا مشخص شود آیا سرطان به بخشهای دیگر بدنش سرایت کرده یا خیر، گفت: «اما بر اساس گفته پزشک معالج زندگی او در اینده باید همراه با مراقبتهای دقیق پزشکی و در محیطی به دور از استرس و فشارهای عصبی باشد که قطعا محیط زندان می تواند برایش خطرناک و مشکل زا باشد.»
همچنین یک منبع آگاه به پرونده امید کوکبی در گفتگویی با کمپین گفته بود تا اواخر سال ۱۳۹۴ معاون سابق دادستان تهران اجازه برای انتقال او به بیمارستان برای رسیدگی به بیماری کلیه، گوارش و دندان امید را نمی داده و به همین دلیل منجر به پیشرفت بیماری سرطان شده است.
این منبع با اظهار تاسف از اینکه بیماری سرطان امید کوکبی بسیار دیر تشخیص داده شده روز سی فروردین ماه ۱۳۹۵ به کمپین گفت:«اگر اولین بار در آبان نود که سنگ دفع کرد پس از خونریزی و درد ناشی از دفع به بیرون اعزام می شد طبیعتا و طبق روال معمول مورد سونوگرافی قرار می گرفت. حتی یک عکس سونو (گرافی) وجود تومور را نشان می دهد. امید بارها بابت درد کلیه یا درد شکم به بهداری زندان مراجعه کرده بود.»
اگرچه سخنگوی قوه قضاییه در مصاحبه مطبوعاتی خود گفت در صورت عدم امکان معالجه زندانی در بهداری زندان، او به بیرون منتقل می شود اما واقعیت سالهای اخیر خلاف این اظهارات را نشان می دهد. از سال ۱۳۸۸ تاکنون طبق آنچه کمپین دریافت کرده، هفت زندانی سیاسی به نامهای سرهنگ حمید قاسمی، هدی صابر، محسن دکمه چی، علیرضا کرمی خیرآبادی، افشین اسانلو، منصور رادپور و شاهرخ زمانی به علت تاخیر در انتقال به بیمارستان یا سهل انگاری در درمان در زندان های رجایی شهر و اوین جان باخته اند. علاوه بر این زندانیان بیمار بسیاری در زندان به سر می برند بدون اینکه برای درمان به بیرون منتقل شوند.
دادگاه تجدید نظر حکم زندان آتنا فرقدانی را کاهش داد.
با صدور حکم نهایی مدت حبس این کاریکاتوریست از ۱۲ سال و ۹ ماه حبس به ۱۸ ماه کاهش یافت. با توجه به حکم نهایی و با در نظر گرفتن مدت بازداشت، فرقدانی آذر ماه امسال آزاد خواهد شد.
خانواده این زندانی گفته اند تاکنون هیچ حکمی به وکیل و یا خانواده وی اعلام نشده است.
شایان ذکر است که پیش از این در خرداد ماه ۱۳۹۴ شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، آتنا فرقدانی را با سه اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و توهین به رهبری، رییس جمهوری، نمایندگان مجلس و ماموران بند ۲ الف سپاه در حین بازجوییاش» به ۱۲ سال و ۹ ماه حبس محکوم کرده بود.
در اعتراض یه احکام سنگین قضایی
محمود بهشتی لنگرودی اعتصاب غذا کرد!
محمود بهشتی لنگرودی دبیرکل پیشین و سخنگوی فعلی کانون صنفی معلمان ایران در زندان اعلام اعتصاب غذا کرد.
به گزارش سایت حقوق معلم و کارگر متن بیانیه این فعال مدنی به شرح زیر است: وی از جمله نوشته است:
به نام خداوند جان و خرد
این جانب محمود بهشتی لنگرودی، دبیرکل پیشین و سخنگوی فعلی کانون صنفی معلمان ایران در اعتراض به احکام ظالمانهیی که توسط قضات دادگاههای انقلاب، صلواتی و مقیسه برایم صادر گردیده و مجموعاً بنده را به 14سال حبس محکوم کردهاند. از روز چهارشنبه اول اردیبهشت ماه 1395 تا زمان توقف اجرای حکم و برگزاری دادگاه علنی و قانونی دست به اعتصابغذا خواهم زد و به جز آب، چای، قند و نمک چیز دیگری نخواهم خورد. لازم به ذکر است مسئولیت هر اتفاق ناگواری که طی مدت اعتصابغذا و یا پس از آن برایم پیش آید، متوجه تمام کسانی خواهد بود که در برابر تظلم خواهی این جانب سکوت یا بیاعتنایی کنند. چرا به چهارده سال حبس محکوم شدم؟
پرده اول:
انقلاب پیروز شد و پس از آن جنگ هشت ساله و فقر و نداری و خزانه خالی و تحمل و صبوری...
پرده دوم:
جنگ به پایان رسید و دوران سازندگی آغاز شد و مسئولان شروع به تقسیم غنایم کردند و سهم خواهیها باعث بروز تبعیضهای آشکار و گسترده و حقوقهایی که هیچ تناسبی با تورم رو به افزایش نداشت و آغاز تدریجی زمزمه ها و اعتراضات.
پرده سوم:
دوران اصلاحات آغاز گردید و... معلمان صاحب تشکلهای مجوز داری با نام کانونهای صنفی شدند، کانون هایی که از همان ابتدای شروع فعالیت با موج رو به افزایش مطالبات و اعتراضات فرهنگیان مواجه بودند که حاصل آن برگزاری تجمعات و تحصن در سراسر کشور بود. نهایتاً پس از بازداشت این جانب بهعنوان دبیرکل کانون صنفی معلمان و همچنین سخنگوی همین تشکل، پرونده ما به دادگاه انقلاب ارسال و پس از مدتی پرونده مذکور مختومه و برایمان منع تعقیب صادر گردید...
پرده چهارم
عمر دولت اصلاحات... پایان رسید و دولت تاریخی احمدینژاد روی کار آمد و در اقدامی شگفتانگیز تقاضای استرداد لایحه مدیریت خدمات کشوری را به مجلس ارایه داد. این امر فرهنگیانی را که پس از سالها انتظار به این لایحه دل خوش کرده بودند به خشم آورد و تجمعات گستردهیی مقابل مجلس شکل گرفت و تجمعکنندگان خواهان تسریع و اجرای بیقید و شرط لایحه مذکور شدند. اما این تجمعات مسالمتآمیز و بدون حاشیه با دخالت نیروهای سرکوبگر در روز 23اسفند 85 به خشونت کشیده شد و تعداد بیشماری از فعالان سراسر کشور به حبس های کوتاه و طولانی مدت، اخراج، تبعید و انفصال از خدمت محکوم شدند. که بنده هم به 4سال حبس تعلیقی محکوم شدم.
پرده پنجم:
زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 88 فرا رسید... و حوادثی که پس از آن رقم خورد دولت مدعی مهرورزی انتقام گیری را آغاز و دست نیروهای تحتامر خود را برای سرکوب مخالفان بازگذاشت. در نتیجه موج جدیدی از دستگیریها و پرونده سازیها آغاز و در کنار سایر دوستان این جانب مجدداً با رأی قاضی صلواتی در دادگاه چند دقیقهای به 5سال حبس تعزیزی محکوم گردیدم و این در حالی بود که هیج مستند محکمه پسندی برای صدور چنین حکمی وجود نداشت.
پرده ششم:
عمر دولت دوم احمدینژاد نیز به پایان رسید و... دولت روحانی روی کار آمد... برای فرهنگیان که آتش زیر خاکستر بودند... و معلمان به برکت گروههای تلگرامی فعالیتهای گستردهیی را آغاز کردند و گروههای 100 و 200نفره مجازی در سراسر کشور شکل گرفت که حاصل اتحاد آنها برگزاری تحصنها و تجمعات خود جوش و بدون رهبریت خاص در سراسر کشور بود. این تحصنها و تجمعات که در میانه راه با حمایت و هدایت کانونهای صنفی معلمان سر و سامان یافته و عمدتاً به تجمعات سکوت شهرت پیدا کرد... اما با ورود و دخالت بخشی از سپاه به موضوع معلمان بار دیگر موج دستگیریها آغاز و تعدادی از فعالان کانون از جمله این جانب بازداشت و روانه زندان شدیم و پس از مدتی پروندهها به دادگاه انقلاب ارسال گردید و این جانب این بار با رأی قاضی مقیسه به 5سال حبس محکوم شدم که این رأی هنوز در دادگاه تجدید نظر تأیید نگردیده است.
در نتیجه مجموع احکام این جانب محمود بهشتی لنگرودی معلم بازنشسته آموزش و پرورش و از اعضای با سابقه کانون صنفی معلمان در کشوری که ادعا شده بود آزادترین کشور جهان است به 14سال رسید.
چرا اعتصابغذا میکنم؟
گاندی میگوید: اگر ما نمیتوانیم بهصورت مردان و زنان آزاد زندگی کنیم باید از مردن خود شادمان باشیم. (همه مردم برابرند ص 255)
اگر چه این جانب مطابق قوانین جاری کشور بهویژه اصل 27 قانون اساسی هیچیک از فعالیتهای صنفی خود را جرم قلمداد نمیکنم اما بفرض احتمال مجرمیت مطابق اصل168 قانون اساسی جرایمی این چنین که با انگیزههای خیر خواهانه انجام میشود میبایست در دادگاههای عادی - علنی و با حضور هیئت منصفه مورد بررسی قرار گیرد که متأسفانه... بیش از 37سال است که دادگاههای انقلاب بهصورت غیرعلنی و غیرقانونی به بررسی این پروندهها میپردازند و به واسطه احکام ظالمانه آنها انسانهای بیگناه زیادی به بند کشیده شده و یا در انتظار روانه شدن به زندانها هستند. و این جانب همانگونه که شرح دادهام در 3 حکم مجزا در همین دادگاههای غیرعلنی به 14سال حبس محکوم گردیدهام. لذا از آن جا که اعتراض را حق مسلم خود میدانم و گفتگوها و رایزنیها را بیحاصل، پیشاپیش از خانواده خود بهویژه همسر گرامیم که بیشترین آسیبها را در صورت اعتصاب غذایم تحمل خواهد کرد صمیمانه عذر میخواهم، همچنین از اقوام و دوستان و سایر عزیزانی که با شنیدن خبر اعتصابغذای مجدد من آزرده و رنجیده میگردند پوزش میخواهم.
به امید روزی که،
دوباره نغمه آزادی را
مرغان خوش نوا
برخاسته از خاکستر ققنوسهای شب ستیز
فریاد خواهند کرد
و سوگ سیاوشان
ما را
به فردایی پرغرور
و صبحی روشن
از پس این شام تیره
رهنمون خواهد بود.
والسلام
۱۳۹۵/۰۱/۳۱
محمود بهشتی لنگرودی
وخامت حال نابغه فیزیک و تنها جوان ایرانی دارای دکترای فیزیک لیزر در کشور
وکیل مدافع امید می گوید: او نیازمند جراحی فوری نفروکتومی یا برداشت کامل کلیه به همراه تومور بدخیم کلیوی است. او افزود امید در مدت ۵ سال و ۳ ماهی که در زندان بود چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
« امید کوکبی زاده ۱۳۶۱ در گنبد کاووس٬ برگزیده المپیاد دانشجویی و دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس امریکا ست. وی باکسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در رشته فیزیک ومکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند. فوق لیسانس خود را در المان و دکترا را در اسپانبا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر گذراند. پس از اتمام دکترا برای ادامه تحصیل دانشگاه تگزاس امریکا که بالاترین سطح علمی در رشته فیزیک اتمی را میان دانشگاههای دنیاست برگزید. در دوران تحصیل چندین بار برای دیدار با خانواده به ایران سفر کرده بود. در آخرین سفر٬ بهمن ۸۹ هنگام برگشت به امریکا در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد و به جرم ارتباط با آمریکا به ده سال زندان محکوم گردید.
امید نویسنده ۷ مقاله تخصصی در مجلات دانشگاهی فیزیک است که در ۱۶ کنفرانس علمی آنها را ارائه داده است.
وکیل مدافع امید می گوید: او نیازمند جراحی فوری نفروکتومی یا برداشت کامل کلیه به همراه تومور بدخیم کلیوی است. او افزود امید در مدت ۵ سال و ۳ ماهی که در زندان بود چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است. او ادامه داد:با توجه به اینکه او یک نابغه فیزیک و تنها جوان ایرانی دارای دکترای فیزیک لیزر در کشور است. جای امثال کوکبی ها در دانشگاهها و خدمت به توسعه علمی کشور است اما اکنون این سرمایه علمی در وضعیت خطرناکی قرار گرفته است. صرف نظر از کفایت ادله و مستندات ارائه شده در لوایح دفاعیه و نیز رای دیوان در اثبات بی گناهی او٬ اکنون علاوه بر اینکه طبق قانون بیش از دو سال است که شرایط و استحقاق برخورداری از آزادی مشروط را دارد و جواد لاریجانی هم در اسفند ۹۳ در گفتگویی از شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی وعده آزادی وی را داده بود ٬ با کمال تعجب نمی دانیم چه دست هایی تاکنون مانع تحقیق این همه راه ها برای آزادی ایشان شده اند.»
ابراهیم مددی نایب رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد امروز ۲۸فروردین در شعبه ۲۶دادگاه انقلاب محاکمه شد.
ابراهیم مددی عضو هیئت مدیره و نایب رئیس سندیکای کارگران شرکت واحدامروز ۲۸فرودین به جرم اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی در دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ محاکمه شد، آقای صالح نیکبخت به عنوان وکیل مدافع آقای مددی در دادگاه حضور داشتند و لایحه دفاعی را در ۹صفحه تقدیم دادگاه کردند و اتهامات وارده به موکلشان را بی اساس و فاقد مستندات خواندند و از دادگاه درخواست تبرئه موکلشان را کردند.
محاکمه آقای مددی از ساعت نه وسی دقیقه صبح آغاز شد و تا ده ونیم بپایان رسید، مددی اتهامات واراده را رد کرد و بر اساس مستندات ارائه شده توسط وکیل مدافع به دادگاه فعالیت های سندیکایی را قانونی دانسته و حق اعتراض و دادخواهی و داشتن سندیکا را حق مسلم همه ی کارگران دانسته و به هیچ عنوان اتهامات وارده را قابل قبول ندانسته.
مددی در طی سالها تلاش برای ایجاد تشکیلات سندیکایی چندین بار توسط عوامل امنیتی اطلاعاتی دستگیر و به زندان و بند ۲۰۹ اوین رفته که یکبار به علت شرکت در اعتصابات سال ۱۳۸۴ رانندگان شرکت واحد در دادگاه انقلاب شعبه ۱۴محاکمه شد و به ۳ونیم سال حبس محکوم شد که دوران محکومیت خود را در زندان اوین بند ۳۵۰ تا آخر بدون مرخصی سپری کرد.
مددی یکبار دیگر هم در دادگاه انقلاب برای فعایت های سندیکایی توسط قاضی مقیسه به دوسال حبس محکوم شد که پس از تحمل حدود پنج ماه زندان انهم در بدترین شرایط زندان قزلحصار از سوی دادگاه تجدید نظر تبرئه گردید و از زندان آزاد شد.
لازم به توضیح است که داود رضوی دیگر عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در ۲۳ دی ماه سال نود وچهار توسط قاضی احمد زاده با همان اتهامات وارده به آقای مددی محاکمه گردید و به ۵سال حبس تعزیری محکوم شد که منتظر صدور رای دادگاه تجدید نظر می باشد. ابراهیم مددی و داود رضوی در اردیبهشت ماه سال ۹۴ در حالی که چند روز به اول ماه مه روز جهانی کارگر نمانده بود در منزل شخص خود در نیمه های شب توسط عوامل وزارت اطلاعات دستگیر شدند و یکسره به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند که بعد از ۲۲روز بازداشت با قرار صد میلیونی از زندان اوین آزاد شدند.
رضا شهابی عضو دیگر هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که بیش از ۵ سال از دوران محکومیت شش سال خود را در زندان اوین سپری کرده است و اکنون در مرخصی پزشکی بسر میبرد در بهمن ماه سال گذشته توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به یک سال حبس مجددا توسط قاضی احمد زاده محکوم شد که در دادگاه تجدید نظرعین حکم صادره علیه شهابی تایید گردید .
متاسفانه در دوسال گذشته فشار برفعالین سندیکایی و کارگری واعضای کانون صنفی معلمان شدت و افزایش یافته و چندین تن از فعالین کارگری و معلمان با همین اتهامات روانه زندان شده اند و حبس های سنگین گرفته اند .
سندیکای کارگران شرکت واحد ضمن محکوم کردن اینگونه احکام صادره علیه فعالین سندیکایی و کارگری خواستار برچیده شدن فضای امنیتی و پلیسی علیه کارگران و فعالین معلمین است و خواستار آزادی همه ی کارگران و معلمین زندانی است که برای فعالیت هایی سندیکایی و کارگری در زندان می باشند و بار دیگر اعلام می کند با این فشارها و برخوردهای امنیتی و پلیسی کارگران و دیگر فعالین سندیکایی هرگز دست از خواسته های بحق خود بر نخواهند داشت و داشتن تشکیلات مستقل سندیکایی و کارگری را حق مسلم تمامی کارگران می دانند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
اعتصاب با لبانی دوخته زندانی سیاسی افشین سهرابزاده
زندانی سیاسی افشین سهرابزاده که در زندان میناب تبعید است، در اعتراض به ممانعت از رسیدگی های پزشکی، از ۲۳ فروردین با دوختن لبان خود دست به اعتصابغذا زده است.
این زندانی سیاسی از سرطان روده رنج میبرد و اکنون نیز دچار مشکلات تنفسی و خونریزی داخلی است.
دادستانی در اعطای مرخصی پزشکی سنگاندازی میکند
امید کوکبی به سرطان کلیه مبتلا شده است!
وکیل مدافع فیزیکدان جوان ایرانی که به حبس محکوم شده، از وضعیت موکل خود خبر داد و گفت: کوکبی به سرطان کلیه مبتلا شده است.
سعید خلیلی در گفتوگو با ایلنا، اظهار داشت: متاسفانه پس از آزمایشها و معاینههای متعدد در بیمارستان، عارضه کلیوی وی، سرطان کلیه (Renal Cell Carcinoma) از جهت وجود تومور بدخیم در کلیه راست وی، تشخیص داده شده است.
به گفته خلیلی، کوکبی نیازمند جراحی فوری نفروکتومی یا برداشت کامل کلیه به همراه تومور بدخیم کلیوی است که باید هر چه زودتر صورت پذیرد و هرگونه تعلل میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را به بار آورد.
وکیل مدافع کوکبی افزود: موکلم پیش از این نیز در مدت ۵ سال و ۳ ماهی که در حبس بود، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
خلیلی افزود: اگرچه دیوانعالی کشور در رای صادره خود در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۹۳ جرم انتسابی را فاقد مستندات کافی دانسته بود، اما در هر صورت این حکم در شعبه همعرض (شعبه ۵۴) بدون التفات به مفاد رای دیوان، ابرام شد.
او ادامه داد: با توجه به اینکه او یک نابغه فیزیک و تنها جوان ایرانی دارای دکترای فیزیک لیزر در کشور است و در شرایطی که مقام رهبری دائما بر توجه به علم وتوسعه علمی تاکید میکنند و جای امثال کوکبیها در دانشگاه و خدمت به توسعه علمی کشور است، اما اکنون این سرمایه علمی در وضعیت خطرناکی قرار گرفته است. صرفنظر از کفایت ادله و مستندات ارائه شده در لوایح دفاعیه و نیز رای دیوان در اثبات بیگناهی او، اکنون علاوه بر اینکه طبق قانون بیش از دو سال است که شرایط و استحقاق برخورداری از ازادی مشروط را دارد و آقای جواد لاریجانی هم در اسفند۱۳۹۳ در گفتگویی با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی وعده عفو و آزادی وی را داده بود، با کمال تعجب نمیدانیم چه دستهایی تاکنون مانع تحقق این همه راهها برای آزادی ایشان شدهاند.
وکیل کوکبی تصریح کرد: در عین حال هم علاوه بر آزادی مشروط اکنون ایشان بر اساس ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری شرایط توقف اجرای حکم و آزادی را دارد. این ماده قانون میگوید «هرگاه محکومٌعلیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق میاندازد.» چنانچه در جرائم تعزیری امیدی به بهبودی بیمار نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری، پس از احراز بیماری محکومٌ علیه و مانع بودن آن برای اعمال مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب دیگر با در نظر گرفتن نوع بیماری و مجازات به مرجع صادرکننده رأی قطعی ارسال میکند. و هرگاه حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور توقف اجرای آن، طبق مقررات این ماده اقدام میکند.
خلیلی تاکید کرد: موکلم شرایط برخورداری از عفو رهبری سال جاری را دارند و اعمال این دو مورد اخیر یعنی اعمال ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری و عفو رهبری در حق زندانی الزامی بوده و بستگی به نظر دادگاه یا زندان ندارد، در هر صورت ادامه حبس ایشان علاوه بر مخاطرات جانی فاقد مجوز قانونی است، بنابراین به دلایل انسانی و اسلامی و اثبات عطوفت اسلامی و هم برای جلوگیری از خطرات احتمالی برای این سرمایه علمی و پیامدهای سوء آن از مقامات محنرم جمهوری اسلامی بویژه مسئولان محترم قوه قضاییه میخواهیم به وضعیت این جوان زندانی عنایت ویژه داشته و هرچه سریعتر تمهیدات آزادی وی را فراهم کنند.
اعلام اعتصاب غذای نامحدود «اسماعیل عبدی» و «جعفر عظیم زاده»
«جعفر عظیمزاده» و «اسماعیل عبدی» دو تن از فعالین کارگری و فرهنگی زندانی، با انتشار بیانیهی مشترکی اعلام کردند همزمان با روز جهانی کارگر دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.
در نسخهای از این بیانیه که برای انتشار در اختیار «سحام» قرار گرفته، آمده است:
امروزه بر هیچ انسان شریف و منصفی پوشیده نیست که میلیونها کارگر و معلم و دیگر زحمتکشان کشور با شرایط معیشتی طاقتفرسا و غیرقابل تحملی دست به گریبانند و سالهاست ابتداییترین حقوق انسانی آنان به طور وقفه ناپذیری پایمال میشود.
تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر، عدم پرداخت به موقع دستمزدها در ابعادی گسترده، نابودی کامل امنیت شغلی اکثریت قریب به اتفاق کارگران با قراردادهای موقت و سفید امضا و بخش چشمگیری از معلمان تحت عناوین مختلفی همچون معلمان آزاد، حقالتدریس، شرکتی، پیمانی و پیش دبستانی، بهکارگیری معلمان آزاد با مدارک تحصیلی لیسانس و بالاتر با حقوق سیصد هزار تومانی و بدون بیمه، نهادینه کردن گسترده شرکتهای پیمانکاری در صنایع بزرگ و متوسط دولتی و غیردولتی و غارت مضاعف دسترنج کارگران، گسترش کار کودکان، عدم اجرای کامل قانون نظام هماهنگ پرداخت و مصوبات هیات وزیران در مورد فرهنگیان شاغل و بازنشسته، رشد فزاینده مدارس غیرانتفاعی و هیات امنایی و نابودی تدریجی آموزش و تحصیل رایگان، غارت و چپاول صندوق تامین اجتماعی و برخی دیگر از صندوقهای بازنشستگی، ممنوعیت ایجاد تشکلهای مستقل کارگران و معلمان و امنیتی کردن اعتراضات آنان، قطع سوبسید کالاهای اساسی مانند نان، آب،برق، گاز، لبنیات و…، تنها گوشههایی از بی عدالتیها و شرایط مشقت باری است که بر کارگران و معلمان تحمیل شده است.
تحمیل چنین وضعیتی بر کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان به مثابه اکثریت عظیم مردم ایران، امروزه عرصه را چنان بر زندگی و هستی آنان تنگ کرده است که علیرغم جا افتادن اجباری کار روزانه ۱۲ ساعته و حتی ۱٨ ساعته در میان کارگران به عنوان ساعت کار معمول و روی آوری معلمان به مشاغل دوم و سوم، آنان نه تنها قادر به تامین حداقلهایی از استانداردهای زندگی امروزی نیستند، بلکه اکثریت عظیمی از آنها از خط فقر به خط بقا رانده شدهاند.
اما پاسخ دولتهای مختلف به این وضعیت فلاکتبار، تنها و تنها تشدید سرکوب اعتراضات صنفی کارگران و معلمان، تلاش برای تحمیل بیحقوقی بیشتر به آنان و بر این بستر تسهیل زمینههای غارت و چپاول روز افزون سفرههای خالی آنها بوده است.
به طوریکه در نتیجه این سیاستها از زمان استقرار دولت روحانی به این سو بخشنامه ممنوعیت اعتصاب و اعتراض از سوی قوه قضائیه بطور رسمی به برخی مراکز کارگری ابلاغ شده، دامنه سرکوب اعتراضات کارگران و معلمان در ابعادی سراسری به اعتراضات آرام آنان در محل کارشان گسترش پیدا کرده، صدها کارگر و معلم احضار، بازداشت و تحت تعقیب قضایی قرار گرفته اند، چهرههای موثر معدود تشکلهای مستقل کارگران و معلمان با اتهامات سنگین امنیتی مواجه شدهاند و تعدادی از آنان و منجمله ما در حال گذراندن حبسهای طولانی در زندانهای کشور هستیم.
به ما اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور» زدهاند و بر این اساس با حکمهای طویل المدت در زندان اوین محبوس هستیم. ما همچون هزاران کارگر و معلم معترض، هیچ فعالیتی جز دفاع از کرامت انسانی خود و هم طبقهایهایمان نداشتیم. تمام فعالیتهای ما و دیگر همکاران زندانیمان در کانون صنفی معلمان، اتحادیه آزاد کارگران ایران و دیگر تشکلهای مستقل کارگری و معلمان در مقابل دیدگان افکار عمومی قرار دارد و بر همگان روشن است.
فعالیتهای ما برای دستیابی به مطالبات قانونی و انسانیمان چنان محرز است که حتی مصادیقی هم که بر اساس آنها در پروندههایمان به ما اتهامات امنیتی وارد کردهاند تماما معطوف به فعالیتهایی از قبیل جمعآوری امضا در اعتراض به دستمزدهای زیر خط فقر، ایجاد تشکلهای مستقل کارگران و معلمان و فعالیت در آنها، شرکت در تجمعات صنفی در مقابل مجلس و وزارت کار و ارائه نامههای اعتراضی به نهادهای مسئول و دیگر کنش گریهای صنفی است.
بدینگونه بر اساس مستندات رایهایی که بر علیه ما صادر شده است باید گفت هرگونه تلاش برای اجرای قوانین حداقلی موجود و مبارزه برای بهبود شرایط زندگی و معیشت کارگران و معلمان در این کشور اقدام علیه امنیت ملی محسوب میشود.
ما میدانیم و بر این امر اذعان داریم که با فعالیتهایمان امنیت و آسایش کسانی را که بر بستر قانون شکنی و تحمیل فقر و فلاکت بر کارگران و معلمان سالیان سال دست به غارتگری زدهاند به خطر انداختهایم و با اصرار بر تحقق خواستهای بر حقمان تداوم منافع چپاوگرانهی آنان را به چالش کشیدهایم.
اما آنان با نشاندن منافع و امنیت خود به جای امنیت ملی کشور و بر این بستر با هدف وا داشتن کارگران و معلمان معترض برای تمکین به وضعیت فلاکتبار موجود، ما و دیگر فعالین کارگری و معلمان را به بند کشیدهاند.
لذا ما در گرامیداشت اول ماه می روز جهانی کارگر و اعلام همبستگی با کارگران جهان، به مناسبت این روز بزرگ در اعتراض به امنیتی کردن فعالیتهای صنفی و تجمعات و اعتصابات کارگران و معلمان، دستمزدهای زیر خط فقر، ممنوعیت برگزاری مستقلانه و آزادانه روز جهانی کارگر و روز جهانی معلم، عدم شفافیت و عمل موثر سازمان جهانی کار ILO در قبال نقض حقوق بنیادین کارگران و معلمان ایران و با خواست خارج کردن اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور» و دیگر اتهامات امنیتی از پروندههای مفتوح کارگران و معلمان معترض و برداشتن اینگونه اتهامات جعلی و ساختگی از پروندههای خود و دیگر فعالین کارگری و معلمان زندانی از روز دهم اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهیم زد.
رونوشت به: کنفدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری ITUC و سازمان جهانی معلمان EI
جعفر عظیمزاده، زندان اوین – بند ٨
اسماعیل عبدی، زندان اوین- اندیشگاه ٨
بیخبری مطلق از وضعیت «آفرین چیتساز»، روزنامهنگار زندانی
آفرین چیتساز، روزنامهنگاری که آبان ۱۳۹۴ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ایران بازداشت شده، پنج ماه و نیم است که مشخص نیست در چه وضعیتی بهسر میبرد.
یک منبع آگاه که نامی از او برده نشده در مورد آفرین چیتساز به کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران گفت: «او از زمان بازداشت تا کنون وکیل هم ندارد.»
این منبع افزود: «ما متأسفانه هیچ اطلاعی از وضعیت او نداریم و حتی نمیدانیم که به چه علت در این پنج ماه وکیلی برای خود انتخاب نشده است. فقط میدانیم که در زندان اوین بهسر میبرد.»
بهگفته این منبع، خانواده آفرین چیتساز نیز «مایل به اطلاعرسانی در مورد وضعیت او نیستند.»
همچنین مشخص نیست این روزنامهنگار دقیقاً در چه سلولی از زندان اوین بهسر می برد، اتهامش چیست و تاریخ دادگاهش چه زمانی است.
عیسی سحرخیز، احسان مازندرانی، سامان صفرزایی و آفرین چیتساز چهار روزنامهنگاری هستند که در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۹۴ از سوی سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. داود اسدی، روزنامهنگار دیگری است که از زمان دقیق بازداشت او، فعالیتها و نحوه بازداشتاش اطلاعی در دست نیست.
احسان مازندرانی، داود اسدی و سامان صفرزایی در اواخر اسفندماه ۱۳۹۴ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به دو اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه شدند و اکنون منتظر رأی دادگاه هستند.
عیسی سحرخیز نیز افزون بر دو اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به دو اتهام دیگر «نشر اکاذیت و توهین به رئیس قوه قضائیه» متهم شده اما هنوز زمان دادگاه او مشخص نشده است. سحرخیز به دلیل تشنجهای پیاپی از روز ۱۹ اسفندماه از زندان به بیمارستان منتقل شد و اکنون در آنجا بهسر میبرد.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران میگوید این روزنامهنگاران از اعضای «شبکه نفوذی وابسته به دولتهای آمریکا و انگلیس» بودند.
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی روز ۱۹ آبان ۱۳۹۴ در یک نشست خبری گفته بود: «آزادی خبرنگاران زمان زیادی نخواهد برد.»
با این حال آنها با گذشت پنج ماه هنوز در بازداشت بهسر می برند و حتی با آزادیشان با قرار وثیقه هم موافقت نشده است و به چندین اتهام متهم و دادگاهی شدهاند.
ایران با ٣۶ روزنامهنگار و شهروند خبرنگار زندانی یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانهای است. این کشور در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات در سال ٢٠١۵، از میان ۱۸۰ کشور در رتبه ۱۷۳ قرار دارد.
ایجاد رعب و وحشت توسط عوامل ناشناس در مقابل منزل نسرین ستوده
روز سهشنبه ۱۰ فروردین ماه، عوامل ناشناس با شکستن تمام اتومبیلهای پارکشده در مقابل منزل نسرین ستوده موجب رعب و وحشت در محل زندگی این وکیل مدافع حقوق بشر شدند.
رضا خندان، فعال مدنی و همسر نسرین ستوده در صفحه شخصی خود نوشت: گروهی چند نفره سر خیابان از ماشین شان پیاده و وارد کوچه شده و از ابتدای کوچه به ترتیب شروع به تخریب و شکستن شیشه های تمام خودروهای پارک شده در کوچه شده اند. صدای شکستن شیشه های ماشین ها عین صدای شلیک گلوله بود که پشت سرهم می آمد. ظرف چند دقیقه حداقل ۱۶ ماشین را تخریب و با فحاشی و ایجاد رعب و وحشت در ساعت یک و نیم شب از محل گریخنتند.
نسرین ستوده، حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از حقوق کودکان بوده و وکالت پروندههای بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانیِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته است.»
«حسین رونقی ملکی» و «سعید رضوی فقیه» به دلیل اعتصاب غذا در شرایط وخیمی قرار دارند
روز پنجشنبه در حالی نهمین روز از اعتصاب غذاى «سعید رضوىفقیه» روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب و ششمین روز از اعتصاب غذاى «سیدحسین رونقى ملکى» نخبه علوم کامپیوتر سپری گردید که شرایط جسمانی این دو زندانی محبوس در بند ۷ زندان اوین، «وخیم» گزارش شده است.
بنا به گزارشهاى رسیده به «سحام»، «سعید رضوىفقیه» که از بیماریهای متعدد جسمانی رنج میبرد، در نهمین روز از اعتصاب غذای خود با افت فشار خون و درد شدید در ناحیه قفسه سینه و قلب مواجه گردیده است. این نخستین اعتصاب غذای آقای رضوی فقیه نیست و وی بارها در اعتراض به بیعدالتی قوه قضائیه، دست به اعتراض و اعتصاب غذا زده است.
آقای رضوی فقیه در اعتراض به «قانونشکنی»های قوه قضائیه، «عدم تفکیک زندانیان سیاسی» و حمایت مسئولین سازمان زندانها از رانت و پولهای کثیف» در داخل زندان دست به اعتصاب غذا زده است. همچنین «حمایت خاص» مسئولین زندان از متهمین پرونده اختلاس کلان مالی ۳۰۰۰ میلیارد تومانی، یکی از دلایل این اعتصاب غذا عنوان گردیده است.
«سیدحسین رونقى ملکى» نخبه جوان کامپیوتر و فعال مدنی نیز ششمین روز اعتصاب غذاى خود را در حالی سپری کرد که با «خونریزى در سیستم گوارشى و کلیه» روبرو گردید و «ضعف شدید جسمانی» بر این زندانی سیاسی مستولی شده است.
تا لحظه تنظیم این خبر، هیچیک از مسئولین زندان اوین و مقامات دادستانى، پیگیر خواستههاى این دو زندانی سیاسی نشده و با بىتقاوتى کامل نسبت به اعتصاب غذاى آنان برخورد کردهاند.
سیدحسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی نیز در اعتراض به «عدم رسیدگی مسئولین زندان به مشکلات جسمانیاش» دست به اعتصاب غذا زده است.
بر اساس مدارک موجود در پرونده پزشکی حسین رونق ملکی، وی به شدت از بیماری کلیوی رنج میبرد؛ بهطوری که کلیه چپ وی بر اساس نظر پزشکی قانونی، کارکرد واضحی ندارد و باید کلیه راست تحت شرایط خاصی و پیگیریهای مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر، رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد. وی همچنین دچار مشکل خونی و ریوی است و به گفته پزشکان متخصص مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه را نشان میدهد و تشخیص اولیه ابتلا به آسم (رسترکتیو ریهها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد.
همچنین غلظت خون بالا مشکلات دیگری برای وی فراهم آورده که باید تحت نظر پزشک قرار گیرد. مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون از دیگر مشکلاتی است که در شرایط استرسزا خطرناک خواهد شد. پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال به دلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی وی شده است.
مادر حسین رونقی:
پسرم در اعتصاب غذاست، چون سپاه از درمان او جلوگیری میکنند
سیدحسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی که از اواخر دیماه سال گذشته در زندان به سر میبرد در اعتراض به عدم رسیدگی مسئولین زندان به مشکلات جسمانی اش دست به اعتصاب غذا زده است.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی با تایید خبر اعتصاب غذای فرزندش به خبرنگار کلمه میگوید: «امروز یک ملاقات حضوری با حسین داشتم و متوجه شدم که دو روز است در اعتصاب غذا به سر میبرد و خیلی هم لاغر شده بود و وضعیت خوبی نداشت.»
حسین رونقی ملکی که از خردادماه سال جاری با وثیقه سنگین یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی در مرخصی درمانی به سر میبرد، صبح روز چهارشنبه ۳۰ دیماه به زندان اوین منتقل شد. مشکلات جسمانی این زندانی سیاسی از آن زمان به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان افزایش یافته و به گفته دکتر بهداری زندان اوین باید در خارج از زندان تحت درمان قرار گیرد.
خانم موسوی در مورد علت اعتصاب غذای این زندانی سیاسی توضیح می دهد: «الان دو ماه و ده روز است که حسین در زندان است و هیچ رسیدگی درمانی برایش انجام نداده اند. دکتر نوشته که باید ‘ام آر آی’ شود اما هیچ ترتیب اثری ندادند. آزمایشها نشان داده که کلیه حسین عفونت کرده و بزرگ شده و ستون فقراتش هم آسیب دیده، حتی دکتر بهداری اوین گفته که بهداری امکانات پزشکی کافی برای درمان حسین ندارد و باید خارج از زندان تحت درمان قرار گیرد اما باز هیچ جوابی نمیدهند. پزشک قانونی هم نامه نوشته که باید حسین در خارج از زندان تحت درمان قرار بگیرد اما میگویند که سپاه از انتقال حسین به خارج از زندان برای درمان جلوگیری می کند.»
وی در ادامه می افزاید: «در این دو ماه مدام برای پیگیری به تهران می روم تا بتوانیم اجازه مسئولین را بگیریم تا حسین را برای درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل شود اما مسئولین میگویند ما خبر نداریم. خود حسین چهار نامه خطاب به رئیس زندان اوین و معاون سازمان زندانها و دکتر بهداری اوین و دادستان نامه نوشته و گفته که اگر هیچ رسیدگی به وضعیتش نکنند دست به اعتصاب غذا می زند و وقتی که کاری نکردند دست به اعتصاب غذا زد.»
مادر این زندانی سیاسی ادامه می دهد: «حتی داروهایی که میدهیم به او نمیدهند. دکترها گفتهاند که به خاطر مشکلات جسمانی که دارد باید رژیم غذایی درمانی داشته باشد اما اصلا توجهی به توصیه دکترها هم نمیشود.»
حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و در مهر ماه سال ۸۹ به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به علت مشکلات جسمانی از زندان آزاد شد و توقف اجرای حکم به او اعلام شد اما در روندی غیرقانونی باز به زندان برگردانده شد. وی بار دیگر به دلیل مشکلات کلیوی و وخامت حالش در روز چهارشنبه ۲۷ خرداد ماه به قید وثیقه و برای ادامه درمان، از بند هفت زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شده بود.
حسین رونق ملکی در حالی به زندان بازگشت که پزشکان بازرسی سازمان زندانها نیز گفتهاند شرایط زندان برای نگهداری یک وی با توجه به مشکلات جسمانی اش به هیچ عنوان مناسب نیست و خطرات زیادی دارد.
طبق پرونده پزشکی حسین رونق ملکی، وی به شدت از بیماری کلیوی رنج میبرد بهطوری که کلیه چپ وی بر اساس نظر پزشکی قانونی کارکرد واضحی ندارد و باید کلیه راست تحت شرایط خاصی و پیگیریهای مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد از دیگر مشکلات جسمانی وی هست که با رعایت رژیم غذایی خاص و استفاده مداوم از داروها، این مشکلات کنترل شده است شرایطی که در زندان وجود ندارد.
این زندانی سیاسی همچنین دچار مشکل خونی و ریوی است و به گفته پزشکان متخصص مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه را نشان می دهد و تشخیص اولیه ابتلا به آسم (رسترکتیو ریهها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد. همچنین غلظت خون بالا مشکلات دیگری برای وی فراهم آورده که باید تحت نظر پزشک قرار گیرد. مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون از دیگر مشکلاتی است که در شرایط استرسزا خطرناک خواهد شد. پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال بدلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی وی خواهد شد.
خانم موسوی در پایان خطاب به مسئولین قضایی و رئیس سپاه میگوید: «درخواست من به عنوان یک مادر این است که پسرم را آزاد کنند. او حالش بسیار بد است. اجازه دهند ما حسین را ببریم بیمارستان خارج از زندان تا زیر نظر پزشکان متخصص تحت درمان قرار بگیرد. بعد از اینکه خوب شد خودمان او را به زندان بر میگردانیم. نگه داشتن فردی که دکترها نسبت به بیماریاش هشدار دادهاند در زندان خلاف قانون است. من از مسئولین خواهش میکنم فرزندم را آزاد کنند و به او مرخصی درمانی بدهند. وضعیت جسمانی اش بد است و نگه داشتن یک فرد مریض در زندان غیرقانونی است.»
مخالفت سپاه در مورد درمان حسین رونق ملکی در حالی صورت می گیرد که مطابق با ماده ۵۰۲ و همچنین عفو رهبری حکم این زندانی سبز شکسته شده است.
«سعید رضویفقیه» دست به اعتصاب غذا زد
سعید رضویفقیه فعال سیاسی و روزنامهنگار اصلاحطلب در اعتراض به بیقانونیهای موجود در ساختار قوه قضائیه جمهوری اسلامی دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای رضوی فقیه که آخرینبار در شهریور ماه سال گذشته، در اعتراض به «عدم توجه مسئولان» زندان رجاییشهر و بهداری این زندان دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، این بار اعتصاب غذای خود را در زندان اوین آغاز کرده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب پس از حمله گروهی از اوباش در زندان رجاییشهر به خود و سعید مدنی، پس از چند روز به زندان اوین منتقل شد.
رضویفقیه که دارای مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس تهران است برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به فرانسه عازم گردید. وی که طی دوران تحصیل بارها به ایران سفر کرده بود، در جریان آخرین سفر خود به ایران در بهمن ۱۳۸۷ پس از توقیف پاسپورتش در فرودگاه امام خمینی تهران و مراجعه به دادگاه انقلاب بازداشت شد. دادگاه انقلاب، حکم چهار سال زندان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق سخنرانی در تجمعات دانشجویی در اعتراض به حکم اعدام آقاجری و سایر سخنرانیها را که به طور غیابی برای وی صادر اما به وکیل او (نعمت احمدی) ابلاغ نشده بود را به وی اعلام کرد.
آقای رضویفقیه از سال ۱۳۹۲ پس از سخنرانی مناقشه برانگیز خود در همدان، در زندان به سر میبرد.
سعید رضوی فقیه در اعتراض به «قانونشکنی»های قوه قضائیه، «عدم تفکیک زندانیان سیاسی» و حمایت مسئولین سازمان زندانها از رانت و پولهای کثیف» در داخل زندان دست به اعتصاب غذا زده است.
گفته میشود مسئولین سازمان زندان از متهمان اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی در زندانها حمایت ویژه به عمل آوردهاند که این موضوع سبب خشم زندانیان شده است.
وضع جسمانی این زندانی سیاسی که از بیماریهای مختلف رنج میبرد، «وخیم» گزارش شده است.
پیشتر سایت کلمه که اخبار مربوط به زندانیان سیاسی ایران را پوشش میدهد، گزارش داد که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، سعید رضوی فقیه را به سه سال و نیم حبس دیگر محکوم کرده است.
این حکم شامل ۲ سال زندان به اتهام توهین به رهبری، یکسال به اتهام تبلیغ علیه نظام و ۶ ماه به اتهام توهین به مجلس خبرگان عنوان شده است.
حسین رونقی ملکی دست به اعتصاب غذا زد
حسین رونقی ملکی، دانشجو و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که از بیماریهای کلیوی رنج میبرد دست به اعتصاب غذا زده است.
حسین رونقی، فعال حقوق بشر زندانی که به دلیل فعالیتهای مدنی به شکل غیرقانونی به پانزده سال حبس محکومشده بود به دلیل ناعادلانه بودن حکم صادره، عدم رسیدگی پزشکی و نگهداری غیرقانونی وی در زندان دست به اعتصاب غذا نامحدود زده است.
حسین رونقی ملکی در اول بهمنماه ۱۳۹۴ با فشار مأموران امنیتی اطلاعات سپاه و دادستانی تهران پس از به اجرا گذاشتن وثیقه یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی خود مجبور به بازگشت به زندان اوین شد.
حسین رونقی که علاوه بر بیماریهای گوارشی و کلیوی، به بیماری دیسک کمر و آرتروز گردن و زانو مبتلا شده، علیرغم دستور دادستانی برای مداوا به بیمارستان اعزام نشده است.
حسین رونقی در جریان اعتراضات مردم در سال ١٣٨٨ بازداشت و در سال ١٣٨٩ به ١۵ سال زندان محکوم شد.
ماه گذشته مسئولین زندان طی نامهای به دادستان تهران اعلام کرد که امکانات درمانی و شرایط زندان برای حسین رونقی مساعد نیست. دادستانی تهران نیز در تاریخ ۱۲ بهمنماه پرونده پزشکی حسین رونقی را به پزشکی قانونی کشور ارسال و خواستار بررسی مجدد آن شد.
سازمان پزشکی قانونی کشور ضمن معاینه حسین رونقی و تأیید نامساعد بودن شرایط زندان برای وضعیت جسمانی وی، در تاریخ ۲۱ بهمنماه به دادستانی تهران اعلام کرده است که در صورت ادامه مجازات کیفری، لزوماً باید غذای مناسب، جای مناسب، دارو و امکانات پزشکی در زندان برای وی فراهم شود. این در حالی است که مسئولین همچنان امکانات لازم را در اختیار این زندانی قرار نمیدهند و مانع از درمان او در خارج از زندان میشوند.
پدر حسین رونقی در مورد وضعیت جسمی وی گفت: «از زمانی که حسین وارد زندان شده دارو و غذای مناسب در اختیار حسین قرار ندادهاند و همچنان جای خواب مناسب در زندان ندارد».
پدر حسین رونقی دراینباره گفت: «آقای لاریجانی فکر کند این پسر خودش است که برایش سی سال زحمت کشید است. آیا با فرزند خودشان اینگونه برخورد میکنند؟ کوچکترین بیماریهایشان را در خارج از کشور حل میکنند. پسرم در محرومترین شهر استان آذربایجان بزرگشده است. بیمارستانی که برای این شهر ساختن هیچ امکاناتی ندارد که مردم مراجعه کنند. باید برای بیماری پسرم به تهران میرفتیم. هفت بار پسرم تحت عمل جراحی قرارگرفته است».
وی ادامه داد: «من از همه مقامات تقاضا دارم پسرم را آزاد کنند. برای همه مقامات نامه فرستادم که این بیمار است نگذارید به زندان برود. چرا باید جایی باشد که حتی نمیتوانند داروهایش را بدهند. برای پسر پروندهسازی کردهاند و حالا میخواهند جانش را بگیرند».».
نویسنده این سطور برای اولین بار اظهارات همسر شهید جوانشیر را سال ها قبل از انجام این مصاحبه، در جمعی خانوادگی، که از جمله در آن جمع تنی چند از بستگان دیگر شهدای کاروان بلند حزب توده ایران در آن حضور داشتند از زبان ایشان شنیدم، (به دلیل عدم اجازه از حاضرین در آن جمع از بردن نام این صدمه دیدگان خودداری می گردد). متاسفانه در آن موقع امکان ثبت این اظهارات صریح و واضح که قسمت مهمی از گوشه های تاریک تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی کشورمان را تشکیل می دهد، در اختیار نبود.
ممانعت از مرخصی آتنا فرقدانی دانشجوی زندانی سیاسی
بنا به اخبار رسیده با مرخصی زندانی سیاسی آتنا فرقدانی در ایام نوروز مخالفت شده و جلوگیری بعمل آمد.
علیرغم پیگیریهای خانواده آتنا فرقدانی و وکیل وی آقای محمد مقیمی با مرخصی این زندانی سیاسی
در ایام نوروز مخالفت شد و به وی اجازه داده نشد که در سال تحویل و شروع سال جدید همراه با
خانواده اش باشد
عیسی سحرخیز دو بار سنکوب کرده است!
مهدی سحرخیز فرزند عیسی سحرخیز، روزنامهنگار زندانی، روز چهارشنبه ۱۹ اسفند خبر داد که «پدرش دیشب دو بار سنکوب کرده و در نیمهشب نیز تعادل خودش را از دست داده و زمین خورده است».
پسر آقای سحرخیز در گفتوگو با رادیو فردا افزوده است: «او امروز صبح هم هنگام نماز سنکوب کرده و او را به درمانگاه زندان بردهاند. اما چون وضعیتاش وخیم بوده، درمانگاه زندان گفتهاند حتما باید بستری شوند و ایشان را به بیمارستان تخصصی قلب بردهاند».
به گفته وی، «در حال حاضر عیسی سحرخیز در بیمارستان بستری است».
آقای سحرخیز چهار ماه که در زندان به سر میبرد و اخیرا در نامهای خواستار رسیدگی به اتهامات مطبوعاتیاش شده است.
نامه وی به موارد متعددی از نقض حقوق او اشاره دارد از جمله نوشته است که پس از چهار ماه «بازداشت غیرقانونی»، حتی حکم بازداشتاش به مسوول بند ۲ الف زندان سپاه در اوین ابلاغ نشده است.
در گفتوگو با مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز که در آمریکا به سر میبرد ابتدا از او درباره وضعیت جسمی پدرش پس از چند بار اعتصاب غذا پرسیدم.
دادگاه عیسی سحرخیز برگزار شد
پس از ۴ ماه و چند روز دستگیری، بلاخره دادگاه “عیسی سحرخیز”، روزنامهنگار منتقد جمهوری اسلامی در شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی مقیسه آنهم به مدت تنها ۵ دقیقه برگزار شد.
به گزارش سحام٬معلوم نیست در این دادگاه فرمایشی و ظرف مدتی کوتاه که وکیل مدافع هم حضور نداشته چه گذشته که سحرخیز را با وجود استمرار اعتصاب غذا به زندان برگرداندهاند.
این درحالی است که آقای سحرخیز تنها داروها خود را مصرف میکند و به همین دلیل است که دست به اعتصاب غذای تر زده.
زمان دادگاه بعدی این روزنامهنگار حامی جنبش سبز معلوم نشده و گفته میشود نحوهی برخورد با وی از عهدهی قاضی خارج است و مقامات بالای جمهوری اسلامی از جمله آیتالله خامنهای و محسنیاژهای بر نحوهی برخورد با سحرخیز تصمیم میگیرند.
گزارشها حاکیست که سحرخیز با افت شدید حدود ۲۰ کیلو از وزنش روبرو شده و به دلیل مصرف دارو و نخوردن غذا، حال عمومی مساعدی ندارد.
سحرخیز پس از دستگیری در سال ۸۸ و در حمایت از جنبش سبز به زندان رفت و پس از دو سال و نیم و به دلیل صدور حکم «عدم تحمل کیفر» که از طرف پزشکان قانونی راهی حصر بیمارستانی شد.
رییس پیشین خبرگزاری جمهوری اسلامی در مقر سازمان ملل، آبانماه امسال به همراه ۴ روزنامهنگار دیگر و به اتهام نفوذ دستگیر و راهی زندان شد.
مقاومت خانواده زندانیان سیاسی،
معیشت زندگی؛ ربابه رضایی همسر رضا شهابی
ربابه رضایی، همسر رضا شهابی از ۶ سال گذشته که همسرش در دورههای مختلف در زندان بوده، با فروش ترشیهای خانگی زندگی خانواده را از نظر معیشت اداره کرده است.
ربابه رضایی، بدون هیچگونه امکانات و حمایتی علاوه بر درست کردن ترشیهای خانگی، شکل تازهای از مقاومت خانواده زندانیان سیاسی را عرضه میکند.
شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با وجود تلاشهای رضا شهابی برای بازگشت به کار، مانع از کار کردن رضا شهابی در این شرکت شده است.
رضا شهابی، فعال کارگری و از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه پس از یک دوره یک ساله مرخصی از زندان، هفته گذشته از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس تعزیری محکوم شد و دوباره باید برای گذراندن این یک سال به زندان برگردد.
اگر قصد خرید ترشی دارید میتوانید ظرف امروز و فردا به این آدرس مراجعه کنید:
خیابان وصال، نرسیده به انقلاب، کوچه نایبی، پ ۲۳، ایوان خانه ماهان ۱۲ تا ۱۴ اسفند. ۱۰ صبح تا ۸ شب
ـ رئیس سازمان زندانها: در ایران زندانی سیاسی نداریم
علی اصغر جهانگیر، رییس سازمان زندانها، روز چهارشنبه ١٢ اسفند ١٣۹۴ در حاشیه نشست عالیرتبه سی و یکمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت: « در کشور ما زندانی سیاسی به تعریفی که در زندانهای جهان ارائه میشود وجود ندارد. »
به گزارش خبرگزاری دانشجویی ایران، رئیس سازمان زندانها در پاسخ به سوالی در مورد تعداد زندانیان سیاسی در ایران به خبرنگاران گفت: « ما تعداد ناچیزی زندانی امنیتی داریم. یعنی کسانی که امنیت کشور را به خطر انداختهاند و بحثهایی مثل ناامن کردن جامعه، اغتشاش و مسائل ضد امنیتی را شامل میشود. هر چند آمار این عده از زندانیان بسیار ناچیز است»
مشاور رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر انتشار اخباری در خصوص اعتصاب غذای برخی از زندانیان و عدم دسترسی آنها به وکیل گفت: «عدم دسترسی به وکیل به هیچ وجه درست نیست. این مساله از حقوق عادی در تمام زندانها و برای تمامی زندانیان است.»
رئیس سازمان زندانها در حالی مساله عدم دسترسی به وکیل را برای زندانیان سیاسی انکار میکند که گزارشهای مختلفی از ایران محروم بودن زندانیان سیاسی را از داشتن وکیل تایید میکند.
پیش از این نیز وجود زندانیان سیاسی در زندانهای ایران از طرف مقامات جمهوری اسلامی انکار شده است.
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران در تیرماه ١٣۹١ وجود زندانی سیاسی را در ایران انکار کرد که با واکنشهای زیادی از طرف فعالان مدنی و سیاسی و خانواده زندانیان سیاسی در ایران همراه بود.
در آخرین اقدامات مسئولان عالی رتبه جمهوری اسلامی برای انکار وجود زندانی سیاسی در ایران، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه در اردیبهشتماه ١٣۹۴ در مصاحبه با شبکه «پی بی اس» آمریکا گفته بود: «در ایران ما هیچ کسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم.»
جمهوری اسلامی تاکنون هیچگونه آمار رسمی در مورد تعداد زندانیان سیاسی در ایران منتشر نکرده است.
سازمانهای مختلف حقوق بشری تاکنون بارها آمارهای متعددی از وجود زندانیان سیاسی در ایران که با اتهامات گونگون زندانی شدند، منتشر کردهاند.
مرکز مشاوره فعالان مدنی و سیاسی
باز هم تشکیل پرونده برای یک فعال صنفی معلمان
برای طاهر قادرزاده، عضو کانون صنفی معلمان در سقز کردستان، پرونده ای با اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان سقز تشکیل شده است....
در راستای فشار بر فعالان صنفی باز هم برای یک فعال صنفی معلمان در دادسرای سقز تشکیل شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حقوق معلم و کارگر، برای طاهر قادرزاده، عضو کانون صنفی معلمان در سقز کردستان، پرونده ای با اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان سقز تشکیل شده است.
در حال حاضر، این پرونده به شعبه پنجم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سقز ارجاع شده است.
بر اساس این گزارش، طاهر قادرزاده، فعال صنفی معلمان در ماه های گذشته نیز به علت فعالیت های صنفی، بارها برای بازجویی احضار شده بود.
نامه نرگس محمدی به دادستان تهران؛ اعتراض به تهدید و توهین در زندان
چرا سایه مأموران و مقامات امنیتی هنوز بالای سر ماست؟
اگر ما تحت نظر سازمان زندانها حبس میگذرانیم هنوز نقش پررنگ نهادهای امنیتی به چه منظور است؟ و چرا مأموران و مقامات امنیتی هنوز سایهشان بالای سر ماست تا حتی رأیمان را بخوانند و بعد پیگیر شناسایی باشند و بیپروا به تهدید و توهین بپردازند؟...
نرگس محمدی در نامهای به دادستان تهران از نحوه برخورد مردی لباس شخصی در دفتر اجرای احکام زندان اوین با زنان زندانی سیاسی زندان اوین بههنگام رأی دادن، شکایت کرد.
نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در شکایتنامه خود، از دادستان تهران خواسته است تا با معرفی فردی که به گفته او به زنان زندانی سیاسی توهین کرده است، به شکایت او رسیدگی کند. رونوشت شکایتنامه خانم محمدی برای وزیر کشور، ریاست زندان اوین و ریاست حفاظت اوین نیز ارسال شده است.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن شکایتنامه نرگس محمدی که خطاب به عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران نوشته شده، به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولتآبادی، دادستان محترم تهران
با سلام و احترام
هفتم اسفند ماه به همراه خانمها بهاره هدایت و ریحانه طباطبایی برای دادن رأی به دفتر اجرای احکام زندان اوین رفتیم. من در حال نوشتن رأی بودم که متوجه شدم خانم بهاره هدایت در رابطه با نامناسب بودن مکان نوشتن آرا برای رأیدهندگان با ناظران صندوق رأی صحبت میکند. خانم طباطبایی و خانم هدایت پس از دادن رأی به حیاط اوین رفتند و من هنوز در حال نوشتن بودم و خانم مأمور بالای سرم ایستاده بود. صدای مردی را شنیدم که با لحنی تند از مأمور همراهم خواست تا نام خانم هدایت را به ایشان بگوید و خانم مأمور امتناع کرد. صدای مرد لباس شخصی بلند شد و شروع به تهدید و توهین کرد. با شنیدن کلمات ناشایست وی نسبت به خانم هدایت که در جمع زیادی از مردان اطراف ما صورت گرفت از جا برخاستم و از او خواستم که دلیل به کار بردن کلمات ناشایست را علیه خانم همبندیام توضیح دهد و ایشان با همان رفتار و لحن سعی در تهدید و کنار زدن من کرد. ولی این بار من اصرار داشتم که نامش را بدانم و مانع خروج وی شدم. گفتم شما اصرار به دانستن اسامی زنان سیاسیای که آمدهاند رأی بدهند دارید، آرای ما را هم که بالای سرمان ایستادید و دیدید، توهین و بیحرمتی هم کردید، حالا نوبت شماست که خودتان و نهاد مربوطهتان را معرفی کنید و دستهایم را باز کردم تا مانع رفتن ایشان شوم. اما با دخالت ریاست محترم حفاظت زندان اوین و مقام ناظر بر انتخابات و صندوق آرا از سوی وزارت کشور و با وعده پیگیری شکایت، مأمور امنیتی به اتفاق همراهانش محل را ترک کردند.
پیشتر دو بار از توهین مأموران مرد زندان در جمع تعدادی از نگهبانان و سربازان برایتان نوشتم و شکایت کردم اما متأسفانه بنده به عنوان متهم و توهین کنندگان در مقام شاکی به دادسرا احضار شدیم و این سومین بار است که شاهد بیحرمتی و تهدید و توهین هستم.
جناب آقای دادستان، ما زنان همین سرزمینی هستیم که شما در مقام دادستان در آن سرزمین حکومت میکنید. ما پیشتر توسط سازمانهای امنیت و در بندهای امنیتی و در بازجوییها شرایطی را گذراندیم که سزاوار نبود، محاکمه و مجرم شناخته شدیم و احکامی علیهمان صادر شد که فارغ از عادلانه یا ظالمانه بودنش اکنون متحمل حبس و مجازات شدهایم. چرا علاوه بر مجازاتهای تعیین شده در دادگاهها، مجازاتها و محرومیتهای مضاعفی چون محرومیت از حتی شنیدن صدای فرزندانمان و توهین و بیحرمتی و تهدید را بر ما تحمیل میکنند؟ اگر ما تحت نظر سازمان زندانها حبس میگذرانیم هنوز نقش پررنگ نهادهای امنیتی به چه منظور است؟ و چرا مأموران و مقامات امنیتی هنوز سایهشان بالای سر ماست تا حتی رأیمان را بخوانند و بعد پیگیر شناسایی باشند و بیپروا به تهدید و توهین بپردازند؟
بنده ضمن شکایت از رفتار نامناسب صورت گرفته در پای صندوق رأی نسبت به زنان زندانی سیاسی اوین، از حضرتعالی تقاضا دارم این فرد امنیتی را معرفی نموده و به شکایت ما علیه ایشان رسیدگی فرمایید.
نرگس محمدی
رونوشت:
وزیر محترم کشور، جناب آقای رحمانی فضلی
ریاست محترم زندان اوین، جناب آقای یوسفی
ریاست محترم حفاظت اوین، جناب آقای قبادی
عفو بینالملل:
وضعیت حقوق بشر در ایران همچنان ناگوار
سازمان عفو بینالملل گزارش تازه خود درباره وضعیت حقوق بشر در کشورهای جهان در سال ۲۰۱۵ را منتشر کرد. در این گزارش ایران بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته و گفته شده است که وضعیت حقوق بشر در این کشور تغییری نکرده است.
گزارش عفو بینالملل به توافق هستهای ایران و کشورهای قدرتمند اشاره کرده و گفته است بهرغم این توافق وضعیت حقوق بشر در ایران همچنان ناگوار است.
در این گزارش آمده است که مقامات ایرانی همچنان قوانین سختگیرانهای را برای آزادی بیان و برگزاری تجمعات اعمال میکنند. فیسبوک، توئیتر و شبکههای دیگر اجتماعی در ایران مسدود شدهاند و مطبوعات همچنان سانسور شده و توقیف میشوند. بر روی امواج شبکههای ماهوارهای نیز همچنان پارازیت ارسال میشود.
مقامات وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات ایران قصد پیاده کردن «فیلترینگ هوشمند» را دارند و میخواهند شبکه ملی اینترنت را ایجاد کنند تا بتوانند کنترل بیشتری بر استفاده از اینترنت داشته باشند.
بهگفته عفو بینالملل بر اساس اطلاعاتی که مقامات جمهوری اسلامی دادهاند در سال گذشته میلادی پنج نفر به دلیل «فعالیتهای ضدانقلابی» در شبکههای اجتماعی و پنج نفر به اتهام «فعالیتهای سایبری علیه شئونات» دستگیر شدهاند.
روزنامهنگاران، مدافعان حقوق بشر، فعالان سندیکایی، هنرمندان، دانشجویان، فعالان حقوق زنان و اقلیتهای قومی و دینی دستگیر شده و بر اساس اتهامات مبهم زندانی شدهاند.
میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی شخصیتهای مخالف، همچنان بدون محاکمه در حصر خانگی بهسر میبرند.
بر اساس این گزارش، استفاده از شکنجه و بدرفتاریها در زندانهای ایران همچنان متداول است و عاملان آن از مجازات مصونیت دارند.
عفو بینالملل میگوید شرایط زندانها در ایران همچنان دشوار است و در این سال محاکمات ناعادلانه که در برخی موارد به صدور احکام مرگ منجر شدهاند نیز ادامه داشته است. این گزارش از وضعیت ناگوار در زندانهای دیزلآباد کرمانشاه، عادلآباد شیراز، قرچک ورامین، زندان مرکزی تبریز و وکیلآباد مشهد خبر داده است.
زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران از تبعیض گسترده در قانون و در عمل رنج میبرند.
همچنین مجازاتهای بیرحمانه در مورد محکومان اعمال میشود بهویژه کور کردن، قطع عضو و یا شلاق.
دادگاهها در ایران مجازات مرگ را برای یک سری از اَعمال خلاف بهکار میبرند. شمار زیادی از زندانیان، از جمله دستکم چهار نفر که به سن قانونی نرسیده بودند در سال ۲۰۱۵ اعدام شدهاند.
این گزارش همچنین به عدم همکاری جمهوری اسلامی ایران با احمد شهید، نماینده ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران اشاره کرده و گفته است ایران هنوز به او اجازه نداده است که به این کشور سفر کند.
وضعیت سلامتی محمدعلی طاهری وخیم شد
«شنبه شب اول اسفند 94 در اثر پنج سال شکنجه روحی و روانی در سلول انفرادی و پشت سر نهادن دومین روز اعتصابغذای خشک در بیست و یکمین روز اعتصاب غذایتر وضعیت سلامتی و حال جسمانی محمدعلی طاهری به وخامت گرائید و تا حد شدیداً نامساعد گزارش شده است.».
اسماعیل عبدی فعال حقوق معلمان به شش سال حبس محکوم شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حقوق معلم و کارگر، صبح امروز حکم شش سال حبس برای اسماعیل عبدی به وکیل این معلم زندانی، پیمان حاج محمود عطار، ابلاغ شده است.
اسماعیل عبدی، فعال حقوق معلمان که اردیبهشت ماه سال جاری در آستانه سفر به ارمنستان با اعلام ممنوعالخروجی مواجه شده بود، هفته اول تیرماه برای پیگیری علت ممنوعالخروجی به دادسرای اوین مراجعه کرد که پس از مدتی بازجویی، بازداشت شد.
او دو ماه قبل از آن هم، در آستانهی تجمع اعتراضی معلمان در هفدهم اردیبهشت، از سوی وزارت اطلاعات احضار و تهدید شده بود که در صورت ادامهی فعالیت صنفی، به زندان خواهد رفت.
به گزارش کلمه، دبیرکل کانون صنفی معلمان پیش از این در پروندهای که به تجمعات معلمان در سالهای ابتدایی دوره احمدینژاد مربوط است، به ده سال حبس تعلیقی محکوم شده است.
بازجویان وزارت اطلاعات از عبدی خواسته بودند از کانون صنفی معلمان استعفا دهد و تهدید کرده بودند که در غیر این صورت حکم وی به اجرا گذاشته خواهد شد.
محکومیت هجده فعال مدنی تجمعات اعتراضی مقابل زندان اوین به حبس و شلاق
هجده فعال مدنی بازداشت شده در روز شنبه ۳۰ آبان ماه سال جاری در مقابل زندان اوین طی یک دادنامه از سوی شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو تهران به ۹۱ روز حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم و حکم صادره ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی دردادگاه تجدید نظر است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، به غیر از «مسعود حمیدی» و «فریده طوسی» به علت عدم حضور در دادگاه حکم شلاق شانزده تن از متهمان از جمله «رضا مکعیان (ملک)»، «هاشم زینالی»، « محسن حاصلی»، «خدیجه (لیلا) میرغفاری»، «سیمین عیوض زاده»، «عبدالعظیم عروجی»، «احسان خیبر»، «پروین سلیمانی»، «محسن شجاع»، «اعظم نجفی»، «ارشیا رحمتی»، «شرمین یمنی»، «سارا ساعی»، «علی بابایی»، «اسماعیل حسینی»، «زهرا مدرس زاده» به مدت دو سال تعلیق شده است.
دادگاه این فعالین مدنی پیشتر در روز سه شنبه ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۴ در شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی کارکنان دولت، واقع در (خیابان خیام- خیابان داور-جنب کاخ گلستان- ساختمان شماره دو قوه قضاییه-طبقه اول) به ریاست قاضی «فرشید دهقانی» برگزار شد.
در این دادگاه وکلای «سارا ساعی»، «هاشم زینالی» را «محمد مقیمی» و وکلات «سیمین عیوض زاده» را «امیر سالار داوودی» و همچنین وکلات «اعظم نجفی»، «پروین سلمیانی»،«اسماعیل حسینی»،«شرمین یمنی» را آقایان مشکانی و یزدانی بر عهده داشتند.
اغلب این فعالین پیش تر در روز شنبه ۳۰ آبان ماه درتجمع مسالمت آمیز در مقابل زندان اوین بازداشت شده و زنان بازداشت شده به زندان قرچک و مردان به زندان اوین منتقل و پس از مدتی به قید کفالت یا وثیقه آزاد شدند.
ابراهیم مددی نایب رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد سوم اسفند ۹۴در دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ محاکمه میشود
ابراهیم مددی نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتو بوسرانی تهران و حومه سوم اسفند ماه در شعبه ۲۶دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور – ایجاداخلال در نطم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات غیر قانونی محاکمه میشود.
در نیمه های شب ۸اردیبهشت ماه سال جاری هم زمان ساعت یک نصف شب مامورین وزارت اطلاعات به منازل ابراهیم مددی و داوود رضوی هجوم بردند که بعد از بازرسی و ضبط وسایل شخصی و کامپیوتر و تلفن های همراه، نامبردگان را در ساعت دو و سی دقیقه بامداد به بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی های جداگانه منتقل کردند و بعد از ۲۲ روز بازداشت مددی و رضوی هر کدام با قرار کفالت صد میلیون تومانی از زندان آزاد می شوند که داود رضوی در ۲۳دی ماه در شعبه ۲۶دادگاه انقلاب محاکمه و به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
آقای ابراهیم مددی فعالیت های سندیکایی خود را از دهه ۷۰ آغاز کرد و درنیمه دوم سال ۸۳ بطور رسمی فعالیت های سندیکایش را در شرکت واحد آغاز نمود و در ۱۳خرداد سال ۸۴ با کمک دیگر همکاران و رفقایش انتخابات سندیکای کارگران شرکت واحد را برگزار کردند که از همان ابتدا مورد تعقیب و مراقبت عوامل امنیتی قرار گرفت.
مددی بارها توسط مامورین امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شد و حتی در پی حمله عوامل چماقدار شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر به محل سندیکا مورد ضرب وشتم دارو دسته خانه کارگر و قدارکش ها قرار گرفت که در این حمله ابراهیم مددی مصدوم هم گردید .
مددی در طی فعالیت های سندیکایی در شرکت واحد چندین بار بازداشت و در دادگاه انقلاب محاکمه شد که یک بار از سوی شعبه ۱۴به دلیل اعتصابات سندیکای کارگران شرکت واحد به ۳سال شش ماه محکوم گردید که بدون مرخصی تا آخرین روز محکومیتش را در زندان سپری کرد و از سوی کارفرما هم در بهمن سال ۸۴ از کارش اخراج گردید و با توجه به اینکه از دیوان عدالت اداری رای بازگشت بکار گرفته بود با فشار عوامل امنیتی و کارفرما هرگز نتوانست بکارش بازگردد. یک بار هم به دوسال زندان از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر تبرئه گردید،اما هرگز این فشارها نتوانست مانعی بر تلاش های مددی در راه دفاع از حقوق کارگران بگذارد.
سندیکای کارگران شرکت واحد حق تشکل خواهی و داشتن تشکیلات سندیکایی وایجاد تشکل های مستقل کارگری را حق مسلم کارگران دانسته و هرگونه فشار و تهدید، زندان و محکومیت فعالین سندیکایی و کارگری را محکوم می کند و خواستار برداشتن فضای امنیتی برای کارگران و فعالین کارگری می باشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه
وضعیت وخیم عیسی سحرخیز پس از اعتصاب غذا و دارو
مهدی سحرخیز میگوید: "امروز سومین روزی است که پدر اعتصاب غذای خشک خود را شروع کردهاند یعنی دارو را هم قطع کرده و الان شرایط جسمانی بدی دارند. وضعیت جسمانی پدر اصلا خوب نیست و به خاطر این مشکلات دارو مصرف میکردند و با این شرایط، خودشان گفتهاند که یا بهشت زهرا بیایید دنبالم، یا بیمارستان بقیهالله..."
در سومین روز اعتصاب غذای خشک، وضعیت جسمانی عیسی سحرخیز رو به وخامت گذاشته و سلامت او با خطر جدی مواجه است. این در حالی است که فشارها بر او همچنان ادامه دارد و او را از داشتن وسائل ابتدایی هم محروم کردهاند.
مهدی سحرخیز با ابراز نگرانی شدید از وضعیت سلامت پدرش به خبرنگار “کلمه” میگوید: “امروز سومین روزی است که پدر اعتصاب غذای خشک خود را شروع کردهاند یعنی دارو را هم قطع کرده و الان شرایط جسمانی بدی دارند.”
وی می افزاید: “وضعیت جسمانی پدر اصلا خوب نیست و به خاطر این مشکلات دارو مصرف میکردند و با این شرایط، خودشان گفتهاند که یا بهشت زهرا بیایید دنبالم، یا بیمارستان بقیهالله…”
فرزند این فعال سیاسی سبز در خصوص شرایط بد نگهداری پدرش توضیح میدهد: “پدر از ابتدای بازداشت در بند سپاه و در شرایط انفرادی نگهداری می شوند و کتاب، عینک و دارو را هم از او گرفتهاند. فشارها را تا جایی پیش بردهاند که حتی قرآن هم به او نمیدهند و از این طریق آزار و اذیتها را افزایش دادهاند.”
اعتصاب غذا عوارض بسیاری بر بدن زندانی در شرایط سخت زندان وارد میکند، به ویژه اگر اعتصاب غذای خشک باشد که در کوتاه مدت زندگی زندانی را با خطر جدی مواجه میکند.
مهدی سحرخیز در این باره میگوید: “در هر حال اعتصاب غذا آخرین کاری است که یک زندانی میتواند انجام دهد و پدر هم در اعتراض به این روند و بلاتکلیفی مجبور شدند دست به اعتصاب غذای خشک بزنند.”
سه ماه از بازداشت این روزنامهنگار اصلاحطلب توسط مأموران امنیتی سپاه پاسداران در منزل خود میگذرد و او از آن زمان تاکنون در بند سپاه و در شرایط بلاتکلیف و سخت به سر میبرد.
چند روز پیش از موج بازداشت روزنامهنگاران، اطلاعات سپاه با صدور اطلاعیهای از این بازداشتها خبر داده بود؛ بازداشتشدگانی که به ادعای این سازمان امنیتی از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور بوده و در مطبوعات فعال بودهاند.
بازداشت روزنامهنگاران با واکنش حسن روحانی روبه رو شده و از مقامهای مسئول خواست که پروندهسازی برای روزنامهنگاران در جهت اعمال فشار و تسویه حساب سیاسی با دولت را متوقف کنند.
عکس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و یک عدد لوح تقدیر سحرخیز و میرحسین موسوی از جمله لوازم ضبط شده در زمان بازداشت این روزنامهنگار اصلاحطلب بوده است.
به گفته محمود علیزاده طباطبایی، وکیل عیسی سحرخیز فعالیت تبلیغی علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و توهین به مقامات از اتهامات وارده بر موکلش است؛ موردی که مورد اختلاف بین بازپرس و دادستان است و در نهایت با ارجاع این اختلاف به شعبه پانزده قاضی صلواتی به نفع دادستان نظر داده است. بنابراین اتهام اجتماع و تبانی مصداق ندارد.
این در حالی است که مهدی سحرخیز همچنان از اصرار بر اتهامزنی اجتماع و تبانی برای پدرش خبر داده و توضیح میدهد: “اتهام پدر فعالیت تبلیغی علیه نظام است اما اصرار بر اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی دارند که اصلا اجتماع و تبانی وجود نداشته است و فقط میخواهند با این اتهامات بیاساس ایشان را تحت فشار بگذارند تا او را وادار به اعتراف به کارهایی کنند که اصلا انجام نداده است.”
عیسی سحرخیز در حالی در بازداشت موقت به سر میبرد که به گفته وکیلش مهلت بازداشت موقت او روز دوازده بهمن پایان یافته است.
مهدی سحرخیز در ادامه به بلاتکلیفی وضعیت پرونده قضایی پدرش اشاره کرده و خاطرنشان میکند: “پرونده باید به دادگاه میرفت اما هیچ اقدامی در این مورد صورت نگرفته و بهطور غیرقانونی بازداشت موقت را ادامه دادهاند.”
مهدی سحرخیز همچنین به نامشخص بودن روز برگزاری دادگاه اشاره کرده و میگوید: “روز دادگاه را مشخص نکردهاند و در این مدت هم خانواده فقط چند بار توانستهاند او را ملاقات کنند.”
عیسی سحرخیز بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ هم بازداشت و به چهار سال زندان محکوم شده بود. این روزنامهنگار سبز در سال ۹۲ پس از گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد شد.
عیسی سحرخیز اعتصاب غذای خشک کرده است
پسر عیسی سحرخیز، روزنامهنگار ایرانی، نوشت که پدرش در زندان اوین اعتصاب غذای خشک کرده است. او از فشار بر سحرخیز "برای اعتراف به کار نکرده" خبر داد. عیسی سحرخیز به "اقدام علیه امنیت ملی" متهم شده است.
مهدی سحرخیز شامگاه شنبه (۱۳ فوریه/ ۲۴ بهمن) در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «عیسی سحرخیز از دو روز پیش اعتصاب غذای خشک کرده. حتی عینک طبی رو ازش گرفتن و فشار برای اعتراف به کار نکرده میکنند.»
عیسی سحرخیز، روزنامهنگار منتقد، صبح ۱۱ آبان (۲ نوامبر) در منزل خود دستگیر شد. در آن زمان در صفحه فیسبوک سحرخیز نوشته شد: «امروز صبح ساعت ۷ به جرم تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و تجمع و تبانی [علیه نظام] توسط ۷ مأمور سپاه که به خانه آمده بودند دستگیر شد.» سحرخیز پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بازداشت و مهرماه ۱۳۹۲ از زندان آزاد شده بود.
نرگس محمدی خطاب به رییس قوه قضاییه:
من یک مادرم و دلم برای کودکانم تنگ شده است
نرگس محمدی که اینک در زندان بهسر میبرد، در نامهای به رییس قوه قضاییه، نسبت به اجازه ندادن مقامهای مسئول به او برای تماس تلفنی با فرزندانش که در خارج از ایران بهسر میبرند، اعتراض کرد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن کامل نامه سرگشاده نرگس محمدی به رییس قوه قضاییه که در بهمن ماه ۱۳۹۴ ارسال شده، به شرح زیر است:
ریاست محترم قوه قضاییه، جناب آقای لاریجانی
با سلام و احترام
دوباره مینویسم؛ هرچند بارها نوشتهام و پاسخی نگرفتهام.
وقتی ساعت هشت و نیم صبح ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در منزل بازداشت و به زندان منتقل شدم، دلشوره و اضطراب ماندن دو فرزند خردسال هشت ساله و نیمهام را که از مدرسه باز میگشتند، پشت در خانه داشتم. چون به غیر از من، کسی در خانه نبود که در را به رویشان بگشاید و مأموران امنیتی و بازداشت کنندگان واقف به این امر بودند.
از همینجا که این اتفاق برای هر شنوندهای ساده و برای یک مادر فاجعهای دلشورهآور و هولانگیز است، متوجه شدم که کودکان معصومم به ابزاری برای اعمال فشار بیشتر علیه منِ “مادر” تبدیل خواهند شد. به هر حال پس از چند وقت، فرزندانم به دلیل نبودن سرپرست، نزد پدرشان به خارج از کشور رفتند و اکنون هفتمین ماه است که علیرغم پیگیریهای مکرر، اجازه هیچگونه تماس، حتی مکالمه تلفنی هم به من داده نشده است.
اکنون که این نامه را مینویسم، در بند زنان اوین، ۲۷ زن زندانی سیاسی- عقیدتی حضور دارند که هفت نفر آنها کودکان ده سال به پایین دارند. متأسفانه بند زنان، تنها بندی است که امکان هیچگونه تماس تلفنی با خانواده را ندارند تا حداقل کودکان خردسال از شنیدن صدای مادران خود محروم نباشند. باید بگویم اعتراض های پی در پی من به این موضوع، نه صرفاً یک اعتراض سیاسی است و نه انتقاد به قوانین و رویههای قضایی، بلکه اعتراض من اعتراضی اخلاقی است؛ اعتراض به زوال و سقوط و مرگ ارزشهای اخلاقی و جوانمردی و انصاف در جامعه، آنهم از سوی حاکمان علیه ملت خود است. معتقدم در جامعهای که فرضیات و اصول اخلاقی جامعه، یا دستمایه و ابزاری برای قدرتنمایی حاکمان علیه مردم باشد یا به راحتی زیر پا گذاشته شود، حتی اگر چند روزی موجب ایجاد ارعاب و وحشت در جامعه گردد، اما دیری نخواهد پایید که کژکارکرد آن عیان خواهد شد. چرا که وجدان فرد و وجدان جمعی جامعه با زور و ظلم نمیمیرد، هر چند اگر چند وقتی با حصر و حبس دستها و دهانها را بسته نگاه دارند.
شما در سخنرانی اخیر خود اشاره کرده بودید که علاوه بر دموکراسی دینی، به اخلاق هم توجه شود. حال سوال من از شما این است، چنین رفتاری با یک مادر که حتی از شنیدن صدای فرزندان خود محروم است با کدام یک از موازین مورد اشاره شما همخوانی دارد؟
آنچه مینویسم و به آن اعتراض دارم نه فقط برای احقاق حق شخصی خود بهعنوان یک شهروند ایرانی بلکه این اعتراض، فریاد بیصدای مادرانی است که طی سالها مسکوت مانده، صدای زنانی است که زیر فشار ناشی از مظلومیت و بیپناهیشان سرکوب شدهاند. بهعنوان یک زن معترض، نه خود را در مقام نمایندگی این زنان میدانم و نه قصد شعار دادن دارم، موضوع بسیار ساده است: «من یک مادرم و حق دارم صدای فرزندانم را بشنوم، هر چند اگر آن مادر از نظر شما و دستگاه تحت نظارتتان مجرم شناخته شده باشد.» موضوع سادهتر از این است: «من یک مادرم و دلم برای کودکانم تنگ شده است.»
آیا فعالیت مدنی در این سرزمین چنین تاوان سنگینی دارد؟ یا من و مادرانی چون من ابزاری برای قدرتنمایی نظام شدهایم که ادعای عدالتگستری دارد؟ آیا حس مادرانه یک زن به ابزاری برای سرکوب خود زن بدل شده است؟ به کدامین گناه بر قلب این مادران چنین داغی میزنند؟ این دیوارهای بلند و ناپیدایی که بین ما و فرزندانمان کشیده شده است کار دست کدامین معمار بیرحم و سنگدلی است؟ مگر میشود مادری را از شنیدن صدای پارههای تنش محروم کرد و فراموش کرد که این عمل عینِ قطع رحم است؟ و آنگاه مدعی اسلام و اخلاق هم شد، در حالیکه همان دین، صله رحم را واجب میشمارد. به راستی چه کسانی نمیگذارند تا علی و کیانای عزیز من، صدای مادر در حبسشان را بشنوند؟ آیا کسی صدای معصومانه و مظلومانه فرزندان در غربت من را میشنود؟ آیا رواج این اعمال در زندانهای جمهوری اسلامی، نقض حقوق بشر، نقض حقوق کودک و نقض حقوق زنان نیست؟ آیا این رفتار، نمایش خشونت یک حکومت علیه زنان و مادران آن جامعه نیست؟
هدف من از نوشتن این نامه، تکرار یک مسئله است و آن اعتراض به رفتارهایی است که با زنان و مادران این سرزمین روا میدارند و آگاهانه و عامدانه در پی متزلزل کردن حرمت “مادر” و شکستن و فرو ریختن ارزشی هستند که بشریت طی قرون و اعصار در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده است و تمام ادیان الهی و مکاتب بشری آن را مورد توجه و تقدیس قرار دادهاند؛ و اکنون آن گوهر مقدس تبلور یافته در وجود زن، یعنی مهر و عشق مادرانه به ابزاری برای اعمال فشار بر “مادرانی” تبدیل شده که آگاهانه پای در مسیر اصلاح جامعه و تحقق صلح گذاشتهاند.
جناب آقای لاریجانی
اینجانب بهعنوان یک زن و یک مادر، نسبت به عدم امکان تماس تلفنی بند زنان زندان اوین با خانوادههایشان و هفت ماه محرومیتم از شنیدن صدای فرزندانم، اعتراض و درخواست رسیدگی دارم.
رفتار بسیار وحشیانه و خشن ماموران اطلاعاتی با دکتر محمد ملکی و محمد نوری زاد
سر مجروح دکتر محمد ملکی
صفحه فیس بوک دکتر محمد ملکی با انتشار عکسی از وی نوشته است:” ساعت ۱۰ صبح روز جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، دکتر محمد ملکی و محمد نوری زاد توسط ماموران امنیتی – اطلاعاتی جمهوری اسلامی در چهار راه پارک وی تهران بازداشت شدند.
آنها طبق قراری که قبلا بطور عمومی و علنی اعلام کرده بودند، برای حرکت زیست محیطی – مدنی جمع آوری زباله در این محل حضور داشتند و منتظر حضور دیگر همراهان بودند که توسط یک ماشین پژو بازداشت شدند.
رفتار بسیار وحشیانه و خشن ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای سوار کردن آقایان ملکی و نوری زاد باعث شد که سر دکتر ملکی در اثر اصابت به در خودرو شکسته و جراحت بردارد.
ماموران امنیتی – اطلاعاتی سپس آنها را به سمت بهشت زهرا برده و در جایی پرت در بیابانهای اطراف پیاده کردند تا به خانه برگردند. تا این لحظه حال عمومی دکتر ملکی مساعد بوده اما ایشان دچار سردرد و کوفتگی شدید بدن است.”
در هفتمین روز از بازداشت:
وضعیت کارگران خاتون آباد همچنان نامشخص است
با گذشت یک هفته از بازداشت 28 کارگر مس خاتون آباد، وضعیت این کارگران همچنان نامشخص است.
امروز سه شنبه (13 بهمن) هفت روز از بازداشت 28 کارگر مس خاتون آباد می گذرد
منابع خبری ایلنا در شهر بابک از انتقال این 28 کارگر به زندان شهربابک در همان اولین شب بازداشت خبر میدهند.
به گفته این منابع، تا کنون هیچ پاسخ مشخصی در رابطه با نوع اتهامات وارده و روند پرونده قضایی این کارگران به خانواده های آنها داده نشده است..
در همین رابطه، جمعی از خانواده های کارگران بازداشتی در تماس با ایلنا ضمن ابراز نگرانی از ادامه بازداشت این کارگران گفتند: بر اساس وعده های داده شده ، امروز، سه شنبه قرار است مسئولان قضایی شهر بابک با کارگران بازداشتی دیدار داشته باشند.
محمدعلی طاهری دست به اعتصاب غذا زد
محمدعلی طاهری بنیانگذار دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی، در اعتراض به عدم تعیین تکلیف پرونده خود از روز شنبه دهم بهمنماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
در حالی که محمود علیزاده طباطبایی، وکیل آقای طاهری از مدتها پیش تاریخ ۱۸ بهمنماه را به عنوان زمان خاتمه محکومیت ۵ ساله موکل خود اعلام کرده بود، شنیدهها حاکی از آن است که دست اندرکاران پرونده بنیانگذار عرفان حلقه، سعی دارند با فشار امنیتی زیاد بازداشت وی را تمدید کرده تا جهت آنچه «انجام تحقیقات در رابطه با اتهام افساد فی الارض» خواندهاند، از آزادی وی جلوگیری کنند. تا لحظه تنظیم این خبر، دادسرا نیز هیچ پاسخ روشنی دال بر زمان آزادی محمدعلی طاهری ارایه نکرده است.
گفتنی است ضابطین پرونده (قرارگاه ثارالله سپاه) در این مدت تلاش بسیاری کردند تا با اثبات اتهام «افساد فی الارض»، محمدعلی طاهری را محکوم به اعدام کنند. با اعمال نفوذ این ماموران در پرونده، حکم اعدام آقای طاهری در دادگاه بدوی توسط قاضی احمدزاده صادر شد ولی پس از درخواست اعاده دادرسی چندی پیش این پرونده در شعبه ۳۱ دیوانعالی کشور، با ادله متقن نقض و جهت تکمیل تحقیقات به دادسرا ارجاع گردید.
به نظر میرسد ضابطین پرونده و سپاه پاسداران قصد ندارند به سادگی این پرونده را رها کرده و دست از تلاش برای گرفتن جان این انسان بردارند.
این در حالی است که روز گذشته نیز ده نفر از اعضای پارلمان اروپا ضمن غیرعادلانه خواندن مدت طولانی حبس محمدعلی طاهری، خواستار اقدامی فوری برای آزادی محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه از سوی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران شده بودند.
صدور قرار وثیقهای دیگر برای نرگس محمدی در زندان
در پی تشکیل پرونده جدید برای نرگس محمدی زندانی سیاسی سبز محبوس در بند زنان زندا اوین که به دلیل شکایت مأموران اعزام کننده او به بیمارستان بوده است، قرار وثیقه دیگری به مبلغ ده میلیون تومان برای او صادر شد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، شکایت از نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در حالی صورت گرفته است که معاون دادستان تهران تصریح کرده بود، برخورد مأموران با محمدی از جمله دستبند زدن به او، مناسب نبوده و اصلاح خواهد شد؛ اگرچه بر اساس اعتراض دوباره این زندانی سیاسی، تغییری در چگونگی اعزامش به بیمارستان صورت نگرفته است.
نرگس محمدی پیش از این و در جریان اعزامش به بیمارستان، با ارسال دو نامه به دادستان تهران، از آنچه که رفتار ناشایست مأموران به هنگام انتقال به زندان مینامید، شکایت کرده بود.
از همین رو خانم محمدی معتقد است که او باید از رفتار نامناسب مأموران، شکایت میکرده است و نه آنان. او همچنین به دلیل حاضر نبودن وکیلش، از دفاع خودداری کرد.
این زندانی مدنی که به بیماریهای آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ بدون ارسال احضاریه از سوی دایره اجرای احکام، توسط نیروهای امنیتی- قضایی بازداشت شد و از آن تاریخ تاکنون در زندان بهسر میبرد.
نرگس محمدی که احتیاج به مراقبتهای پزشکی دارد، با وجود گذراندن بیش از نصف زمان زندانش که شامل آزادی مشروط میشود، همچنان محروم از اجرای این قانون است. همچنین او از داشتن اجازه تماس تلفنی و گفتوگو با فرزندانش محروم است. این در حالی است که در پی بازداشت خانم محمدی، کودکان خردسالش، به نزد پدرشان در فرانسه رفتهاند.
سعید عابدینی، نوکشیش مسیحی:
پس از خودداری از «اعتراف علیه خود» کتک خوردم
سعید عابدینی، نوکشیش مسیحی، که هفته پیش توسط ایران آزاد شد در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز گفته که او پس از خودداری از امضای اعترافات ساختگی، کتک خورد و در سلول انفرادی قرار داده شد.
به گزارش بی بی سی، آقای عابدینی که حدود ۹ روز پس از آزادی و انتقال به آلمان، به آمریکا بازگشته گفت که پس از خودداری از امضای اعترافات برای مدتی در اوین تهران با یک زندانی القاعده هم سلولی بود و این زندانی یک بار سعی کرد او را بکشد.
او در پاسخ به سوال خبرنگار فاکس که آیا شکنجه شده است گفت: «بله، یکبار هنگام بازجویی آنها مرا به شدت کتک زدند چون میخواستند چیزی را بنویسم که من قبول نکردم…. در دادگاه بودیم که قاضی در را بست و بازجوها شروع به زدن من کردند، و همان موقع بود که از شکمم خون آمد.»
او همچنین در این مصاحبه گفت که برای حدود دو ماه با امیر حکمتی، دیگر آمریکایی زندانی در ایران، هم سلولی بود که آن را از نکات مثبت دوران حبس خواند.
آقای عابدینی، ۳۵ ساله، متولد ایران است اما به شهروندی آمریکا درآمده.
این نوکشیش مسیحی در سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی، مهر ۱۳۹۱ خورشیدی، به اتهام تشکیل کلیسایهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی دستگیر شده بود و هشت سال حبس گرفت.
آقای عابدینی در مصاحبه با فاکس نیوز گفت که قاضی به او گفته بود «به ایران آمده است تا به بهانه تشکیل کلیساهای خانگی، با کمک مسیحیت حکومت را ساقط کند»، اتهامی که آقای عابدینی آن را رد کرده است.
او یکی از پنج آمریکایی بود که ایران در قبال آزادی هفت ایرانی در آمریکا آزاد کرد.
جیسون رضاییان، امیر حکمتی، سعید عابدینی، نصرتالله خسروی رودسری و مت ترهویتیک روز شنبه ۲۶ دی – ۱۶ ژانویه – آزاد شدند. چهار نفر آنها فورا ایران را ترک کردند و گفته می شود که نفر پنجم، نصرت الله خسروی، هم بعدا از ایران خارج شده.
مبادله آنها همزمان با رفع تحریم های مربوط به برنامه هسته ای ایران در روز اجرای توافق جامع اتمی میان ایران و قدرت ها – آمریکا، فرانسه، چین، روسیه، بریتانیا و آلمان – انجام شد.
هفت ایرانی در آمریکا از زندان آزاد شده اند که به گزارش واشنگتن پست اغلب آنها در آمریکا می مانند.
اعتراض دکتر حسین رفیعی به ممانعت از حضور خود در دادگاه تجدیدنظر
دیروز دادگاه تجدید نظر دکتر حسین رفیعی در شعبه ۵۴ با حضور نماینده دادستان و نماینده وزارت اطلاعات برگزار شد.
به گزارش سایت ملی مذهبی قرار بود این عضو شورای فعالان ملی مذهبی برای حضور در جلسه زندان به دادگاه منتقل شود اما در زندان به دکتر رفیعی اعلام کردند که نامه ای از دادگاه دریافت نکرده اند و در نتیجه این جلسه بدون حضور متهم برگزار شد. دکتر رفیعی در نامه ای ضمن اعتراض به این موضوع خواستار حضور خود در دادگاه جهت ارائه دفاعیاتش شده است. متن کامل این نامه به شرح زیر است:
چرا من را به دادگاه تجدید نظر نبردند؟
وقت دادگاه تجدید نظر من ۴ بهمن بود. من در مورخ ۹۴/۱۰/۱۲ طی نامه ای به ریاست محترم شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر درخواست کرده بودم که : ” با توجه به جایگاه علمی، اجتماعی و سیاسی ام و نظر به آئین نامه سازمان زندان ها و با لحاظ عدم تصور فرار از دست ماموران و نوع اتهام، دستور فرمایید برای حفظ کرامت انسانی اینجانب، بدون دستبند و لباس زندان و در حالت و هیبت مردم عادی در محضر دادگاه محترم حاضر گردم.”
ریاست محترم دادگاه با این درخواست من موافقت کرده ولی آن را کتبا به زندان اوین اعلام نکرده است. مسئولین زندان هم قبول نکردند که از دادگاه تلفنی استعلام کنند و آن را وظیفه خود نمی دانستند لذا من در دادگاه شرکت نکردم.
آیا ریاست محترم دادگاه وقت دیگری برای رسیدگی تعیین خواهند کرد تا دفاع من را استماع کنند یا مانند دادگاه قبلی هر حکمی که نوشته شده باشد را امضا خواهند کرد؟
آینده، استقلال، عدالت و علم قضات محترم را به نمایش خواهد گذاشت.
حسین رفیعی- زندان اوین – ۵ بهمن ۱۳۹۴
وضعیت جسمانی عیسی سحرخیز وخیم است
عیسی سحرخیز که بیش از دوماه است توسط اطلاعات سپاه دستگیر شده، وضعیت جسمانی مناسبی ندارد و از خدمات پزشکی محروم است.
به گزارش سحام، اتهاماتی چون تجمع و تبانی علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و توهین به رهبری به این روزنامهنگار منتقد وارد شده است.
سحرخیز پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ حین دستگیری دچار شکستگی دنده شد و پس از تحمل دوسال و نیم زندان و به دلیل گرفتن حکم «عدم تحمل کیفر» به بیمارستان منتقل و تحت مراقبتهای شدید پزشکی قرار گرفت.
وی دچار بیماریهای کلیوی و قلبی است و درحال حاضر از هیچگونه خدمات پزشکی بهره نمیبرد و به همین دلیل دچار نوسان شدید فشار خون شده و چند بار به همین دلیل تعادل خود را از دست داده و به زمین خورده است.
این روزنامهنگار مستقل و مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دوران اصلاحات در اعتراض به روند پیگیری دستگیری خود دست به اعتصاب غذای تر زده و از خوردن داروهایش نیز امتناع کرده است.
گفتنی است، مشکلات قلبی و عروقی و همچنین کلیوی سحرخیز در دوران اسارت پس از رخدادهای سال ۸۸ بر وی عارض شده و وضعیت جسمانی وی نیز در حال حاضر وخیم گزارش شده است.
داود رضوی از اعضای سندیکای شرکت واحد در دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ محاکمه شد
داود رضوی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد چهارشنبه ۲۳دی ماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.
داود رضوی در نیمه های شب ۸اردیبهشت ماه ۹۴ در منزلش توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شد و پس از ۲۲روز از بند ۲۰۹ اوین با قرار صد میلیون تومانی آزاد شد. اتهامات این عضو سندیکای کارگران شرکت واحد عبارتند از الف - اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور ب - ایجاداخلال در نطم و آرامش عمومی از طریق حضور در تجمعات غیر قانونی.
رضوی از سال ۸۴ تا کنون به علت شرکت در اعتراضات و اعتصابات رانندگان و کارگران شرکت واحد چندین بار دستگیر و زندانی شده است وکلای رضوی آقایان صالح نیکبخت و پرویز خورشید می باشند که از سال ۸۴ تا کنون در نوبت های مختلف از اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت در دادگاه انقلاب دفاع کرده اند.
در این پرونده آقای صالح نکیبخت از اتهامات وارده به داود رضوی عضو هیئت مدیره سندیکا دفاع کرد .آقای صالح نیکبخت ضمن دفاع از خواسته های به حق سندیکای کارگران شرکت واحد، با استناد به مدارک موجود، سندیکای کارگران شرکت واحد را قانونی دانسته و اتهامات وارده را غیر حقوقی و بدون مستندات قانونی دانسته و در خواست تبرئه آقای رضوی را از دادگاه کرده اند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دادگاه نرگس محمدی بدون ارائه دلیل، برای سومین بار برگزار نشد
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از ایجاد اخلال در دادن داروهای روزانه به همسرش در زندان خبر داد. او گفت که این اخلال در دادن داروها از بیست روز پیش شروع شده است.
این در حالی است که دادگاه نرگس محمدی که قرار بود روز شنبه، نوزدهم دیماه ۱۳۹۴ برگزار شود، برای سومین بار و بدون ارائه دلیل به این فعال مدنی زندانی و وکلای او تشکیل نشد.
آقای رحمانی در گفتوگویی کوتاه با سایت کانون مدافعان حقوق بشر، گفت که با وجود اعتراض خانم محمدی به ایجاد اخلال در دادن داروهای روزانهاش اما این وضعیت هنوز اصلاح نشده است.
نرگس محمدی به بیماریهای آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است و مقامهای مسئول در نهادهای امنیتی و قوه قضاییه در جریان بیماری او هستند. بر اساس نظر پزشکهای متخصص، دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی در فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید شده و در نهایت در پی بیتوجهی میتوانند جان بیمار را به خطر بیاندازند.
آقای رحمانی در ادامه گفت که اخلال در دادن داروها چه عمدی و چه غیر عمدی باشد، برای بیماری خانم محمدی خطرناک است، چرا که میتواند به معلول شدن این زندانی منجر شود.
ملاقات با خانم اشتون، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مجموعه فعالیتهای مدنی مانند شرکت در سمینار هوای پاک، نقد و بررسی بیانیه حقوق شهروندی آقای روحانی، تلاش برای لغو اعدام زندانیان اهل سنت و اعتراض به اسید پاشی به چهره زنان در جلوی مجلس، از جمله موارد اتهامی خانم محمدی بعد از آزادی از زندان در سال ۱۳۹۱ است که در کیفرخواست او مطرح شده است.
آقای رحمانی همچنین از اجازه ندادن مقامهای مسئول به نرگس محمدی برای برقراری تماس تلفنی با فرزندان خردسالش که در فرانسه ساکن هستند، خبر داد و گفت که این زندانی از این حق، محروم است.
خانم محمدی که در غیاب همسرش، سرپرستی دو کودکش را برعهده داشت، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ بدون ارسال احضاریه از سوی دایره اجرای احکام، توسط نیروهای امنیتی- قضایی بازداشت شد. در پی این بازداشت، کودکان خردسال خانم محمدی به نزد پدرشان در فرانسه رفتند.
علی مطهری:
رئیس قوه قضائیه حصر غیر قانونی را حل کند
علی مطهری در نطق خود در صحن علنی مجلس، حصر میرحسین و کروبی و رهنورد را خلاف قانون اساسی خواند و خواستار حل و فصل این موضوع توسط رئیس قوه قضاییه شد.
نماینده مردم تهران در حالی در پایان پنجمین سال حصر به زندانی کردن بدون محاکمه محصوران اشاره کرده و خواستار اقدام صادق لاریجانی شده که رئیس قوه قضاییه در این پنج سال جز اصرار بر ادامه این رویهی غیرقانونی، هیچ کاری نکرده است.
نماینده مردم تهران در مجلس با محکوم کردن اعدام شیخ نمر تاکید کرد که به هوش باشیم و مانند ماجرای سفارت عربستان در دام عربستان گرفتار نشویم.
وی همچنین گفت: بدون شک مقصر اصلی در قضیه سفارت عربستان نیروی انتظامی بوده است. پس از اعدام فجیع آن عالم و رهبر دینی، بسیار روشن بود که عواطف مذهبی و انسانی هر مسلمانی تحریک شده و عده ای، چه سازمان یافته و چه خودجوش، به سوی سفارتخانه حرکت می کنند ولی نیروی انتظامی به صرف این که این افراد منتسب به فلان نهاد هستند از انجام وظیفه خود سر باز می زند، مشکلی که در حادثه شیراز نیز وجود داشت. لذا نیروی انتظامی درباره این اتفاق که به نفع عربستان تمام شد باید پاسخگو باشد.
به گفته ی مطهری ریشه بسیاری از فسادهای اقتصادی در کشور ما دخالت مستقیم و غیرمستقیم برخی افراد وابسته به نهادهای حکومتی در پروژه های بزرگ اقتصادی است و مسئولان با اعتماد به آنها و بدون نظارت کافی، به این افراد میدان می دهند و مردم نیز اعتماد می کنند و در این شرکتها سرمایه گذاری می نمایند و پس از مدتی نهادهای نظارتی و قوه قضائیه مانع ادامه کار آنها می شوند ولی به دلیل همان روابط و ملاحظه کاری ها و رودربایستی ها قدرت حل و فصل سریع آن را ندارند و در این میان مردم دچار خسارت می شوند.
علی مطهری همچنین از رئیس قوه قضائیه خواست که مسئله حصر بدون حکم دادگاه را که خلاف اصول سی و دوم تا سی و هفتم قانون اساسی است حل و فصل نماید.
او میگوید: احکام دادگاه حادثه شیراز از نظر اینجانب عادلانه نبود، اگر چه نفس این اتفاق در جمهوری اسلامی که بالاخره یک گروه فشار وابسته به یک نهاد، محاکمه و احکامی برای آنها صادر شد یک پیروزی و امر مبارکی محسوب می شود.
فشرده ای از گزارش ملی مذهبی
نگرانی از سلامت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
آخرین ملاقات دختران موسوی با والدینشان همراه با حاشیه سازی هایی برنامه ریزی شده و نیز نگرانی بیش از پیش نسبت به سلامت پدر و مادر بود.
بیماری و کسالت میرحسین موسوی در طول هفته و بی خبری خانواده
به گزارش کلمه، در ملاقات این هفته که به روال سابق این سال ها، در خانه امن رو به روی خانه پدری در حصر اختر صورت گرفت، فرزندان آقای موسوی متوجه بیماری گوارشی پدر خود در سه روز اخیر شدند. به طوری که آقای موسوی ظرف چند روز، چندین کیلو وزن کم کرده اند و پزشکان ناچار به مراقبت هایی نظیر وصل کردن سرم بوده اند.
اما دراین روزها هم مانند گذشته در طول هفته با والدین خود تماس نداشته و کسالت میرحسین موسوی از آنها پنهان نگه داشته شده بود.
در حال حاضر میرحسین موسوی رو به بهبود و در سلامت جسمانی است. اما این محدودیت و بی توجهی و بی خبری از وضعیت جسمانی ایشان، دختران را به شدت نگران کرده است.
اعتراض رهنورد به محدودیت دیدار با مادر کهنسالش
همچنین این ملاقات با اعتراض دکتر رهنورد به محدودیت دیدار ایشان با مادر کهنسالش که از وضعیت جسمی خوبی برخوردار نیست نیز همراه بود.
حاشیه سازی برنامه ریزی شده نیروهای سپاه در گیت های محافظت
دختران آقای موسوی می گویند به رغم هماهنگی ها و ملاقات های منظم هفتگی در ملاقات اخیر از ورود آنها به گیت های محافظت که در اختیار سپاه است به شکل برنامه ریزی شده ممانعت شده و از نزدیک شدن دختران به زندان اختر جلوگیری می کردند.
نحوه برخورد و عملکرد بدیع و برخی مسائل رخ داده در هنگام ورود دختران به محوطه زندان اختر نشان می داد آنان به صورت عامدانه در پی ایجاد حاشیه هستند.
همچنین در پایان ملاقات، یکی از اعضای خانواده را علی رغم اعتراض و نارضایتی بقیه اعضای خانواده برای صحبت خصوصی فراخواندند که خارج از عرف و روند همیشگی ملاقات ها بود.
به گزارش کلمه، خانواده آقای موسوی ضمن ابراز نگرانی از بی خبری ها و اعتراض به عدم اطلاع از وضعیت سلامت پدر و مادر خود، خصوصا در زمان هایی که کسالتی عارض می شود، مسئولیت هر اتفاق و ناراحتی جسمانی و ایجاد تشنج و بحران را متوجه مسئولین ذی ربط و دولت می داند.
گفتنی است ملاقات های هفتگی همچون گذشته در ساختمان امن و اتاق ملاقات زندان اختر و خارج از منزل برقرار می شود.
شرط حضور دکتر رفیعی در دادگاه تجدید نظر:
بدون دستبند و لباس زندان در دادگاه حاضر شوم
دکتر حسین رفیعی عضو شورای فعالان ملی مذهبی که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد در نامه ای به رئیس شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر انقلاب اسلامی خواستار حضور در دادگاه بدون دستبند و لباس زندان شد.
آنا رفیعی دختر این زندانی سیاسی در صفحه فیس بوک خود با اشاره برگزاری دادگاه پدرش توضیح داده است:”در ملاقات اخیر مادر با آقای حاجیلو دادیار ناظر زندان اوین، زمانی که ایشان پافشاری مادر در مشمول گذر زمان بودن حکم و آزاد کردن بابا را دیدند با اشاره به پرونده بابا گفتند که چرا شما اینقدر اصرار می کنید اگر این حکم هم لغو شود حکم دیگر اجرا می شود. مادر هم گفته که هنوز دادگاه تجدید نظر تشکیل نشده برای حکم دیگر و معلوم نیست نتیجه آن چیست که اینطور با اطمینان از اجرای آن سخن می گویید. امروز جواب مادر را دادند. بابا نامه احضاریه دادگاه تجدید نظر را امروز در زندان اوین تحویل گرفته تا یکماه دیگر هم دادگاه برگزار می شود. شرط حضور بابا در دادگاه در نامه ای به ریاست دادگاه تجدید نظر آمده تا ببینیم عکس العمل ها در آن روز چگونه است..”
به گزارش سایت ملی مذهبی متن کامل این نامه به شرح زیر است:
ریاست محترم شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران مستقر در دادگاه انقلاب اسلامی
با سلام و احترام
عطف به پرونده ۹۳۰۹۹۸۲۷۶۲۰۰۰۳۹ و نامه مورخه ۹۴/۱۰/۳ آن دادگاه، ابلاغی به اینجانب در زندان اوین بابت اعلام برگزاری دادگاه در مورخه ۱۱/۴/ ۹۴ محضرتان عارضم:
حضور اینجانب در محضر دادگاه با همراهی مامورین مراقبت زندان صورت می پذیرد که بدین وسیله از محضرتان استدعا دارم با توجه به جایگاه علمی، اجتماعی و سیاسی ام و نظر به آئین نامه سازمان زندان ها و با لحاظ عدم تصور فرار از دست ماموران و نوع اتهام، دستور فرمایید برای حفظ کرامت انسانی اینجانب، بدون دستبند و لباس زندان و در حالت و هیبت مردم عادی در محضر دادگاه محترم حاضر گردم. پیشاپیش از حسن ظن و توجه شما سپاسگزارم.
حسین رفیعی
رونوشت: ریاست محترم سازمان زندان های استان تهران
ریاست محترم زندان اوین
۱۲/۱۰/۱۳۹۴
وضعیت بد جسمانی «محمدسعید حسین زاده موحد» زندانی سیاسی
وضعیت جسمانی محمد سعید حسینزاده موحد، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین رو به وخامت است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، وضعیت جسمانی محمد سعید حسینزاده موحد، فعال کودک که در زندان اوین در حال گذراندن محکومیت ۷ ساله خود است، رو به وخامت است.
وی از مشکل گوارشی، خونریزی معده، سینوزیت، تنگه نفس، مشکل قلبی و رماتیسم رنج میبرد.
این در حالی است که مسئولین زندان توجهی خواصی به وضعیت این زندانی ندارند.
محمدسعید حسینزاده موحد به اتهام «اجتماع و تبانی» و «توهین به رهبری» به هفت سال زندان محکومشده است.
این ﻓﻌﺎﻝ ﻣﺪﻧﯽ ﻣﺤﺒﻮﺱ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﻫﻔﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺳﻪﺷﻨﺒﻪ ۲۴ ﺁﺫﺭﻣﺎﻩ ﺟﻬﺖ ﺍﻡ ﺍﺭ ﺁﯼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺸﺨﯿﺺ پزشک ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺍﻟﺰﺍﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺳﺎﺋﯿﺪﮔﯽ ﮐﺸﮑﮏ ﺯﺍﻧﻮ، ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻮﺩﺕ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ.
وی به ﻋﻠﺖ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﺣﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﺒﺲ ﺟﻬﺖ ﺗﺴﮑﯿﻦ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﻣﺎﺗﯿﺴﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﻔﺎﺻﻞ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻗﻠﺒﯽ، ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻣﺪﺕ ﺭﻭﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺖ ﺗﺎ ﻫﺸﺖ ﻗﺮﺹ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
حمید رحمتی از اعضای کانون صنفی معلمان اصفهان بازداشت شد
حمید رحمتی از اعضای کانون صنفی معلمان اصفهان صبح امروز در شهر رضا بازداشت شد.
به گزارش ملی مذهبی وی که در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت محمود بهشتی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران در مقابل اداره آموزش و پروش شهر رضا تحصن و اعتصاب غذا کرده بود دسنگیر شده و هم اکنون در دادسرای شهر رضا تحت بازداشت است.
حمید رحمتی از معلمانی است که در اعترضات سال ۸۵ بازداشت و از استان اصفهان به مازندران تبعید شد که درمسیر تردد میان محل کارو محل سکونت در نتیجه تصادف دچار سانحه شده ومدتها درکما بود، به طوی که هنوز بعد از سالها با عوارض ان تصادف دست به گریبان است.
محمود بهشتی لنگرودی در اعتراض به وضعیت دادرسی خود اعتصاب غذا کرده و خواستار توقف اجرای حکم است. به اعتقاد سخنگوی کانون صنفی معلمان ضوابط قضایی در پرونده وی رعایت نشده است.
علی مطهری و احمد توکلی دو نماینده مجلس در تماس تلفنی وعده پیگری وضعیت این فعال صنفی را داده اند.
نامه خانواده زندانیان سیاسی به روحانی
به وضعیت عیسی سحرخیز و محمود بهشتی رسیدگی کنید
خانواده های زندانیان سیاسی در نامهای به رییسجمهور دربارهی وضعیت عیسی سحرخیز و محمود بهشتی لنگرودی، دو زندانی سیاسی که در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می برند، از وی خواستند که در راستای استیفای حقوق شهروندی دستور رسیدگی به درخواست های بحق این دو و سایر زندانیان سیاسی – عقیدتی را صادر کرده و زمینه لازم جهت اتمام اعتصاب غذای ایشان را فراهم کند.
به گزارش کلمه، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی طی مراسم ختم قران گرد هم آمدند تا ضمن بزرگداشت یاد زندانیان سیاسی و محصورین و آرزوی سلامتی و رهایی برای آنان، خواستار شکستن اعتصاب غذای عیسی سحرخیز و محمود بهشتی شوند.
در این مراسم، وضعیت این دو زندانی تشریح شد و خانواده ها طی نامهای به رییسجمهور خواستار رسیدگی مسئولین مربوطه به تقاضای آنان شده و از خانواده هایشان خواستند تا پیامشان را مبنی بر حفظ سلامتی و شکستن اعتصاب خود به آنها ارسال کنند.
محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان، محبوس در بند ۷ زندان اوین، از روز پنجم آذر ماه در اعتراض به حکم ناعادلانه قاضی صلواتی “مبنی بر ۹ سال حبس”، از جانب دادگاه چند دقیقه ای دست به اعتصاب غذا زده است.
عیسی سحرخیز، فعال سیاسی و روزنامه نگاری که از روز دوشنبه ۱۱ آبان ماه بازداشت شده است از زمان بازداشت تا کنون، با خانواده تماسی نداشته است. او هنگام بازداشت به خانواده اعلام کرده بود که از لحظهی انتقال به اوین دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
حضرت حجهالاسلام و المسلمین دکتر روحانی
ریاست محترم جمهور
ضمن سلام و عرض ادب، چندیست با آغاز موج جدید بازداشت ها، افرادی از جمله آقایان عیسی سحرخیز و محمود بهشتی نیز دستگیر و به اوین منتقل شده اند. این دو عزیز در بدو دستگیری به نشانه اعتراض به روند غیر قانونی این بازداشت ها اعلام اعتصاب غذا کرده و تا کنون نیز ادامه دادهاند.
از آنجاییکه خواستهی این دو زندانی سیاسی چیزی جز اجرای قانون و تمکین مسئولین قضائی به آن نیست، از شما رئیس جمهور منتخب ملت ایران تقاضا داریم در راستای استیفای حقوق شهروندی هموطنانمان، دستور رسیدگی به درخواست های بحق این دو و سایر زندانیان سیاسی – عقیدتی را صادر فرموده و زمینه لازم جهت اتمام اعتصاب غذای ایشان را فراهم نمایید.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
دکتر حسین موسویان رئیس هیات اجرائی جبهه ملی ایران به دادگاه انقلاب احضار شد
دکتر حسین موسویان رئیس هیات اجرائیه جبهه ملی ایران طی احضاریه کتبی به شعبه دوم دادگاه انقلاب مستقر در اوین احضار شد.
به گزارش ملی مذهبی، روابط عمومی جبهه ملی ایران اعلام کرده در این احضاریه؛ دلیل حضور وی اخذ توضیح در مورد اتهام مندرج در پرونده، در این شعبه دادگاه اعلام شده است.
موسویان که مسئول تشکیلات جبهه ملی ایران را در اختیار دارد باید خود را طی مدت ۵ روز آینده به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران معرفی کند.
اعلام اعتصاب غذای سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران
«محمود بهشتی لنگرودی»، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران در اعتراض به حکم ناعادلانه «ابوالقاسم صلواتی» رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، از روز پنجشنبه ۵ آذرماه در اعتصاب غذا به سر میبرد.
آقای بهشتی لنگرودی با اعلام اعتصاب غذای خود در پیامی گفته است که: «اینجانب محمود بهشتی لنگرودی که ۲۵ سال از عمر خود را صرف تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم کرده و بیش از ۱۵ سال نیز در قالب فعالیتهای صنفی، در خدمت فرهنگیان عزیز بودهام، در اعتراض به حکم ناعادلانه قاضی صلواتی «مبنی بر ۹ سال حبس»، از جانب دادگاه چند دقیقهای، از پنجشنبه، ۵ آذر۱۳۹۴ به صورت رسمی در اعتصاب غذا به سر میبرم.
به این امید که مسئولان، به ویژه مسئولان قضایی با شنیدن فریاد تظلم خواهی اینجانب، نسبت به توقف اجرای حکم تا زمان اعاده دادرسی در دادگاهی صالح، علنی و با حضور هیات منصفه اقدام نمایند.
این خبر صرفا جهت ایجاد فرصت برای مسئولین جهت رسیدگی به خواستههایم، تا این لحظه، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ اعلام عمومی نشد.
بدیهی است که مسئولیت هر اتفاق ناخوشایندی که طی دوران اعتصاب غذا متوجه اینجانب شود به عهده همه کسانی خواهد بود که ظلم مذکور را در حق من مرتکب شده و یا در برابر این دادخواهی سکوت و بی تفاوتی اختیار میکنند.»
محمود بهشتی لنگرودی
۱۱آذر ۱۳۹۴- اوین
گفتنی است سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران صبح پانزدهم شهریورماه با مراجعه ماموران امنیتی به منزلش بازداشت گردید.
اعتصاب غذای پنج زندانی سیاسی در اعتراض به ضرب و شتم
پنج زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به "ضرب و شتم زندانیان سیاسی از سوی دو زندانی و سکوت مسئولان زندان" دست به اعتصاب غذای نامحدود زدهاند. ضاربان "سابقه شرارت" داشته و "مورد حمایت مسئولان" زندان هستند.
وبسایت "کلمه" گزارش داده است که روز شنبه (۷ آذر/ ۲۸ نوامبر) دو تن از زندانیان زندان رجایی شهر با چاقو به شماری از زندانیان سیاسی حملهور شده و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
به نوشته این سایت این دو زندانی که در سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر نگهداری میشوند، "سابقه درگیری و شرارت" دارند و "مورد حمایت مدیریت و حفاظت و اطلاعات زندان" هستند.
کلمه گزارش داده که این دو زندان شرور پس از آنکه گروهی از زندانیان سیاسی عقیدتی را مورد "تهدید و ارعاب" قرار دادند، به آنها حملهور شدند.
بر اساس این گزارش در پی این رخداد سعید رضوی فقیه، سعید مدنی، جعفر اقدامی، بهزاد عربگل و کامران ایازی دست به اعتصاب غذای نامحدود زده و خواستار انتقال این دو زندانی از سالن زندانیان سیاسی عقیدتی شدهاند.
کلمه با انتشار تصاویری از سعید رضوی فقیه و سعید مدنی با صورتهای زخمی، نوشته است که مسئولان زندان تا روز یکشنبه نسبت به این واقعه سکوت کرده و "مدیریت زندان کمترین اقدام بازدارندهای در این زمینه انجام نداده است".
پایگاه اطلاعرسانی "میزان خبر" نیز در گزارشی ذکر کرده که همزمان با حمله به زندانیان سیاسی عقیدتی، خطوط تلفن زندان رجایی شهر قطع شده و زندانیان امکان این را نداشتهاند که با خانوادههایشان تماس گرفته و آنان را از وضعیت خود مطلع کنند.
نگهداری زندانیان سیاسی عقیدتی در کنار متهمان جرائم عادی
سعید رضوی فقیه بیش از دو ماه پیش نیز در پی تشدید بیماری قلبی و ریوی و ممانعت مسئولان زندان رجایی شهر از درمان او دست به اعتصاب غذای خشک زده بود.
وی همان زمان در نامهای از کوتاهی پزشکان در درمان خود نوشته و گفته بود که مسئولان زندان برای پرداخت هزینههای داروهایش به وی فشار وارد کردهاند.
سعید رضوی فقیه روز ۱۵ اسفند سال ۱۳۹۲ (۶ مارس ۲۰۱۴) در هشتگرد در نزدیکی تهران دستگیر شد. رسانهها علت دستگیری او را سخنرانیاش در روز ۸ اسفند در همدان عنوان کردند.
بر اساس قوانین مربوط به اداره زندانها، از جمله آییننامه اجرایی سازمان زندانها و آییننامهی تفکیک و طبقهبندی، نگهداری زندانیان سیاسی در کنار متهمان به جرایم عادی ممنوع است. اما با این حال در سالهای گذشته زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف در بندهای مشترک با زندانیانی با جرائمی از جمله قتل و اعتیاد نگهداری میشوند.
نامه نرگس محمدی در سالروز تولد فرزندانش
نرگس محمدی که اینک در زندان بهسر میبرد، در سالروز تولد کودکانش- کیانا و علی- در نامهای، این روز را به آنان تبریک گفت.
خانم محمدی که در غیاب همسرش، سرپرستی دو کودک هشت و نیم سالهاش را برعهده داشت، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ بدون ارسال احضاریه از سوی دایره اجرای احکام، توسط نیروهای امنیتی- قضایی بازداشت شد. در پی این بازداشت، کودکان خردسال خانم محمدی به نزد پدرشان در فرانسه رفتند. این در حالی است که مقامهای مسئول از آن زمان تاکنون، به خانم محمدی اجازه برقراری تماس تلفنی با کودکانش را ندادهاند. از همین رو خانم محمدی با نگارش نوشتهای برای سالروز تولد فرزندان دوقلویش که در هفتم آذر ماه، نه ساله میشوند، از حسهای مادرانهاش سخن گفته است.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر به فرزندانش- کیانا و علی- که آذر ماه ۱۳۹۴ نوشته شده، به شرح زیر است:
کیانا جان و علی جانم؛ فرزندان عزیزم؛ تولدتان مبارک. ای کاش میتوانستم حداقل شب تولدتان صدایتان را بشنوم. ای کاش میتوانستم با عشق و مهر صدایتان کنم و صدای خندههای کودکانه و معصومانهتان را بشنوم.
دلبندان عزیزم؛ آخرین ملاقاتمان در زندان اوین یادتان است، شما در شور و شوق رفتن به پاریس و دیدن پدرتان بودید و من در سودا و غم هجران.
سعی کردم تمام کارهایتان، صحبتهایتان و نگاههایتان را به خاطر بسپارم تا در وقت دلتنگیهایم در خیالم به تصویر کشم. زمان رفتنتان فرا رسید. چند بار و چند بار به آغوشتان کشیدمتان و تمام وجودم بیقرار شنیدن صدای کودکانهتان است. ای کاش لااقل صدایتان را می شنیدم. بارها تقاضای تلفن دادهام اما با آن مخالفت شده است. میگویند چون من زندانی امنیتی هستم و پدرتان تقی رحمانی است اجازه تماس تلفنی ندارم.
این کینهها و خشونتها نمیدانم از سینه چه کسانی برمیخیزد و چگونه میتوانند با این کارقدرت عواطف، احساسات و حقوق طبیعی انسانها را به بازی بگیرند؟ در کلام جملگی بر ضد خشونت سخن میگویند اما در عمل با هموطنانشان، با زنان، مادران و فرزندان سرزمینشان به ظلم و جفا رفتار می کنند. خشونت را در جهان مزموم میشمارند اما چنین بی رحمیهایی را به سادگی و به بهانه امنیتی بودن ماجرا توجیه میکنند. برای زنان و کودکان تحت ظلم و خشونت در برخی نقاط جهان مرثیه میسرایند اما در تضییع حقوق کودکان تحت حکومت و مسئولیت خود گوی سبقت را از یکدیگر میربایند.
در آخرین ملاقات از شما خواستم هر کدام برایم یک جمله بنویسید. کیانا جان نوشت «مامان جان دوستت دارم» و علی جان نوشت «من میگویم کارهای صیاصی و معدنی جرم نیست» کیانا جانم یادت هست به علی جان اعتراض کردی که و گفتی مامان باید پیش ما میماند چون بابای ما پیش ما نیست.
کیانا جان نهمین سال زندگیات را که شروع کرده ای. میدانم که رنجهایی فراتر از توان یک کودک متحمل شدهای. تو همیشه میگفتی ما یک خانباده (خانواده) هستیم و باید با هم زندگی کنیم. کیانا جانم دختران هم سن و سال تو همه این آرزو را دارند اما افسوس در این سرزمین و در سرزمینهایی مشابه ما این دختران خاکسترنشین عدالتاند که حتی از درک لذت بودن با پدر و مادر به هزار و یک بهانه محروماند و چگونه میتوان از حقوق بشر و حقوق کودک دم زد و بشر و کودک را فقط خود و فرزند خود دید و بس. آن شب که مهنا دختر حامد احمدی را پشت دیوارهای بلند و سخت و سرد زندان رجایی شهر به آغوش گرفتم و بیاختیار میگریستم حضورم و گریهها و رفتارم آگاهانه بود. البته من کاری جز همدلی و همدردی با خواهران و برادران کرد سنی کشورم انجام ندادم.
مهنا همان دختر ۶ ساله کرد از شب تا صبح پلک بر هم ننهاد و به دیوار سنگی و بلند زندان چشم دوخت شاید پدر را حلق آویز نکنند و آن شب من به جای تو در کنار او ماندم و نتوانستم او را تنها در شب وحشت و انتظار تنها بگذارم. میدانستم تاوان آن اشکها، این جدایی ها خواهد بود.
علی جان؛ پسرمن؛ ای آرام جانم؛ شنیدم گفتهای که من مادر شجایی دارم و به او افتخار میکنم. علی جانم؛ مفهوم شجاعت برای من آن چیز معمول و رایج در میان مردم نبوده است. اگر فکر میکنی که مامان نرگس از هیچچیز نمیترسد و پیش میرود اشتباه میکنی. من بارها و بارها از خیلی چیزها ترسیدهام. از از دست دادن شما، زندگی ام، جانم، ناموس و حیثیتم و بریدن و در راه ماندنم و یا به بیراهه رفتنم. اما گامهایی را در راه آنچه که باور و اعتقادم است، یعنی حقوق انسانها، من را راست کرده و ایستادهام، هر چند سخت و با رنج و درد.
علی جانم نمیدانم آنچه من هستم و دارم نامش شجاعت است یا ترس اما عزیزم این تمام توان و آنچه هست که دارم و هیچ ادعایی هم ندارم. اکنون که در حبسام مطمئنام که در راهی که برگزیدهام بسیار کوتاهی و قصور کردهام و شرمنده مردم خویش هستم.
کیانا جان و علی جانم؛ دلم برایتان تنگ است اما مطمئنام روزی نه چندان دور در سرزمینمان به عنوان یک خانباده (خانواده) در کنار هم خواهیم بود. امشب یک کیک خوشمزه بخرید و با بابا تقی ۹ شمع بر روی کیک بگذارید و با هم فوت کنید و عکسی از آن لحظه بگیرید که در دیداری که روزی خواهیم داشت به من نشان دهید.
روی ماهتان را میبوسم و به خدا می سپارمتان
با یک دنیا عشق
مامان نرگس
اوین
اعتصاب غذای چند تن از بازداشت شدگان در تجمع اعتراضی زندان اوین
امروز و در پی مراجعه خانوادههای فعالین مدنی بازداشت شده روزهای اخیر در تهران به زندان و دادسرای اوین، به ایشان گفته شد که روز شنبه برای تعیین تکلیف اکثریت بازداشت شدگان به دادسرای اوین مراجعه کنند و همچنان از هاشم زینالی و رضا ملک خبری در دست نیست. در حال حاضر هویت ۱۷ فعال مدنی بازداشت شده در روزهای اخیر، محرز شده است.
امروز و در پی مراجعه خانواده های فعالین مدنی بازداشت شدگان روزهای اخیر در تهران به زندان و دادسرای اوین، به اکثریت این خانواده ها گفته شد که روز شنبه برای تعیین تکلیف وضعیت عضو بازداشت شده خانواده خود مراجعه کنند. این مسئله شامل حال سیمین عیوض زاده، هاشم زینالی و رضا ملک نشده و همچنان از محل بازداشت و وضعیت هاشم زینالی و رضا ملک خبری در دست نیست.
گفتنی است که پس از مراجعه خانوادههای بازداشت شدگان به حاجیلو، دادیار ناظر زندان اوین وی اعلام کرده که این بازداشتها به او ارتباطی ندارد و از اسامی بازداشتشدگان و ارگان بازداشت کننده نیز بی اطلاع است.
لازم به ذکر است که پیشتر به خانوادههای بازداشت شدگان اعلام شده بود که امروز، چهارشنبه برای تعیین تکلیف وضعیت اعضای بازداشت شده خانواده خود مراجعه کنند.
همچنین از وضعیت فعالین مدنی بازداشت شده و محبوس در بند هشت اوین خبر می رسد که محسن شجاع در اعتراض به انتقال زنان بازداشت شده به زندان قرچک ورامین اعلام اعتصاب غذا کرده است. همچنین داود نعمتی نیز به دلیل وخامت وضعیت جسمانی به بیمارستان منتقل شده است.
اسامی فعالان مدنی که روز گذشته به بند هشت اوین منتقل شدند عبارت است از: اسماعیل (زرتشت) احمدی راغب، داود (هوشنگ) نعمتی، محسن شجاع، احسان خیبر، مسعود حمیدی، علی بابایی، محسن حاصلی، اسماعیل حسینی، عبدالعظیم اروجی، ارشیا رحمتی، حامد گودرزی و ابراهیم زاده.
جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی و مدافعان حقوقبشر، روزهای دوشنبه در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع میشوند. آنها روزهای شنبه هم با تجمع در مقابل زندان اوین، خواستار «آزادی زندانیان سیاسی» میشوند.
تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی معترض که در این تجمعات شرکت میکنند، صبح روز شنبه ۳۰ آبان، در مقابل زندان اوین بازداشت و به بازداشتگاههای مختلفی منتقل شدند و تعدادی نیز در مقابل ساختمان دنا بازداشت شدند.
هاشم زینالی، پدر سعید زینالی، دانشجویی که از ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده است، سیمین عیوضزاده، مادر امید علیشناس، زندانی سیاسی، رضا ملک، زندانی سیاسی سابق، محسن شجاع و تعدادی از شاگردان محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در میان کسانی بودند که روز شنبه بازداشت شدند.
هاشم زینالی و رضا ملک توسط اطلاعات سپاه بازداشت شدند. اما مکان نگهداری ایشان و اتهامات انتسابی اطلاعی در دست نیست.
داود نعمتی و زرتشت احمدی راغب نیز صبح دوم آذرماه در تجمعی مدنی مقابل ساختمان لاستیک دنا بازداشت شده اند. گفته شده است که «فریده مرادخانی» نیز روز دوشنبه بازداشت شده که هنوز از سوی منبع معتبری تأیید نشده است.
سیمین عیوض زاده، شروین یمنی و لیلا پورغفاری نیز که روز شنبه بازداشت شدند در زندان قرچک ورامین اعلام اعتصاب غذا کرده بودند. اتهام تفهیم شده به ایشان «اخلال در نظم عمومی از طریق حمایت از سرکرده عرفان حلقه» است. این در حالی است که سیمین عیوض زاده در اعتراض به تداوم بازداشت فرزندش «امید علی شناس» اقدام به شرکت در تجمعات مدنی کرده بود. متهمین گفتهاند که به اجبار و بدون هیچ سوال و جوابی برگهای که حاوی این اتهام بوده را امضا کردهاند.
محمد نوریزاد نیز صبحگاه دوم آذرماه بازداشت شده بود که نیمه شب آزاد شد.
بازداشت محمد نوریزاد و هشت فعال حقوق بشر دیگر در تهران
گزارشها از بازداشت محمد نوریزاد و شماری دیگر از فعالان سیاسی و حقوق بشر توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی حکایت دارد.
ماموران امنیتی حدود ساعت ۹ صبح روز دوشنبه (۲ آذر-۲۳ نومبر) آقای نوریزاد را در مقابل منزلش بازداشت کردهاند. این روزنامهنگار و مستندساز مخالف حکومت ایران، قصد شرکت در تجمع هفتگی گروهی از فعالان حقوق بشر و خانوادههای زندانیان و جانباختگان سیاسی را داشت که از آخرین روزهای تیرماه، هر هفته در مقابل ساختمان “لاستیک دنا” در میدان ونک تهران برگزار شده است.
همزمان با بازداشت محمد نوریزاد، ماموران امنیتی به فعالانی که قصد برگزاری تجمع در مقابل “لاستیک دنا” را داشتند نیز حمله بردند و داوود نعمتی، زرتشت (اسماعیل) احمدی راغب، و دستکم شش نفر از هواداران محمدعلی طاهری (زندانی عقیدتی محکوم به اعدام) را بازداشت کردند.
بازداشت این نه نفر دو روز پس از بازداشت شماری از تجمعکنندگان در مقابل زندان اوین تهران صورت میگیرد.
هاشم زینالی، (پدر سعید زینالی، دانشجویی که در جریان قیام ۱۸ تیر ۷۸ بازداشت شد و بعد از ۱۷ سال اطلاعی از وی در دست نیست)، سیمین عیوضزاده (مادر امید علیشناس، فعال مدنی زندانی محکوم به ۱۰ سال حبس)، رضا ملک (زندانی سیاسی سابق)، محسن شجاع، و تعدادی دیگر از حامیان محمدعلی طاهری از جمله بازداشتشدگان تجمع صبح روز شنبه (۳۰ آبان) در مقابل زندان اوین هستند.
بر اساس گزارشها، زنان بازداشتشده در آن تجمع به زندان زنان در قرچک منتقل شدهاند و زندانیان مرد نیز در بند دو-الف زندان اوین که زیر نظر سپاه پاسداران اداره میشود، محبوس هستند.
تجمعات هفتگی گروهی از آسیبدیدگان از حکومت و فعالان حقوق بشر در مقابل زندان اوین و “لاستیک دنا” به ابتکار محمد نوریزاد و با همراهی شماری دیگر از فعالان شناختهشده همچون محمد ملکی و نیز گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی از جانباختگان سیاسی سالهای اخیر) از تابستان امسال آغاز شد. هرچند که شمار شرکتکنندگان در این تجمعات در روزهای نخست کمتر از انگشتان دو دست بود اما در هفتههای اخیر تعداد معترضان به دهها نفر رسیده بود.
آنها دلیل انتخاب دفتر “لاستیک دنا” به عنوان محل اصلی تجمع خود را تعلق آن به محمد یزدی، رییس پرنفوذ مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند.
در این میان، بازداشت محمد نوریزاد دومین بازداشت او از زمان تغییر فکریاش در جریان سرکوب اعتراضها به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به شمار میرود.
آقای نوریزاد که پیش از آن انتخابات از روزنامهنگاران طرفدار حکومت و از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی به حساب میآمد، پس از سرکوب معترضان، به مخالفت آشکار با حکومت و به طور مشخص علی خامنهای برخاست.
وی به دنبال نامههای انتقادی سرگشادهاش به خامنهای، روز ۲۹ آذر ۱۳۸۸ به اتهام «توهین به مسوولان و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» بازداشت شد و بعدها در دادگاه به سه سال و نیم حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم گردید.
محمد نوریزاد در اردیبهشت ۱۳۹۰ پس از یک دورهی طولانی اعتصاب غذای خشک و تر، پیش از اجرای کامل محکومیتش آزاد شد.
خبر رسیده
اعلام اعتصاب غذای امید علی شناس پس از بازداشت مادرش
امید علی شناس، فعال مدنی و زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین، پس از بازداشت مادرش اعلام اعتصاب غذا کرد.
به گزارش هرانا، امید علی شناس پس از اطلاع از خبر بازداشت مادرش سیمین عیوض زاده در مقابل زندان اوین، گفته است که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. وکیل این زندانی نیز، طی بخشی از مطلبی در صفحه شخصیاش، نوشته که موکلش با اطلاع از بازداشت مادرش تصمیم به اعتصاب غذای خشک گرفته است.
گفتنی است روز گذشته سیمین عیوض زاده، به همراه چند تن دیگر از فعالان مدنی در مقابل زندان اوین بازداشت و به زندان قرچک منتقل شد، وی در اعتراض به بازداشت و نگهداری فرزندش در زندان اقدام به اعتراض و شرکت در تجمعات مدنی مسالمت آمیز کرده بود.
امید علی شناس، ١٣ شهریور سال گذشته بازداشت و به بند دو-الف سپاه پاسداران منتقل شد و علیرغم صدور قرار وثیقه ١٠٠میلیون تومانی، دادگاه بدوی و قبلا دادسرا به دلایل نامعلومی از پذیرش وثیقه خودداری کردند.
آقای علی شناس به دلیل فعالیتهای مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری به ۱۰ سال زندان محکوم شد، دادگاه وی به همراه سه فعال مدنی دیگر، در کمتر از از پانزده دقیقه، توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد و مجموعا به ۳۸ سال زندان محکوم شدند.
مطابق دادنامه، فعالیتهای مجازی و انتشار مطالب انتقادی درباره وضعیت حقوق بشر و اعدام در ایران، همدلی و همراهی با خانوادههای زندانیان سیاسی و خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، شرکت در تجمعی در دفاع از کوبانی، همدلی با خانوادههای قربانیان حوادث سال ۸۸ و ارتباط با فعالین حقوق بشر، مستند اتهاماتی است که به این فعال مدنی وارد شده است.
بند هشت در حال حاضر یکی از بدترین بندهای زندان اوین است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی علیرغم اصل تفکیک جرائم همراه با زندانیان غیرسیاسی و بعضا خطرناک نگهداری می شوند.
اخبار تکمیلی از بازداشت شهروندان معترض در مقابل زندان اوین
شهروندان معترض بازداشت شده در مقابل زندان اوین به بازداشتگاه های مختلف انتقال یافتند
در پی بازداشت های امروز چندین تن از شهروندان معترض در مقابل زندان اوین، سیمین عیوض زاده به همراه دیگر زنان بازداشتی که عموما از شاگردان محمدعلی طاهری بودند، با دو خودروی ون به زندان قرچک ورامین انتقال یافتند. همچنین مردان بازداشتی به مانند محسن شجاع که اغلب ایشان نیز از شاگردان محمدعلی طاهری هستند نیز به بند دو الف، بازداشتگاه ویژه سپاه مستقر در زندان اوین منتقل شدند. همچنین آقایان رضا ملک و هاشم زینالی نیز دروضعیت بازداشت به مکانی نامعلوم (احتمالا بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات) منتقل شده اند.
لازم به ذکر است که پرونده همه بازداشت شدگان امروز در شعبه دو بازپرسی دادسرای اوین در جریان و در حال بررسی است.
هاشم زینالی بیمار بوده و نیاز به داروهای خاص خود را دارد که در وضعیت فعلی و با عدم مشخص بودن مکان بازداشت، امکان رساندن داروها توسط خانواده او وجود ندارد.
گفتنی است که بنا بر گزارشهای رسیده، در بازپرسی دادسرای اوین موی چند تن از شاگردان محمدعلی طاهری که بلند بوده را کوتاه کرده اند.
صبح امروز نیروهای گارد ویژه نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی جمعی از شهروندان و فعالین مدنی معترض در مقابل زندان اوین را با برخوردی خشن بازداشت کرده و پس از انتقال به کلانتری ولنجک به بازپرسی دادسرای اوین منتقل کردند.
بنا بر همین گزارش سیمین عیوض زاده مادر زندانی سیاسی امید علی شناس، هاشم زینالی پدر سعید زینالی (دانشجویی که از تیرماه ۷۸ و حوادث ۱۸ تیر آن سال مفقود شد و تا امروز خبری از او نیست)، رضا ملک زندانی سیاسی سابق، محسن شجاع و تعدادی از شاگردان محمد علی طاهری در میان بازداشت شدگان هستند.
لازم به ذکر است تا لحظه تنظیم این خبر از تعداد و هویت همه بازداشت شدگان اطلاعی در دست نیست
ریحانه طباطبایی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد
ریحانه طباطبایی، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، به یک سال حبس و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروه ها، دستجات سیاسی و فعالیت در رسانه ها و مطبوعات و فضای مجازی محکوم شد....
جلسه محاکمه این روزنامه نگار به اتهام تبلیغ علیه نظام ۹ آذر ماه به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد و امروز پس از نزدیک به یک سال حبس تعزیری این روزنامه نگار سبز تایید شد.
ریحانه طباطبایی پیش از این در آذر ماه سال ۸۹ توسط سپاه بازداشت شده بود. وی بابت این بازداشت محکوم به یک سال حبس شد که دادگاه تجدید نظر آن را به شش ماه حبس تعزیری و شش ماه حبس تعلیقی تبدیل کرد. این فعال سیاسی سبز در بهمن ماه سال ۹۱ نیز به همراه تعدادی از روزنامه نگاران توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.
طباطبایی، خرداد ماه سال گذشته برای پرونده جدید خود که این بار نیز توسط سپاه تنظیم شده بود، به دادسرا احضار شد که پس از تفهیم اتهام برای اجرای حکم ۵ ماهه خود به بند سیاسی زندان زنان اوین منتقل و در ۲۰ آبان ماه همان سال پس از طی دوران محکومیت خود آزاد شده بود.
گناه دکتر ناصر هاشمی چیست؟
یازده سال حبس برای تسویه حساب با کارشناس ملی اقتصاد ایران
همانگونه که بازجوها نیز گفتهاند دکتر هاشمی یکی از کارشناسان پرسابقه سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بود که بعد توسط احمدینژاد منحل و تبدیل به معاونت برنامهریزی ریاست جمهوری شد. از آنجا که قلب هاشمی برای توسعه و پیشرفت ایران زمین میتپید با سیاستهای پوپولیستی و خانمان برانداز احمدی نژاد و باند پیرامون او به شدت مخالفت میکرد. او یکی از منتقدان اصلی انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی بود و نه تنها به دلیل تحصیلات آکادمیک و حضور طولانی مدت خود در این سازمان از توانایی آکادمیک و تجربی کافی برای مخالفت با این سیاستها بهرهمند بود بلکه شجاعت بیان صریح نظرات انتقادی خود را نیز داشت و طبیعتاً کسانی که از این سیاستها در سالیان گذشته بهرهمند میشدند؛ با کارشناسانی چون هاشمی به شدت مخالف بودند. این مخالفتها نهایتا به حبس یازده ساله او انجامید.
اکنون نزدیک به یکسال از حبس دکتر ناصر هاشمی میگذرد و آنگونه که پیرعباسی، یکی از قضات دستگاه قضا حکم کرده، این اقتصاددان نگران توسعه و پیشرفت کشور باید تا یک دهه دیگر در زندان باقی بماند. این کارشناس برجسته سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نخستین بار به همراه زندهیاد مهندس عزت الله سحابی، شهید هدی صابر و دیگر فعالان ملی- مذهبی اسفندماه ۱۳۷۹ بازداشت و پس از مدت کوتاهی از زندان آزاد شد و به فعالیتهای کارشناسی خود در زمینه اقتصاد ادامه داد.
وی پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ تحت فشارهای مختلف امنیتی قرار گرفت تا اینکه نهایتاً در سال ۱۳۹۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در دی ماه همان سال به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی پیرعباسی محاکمه اما حکمی به وی ابلاغ نشد.
دکتر هاشمی بار دیگر مرداد ماه ۹۲ به شعبه ۲ دادرسی اوین احضار و بر اساس ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی اتهام تشکیل گروه غیرقانونی، به وی تفهیم و روانه بند ۳۵۰ زندان اوین شد. اما این بار نیز وی بلافاصله آزاد شد.
این آزادی اما به معنای پایان فشارهای امنیتی بر او نبود. هاشمی مرتباً از سوی بازجوی خود تحت فشار قرار داشت.
شهریورماه ۹۳ سایتهای خبری امنیتی مانند مشرق نیوز و جام نیوز خبر از قطعی شدن حکم ۱۱ سال حبس تعزیری این فعال ملی – مذهبی دادند. این در حالی بود که چنین حکمی به وی و وکیلش ابلاغ نشده بود.
سایت مشرق نیوز همچنین اقدام به جوسازی و انتشار اخبار نادرست در مورد دکتر هاشمی پرداخت و در گزارشی مغرضانه نوشت: “هاشمی پس از ایفای نقش در جریان ناآرامیها و اغتشاشات فتنه ۸۸ و آشکار شدن اقدامات ضدامنیتی، از سوی دستگاه قضایی کشور به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و تشکیل و راهاندازی گروهک غیرقانونی ملی مذهبی (شورای فعالان) به یازده سال حبس محکوم گردید که به دلیل عدم ارائه لایحه اعتراضی از سوی متهم و وکیل مدافعش در زمان معین، این حکم قطعی شد. ”
در چنین فضائی نهایتاً این عضو شورای فعالان ملی – مذهبی در تاریخ سوم آذرماه ۹۳ بازداشت و برای تحمل حکم کم سابقه ۱۱ سال حبس تعزیری روانه بند ۷ زندان اوین شد.
اعمال فشارهای بیسابقه در زندان
دکتر هاشمی در زندان نیز از آزار و اذیتهایی که ناشی از کین ورزی بازجویان اوست در امان نماند. وی در بند ۷ زندان اوین به دلیل در بند ۷ زندان اوین به دلیل سوء تغذیه و عدم جای خواب و امکانات بهداشتی مناسب به بیماریهای متعددی مبتلا شد. ناصر هاشمی و تعدای دیگر زندانیان این بند تا مدتها ناچار بودند که شبها در کف اتاقها یا راهرو بند بخوابند و از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ شب نیز حتی جایی برای نشستن هم نداشتند.
جیره غذائی نامناسب هم مزید بر علت شد تا این پژوهشگر برجسته کشور به کم خونی شدید مبتلا شود؛ به طوری که هموگلوبین خون وی تا میزان نگران کنندهای پائین آمده و سبب سرگیجه، ضعف شدید عمومی بدن، نداشتن تعادل و زمین خوردنهای پی در پی و سیاهی رفتن چشمان وی شده بود. وی نهایتاً با تأخیر فراوان به بیمارستان اعزام شد اما به دلیل مخالفت با روش توهین آمیز زندانبانان و استفاده از دستبند و پابند برای نگهداری او در بیمارستان درمانش نیمه تمام مانده و به زندان بازگردانده شد.
تداوم بیماری دکتر هاشمی و بی توجهی مسئولان زندان به حقوق اولیه این زندانی برای تکمیل فرایند درمانی، وی را ناچار به واکنش کرد. ناصر هاشمی در اعتراض به خواسته غیرقانونی مأموران مبنی بر پوشیدن لباس زندان از رفتن به هواخوری خودداری کرد. اما مسئولان زندان به جای رسیدگی به خواستههای مشروع و قانونی هاشمی،او را از استفاده از راهروها و کتابخانه زندان محروم کرده و با گرفتن تختش، او را دوباره کف خواب کردند.
هاشمی تاوان چه گناهی را میپردازد؟
اگرچه اظهارنظرها و فعالیتهای دکتر هاشمی در قامت یک اقتصاددان معتقد به اصلاحات سیاسی و اقتصادی کشور طبیعتاً به مذاق نیروهای تندرو خوش نمیآید و کسانی که در زیر خاکسترهای سیه روزی مردم به دنبال نان خود میگردند و از تخریب سرمایههای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ابایی ندارند، نمیتوانند حضور چنین کارشناسان مسئول و دلسوزی را بر تابند؛ اما به نظر میرسد که این برخورد شدید و کینه توزانه با ناصر هاشمی بیشتر به یک تسویه حساب سیاسی شباهت دارد. اما این سؤال مطرح است که براستی هاشمی تاوان چه چیزی را میپردازد؟
پاسخ به این پرسش را میتوان از لابلای خبری که چند ماه پیش از اجرای حکم دکتر هاشمی و انتقال او به زندان اوین منتشر شد دریافت. سایت امنیتی مشرق در خبری که به نظر میرسد توسط بازجوهای دکتر هاشمی تنظیم شده باشد از قطعی شدن حکم او سخن به میان میآورد و ضمن ادعای مشارکت هاشمی در آنچه که او نا آرامیها و اغتشاشات ۸۸ میخواند؛ نمیتواند خشم خود را پنهان نماید و به نظر میرسد دلیل اصلی چنین برخورد سنگینی با او را خواسته یا ناخواسته مطرح میکند و مینویسد: “ناصر هاشمی یکی از کارمندان – با سنوات خدمتی بالا – معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور است که با سوء استفاده از موقعیت شغلی، توانسته بود برخی از آمار و ارقام بودجه دارای طبقهبندی اداری را در جلسات محفلی و خصوصی جریان مذکور، منتشر کرده و از همین طریق علیه نظام سیاه نماییهایی را صورت میداده است.”
همانگونه که بازجوها نیز گفتهاند دکتر هاشمی یکی از کارشناسان پرسابقه سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بود که بعد توسط احمدینژاد منحل و تبدیل به معاونت برنامهریزی ریاست جمهوری شد. از آنجا که قلب هاشمی برای توسعه و پیشرفت ایران زمین میتپید با سیاستهای پوپولیستی و خانمان برانداز احمدی نژاد و باند پیرامون او به شدت مخالفت میکرد. او یکی از منتقدان اصلی انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی بود و نه تنها به دلیل تحصیلات آکادمیک و حضور طولانی مدت خود در این سازمان از توانایی آکادمیک و تجربی کافی برای مخالفت با این سیاستها بهرهمند بود بلکه شجاعت بیان صریح نظرات انتقادی خود را نیز داشت و طبیعتاً کسانی که از این سیاستها در سالیان گذشته بهرهمند میشدند؛ با کارشناسانی چون هاشمی به شدت مخالف بودند. این مخالفتها نهایتا به حبس یازده ساله او انجامید. اینک اگرچه وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور و برملا شدن نتایج آن سیاستهای خانمان برانداز حقانیت هاشمی و بسیاری دیگر از منتقدان را آشکار کرده است اما کسی پاسخگوی ظلمی که بر هاشمی و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی زندانی ایرانی میرود نیست.
دولتمردان جدید اینک بطور مستمر از سیاستهای دولت قبل انتقاد میکنند و زیانهای آن برای اقتصاد کشور را گوشزد کرده و حتی سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نیز مجدداً احیاء کردهاند؛ اما باید دید که چقدر حاضر به حمایت از کارشناسانی چون دکتر هاشمی هستند. کسانی که بدون هیچگونه چشم داشتی در زمانه سکوت و انفعال بسیاری، مقابل چنین تصمیمات بیپایه و اساسی ایستادند و به نقد آن پرداخته و هزینه آن را نیز دادهاند. آیا رئیس جمهور یا معاون وی حاضر به حمایت از افرادی چون دکتر ناصر هاشمی خواهند بود؟
هادی حیدری بازداشت شد
ساعتی پیش ماموران امنیتی با حضور در دفتر روزنامه شهروند، هادی حیدری را در حالی بازداشت کردند که هیچ توضیحی مبنی بر اینکه برای حیدری پرونده جدید تشکیل شده و یا بازداشت برای اجرای حکم است، نداده اند....
هادی حیدری، روزنامه نگار و کارتونیست سبز، ساعتی پیش در دفتر روزنامه شهروند بازداشت شد.
ساعتی پیش ماموران امنیتی با حضور در دفتر روزنامه شهروند، هادی حیدری را در حالی بازداشت کردند که هیچ توضیحی مبنی بر اینکه برای حیدری پرونده جدید تشکیل شده و یا بازداشت برای اجرای حکم است، نداده اند.
این سومین بازداشت هادی حیدری است. این کاریکاتوریست کشورمان اولین بار مهرماه سال ۸۸ در مراسم دعای کمیل بازداشت شد. دومین بار نیز در آذر ماه سال ۸۹ به همراه سه تن دیگر از جوانان مشارکت بازداشت و پس از دو هفته انفرادی در بند دوالف سپاه آزاد شد.
اردیبهشت ماه سال ۹۲ هادی حیدری کارتونیست مطبوعات ایران از طرف بنیاد زندهیاد دکتر مهدی سمسار به عنوان برنده ششمین دوره جایزه روزنامهنگاری «امید» برگزیده شد.
هادی حیدری پس از دریافت جایزه ضمن تشکر و افتخار از دریافت این جایزه روزنامهنگاری از سوی بنیاد مستقل دکتر سمسار، «امید» را حلقه گمشدهای برای نسل خود برشمرده بود که تولدش، با یک انقلاب بزرگ همزمان شد و کودکی و نوجوانیاش با تلخیهای یک جنگ هشت ساله همراه و جوانیاش با مشکلات ریز و درشت دوران پس از جنگ سپری شد.
تجمع اعتراضی تبریز به خشونت کشیده شد
انبوهی از مردم تبریز روز دوشنبه در اعتراض به یک برنامه تلویزیونی که آن را توهینی به خود میدیدند، به خیابانها ریختند.
به گزارش هرانا، اعتراضات روز گذشته شهروندان ترک زبان به پخش یک برنامه تلویزیونی که شائبه نژادپرستی و آذری ستیزی از آن برداشت شده است، با دخالت نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد.
اعتراضات شهروندان ترک زبان در شهرهای مختلف استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان با دخالت نیروهای انتظامی به خشونت کشیده شد، در این میان تعدادی از شهروندان زخمی و بازداشت شدند که تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی از آمارهای این موضوع در دست نیست.
از سوی دیگر، خبرگزاری صداوسیما از برگزاری چند تجمع در اعتراض به پخش یک برنامه از شبکه دو سیما در تبریز و چند شهر در استانهای شمال غربی ایران و بازداشت عدهای در این رابطه خبر داد.
به گزارش دیگربان، این خبرگزاری گزارش کرده که جمعی از مردم تبریز «با برپایی تجمعی به پخش یک برنامه از گروه کودک شبکه دو سیما اعتراض کردند و خواستار برخورد جدی با عوامل اصلی این برنامه شدند.»
آنطور که این خبرگزاری نوشته در تجمع مذکور «عدهای به برخی اماکن عمومی آسیب رساندند که در نتیجه نیروی انتظامی دخالت و برخی از برهم زنندگان نظم و متعرضان به اموال عمومی را بازداشت کرد.»
رحیم شهرتیفر، فرماندار تبریز هم گفته «مردم با تجمع و اعلام اعتراض خود، رسیدگی به این اقدام ناشایست را به مقامهای مسئول سپردهاند.»
شهرتیفر افزوده تجمع امروز تبریز «فاقد مجوز» بوده و از سوی عدهای محدود برگزار شده که «در این تجمع دو نفر از رهگذران بر اثر اصابت سنگ از ناحیه سر زخمی شدند.»
روز جمعه در بخشی از برنامه هفتگی «فیتیله» که ویژه کودکان است، دیالوگهایی درباره ترکزبانان پخش شد که واکنشهای تندی به همراه داشته است.
محمد سرافراز، رئیس سازمان صداوسیما گفته «با مدیران و عناصر دخیل در این مسئله تأسف بار که موجب رنجش خاطر هموطنان عزیز آذری زبان شد، برخورد جدی» خواهد شد.
مقامهای صداوسیما همچنین از توبیخ دو نفر و برکناری یک مقام نظارتی در این سازمان خبر دادهاند.
جعفر عظیمزاده برای اجرای حکم شش سال زندان به اوین رفت
جعفر عظیمزاده، دبیر هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران برای اجرای حکم شش سال زندان، یکشنبه ۱۷ آبان به زندان اوین رفت.
به گزارش سایت رسمی اتحادیه آزاد کارگران ایران، اتحاد، ساعت ۱۰ صبح یکشنبه ۱۷ آبان برای تحمل حکم شش سال زندان خود را به دادسرای ناحیه ۳۳ اوین معرفی کرد.
این فعال کارگری اول آبان سال جاری برای اجرای حکم از سوی شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای ناحیه ۳۳ اوین ابلاغیهای دریافت کرده بود. بر اساس این ابلاغیه عظیمزاده باید چهارم آبان خود را به این شعبه معرفی میکرد.
جعفر عظیمزاده، ۱۰ اسفند ۹۳ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» و «اخلال در نظم عمومی» به پنج سال زندان و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد.
او همچنین با استناد به ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی از عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی و فعالیت مجازی، رسانهها و مطبوعات به مدت دو سال محروم شده است.
پیش از ورود عظیمزاده به زندان، شماری از کارگران از شهرهای سنندج، اصفهان، کرج و تهران در اعتراض به حکم این فعال کارگری با در دست داشتن پلاکاردهایی در محوطه این زندان حضور یافتند.
عظیمزاده، از هماهنگ کنندگان و امضاء کنندگان طومار اعتراضی ۴۰ هزار کارگر به علی ربیعی، وزیر کار است که در آستانه روز جهانی کارگر در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ دستگیر شد.
در شرح اتهامات عظیمزاده در حکم دادگاه آمده است که «نامبرده با افکار مارکسیستی به دنیا آمده است».
علی شمخانی:
دستگیریهای اخیر به قصد "تسویه حساب سیاسی" است
دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و رئیس مجلس شورای اسلامی از دستگیریهای اخیر که در راستای "مقابله با نفوذ" صورت گرفتند، انتقاد کردند. منتقدان جمهوری اسلامی "مقابله با نفوذ" را "اسم رمز دور جدید سرکوبها" میدانند.
دریابان علی شمخانی ، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، در برنامه تلویزیونی "نگاه یک" گفت که دستگیریهای اخیر در ایران با قصد "تسویه حساب سیاسی" صورت گرفته و "بزرگنمایی" بوده است.
شمخانی "تنزل موضوع نفوذ به یک مسئله جناحی برای حذف رقیب که در این ایام برخی اوقات رخ داده" را "بدترین راه مقابله با نفوذ" برشمرد.
اشارهی شمخانی به بازداشت چند فعال رسانهای در هفتهی گذشته است. عیسی سحرخیز، روزنامهنگار پیشکسوت، احسان مازندرانی، مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان، سامان صفرزایی، از نشریه اندیشه پویا، و آفرین چیتساز، یادداشتنویس روزنامه ایران در هفته گذشته بازداشت شدند.
شمخانی افزود: «میگویند خوش و بش پسرخاله فلانی با عروس فلانی، یا نقشه صبحانه فلانی؛ اینها نفوذ نیست، اینها در حقیقت دق و دلی شخصی خالی کردن است و درست نیست. من اینها را میگویم که اشتباه است».
انتقاد علی لاریجانی از "تخریب و کمتحملی"
روز یکشنبه (۸ نوامبر/ ۱۷ آبان) رئیس مجلس شورای اسلامی نیز به صورت تلویحی به رخدادهای اخیر اشاره کرد. علی لاریجانی از "حرف زدن علیه یکدیگر در جلسات پنهانی و پخش شبنامه" انتقاد کرد.
او افزود: «ممکن است عدهای نظرات متفاوت برای ادارهی کشور داشته و حتی با دولت مخالف باشند اما باید اجازه دهند مخالفان نیز نظرشان را بیان کنند نه این که به دلیل مخالفت آنها را منحرف بدانند».
علی خامنهای پس از توافق ایران و قدرتهای جهانی بر سر "برنامه جامع مشترک" (برجام) در پرونده هستهای، بارها بر "لزوم مقابله با نفوذ" تأکید کرده است. رهبر جمهوری اسلامی هشدار میدهد که پس از توافق یادشده نباید "شرایط نفوذ" قدرتهای خارجی در ایران فراهم شود.
پس از آنکه "مقابله با نفوذ" به یکی از محورهای اصلی راهپیمایی سالانه ۱۳ آبان سال جاری (۱۳۹۴) تبدیل شد، حسن روحانی در جلسه هیئت دولت نسبت به " بازی با کلمه نفوذ " هشدار داد.
افزون بر این اکبر ترکان، مشاور روحانی، نیز "بازی" با واژه "نفوذ" را مقطعی و حرفهای مدعیان "نفوذ در کشور" را فاقد منطق میداند .
علی مطهری، نماینده تهران در مجلس، هم اخیرا گفته است که واژه "نفوذ" همچون واژه "فتنه" ابزاری برای سرکوب منتقدان و محدودسازی آزادی بیان است.
دفاع از دستگیریها
همزمان با انتقادها از دستگیریهای روزهای اخیر، چهرهها و رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی و اطلاعاتی از این اقدام دفاع میکنند. سخنگوی نیروهای مسلح و رئیس ستاد تبلیغات دفاعی جمهوری اسلامی "توهم خواندن نفوذ علیه نظام" را مایه تأسف خواند.
سرتیپ مسعود جزایری روز شنبه خواست کسانی که نسبت به "مسئله نفوذ" تردید دارند "به لحاظ فکری، اندیشهای و اطلاعاتی و امنیتی مورد بررسی مجدد قرار گیرند تا واقعیت مسئله روشن شود".
روز شنبه روزنامه "جوان" وابسته به سپاه پاسداران هم از بازداشت روزنامهنگاران دفاع و آنها را "تعدادی از عوامل نفوذی دشمن در رسانهها" معرفی کرده بود. به نوشتهی این روزنامه، دستگیری این افراد "بخشی از ابعاد پنهان پروژه پیچیده نفوذ را آشکار ساخت".
"بهانهای برای مهندسی انتخابات"
روزنامه "جوان" انتقادها به دستگیریهای یادشده را دلیلی بر "واقعیت انکارناپذیر نفوذ" برشمرده و نسبت به ارتباط این افراد با "پروژه نفوذ" ابراز اطمینان کرده بود.
منتقدان جمهوری اسلامی "مقابله با نفوذ" را "اسم رمز دور جدید سرکوبها" میدانند. مصطفی تاجزاده، معاون وزیر کشور در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، در یادداشتی در مهرماه "جلوگیری از نفوذ" را در خدمت "مهندسی انتخابات" و "مبارزه با آزادی" ارزیابی کرده بود.
در شهر فلورانس ایتالیا اعلام شد،
نرگس محمدی برنده جایزه سال ۲۰۱۵ «گالیله ۲۰۰۰»
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر بهعنوان یکی از شش برنده جایزه سال ۲۰۱۵ بنیاد «گالیله ۲۰۰۰» انتخاب شد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، این جایزه هر دو سال یکبار به افرادی که به پیشبرد صلح از طریق فرهنگ وهنر کمک مىکنند، در شهر فلورانس ایتالیا اعطا مىشود.
نرگس محمدی در سال ۱۳۸۷ با تشکیل شورای ملی صلح در ایران، به دبیری هیأت اجرایی این شورا انتخاب شد. شورای ملی صلح، متشکل از ۸۵ شهروند ایرانی بود که هنگام بالا گرفتن تنش بین ایران و امریکا در زمان ریاست جمهوری بوش، به پیشنهاد شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل با هدف تلاش برای ایجاد جامعهای توسعه یافته تشکیل شد.
توکل کرمان، الکساندر پریرا، تیم رابین، پالو کنته و حیات بنت الحسین، دیگر برندگان جایزه سال ۲۱۰۵ «گالیله ۲۰۰۰» هستند.
بههمین مناسبت، مراسمی روز جمعه پانزدهم آبان ماه ۱۳۹۴ در شهر فلورانس ایتالیا برگزار و از برندگان این جایزه قدردانی شد. در این مراسم شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر که نرگس محمدی از اعضای آن کانون است، همچنین تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی شرکت داشتند.
شیرین عبادی بههنگام اعطای جایزه «زنبق طلا» به نرگس محمدی، در سخنانی با اشاره به دستور شهردار وقت فلورانس در سال ۱۳۸۸ مبنی بر آویزان کردن پرچم سبزی به نماد همبستگی با جنبش مردمی ایران، گفت که همواره بین دو ملت ایران و ایتالیا روابط دوستی و فرهنگی عمیقی برقرار بوده است.
رییس کانون مدافعان حقوق بشر در ادامه سخنان خود، اعطای جایزه به نرگس محمدی را نشانهای از این رابطه دانست و بر ادامه روابط دوستی بین دو ملت ایران و ایتالیا تأکید کرد.
خانم عبادی در سخنان خود، با تشریح روند پرونده قضایی و امنیتی نرگس محمدی از سال ۱۳۸۸ تاکنون، گفت که تمامی فعالیتهای خانم محمدی در راستای حقوق بشر بوده و هیچیک از آنها مخالف قوانین داخلی ایران نبوده است. به اعتقاد خانم عبادی، اگرچه خانم محمدی انتقادهایی به برخی قوانین ایران داشته اما همواره سعی کرده است تا بر مبنای قانون حرکت کند.
خانم محمدی پس از بازداشت در سال ۱۳۸۹، در دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شد. او در دوران اجرای حکم زندانش، به شدت بیمار شد بهحدی که او را برای ادامه درمان به بیمارستان منتقل و بستری کردند و پس از مدتی به خانم محمدی برای ادامه درمان، با اجازه پزشک قانونی و سایر پزشکان مورد اعتماد قوه قضاییه، مرخصی دادند. اما در مدت مرخصی، بار دیگر برای خانم محمدی پرونده دیگری تشکیل دادند و سرانجام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ توسط مأموران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
اما مدتی پیش، خانم محمدی بهدلیل تشدید بیماری در زندان، به بیمارستان منتقل شد اما به گفته نزدیکان او، مقامهای مسئول بدون توجه به توصیه پزشکهای متخصص مبنی بر ضرورت درمان این زندانی بیمار در محیطی بدون تنش، او را دوباره به زندان بازگرداندند.
بر همین اساس خانم عبادی در سخنانش با اشاره به نحوه بستری کردن نرگس محمدی در بیمارستان و بستن دست او به تخت، خطاب به حاضران در مراسم اعطای جایزه گفت که این وضعیت کمکی به بهبود و سلامتی خانم محمدی نکرد و در نتیجه او با جسمی بیمارتر روانه زندان شد.
خانم عبادی در ادامه سخنان خود به پیام نرگس محمدی به هیأت داوری و حاضران در مراسم اعطای جایزه در شهر فلورانس اشاره کرد و گفت که خانم محمدی پس از آگاهی از انتخاب شدنش برای دریافت این جایزه، با تقدیم یک کاردستی ساخته خویش به هیأت داوری، اعلام کرد که با افتخار این جایزه را قبول میکند تا شاید این جایزه بتواند بلندگویی باشد برای صدای زنی که در بند است.
خانم محمدی در ادامه پیام خود اعلام کرده بود: «من یک زن و یک مادر هستم. زنی در سرزمینی که تحت تبعیض آشکار قرار دارد. زنی که میزاید اما هرگز سرپرست و ولی زاییده خود نمیشود. زنی که ازدواج میکند و برای تشکیل زندگی مشترک بله میگوید اما حق طلاق ندارد. زنی که هم کار خانه و هم کار بیرون را انجام میدهد اما مرد، رئیس خانواده و او همواره مرئوس است و اگر روزی علیه این تبعیض برخیزد همچون من زندانی میشود. اما من هنوز هم معترض هستم.
یکی از اتهامات من در پرونده اخیرم، فعالیت فمینیستی است و من هنوز یک فمینیست ( مبارزه علیه ستم و تبعیض بر زنان) هستم. یکی از اتهامات من، فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر است اما باید تاکید کنم که دفاع از حقوق بشر، آرمان و راه من است و من هنوز یک مدافع حقوق بشر هستم. یکی از اتهامات من، مخالفت با اعدام است و من با بریدن نفس انسانی به اراده انسانی دیگر، موافق نیستم.
شش سال محکومیت زندان دارم و پرونده و محاکمهای دیگر پیش رو دارم اما افکار عمومی در سرزمین من، موافق با مجازات اعدام نیست. افکار عمومی در سرزمین من، مخالف تبعیض علیه زن و مدافع حقوق بشر است. بنابراین محاکمه و زندان، راهکار بیفایدهای علیه این ایدهها و مطالبات افکار عمومی ایرانیان سرافراز و باشعور است و من به آینده روشن سرزمین و ملت سربلندم امیدوارم.
همچنین در آخر یاد میکنم از تمام زنان و مردان آزادیخواه سرزمینم که اکنون در حصر یا در زندانها در حبس هستند. دستان پر مهر شما خویشاوندان عزیزم را که مدافعان حقوق بشر در جهان هستید میفشارم و بوسه میزنم و از شما تقاضا دارم که به حرمت زنان برابریخواه، از مادران دربند اوین، به ویژه مادرانی که کودکان خردسالشان را ظالمانه از آنها جدا کرده اند، یاد کنید.»
خانم عبادی پس از قرائت پیام خانم محمدی، با آرزوی آزادی نرگس محمدی و دو همکار دیگرش در کانون مدافعان حقوق بشر یعنی عبدالفتاح سلطانی و سید محمد سیف زاده و همچنین تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، گفت که راه پر افتخار کانون مدافعان حقوق بشر ادامه دارد و چراغ فروزانی که مؤسسان این کانون برافروختهاند توسط جوانانی که در داخل ایران و خارج از ایران دل در گرو خوشبختی همنوعان خود دارند، همچنان فروزان است.
یک سایت نزدیک به سپاه پاسداران خبر داد:
پنج روزنامهنگار در ایران بازداشت شدهاند
سایت «دانا» نزدیک به خبرگزاری فارس از بازداشت پنج روزنامهنگار از سوی وزارت اطلاعات خبر داده است.
این سایت که از سوی سپاه پاسداران حمایت و اداره میشود این پنج روزنامهنگار را از «عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور» معرفی کرده است.
آنطور که این سایت نوشته این افراد «با تلاش سربازان گم نام امام زمان و دستور مقام قضایی» بازداشت شدهاند.
این سایت محافظهکار از پنج نفری که اعلام کرده بازداشت شدهاند تنها به نام عیسی سحرخیز و احسان مازندرانی اشاره کرده است.
نام سه سه روزنامهنگار دیگری که بازداشت شدهاند تاکنون از سوی هیچ مرجعی اعلام نشده است.
موج تازه بازداشتها در ایران از روز گذشته آغاز شده و برخی تحلیلگران هم اعلام کردهاند در روزهای آینده افزایش خواهد یافت.
عیسی سحرخیز روزنامه نگار منتقد صبح امروز توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
ساعت ۷ صبح امروز عیسی سحرخیز روزنامهنگار منتقد توسط ماموران امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شده است.
اتهام آقای سحرخیز «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده و در بازرسی از منزل این فعال سیاسی منتقد، در مجوع ۱۸ مورد از وسایل شخصی وی طی صورتجلسه ای توسط ماموران ضبظ شده است.
از جمله اقلامی که توسط ماموران ضبط شده، «عکس آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد» بوده است. همچنین یک عدد «لوح تقدیر دریافتی آقای سحرخیز از میرحسین موسوی» جزو لوازم بازداشت شده این فعال سیاسی توسط ماموران است.
آقای سحرخیز در بخشی از آخرین یادداشت خود با عنوان «خوش خیالها» نوشته است: متاسفانه، هرچه به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در اسفند ماه نزدیک می شویم، بر میزان این خوش خیالی ها نیز افزوده می شود و دل بستن ها به عنایت های ویژه آیت الله خامنه ای. آن هم در این هفته ها و روزها که نظامیان مقرب، احضارهای تلفنی را شدت بخشیده اند، برای بیان هشدارهای دوستانه یا تهدیدهای خصمانه در خیابانی که صابونچی ها مواد لازم را فراهم آورده اند برای لیف زدن ها و کیسه کشیدن های سیاسی و شاید مشت و مال جانانه!
طنز ماجرا آن جاست که افرادی هم که دستشان به بالایی ها نمی رسد، در خانه ی پائینی ها را می زنند و دست به دامان آن ها می شوند تا شاید مورد عنایت خاص دبیر شورای نگهبان قرار گیرند که مبادا احمد جنتی از برگ وتوی خود علیه آن ها استفاده کند. این دست افراد گمان می برند که این امامزاده ها مراد می دهند و در ماه های پایانی فصل زمستان، آبی توسط آنان گرم خواهد شد برای استفاده در استخر یا جاکوزی سیاست تا با خیال راحت شیرجه بزنند به درون خزینه ی قدرت و خزانه ی مکنت.
شاید هم دل بسته اند به سازوکاری شبیه توافق هسته ای در خارج، برای نوشتن توافق نامه ی “برجام داخلی” تا با کاسته شدن از تعداد سانتریفیوژها و کاهش غلظت مواد مورد نیاز، چرخه ی پرتاب آرام و قرار گیرد و سرعت اخراج دلبستگان به قدرت، نه وابستگان به ملت، اندکی کاهش یابد.
برخی از این افراد حتی این شم سیاسی را ندارند که دریابند شورای نگهبان چه خوابی برایشان دیده است و چگونه با زیرپا گذاردن یا دور زدن قانون انتخابات میخواهد این بار نه تنها به بهانه های سیاسی، بلکه زدن اتهام های غیرقابل اثبات اخلاقی و مالی، اکثر آن ها را از لیست نامزدهای انتخاباتی بیرون بیندازد. شاید آن ها ندیده و نخوانده اند که نجات الله ابراهیمیان روز یکشنبه در نشست خبری خود چه گفته است: “شورای نگهبان، مراجع چهارگانه را برای احراز صلاحیت ها کافی نمی داند و از معتمدان محلی هم استفاده می کند… اگر قرار شد در مورد این که کسی سوء یا حسن شهرت دارد سوال کنند، جزء وظایف نیروی انتظامی یا وزارت اطلاعات نیست؛ چون از نظر قانونی ارتباطی به آنها ندارد یا دادگستری هم کسی را به خاطر سوء شهرت محاکمه نمی کند که سوابقی داشته باشد. چاره ای نیست جز این که تحقیقات محلی صورت گیرد و از افراد مطلع سوال شده و اطلاعات جمع آوری شود”.
با وجود ناتمام ماندن روند درمان و بدون توجه به نظر پزشکها،
نرگس محمدی از بیمارستان به زندان بازگردانده شد
نرگس محمدی که در پی تشنج و تشدید بیماریاش در زندان، به بیمارستان منتقل و بستری شده بود، امروز- چهارشنبه ششم آبان ماه ۱۳۹۴-، به زندان اوین بازگردانده شد.
نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر که به دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است، نوزدهم مهر ماه ۱۳۹۴ در پی تشنج در زندان، به بیمارستان منتقل و بستری شده بود.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، انتقال خانم محمدی به زندان در حالی صورت گرفته است که پزشکهای معالج او تأکید کردهاند که دو بیماری خانم محمدی در فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید شده و در نهایت در پی بیتوجهی میتوانند جان او را به خطر بیاندازند.
پیشتر و قبل از تشدید بیماری خانم محمدی در زندان، پزشکهای متخصص مغز و اعصاب در خصوص عواقب بیتوجهی نسبت به بستری شدن خانم محمدی در بیمارستان، هشدار داده بودند؛ امری که مسئولان مربوطه تا زمان تشدید بیماری خانم محمدی، نسبت به آن توجهی نکردند.
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی با این اعتقاد که همسرش بدون درمان اصولی به زندان بازگردانده شده است، گفت که نظر پزشکهای معالج خانم محمدی، ادامه درمان در بیرون زندان و محیط بدون تنش است.
آقای رحمانی در ادامه گفت که همچون گذشته بر این نکته تأکید میکند که این نوع برخوردها با بیماری نرگس محمدی، خطر معلول سازی را او بیشتر میکند.
تجمع اعتراض به حکم محمدعلی طاهری روبروی ساختمان لاستیک دنا
روز دوشنبه ۴ آباناه سالجاری، جمعی از فعالان مدنی و هواداران عرفان حلقه طبق معمول هر دوشنبهها، برای نشان دادن اعتراض خود نسبت به «حکم اعدام» محمدعلی طاهری، «سرقت دویست
و پنجاه صفحه از دفاعیات» وی و «روند ناعادلانه دادرسی»، جنب ساختمان لاستیک دنا در کنار
«محمد ملکی»، «محمد نوریزاد»، «گوهر عشقی» مادر ستار بهشتی، «فرح بخشی» مادر امین انواری و دیگر آزادی خواهان و آسیب دیدگان، گرد هم آمدند و خواستار احقاق مطالبات خود شدند.
انتقاد برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از تداوم حبس نرگس محمدی
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر در بیانیه ای از آنچه که «رفتار ظالمانه و غیرانسانی با نرگس محمدی» نامید، انتقاد کرد.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» است با اشاره به حبس خودسرانه نرگس محمدی به بیماری ریوی و فلج عضلانی این فعال حقوق بشر اشاره کرده و بر ضرورت آزادی وی تاکید کرده است.
نرگس محمدی، سخنگو و نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر، که از ۱۵ اردیبهشت سال جاری برای گذراندن دوره باقی مانده از حکم شش سال زندانش بازداشت شد، از روز ۱۹ مهر ماه به بیمارستان منتقل شده و بر اساس گزارش ها، در این مدت، دست و پای او را به تخت بسته بوده است.
بيانيه جمعی از زندانیان سیاسی و امنیتی رجایی شهر در اعتراض به احکام سنگین برای دو شاعر
جمعی از زندانیان سیاسی و امنیتی محبوس در بندهای عادی زندان رجایی شهر در اعتراض به صدور احکام قرون وسطی ای شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی در خصوص مهدی موسوی و فاطمه اختصاری ، دو تن از شاعران بیانیه ای صادر کرده و خواستار آزادی هر چه سریعتر آنان شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
شعر در شالکله و جان ایرانیان چنان عجین شده که ایرانی ای را نمی توان یافت که شاعری را نشناخته و شعری از آن را زیر لب زمزمه نکند. شاعر هر چه مردمی تر سخن بگوید، شعرش بیشتر در جان مردم می نشیند. افسوس که تاریخ ایران ، مملو از حاکمانی بوده که به دلیل دوری از مردمان خویش ، گفتار و کلامی را که مردمان می پسندند ، در مخالفت با خود دیده اند ، حاکمانی که هم شعر را به ظاهر دوست داشته اند و هم از سویی روح تمامت خواه شان سببب شده تا فقط شعر و شاعری را گرامی بدارند که مطابق میل آنها شعر بسراید.
بسیاری از شعرای نزدیک به حاکمیت٬ بوده اند که مورد اقبال حاکمان بوده اند ولی شعر آنان مورد قبول خلق نیامده و در اذهان جاری نشده است و بوده اند شاعرانی که سختی کشیده و شعر زمانه خود سروده و برای مردم خود سراییده اند و گوهر سخن به زر و سیم نفروخته اند و یاد و خاطره آنان جاوید مانده است.
با خبر شدیم که دو شاعر از تبار شاعرانی که نخواستند مدیحه سرای سلطان باشند و قدر خود نفروختند و شان خود را تا جایگاه شاعران مردم چون عارف قزوینی و حضرت حافظ ارتقا دادند ، جور حاکم به جان خریده و همنیشینی با شاعران زندانی دیگر را به همنشینی نور چشمی های سلطان ، ترجیح داده اند .
مهدی موسوی به 9 سال حبس و فاطمه اختصاری به 11 سال و هریک به 99 ضربه تازیانه محکوم شده اند و اینکه دو شاعر که فقط شعر سروده اند به چنین احکام سنگینی محکوم می شوند ، قابل باور نیست و اینکه شاعری از درد مردم بگوید و حاکمیت به جای هموار کردن راه خلق، شاعر را به زندان افکند، اسباب تاسف و تاثر ماست.
ما جمعی از زندانیان سیاسی و امنیتی زندان رجایی شهر ضمن اعلام حمایت از این شاعران آزاده ، خواستار آزادی هر چه سریعتر شاعران سرزمین مان هستیم.
محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت: اي دوست, اين پيراهن است, افسار نيست
گفت: مستی, زآن سبب افتان و خيزان مى روی
گفت: جرم راه رفتن نيست, ره هموار نيست
محمد رضا عالی پیام ، علی اکبر باقانی ، فرید آزموده ، مسعود عرب چوبدار، علیرضا فراهانی، بهزاد ترحمی، رضا کاهه، علیرضا ناصری، اسعد محمدی، ایرج حاتمی
کیوان کریمی؛ شش سال حبس برای فیلمی که ساخته نشد!
کیوان کریمی، مستندکار و فیلمسازی که به ۶ سال زندان و ۲۲۳ ضربه شلاق محکوم شده با پیچیده خواندن حکم خود می گوید که انتظار چنین حکمی را نداشته و شوکه است. او بابت فیلمی متهم به توهین به مقدسات شده که هیچ وقت ساخته نشده است....
امیررئیسیان، وکیل کیوان کریمی هم در مصاحبه با روزآنلاین می گوید که انتظار حکم سبک تری را داشته و توضیح می دهد: حتی یک کلمه هم دادگاه به ما ارائه نداد که مصداق توهین به مقدسات باشد یک کلمه اهانت آمیز به ما اعلام نشده و تصور اینکه ایشان برای توهین به مقدسات به ۶ سال حبس محکوم شده برای من عجیب و غیرقابل باور است برای همین انتظار داریم در دادگاه تجدیدنظر حکم شکسته شود چون با هیچ ضابطه حقوقی جور در نمی آید ایشان به ۶ سال حبس به خاطر کاری که نکرده محکوم شود.
کیوان کریمی مستندساز است او تاکنون از جشنواره های بین المللی بیروت، هلند، اسپانیا و اسلوونی برای فیلم ها و مستندهایی که ساخته برنده جایزه شده، این مستندساز اما سال ۹۲ از سوی اطلاعات سپاه بازداشت و دو هفته در بند ۲ الف سپاه زندانی بود. همان زمان برخی گزارش ها از ناپدید شدن کیوان کریمی خبر دادند. او می گوید: سال ۹۲ هیچ چیزی را خبری نکردیم و نمی خواستیم اصلا خبری هم شود برای همین همه فکر کردند ناپدید شده ایم. الان هم واقعا من نمی خواستم خبری کنم و فکر می کردم صبر می کنم حکم دادگاه تجدید نظر بیاید چون به حکم اعتراض می کنم. اما یکباره دیدم همه زنگ می زنند که ۶ سال و ۲۲۳ ضربه شلاق. یعنی خبر پخش شده بود و دست ما هم نبود.
او که اینک با قرار وثیقه ازاد شده، حالا به ۶ سال حبس به اتهام توهین به مقدسات و ۲۲۳ ضربه شلاق به اتهام رابطه نامشروع دون زنا محکوم شده. خود می گوید: واقعا حکم پیچیده ای بود واقعا غیرقابل باور بود. ما اصلا فکر نمی کردیم چنین حکمی بدهند نه من و نه وکیل و نه کارشناس پرونده. همه می گفتند حکم شما تعلیقی خواهد بود. ولی یکباره دیدیم یک هفته بعد از اخرین دادگاه یک حکم ۶ ساله و ۲۲۳ ضربه شلاق صادر شده. شوکه شدیم واقعا که چی شده؟ چه اتفاقی افتاده که چنین حکمی صادر شده. واقعا خودم خیلی شوکه شدم. خیلی ها هم ناراحت شدند که چرا.
کیوان کریمی چرا بازداشت و چرا متهم به توهین به مقدسات شد؟ خودش می گوید: قضیه سر فیلمی بود که قرار بود ساخته شود اما هیچ وقت کار انجام نشد.
امیر رئیسیان، وکیل کیوان کریمی توضیحات مفصل تری می دهد: فیلم مستند ایشان با عنوان نوشته در شهر که در دادنامه به عنوان فیلم بودار نوشته شده راجع به دیوارنویسی های توی شهر بوده و هیچ ارتباطی به توهین به مقدسات ندارد. مورد دیگر هم کلیپی است که به ایشان سفارش داده شده بود و اصلا درباره محتوایش به توافق نرسیده بودند و اصلا تولید نشد.
آقای رئیسیان می افزاید: صادقانه بگویم ما انتظار داشتیم یک حکم خیلی سبک صادر شود. چون دادگاه به صورتی برگزار شده بود که فکر می کردیم رسیدگی دقیق تر دارد صورت می گیرد و فکر می کردیم یکسری ابهامات با سه چهار جلسه رسیدگی و توضیحاتی که داده ایم برطرف شده است. توضیح دادیم مفصل استدلال کردیم که مرتکب توهین به مقدسات نشده. حتی یک کلمه هم دادگاه به ما ارائه نداد که مصداق توهین باشد یک کلمه اهانت آمیز به ما اعلام نشده و تصور اینکه ایشان برای توهین به مقدسات به ۶ سال حبس محکوم شده برای من عجیب و غیرقابل باور است برای همین انتظار داریم در دادگاه تجدیدنظر حکم شکسته شود چون با هیچ ضابطه حقوقی جور در نمی آید ایشان به ۶ سال حبس به خاطر کاری که نکرده محکوم شود.
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب و قاضی مقیسه، رئیس این شعبه اما برای کیوان کریمی حکم ۲۲۳ ضربه شلاق داده است. حکمی که وکیل اقای کریمی توضیح می دهد: عنوان اتهام رابطه نامشروع دون زنا است مصداق هم در دادنامه صریحا گفته شده دست دادن و روبوسی.
او می افزاید: یکسری روابط و عادات عرفی در جامعه اتفاق می افتد اما از نظر دادگاه مصداق رابطه نامشروع دون زنا شناخته شده ما معتقد هستیم که چون هیچ نیتی نبوده جرم نیست. هر جرمی نیاز به نیت مجرمانه دارد ولی در افعال ایشان درباره دست دادن یا روبوسی اساسا نیتی نیست که مجرمانه باشد. بنابراین جرم نیست ورابطه نامشروع نیست. مجازات شلاق هم مربوط به اتهامات دیگری مثل نگهداری سی دی و ورق بازی. اما از نظر بنده اصل قضیه این است که ایشان به اتهام عقیدتی متهم و محکوم شده یعنی توهین به مقدسات و واقعا این غیرقابل قبول است.
فیلم نوشته در شهر ساخته کیوان کریمی که این فیلمساز بابت ساخت آن به توهین به مقدسات حکوم شده فیلمی است درباره دیوارنویسی های دوره انقلاب و جنگ و دهه ۷۰. بخشی از این فیلم هم مربوط به جنبش سبز می رسد. وقتی آقای کریمی بازداشت شد این فیلم در مرحله ادیت بوده و هنوز نهایی نشده و اصلا به پخش نرسیده بود. این فیلم با تهیه کنندگی دانشگاه تهران و مجوز نیروی انتظامی فیلمبرداری شده بود. آقای کریمی اما بابت فیلم دیگری هم متهم به توهین به مقدسات شده: فیلمی که هیچ وقت ساخته نشد.
اعتراض حسین رفیعی به حبس غیرقانونی خود در نامه به دادستان کل کشور
دادستان تهران، قهر و سرکوب را جایگزین قانون و عدالت کرده است
دکتر حسین رفیعی عضو شورای فعالان ملی مذهبی که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد یک بار دیگر در نامه ای به دادستان کشور از وی خواسته به حبس “غیرقانونی اش ” خاتمه دهد.
این استاد دانشگاه پیش از این نیز در نامه به مقامات قضایی نسبت به روند بازداشت خود اعتراض کرده بود و تحمل حبس خود را با استناد به حکم قضایی سال ۸۲ غیر قانونی دانسته بود.
حسین رفیعی در نامه خود به “رئیسی” دادستان کل کشور با اشاره به اظهار نظر معاون حقوقی دادستان تهران مبنی بر اینکه حکم سال ۸۲ مشمول زمان شده و قابل اجرا نیست نوشته است:”آقای قاضی مقیسه، در سال ۱۳۹۰ در پرونده آقای دکتر ملکی به صراحت نوشته که پرونده ملی – مذهبی ها شامل مرور زمان شده است. معهذا، آقای دادستان تهران با خروج از اصل استقلال قوه قضاییه و عدالت، همچنان به شکل غیر قانونی من را در زندان نگهداشته و تابع مقاماتی خارج از قوه قضاست. ایشان قهر و سرکوب را جایگزین قانون و عدالت کرده است.”
وی همچنین به عدم تفکیک زندانیان و محیط غیربهداشتی زندان اوین اعتراض کرده است.
متن کامل نامه دکتر رفیعی به دادستان کل کشور به شرح زیر است:
به نام خداوند دانا و توانا
جناب آقای رئیسی
دادستان محترم کل کشور
با سلام
در روزهای اخیر جنابعالی مکررا اراده ای از خود برای دفاع از حقوق حجاج مظلوم ایرانی در عربستان، نشان داده اید. این وظیفه ذاتی دادستان برای دفاع از حقوق شهروندان است. علی القاعده باید همین حساسیت را برای مظلومیت سایر شهروندان در داخل کشور هم داشته باشید. بیش از چهار ماه است که دادستان تهران، آقای جعفری دولت آبادی، با قانون شکنی آشکار حکم شامل مرور زمان شده را برای من اجرا کرده و من را به زندان انداخته است.
در شش ماه گذشته بیش از ده لایحه، نامه و اعتراض توسط وکلای اینجانب و خودم نسبت به اجرای این حکم برای دایره اجرای احکام، دادیار مقیم زندان اوین، جنابعالی و … نوشته شده است و درخواست احقاق حق کرده ایم.اما تاکنون بی نتیجه بوده و آقای دادستان تهران همچنان بر قانون شکنی خود اصرار دارد.
طرفه آنکه معاون حقوقی ایشان، آقای دکتر جهانی، نوشته اند که این حکم از نوع بازداری بوده و تعزیری نیست و شامل مرور زمان شده و زندانی باید آزاد گردد. آقای قاضی مقیسه، در سال ۱۳۹۰ در پرونده آقای دکتر ملکی به صراحت نوشته که پرونده ملی – مذهبی ها شامل مرور زمان شده است. معهذا، آقای دادستان تهران با خروج از اصل استقلال قوه قضاییه و عدالت، همچنان به شکل غیر قانونی من را در زندان نگهداشته و تابع مقاماتی خارج از قوه قضاست. ایشان قهر و سرکوب را جایگزین قانون و عدالت کرده است.
جناب دادستان
قانون شکنی دادستان تهران منحصر به مورد بالا نیست. عدم تفکیک زندانیان سیاسی از دزدان دریایی، قاچاقچیان مواد مخدر، محکومان مالی و … در شرایط کاملا غیر بهداشتی و وجود بیماری های خطرناکی چون HIV وهپاتیت Bو C، بیماری های پوستی و … موارد دیگری از نقض آشکار قانون و آئین نامه زندان ها از طرف وی می باشد.
جناب آقای رئیسی،
ظلم، ظلم است. ظلم، عربستان و ایران نمی شناسد. وظیفه ذاتی جنابعالی مستقل از جغرافیا و مقام ظلم می باشد. دادستان تهران که زیر مجموعه حیطه ی مسئولیت جنابعالی است، آشکارا و برخلاف نظر معاونت حقوقی خود و قاضی دادگاه و بدون توجه به شکایات متعدد ما، در ظلم و قانون شکنی خود اصرار دارد. آیا این هم یک امر سیاسی سازمان های حقوق بشر جهانی است؟!
لطفا رسیدگی بفرمایید و احقاق حق کنید تا اینجانب پس از هفتاد سال سن و پنجاه سال فعالیت فرهنگی، علمی، صنعتی، مدنی و سیاسی برای یکبار هم که شده مزه عدالت و اجرای قانون را در این سرزمین تجربه کنم.
با تشکر قبلی
حسین رفیعی- بند ۸ زندان اوین
۲۰ مهر ماه ۱۳۹۴
نرگس محمدی پس از تشنج، در بیمارستان بستری شد
نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر روز یکشنبه نوزدهم مهر ماه ۱۳۹۴ در پی تشنج در زندان، به بیمارستان منتقل و بستری شد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، خانم محمدی در حال حاضر بهصورت تحت الحفظ در بیمارستان بستری است.
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی در گفتوگویی کوتاه با سایت کانون مدافعان حقوق بشر گفت که شرایط نگهداری خانم محمدی در بیمارستان باید معقول باشد تا تحت فشار عصبی قرار نگیرد، بنابراین ایجاد شرایط نامناسب مانند بستن به تخت، روند درمان او را عقب میاندازد.
پزشکهای متخصص در خصوص دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی که خانم محمدی به آنها مبتلا است، معتقد هستند که این بیماریها در فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید شده و در نهایت در پی بیتوجهی میتوانند جان بیمار را به خطر بیاندازند.
براین اساس آقای رحمانی گفت که فراهم نکردن شرایط مناسب و همچنین تعلل در معالجه همسرش، خطر معلولیت او را افزایش میدهد.
خانم محمدی چهاردهم مهرماه در پی برخورد نامناسب یکی از مأموران زندان اوین با او بههنگام انتقالش برای تزریق آمپول هپارین، دچار فشار عصبی و بالا رفتن فشار خون میشود که این امر منجر به انتقال او به بهداری زندان اوین شده است.
همچنین خانم محمدی روز پانزدهم مهرماه بعد از تشنج شدید، به بیمارستان امام خمینی منتقل میشود. تشخیص پزشکهای متخصص مغز و اعصاب این بیمارستان، تشنج ناشی از فشار عصبی بوده است. پزشکهای متخصص مغز و اعصاب بیمارستان امام خمینی، دستور پزشکی مبنی بر اعزام فوری و تحت درمان و بررسی قرار گرفتن بیماری توسط پزشکان متخصص پیشین او که از سابقه بیماری مطلع هستند را صادر میکنند؛ دستوری که اجرا نمیشود.
این در حالی است که پیشتر از این در تاریخ یازدهم مهرماه، پزشک متخصص مغز و اعصاب خانم محمدی که پس از پنج ماه موفق به معاینه او شده بود، دستور پزشکی برای بستری شدنش در بیمارستان را داده بود.
نرگس محمدی از سال ۱۳۸۹ و پس از نگهداری در سلولهای انفرادی بند ٢٠٩ دچار بیماریهای عصبی شد. بیماری او در سال ۱۳۹۱ و در پی بازداشت مجددش در زندان زنجان تشدید و به بیمارستان منتقل شد. از همین رو مقامهای مسئول براساس نظر پزشکهای متخصص و همچنین پزشکی قانونی مبنی براینکه فضای زندان، خانم محمدی را برای فلج عضلانی مستعد میکند، با آزادی او برای ادامه درمان، موافقت کرده بودند.
با این حال، نرگس محمدی در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ بدون دریافت احضاریهای، توسط نیروهای امنیتی- قضایی در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
تقی رحمانی در پی انتشار خبر تشدید بیماری نرگس محمدی در زندان گفت که مسئولیت تعلل در درمان همسرش که میتواند خطر جانی برای او به همراه داشته باشد، برعهده مقامهای امنیتی و قضائی است.
عفو بینالملل:
تست بکارت برای آتنا فرقدانی مصداق شکنجه است
عفو بینالملل از اینکه مقامات قضایی ایران آتنا فرقدانی، فعال مدنی را حین حبس به انجام "تست بکارت" واداشتهاند به شدت انتقاد کرده و آن را نمونه شکنجه و خشونت جنسی علیه زنان و هدف آن را بازداشتن از فعالیت سیاسی دانسته است.
سازمان عفو بینالملل در اطلاعیهای از رفتار مقامات ایرانی با آتنا فرقدانی، فعال مدنی و کارتونیست ایرانی که در زندان به سر میبرد، به شدت انتقاد کرده است.
به گزارش این سازمان مدافع حقوق بشر، پیش از آنکه دادگاهی علیه آتنا فرقدانی به دلیل دست دادن با وکیلش (محمد مقیمی) به اتهام "رابطه جنسی غیرزنا" برگزار کنند، او را مجبور به شرکت در "تست بکارت و بارداری" کردهاند.
عفو بینالملل مینویسد که این رفتار با فعال مدنی ایرانی "ننگ دیگری بر رکورد شرمآور خشونت علیه زنان در ایران میافزاید".
به نوشته عفو بینالملل، در یادداشتی که آتنا فرقدانی در زندان نوشته و به رؤیت این سازمان حقوق بشری رسیده، آمده است که مقامات قضایی در تاریخ ۱۲ اوت ۲۰۱۵ او را به مرکزی پزشکی خارج از زندان برده و وادار کردهاند تستهایی را که میخواهند انجام دهد، در حالی که روشن بوده در پی یافتن مدرکی علیه او بودهاند.
سعید بومدوحا، مدیر بخش خاور میانه و آفریقای شمالی عفو بینالملل، هم اتهام "رابطه جنسی" به دلیل دست دادن با وکیل را "چرند" دانست و هم مجبور کردن فرقدانی به انجام تست بکارت و بارداری را "شوکهکننده" خواند.
بومدوحا گفت که مقامات قضایی ایران با چنین کاری در حقیقت خشونت جنسی را برای ترساندن، تنبیه یا آزار دادن فرقدانی استفاده کردهاند.
"تست بکارت" اجباری در سراسر جهان شکلی از خشونت و تبعیض علیه زنان و دختران دانسته میشود. این تست همچنین نقض قوانین مربوط به ممنوعیت شکنجه یا رفتارهای غیرانسانی و بیرحمانه است که همان طور که عفو بینالملل اشاره میکند در اصل هفتم میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی آمده و ایران نیز یکی از امضاکنندگان آن است.
مدیر بخش خاور میانه و آفریقای شمالی عفو بینالملل میگوید: «مقامات ایرانی باید هر چه سریعتر و بدون قید و شرط آتنا فرقدانی را که زندانی عقیدتی است آزاد کنند. فرقدانی باید تا زمانی که در حبس است مصون از هر گونه بدرفتاری یا انتقامگیری، از جمله فشار برای پس گرفتن شکایت خود باشد. باید تحقیقی مستقل و بیطرفانه به سرعت موضوع شکنجه و بدرفتاریای را که آتنا فرقدانی متحمل شده بررسی کند و افراد مسئول را مجازات کند.»
سازمان عفو بینالملل تاکید میکند که آتنا فرقدانی و همه زنان زندانی که درباره خشونت علیه زنان سخن میگویند و سکوت را میشکنند باید به خاطر شجاعتشان مورد تقدیر و حمایت قرار گیرند و به آنها تضمین داده شود که دیگر مورد چنین خشونتی قرار نخواهند گرفت.
سازمان عفو بینالملل مینویسد که مقامات ایران به جای بهرهبرداری از تابوهای در ارتباط با خشونت جنسی برای بازداشتن زنان از فعالیتهای سیاسی، باید هر چه سریعتر گامهایی برای پایان دادن به خشونت و تبعیض علیه زنان بردارند و به زنان اطمینان دهند که میتوانند از راه قانونی علیه خشونت جنسی اقدام کنند و به عدالت برسند.
آتنا فرقدانی، فعال مدنی و کارتونیست ۲۸ ساله، به دلیل نوشتهها و کارتونهای انتقادی خود و افشاگری درباره اعمال خشونت در زندان در خرداد ماه سال جاری ۱۳۹۴ به ۱۲ سال و ۹ ماه حبس محکوم شده است. اتهامهای او "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "توهین به رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و ماموران بند ۲-الف سپاه در حین بازجوییاش" عنوان شده است.
شبکه بینالمللی مدافع حقوق کارتونیستها جایزه سال ۲۰۱۵ خود را به آتنا فرقدانی اهدا کرد.
اعتصاب غذای خشک سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران در زندان
سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران در اعتراض به روند ناعادلانه بازداشت خود و اجرایی شدن احکام تعلیق یافته پیشین، دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
بنا به گزارش «سحام» به نقل از منابع خبری صنفی معلمان ایران، به دنبال ادامه یافتن بازداشت «محمود بهشتی» سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران و اعلام اجرایی شدن احکامِ معلق ماندهی پیشین، این فعال صنفی در اعتراض به اجرا شدن احکام ناعادلانه خود، از روز چهارشنبه هشتم مهرماه، دست به اعتصاب غذای خشک (امتناع از خوردن آب و غذا به طور مطلق) زده است.
این در حالیاست که حکم منجر به زندانی شدن کنونی «محمود بهشتی»، در سال ۱۳۸۹ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست ابوالقاسم صلواتی و طی جلسهای که پنج دقیقه بیشتر طول نکشیده، صادر شده است.
بنا به گزارش این منابع خبری، خانوادهی این زندانی فعال صنفی معلمان، به توصیهی «محمود بهشتی» و به منظور جلوگیری از ملتهب شدن فضا در مدارس، از اعلام این خبر خودداری نموده و با کمال حسن نیت، تلاش کردهاند با رایزنیهای خود، مسئولان مربوطه را به اقدام برای روشن کردن وضعیت وی و جلوگیری از اجرای چنین احکامی ترغیب نمایند، اما پس از گذشت شش روز و در حالی که سلامتی آقای بهشتی به خطر افتاده و مسئولان زندان هیچگونه اقدام پیشگیرانهای را صورت ندادند، در اقدامی نگران کننده، خانوادهی وی را تهدید به ممنوعالملاقات شدن کردند.
کانون صنفی معلمان ایران در واکنش به این اقدام غیرمسئولانه مسئولین زندان اوین، اعلام کرد که «در وهلهی نخست به جد خواهان حضور یک تیم پزشکی برای رسیدگی دقیق به وضعیت وی با حضور دستکم یکی از اعضای خانواده است.»
این کانون، همزمان «خواستار توقف اجرای حکم و اعادهی دادرسی و رسیدگی مجدد به پروندهی سخنگوی خود توسط قضات خارج از دادگاه انقلاب شده است.»
کانون صنفی معلمان ایران مسئولیت سلامت محمود بهشتی را با «مسئولان زندان و قوهی قضائیه به ویژه دادستان تهران» دانسته و ابراز امیدواری کرده است که «با درایت کافی»، اقدامات مثبتی در زمینه آزادی وی صورت پذیرد.
کانون بینالمللی وکلا در بیانیهای خواستار آزادی فوری عبدالفتاح سلطانی شد
در بیانیه مطبوعاتی موسسه حقوق بشری "کانون بینالمللی وکلا" با ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی عبدالفتاح سلطانی، از دولت ایران خواسته شده تا هر چه سریعتر این وکیل زندانی را آزاد کنند.
کانون بینالمللی وکلا روز پنجشنبه (اول اکتبر، ۹ مهرماه) در بیانیهای مطبوعاتی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری که در اوین زندانی است، خواستار آزادی هر چه سریعتر او شد. در این بیانیه خواسته شده تا آزادی عمل برای وکلای ایرانی برای انجام وظایفشان فراهم شود.
هانس کورل یکی از روسای این کانون، در این بیانیه از دولت ایران خواسته که "به تعهدات بینالمللی و قانون اساسیاش احترام بگذارد."
در این بیانیه آمده است: «ضروری است ایران متعهد اجرای اصول اولیه سازمان ملل در مورد نقش وکلا باشد تا آزادی عمل وکلای ایرانی برای انجام وظایف حرفهایشان را بدون تهدید، دخالت و تعقیب قضایی تضمین کند.»
عبدالفتاح سلطانی، وکیل و عضو کانون مدافعان حقوق بشر ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۰ دستگیر شد و از آن زمان تا کنون در زندان اوین به سر میبرد. اتهامات او تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر و تحصیل "مال حرام" از طریق دریافت جایزه حقوق بشر نورنبرگ بود. او در دادگاه بدوی به ۱۸ سال حبس با تبعید به شهر برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محروم شد. در دادگاه تجدید نظر، حکم حبس سلطانی به ۱۳ سال کاهش یافت.
عبدالفتاح سلطانی در طول دوران محکومیتش در زندان اوین، بارها به دلیل بیماری قلبی و فشار خون به بهداری زندان منتقل شده است. او در سال ۱۳۹۲ برای ۴۱ روز در بیمارستان بستری بود اما قبل از بهبودی کامل به زندان برگردانده شد. هر چند پزشک بهداری اوین تائید کرده بود که ادامه درمان این وکیل زندانی باید در خارج از زندان صورت بگیرد. با این حال اما مرخصی درمانی به او داده نشد.
هلن کندی از اعضای مجلس اعیان و از روسای موسسه کانون بینالمللی وکلا میگوید این موسسه مطلع شده که وضعیت جسمی عبدالفتاح سلطانی رو به وخامت است و از انواع بیماریها رنج میبرد اما مسوولان زندان توجهی به درمان او ندارند.
در بیانیهای که در وب سایت کانون بینالمللی وکلا منتشر شده، از قول هلن کندی نسبت به تداوم زندان عبدالفتاح سلطانی ابراز نگرانی شده است.
هانس کورل با اشاره به قانون اساسی ایران یادآور شده که این قانون "رعایت حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را برای همه شهروندان تضمین کرده" است. او ازدولت ایران خواسته تا به قوانیناش پایبند باشد.
سلطانی در این مدت بارها با مشکلات قلبی روبرو بوده اما در همراهی با سایر زندانیان دست به اعتصاب غذا زده است. او همچنین در روز جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر گذشته به همراه ۴ زندانی دیگر بند ۳۵۰ زندان اوین به نامهای سعید مدنی، مهدی خدایی، کیوان صمیمی و سعید رضوی فقیه بیانیهای منتشر کردند.
آنان در این بیانیه به نقض ضوابط دادرسی عادلانه، افزایش آمار صدور و اجرای احکام ناعادلانه و سنگین از جمله اعدام، عدم اجرای بخشهایی از قانون مجازات اسلامی که منجر به آزادی شماری از زندانیان خواهد شد (از جمله مادۀ ۱۳۴ قانون) به عنوان موارد عمدۀ نقض حقوق بشر اعتراض کرده بودند.
عبدالفتاح سلطانی پیش از زندانی شدن، وکالت تعداد زیادی از پروندههای دارای جنبه حقوق بشری، مانند پرونده فعالان سیاسی، دانشجویان، روزنامهنگاران را بر عهده داشت.
تاکید عضو کانون صنفی معلمان بر ادامه اعتراضات مدنی فرهنگیان
ادامه پروندهسازیها برای معلمان زندانی
گزارشی از معلمان دربند در گفت و گو با یکی از اعضای کانون صنفی معلمان: اگر همکارانمان آزاد نشوند، اعتراض های مدنی ادامه خواهد داشت. پرونده سازیها برای معلمان ادامه دارد. مخالفان نمی خواهند کشور از فضای امنیتی خارج شود. فریده غیرت: تمام فعالیت های صنفی معلمان در راستای حفظ منافع نظام است و معلمان هیچ کاری علیه نظام انجام نداده اند و کار معلمان نه تنها قانونی و با ارزش بلکه محترمانه است....
یک هفته از آغاز سال تحصیلی می گذرد اما علیرغم برخی وعده ها، هنوز معلمان و فعالان صنفی و فرهنگی در زندان به سر می برند.
هرچند که محمدرضا نیک نژاد و مهدی بهلولی از اعضای کانون صنفی معلمان ایران امروز پس از یک ماه حبس در بند ۲۰۹ زندان اوین با قرار وثیقه آزاد شدند، اما اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، رسول بداقی، علیرضا هاشمی، علی اکبر باغانی و سیدمنصور موسوی از اعضای تشکل های صنفی معلمان هستند که همچنان در زندان بسر می برند. اتهام این معلمان اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.
فریده غیرت، حقوقدان، با تاکید بر قانونی بودن فعالیت های مدنی از جمله فعالیت های صنفی معلمان به خبرنگار کلمه توضیح می دهد: “فعالیت های مدنی و صنفی به هیچ عنوان اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محسوب نمی شود. تمام فعالیت های صنفی معلمان در راستای حفظ منافع نظام است و معلمان هیچ کاری علیه نظام انجام نداده اند و کار معلمان نه تنها قانونی و با ارزش بلکه محترمانه است.”
وی می افزاید: “اگر معلمی عضو کانون صنفی معلمان هم باشد به صرف اینکه عضویت کانون صنفی معلمان است عملش هیچ ضدیتی با قانون اساسی و قوانین موضوعه و نظام ندارد. بله اگر معلمی با نیت براندازی نظام سلاحی حمل کند می توان او را متهم به اقدام علیه امنیت ملی کرد و خطا است اما فعالیت های صنفی معلمان و طرح مشکلات معلمان هیچکدام از اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام را در بر نمی گیرد.”
به گفته پیمان حاج محمود عطار وکیل کانون صنفی معلمان نیز انتقاد به عملکرد آموزش و پرورش، تصادفات جاده ای، آلودگی هوا یا بنزین، گوشت و مرغ آلوده، یا کیفیت نامناسب مدارس و مسائلی از این دست، هیچ کدام به ارکان نظام اسلامی خدشه ای وارد نکرده، بلکه در راستای تقویت نظام و برطرف کردن ایرادها و معایب بوده است. همچنین تبانی برای اخلال در امنیت ملی هم هیچ مصداق ندارد، زیرا جرائمی که در قانون مجازات اسلامی به عنوان جرم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور پیش بینی شده، مثل بمب گذاری، براندازی، جاسوسی، قاچاق مواد مخدر و مواردی شبیه به اینها، هیچ یک در مخیله و رفتار معلمان نبوده و هیچ کدام از اینها درعملکرد انتقادی خودشان قصد تبانی برای بمب گذاری، جاسوسی، براندازی، ترور، جعل اسکناس، جعل امضای مقامات عالی کشور و مواردی ازاین دست را نداشته اند بلکه تجمع این افراد مقابل مجلس شورای اسلامی و یا در ادارات آموزش و پرورش، صرفاً برای بهبود وضعیت معیشتی و حقوق و مزایای خودشان بوده و هیچ تبانی ای برای اخلال درامنیت داخلی و خارجی کشور نداشته اند.
یکی از اعضای کانون صنفی معلمان در خصوص آخرین وضعیت آنها به خبرنگار کلمه می گوید: “علت بازداشت آقایان نیک نژاد و بهلولی مربوط به فعالیت های صنفی و حضور آنها در تجمعات صنفی معلمان مربوط می شود و بازداشت آقای بهشتی بخاطر فعالیت های صنفی و دیدارشان با برخی از اعضای دولت به منظور طرح مشکلات معلمان بر می گردد و بازداشت اخیر ایشان به اجرای حکمشان مربوط نمی شود و ظاهرا با پرونده جدیدی قرار است دادگاهی برای ایشان هم برگزار شود. طبق آخرین اخباری که ما داریم از خانواده های آقایان بهشتی و بهلولی و نیک نژاد وثیقه خواسته اند تا آنها را با قید وثیقه تا برگزاری دادگاه آزاد کنند.”
محمدرضا نیکنژاد و مهدی بهلولی دو عضو هیأت مدیره کانون صنفی معلمان که امروز آزاد شدند، پیش از بازداشت دیداری با علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دیدار داشتند. همچنین محمود بهشتی لنگرودی نیز یک روز پیش از بازداشت همراه تعدادی دیگر از اعضای کانون صنفی معلمان با محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت ملاقات کرده است.
به گفته این عضو کانون صنفی معلمان سیدمنصور موسوی هنوز در بند دو الف در بازجویی بسر می برد. آقای منصوری که بیمار بوده و تحت معالجات شیمی درمانی قرار داشته از معلمان منطقه شهریار تهران است که مدیریت صفحه انجمن مجازی آموزگاران را در فیس بوک برعهده داشته است. مسئولین هنوز درباره ی اتهامات و علت بازداشت وی توضیحی نداده اند.
در خصوص وضعیت علی اکبر باغانی، علیرضا هاشمی نیز علی رغم وعده ها تاکنون تغییری ایجاد نشده است و آنها در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند. این در حالی است که باغانی وضعیت جسمانی خوبی ندارد و مشکلات جسمی را که از همان بازداشت در سال ۸۵ در بند ۲۰۹ دچار شده را دارد و شرایط زندان برای سلامت وی آنهم با توجه به سنش اصلا مناسب نیست. علیرضا هاشمی هم همچنان در بند هشت زندان اوین هستند.
علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان است که برای اجرای حکم پنج سال زندان که در سال ۸۹ به اتهام “اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام” برای او صادر شده بود، در فروردین ماه دستگیر و روانه زندان شد.
علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون صنفی معلمان از روز چهارم خرداد برای اجرای حکمش به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی در اردیبهشت ۸۹، به یک سال حبس و دو سال تبعید به زابل محکوم شده است. این عضو کانون صنفی معلمان همچنین ارتباط با پروندهی دیگری مربوط به اعتراضات سال ۸۵ معلمان، پنج سال حبس تعلیقی گرفته است.
پرونده اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان نیز که چند ماه از بازداشت وی می گذرد همچنان در شعبه ی ۱۵ به ریاست قاضی صلواتی است. وی گفته است که بازجویان در پرونده ای جدید او را به سازماندهی و شرکت در تجمعات غیرقانونی متهم کرده اند. این اتهام در حالی مطرح می شود که یکی از مهمترین انتقادات وی وضعیت بد معیشتی معلمان و نابسامانی در روند آموزشی و پرورشی کشور بوده است.
پیش از این اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان در گفت و گویی در مورد مهمترین اعتراض معلمان گفته بود: “اعتراضات پیرامون مسائل حادی است که آموزش و پرورش را زمین گیر کرده است. تمام اینها ناشی از نگاه نازلی است که بخشی از حاکمیت و اقتدارگرایان به آموزش و پرورش دارند و به آموزش و پرورش فقط به عنوان یک نهاد مصرفی نگاه میکنند. ما مطالبه محور هستیم و کانون صنفی معلمان ایران از دولت تدبیر و امید میخواهد که بطور ریشهای اعتراضها و دغدغههای فرهنگیان مورد بررسی قرار دهد و گامهای جدی و مثبتی را برای رفع تبعیض بر معلم و آموزش و پرورش بردارد.”
رسول بداغی یکی دیگر از معلمان دربند است که در روندی غیرقانونی همچنان در سلول انفرادی بسر می برد.
عضو کانون صنفی معلمان به نگهداری غیرقانونی رسول بداقی در انفرادی اشاره کرده و می گوید: “آقای بداغی با وجود پایان محکومیت شش ساله در مرداد ماه دوباره با محکومیت سه ساله مواجه شدند و علی رغم صدور این حکم هم به بند عمومی منتقل نشده اند و در انفرادی هستند! البته ملاقات با خانواده دارند اما مانند دیگر زندانیان بند عمومی که ملاقاتها روتین باشد نیست. پیگیری ها در خصوص وضعیت ایشان هم همچنان ادامه دارد اما هیچ پاسخی داده نمی شود.”
فریده غیرت در این زمینه توضیح می دهد: “طبق قوانین کشور ما نگهداری افراد در سلول انفرادی خلاف قانون است چه برسد به زمانیکه فردی حکم زندان بگیرد. فردی که حکم گرفته باید برای اجرای حکم به بند عمومی منتقل شود.”
عضو کانون صنفی معلمان به ادامه اعتراضات معلمان در خصوص زندانی بودن همکاران خود اشاره کرده و می گوید: “قرار بود روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه در پاسخ بیانیه شورای هماهنگی کانون های صنفی معلمان با لباس مشکی به سر کلاس ها بروند اما این حرکت مدنی تحت الشعاع اخبار حادثه منا و کشته شدن تعدادی از هموطنان در مراسم حج قرار گرفت. در هر صورت اگر همکاران ما آزاد نشوند قطعا اقدامات بعدی را انجام خواهیم داد البته تمام این اقدامات و اعتراضات مدنی است و سعی داریم از طریق رایزنی این مسئله حل شود.”
اشاره این عضو کانون صنفی به بیانیه اخیرشورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور است که بعنوان بالاترین مرجع تصمیم گیری کانون های سراسر کشور در آستانه آغاز سال تحصیلی از معلمان سراسر کشور خواستند تا در اعتراض به بازداشت همکارانشان هفته اول مهر ماه با لباس مشکی به کلاس های درس بروند.
عضو کانون صنفی معلمان همچنین به پیگیری دولت در خصوص آزادی معلمان دربند اشاره کرده و خاطرنشان می کند: “بطور مرتب جلساتی با برخی از اعضای دولت برای پیگیری وضعیت معلمان برگزار می شود که در بالاترین سطح هم جلساتی با آقای محمدباقر نوبخت برگزار شده است. به اعتقاد من خواستن وثیقه از خانواده های بهشتی و نیک نژاد و بهلولی نتیجه همین رایزنی ها است و امیدواریم آزادی همه معلمان دربند عملی شود.”
وی در خصوص دلیل این فشارها به جامعه فرهنگیان می گوید: “وحشت حکومت از این است که تحرکات صنفی معلمان به سایر اقشار جامعه سرایت کند و از همین رو شاهد تقابل مخالفان با دولت هستیم. بدین معنا که دولت تلاش می کند تا فضای کشور را از حالت امنیتی خارج کند و مخالفان نمی خواهند اینگونه تصور شود که مطالبات مردم در حال برآورده شدن هست. البته نزدیکی انتخابات هم یکی از دلایل موج فشارها بر جامعه معلمان هست و نمی خواهند حامیان دولت به پای صندوق ها بروند. درصدد هستند که فضای یاس و نامیدی ایجاد کنند تا حضور مردم در انتخابات کمرنگ شود.”
درخواست اعاده دادرسی سعید مدنی در دیوان عالی رد شد
درخواست اعاده دادرسی دکتر سعید مدنی، فعال ملی ـ مذهبی و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی که از سوی وکیل وی به دیوانعالی کشور داده شده بود، رد شد.
سعید مدنی، از دی ماه ۱۳۹۰ بازداشت است. وی پس از ماهها حبس در سلولهای بندهای امنیتی و ۳۵۰ اوین، به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد و اینک در این زندان محبوس است.
سعید مدنی قهفرخی، فعال ملی ـ مذهبی که دارای دکترای جرمشناسی است و از پژوهشگران ارشد علوم اجتماعی ایران محسوب میشود درحالی چهارمین سال حبس خود را به پایان میبرد که مقامهای امنیتی حاکم بر زندانهای جمهوری اسلامی با یک روز مرخصی وی ـ حتی به قید وثیقه چند صد میلیون تومانی ـ موافقت نکردهاند.
وی توسط دادگاه انقلاب به تحمل ۶ سال زندان و ۱۰ سال تبعید محکوم شده است.
«تاسیس و عضویت در شورای فعالان ملی – مذهبی»، «همکاری با شورای هماهنگی راه سبز و انتشار مقالات متعدد در تایید جنبش سبز و با هدف سیاهنمایی وضعیت کشور»، «انتشار مقالات متعدد در نقد نظام»، «عضویت و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر»، «تاسیس و عضویت در کمیته دفاع از انتخابات آزادی و عادلانه و منصفانه»، «تاسیس و عضویت در کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه»، بخشی از اتهامهای انتسابی به دکتر مدنی بوده است.
مدنی عضو شورای سردبیری نشریه ایران فردا به مدیرمسئولی مهندس عزت الله سحابی، و سردبیر فصلنامه رفاه بوده است.
وی نویسنده و مترجمی کتابهای متعددی در حوزه آسیبهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی است. «روسپیگری در ایران»، «اعتیاد در ایران»، «کودکآزاری در ایران»، «جماعتگرایی و برنامههای جماعتمحور»، «جنبشهای اجتماعی»، «روانشناشی و تغییرات اجتماعی»، «به سوی نظام جامع رفاه اجتماعی ایران»، «خشونت علیه کودکان در ایران»، «آسیبشناسی حقوق کودکان در ایران» (با تاکید بر کودک آزاری)، و «گزارش وضعیت اجتماعی در ایران» برخی از این کتابها هستند.
سعید شیرزاد به ۵ سال زندان محکوم شد
سعید شیرزاد، فعال حقوق کودک که از خرداد ۱۳۹۳ در بازداشت به سر میبرد، به ۵ سال زندان محکوم شد.
به گزارش کلمه، این فعال مدنی که به اتهام اجتماع و تبانی، ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شده بود، در دادگاه بدوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
سعید شیرزاد در دوازدهم خرداد ۱۳۹۳ در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت و ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان رجاییشهر منتقل شد.
از جمله اتهامات وارده به این فعال حقوق کودک، «کمک به مشکلات آموزشی کودکان زندانیان سیاسی» است.
سعید شیرزاد در آخرین احضار به دادگاه در اردیبهشت سال جاری، در اعتراض به نحوه رسیدگی پرونده و ممانعت دادگاه از حضور وکیل او، جلسه را ترک کرده بود.
پیشتر نیز این فعال حقوق کودک دو بار به دلیل آنکه با دستبند و پابند به دادگاه اعزام شده بود، از حضور در جلسه رسیدگی به پرونده خود در دادگاه امتناع کرد.
شیرزاد اولین بار در ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ در پی کمکرسانی به مردم زلزله زده آذربایجان شرقی بازداشت و پس از ۱۹ روز با قید کفالت آزاد شد.
شروع سال تحصیلی جدید و هفت معلم زندانی
وزیر آموزش و پرورش گفته "امیدوار" است معلمان زندانی تا روز اول مهر آزاد شوند. علی مطهری هم از قوه قضائیه خواسته تا درباره دستگیری معلمان در آستانه سال تحصیلی جدید توضیح دهد. هفت معلم اما همچنان در زندان هستند.
محمدرضا نیکنژاد، مهدی بهلولی و محمود بهشتی لنگرودی از اعضای کانون صنفی معلمان طی روزهای گذشته و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در ایران بازداشت شدند.
روز نهم شهریور ماه محمدرضا نیکنژاد و مهدی بهلولی دو عضو هیأت مدیره کانون صنفی معلمان در منازل شخصی خود بازداشت شدند. محمد حبیبی عضو کانون صنفی معلمان در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا علت بازداشت این دو معلم را شرکت در تجمعات صنفی معلمان عنوان کرده بود.
این دو نفر پیش از دستگیری، با علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دیدار داشتند.
پانزدهم شهریور ماه نیز محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان بازداشت شد. بهشتی لنگرودی یک روز پیش از بازداشت همراه تعدادی دیگر از اعضای کانون صنفی معلمان با محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت ملاقات کرده و مشکلات معلمان را برای این عضو هیأت دولت بازگو کرده بود. در پایان این دیدار قرار شد که نوبخت دیدارهای منظم هفتگی با اعضای کانون صنفی معلمان داشته باشد اما فردای این ملاقات محمود بهشتی لنگرودی بازداشت شد.
اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان نیز روز ششم تیر یک هفته پس از آنکه از خروج او از کشور جلوگیری به عمل آمد بازداشت شد و هماکنون به منظور گذراندن حکم ۱۰ ساله حبسش در زندان است.
اسماعیل عبدی، دو ماه پیش از این تاریخ و در آستانه تجمع اعتراضی معلمان، در روز ١٧ اردیبهشت از سوی وزارت اطلاعات احضار و تهدید شد که در صورت ادامه فعالیتهای صنفی بازداشت خواهد شد.
در این جلسه بازجویی همچنین به عبدی گفته شد که اگر از سمت دبیری کانون معلمان استعفا دهد، حکم حبس ۱۰ ساله او اجرا نخواهد شد. او اما این درخواست را نپذیرفت. حکم ۱۰ سال حبس عبدی به مدت پنج سال به تعلیق درآمده بود اما ظاهرا با دستگیری او این حکم در حال اجراست.
علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون صنفی معلمان یکی دیگر از فعالان صنفی است که روز دوشنبه چهارم خرداد در پی حضور در دادسرای مستقر در زندان اوین، بازداشت و برای اجرای حکم به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد.
باغانی که در سالهای گذشته، سابقهی چند مورد بازداشت را در کارنامهی خود دارد، در اردیبهشت ۱۳۸۹، به یک سال حبس و دو سال تبعید به زابل محکوم شد.
او همچنین در ارتباط با پروندهی دیگری مربوط به اعتراضات سال ۱۳۸۵ معلمان، با محکومیت ۵ سال حبس تعلیقی روبهرو شد که این حکم نیز میتواند در صورت تشخیص دستگاه قضایی به حبس تعزیری تبدیل شود و به محکومیت کنونیاش اضافه شود.
رسول بداقی معلم و فعال دیگر صنفی نیز که از شهریور ۱۳۸۸ در بازداشت به سر میبرد، همچنان و علیرغم اتمام محکومیتش در ۱۳ مرداد امسال در زندان به سر میبرد.
خانم علیزاده همسر بداقی در دیدار اعضای کانون صنفی معلمان با خانواده بداقی در روز دوشنبه ۲۳ شهریور گفت که پرونده جدیدی برای همسرش گشوده شده و او هفته گذشته به همین دلیل در دادگاه حاضر شده است.
خانم علیزاده ضمن بیاساس خواندن اتهامات همسرش در پرونده جدید، اظهار امیدواری کرد که با شروع سال تحصیلی جدید و با توجه به اتمام دوران محکومیت همسرش او از زندان آزاد شود. دختران دوقلوی بداقی که هنگام دستگیری او دوساله بودند، امسال به کلاس سوم ابتدایی میروند.
کانون صنفی معلمان ایران تشکلی سندیکایی است که در سال ۱۳۷۸ تاسیس شد. نشستهای سراسری این کانون همهساله تقریبا بدون مشکل برگزار میشد اما در ۲۳ اسفند ۱۳۸۵ در حالی که یک سال و نیم از روی کار آمدن دولت احمدینژاد میگذشت، تجمع اعتراضی کانون معلمان مقابل مجلس شورای اسلامی با دخالت نیروی انتظامی و افراد لباس شخصی به خشونت کشیده شد و تعداد زیادی از معلمان بازداشت شدند.
شش ماه پس از این رویداد در شهریور ماه سال ۸۶ نشست شورای هماهنگی کانون صنفی معلمان در تهران با حمله نیروهای امنیتی و ضرب و شتم معلمان روبرو شد. ۴۰ معلم در آن روز دستگیر و زندانی شدند. از تهران محمود بهشتی لنگرودی، عباس معارفی زنجانی، علی اکبر باغانی و اسماعیل عبدی در میان دستگیر شدگان بودند.
از آن زمان به بعد، اعضای این کانون همواره مورد تعقیب و آزار قرار گرفته و بازداشت و زندانی شدهاند.
یک عضو سازمان معلمان هم در زندان است
چند روز پس از اعتراضات گسترده معلمان در شهرهای مختلف ایران، روز یکشنبه ۳۰ فروردین علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان بازداشت شد. وی برای اجرای حکم پنج سال زندان که در سال ۱۳۸۹ به اتهام "اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" برای او صادر شده بود، دستگیر و روانه زندان شد. اجرای این حکم تا فروردین سال جاری به تاخیر افتاده بود.
علیرضا هاشمی یکبار دیگر در تاریخ ۲۳ اسفند ۸۵ در پی تجمع معلمان مقابل مجلس همراه با گروهی از فعالان صنفی بازداشت شده بود. او درهمان زمان به سه سال حبس محکوم شده بود اما حکم صادره علیه او پس از اعتراض و درخواست تجدید نظر لغو شد.
سازمان معلمان ایران همانند کانون صنفی معلمان یک تشکل غیردولتی است که در سال ۱۳۷۸ و پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری تشکیل شد. این سازمان در اساسنامهاش به عنوان یک تشکل صنفی سیاسی تعریف شده است. در حال حاضر یک عضو سازمان معلمان در زندان است.
وعده وزیر و یک نماینده مجلس برای پیگیری آزادی معلمان زندانی
علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم در روز ۲۳ شهریور ماه ابراز امیداوری کرد که فرهنگیان زندانی با آغاز سال تحصیلی جدید آزاد شوند.
تعدادی از خانوادههای معلمان زندانی روز ۱۷ شهریور در محل وزارت آموزش و پرورش با وزیر دیدار کرده بودند. فانی در این دیدار قول داده بود که اگر دستگیری معلمان در حیطه اختیارات دولت باشد حتما آن را پیگیری خواهد کرد.
وزیر آموزش و پرورش در سخنان روز ۲۳ شهریور خود با اشاره به این دیدار گفت: «چند روز پیش خانواده فرهنگیان زندانی درخواست دیدار با بنده را داشتند كه اجابت كردم و آنها در این نشست گزارشهایی ارائه دادند.»
فانی در ادامه افزود که در حال پیگیری خواستههای خانوادههای معلمان زندانی است و تصریح کرد: «امیدوارم شاهد آزادی همكارانمان همزمان با بازگشایی مدارس باشیم.»
روز ۱۸ شهریور نیز علی مطهری نماینده مجلس از قوه قضائیه خواست که درباره بازداشت معلمان در آستانه آغاز سال تحصیلی توضیح دهد. وی در پاسخ به پرسش یک خبرنگار درباره بازداشتهای اخیر معلمان گفت: «قوه قضائيه بايد درباره بازداشت آنها توضيح بدهد. متاسفانه مجلس در این گونه حوادث اساسا وارد نمیشود و عکسالعمل نشان نمیدهد؛ اگر ما يك مجلس زنده داشتيم، مقامات مسئول به موقع اطلاعرسانی میکردند و پاسخگو بودند.»
با وجود این وعدهها و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید، همچنان هفت معلم در زندان هستند؛ یکی از آنها بیش از یک ماه است که محکومیتش تمام شده (رسول بداقی)، دو نفر دیگر برای اجرای حکمی به زندان برده شدند که پنج سال از صدور آن میگذرد (علیرضا هاشمی و علی اکبر باغانی)، یک نفر حکم ۱۰ سال حبس داشته که به مدت پنج سال به تعلیق درآمده بود (اسماعیل عبدی) و برای سه نفر دیگر هنوز دادگاهی تشکیل نشده و مشخص نیست به چه جرمی در زندان هستند.
دستگیریهای گسترده در اندیمشک
شاپور رشنو و تعدادی دیگر از فعالان مدنی بازداشت شدند
شاپور رشنو فعال سیاسی- فرهنگی با گرایشات ملی- مذهبی و تعدادی دیگر از فعالان مدنی اندیمشک بازداشت شدند.
به گزارش ملی – مذهبی ساعت ۱ بامداد پنج شنبه ۲۶ شهریورماه ۸ مامور امنیتی که یکی از آنها خود را دادستان معرفی کرده با حکم تفتیش و بازداشت به منزل شاپور رشنو وارد شده و تا ساعت ۳ بامداد خانه را جستجو کرده و وسایل و کامپیوتر و موبایل ها و … را جمع کرده و شاپور رشنو را هم با خود برده اند.
علاوه بر آقای رشنو تعداد دیگری از فعالین مدنی و کارگری اندیمشک از جمله آقایان علی محمد جهانگیری؛ امیر رحیم خانی و مادرشان و علی نجاتی از فعالان سندیکای کارگران هفت تپه نیز بازداشت شده اند.
هنوز از انگیزه این بازداشتهای گسترده در اندیمشک خبری در دست نیست.
محمدرضاعارف:
حصر باید در دولت و شورای امنیت ملی حل و فصل شود
محمدرضا عارف درمورد چگونگی حل برخی معضلات کشور از جمله مساله حصر گفت: این قبیل مسائل باید با سازو کارهایی که در دولت و شورای عالی امنیت ملی و دیگر نهادهای مرتبط وجود دارد حل و فصل شود. رئیس جمهور محترم در سخنرانی های انتخاباتی خود بر حل اینگونه معضلات تاکید کرده بود و امیدوارم با تعاملات خوبی که آقای روحانی دارد در چارچوب مصالح نظام این مساله مرتفع شود .
به گزارش ایلنا، وی در دیدار جمعی از اعضای تشکل دانشجویی فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز تنوع تشکل های اسلامی دانشجویی را فرصتی برای جامعه دانشگاهی کشور دانست و گفت: فعالیت هدفمند دانشجویان در تشکلهای دانشجویی زمینه رشد و ارتقاء دانشگاه را فراهم می کند و دانشگاه می تواند از ظرفیت تشکلهای دانشجویی برای توسعه فعالیتهای خود استفاده کند.
وی با اشاره به روحیه بانشاط جوانان در دوران دانشجویی ،خاطرنشان کرد: اگر با تنگ نظری و برخوردهای حذفی بخواهند فعالیتهای دانشجویی را محدود کنند نشاط و شادابی را از دانشجویان میگیرند و این ظلم آشکاری در حق جوانان و دانشگاه است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه تشکلهای دانشجویی اصلاح طلب باید نماد اخلاق و اعتدال باشند،گفت: انتظاری که به عنوان معلم دانشگاه از تشکلهای دانشجویی بوِیژه تشکلهای اصلاحطلب دارم این است که با نگاه بلند مدت و با روش و منش اخلاقی و اعتدالی همراه با حفظ هویت اصلاحطلبی فعالیت کنند و هیچگاه باب گفت وگو با تشکلهای رقیب را نبندند و در این ارتباط پیش قدم باشند.
وی با توصیه به دانشجویان بر اولویت قرار دادن کسب علم ،تصریح کرد: وضعیت تحصیلی در دانشگاهها از نظر کمی خوب است اما از نظر کیفی جای بحث دارد. تولید علم را محدود به مقاله کردیم که در مقطعی اقدام خوبی بود اما هیچ اثری در زندگی مردم نداشت و امروز تولید علم باید به ثروت تبدیل شود و بنابراین باید دغدغه اصلی دانشجویان توسعه کیفی علم و تبدیل آن به فناوری و در نهایت ثروت ملی باشد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوالی یکی از دانشجویان مبنی بر چگونگی حل برخی معضلات کشور از جمله مساله حصر گفت: این قبیل مسائل باید با سازو کارهایی که در دولت و شورای عالی امنیت ملی و دیگر نهادهای مرتبط وجود دارد حل و فصل شود. رئیس جمهور محترم در سخنرانی های انتخاباتی خود بر حل اینگونه معضلات تاکید کرده بود و امیدوارم با تعاملات خوبی که آقای روحانی دارد در چارچوب مصالح نظام این مساله مرتفع شود .
کوتاه شده از سایت ملی مذهبی
خانواده شاهرخ زمانی:
شکایت میکنیم کالبدشکافی کنید
پیکر شاهرخ زمانی، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر به سردخانه بی بی سکینه کرج منتقل شده است، خانواده او با تایید خبر درگذشت این فعال کارگری در زندان خواستار روشن شدن علت مرگ و توضیح مسولان در این زمینه هستند
به گزارش روز آنلاین نینا زمانی، دختر شاهرخ زمانی می گوید که پدرش از نظر جسمی هیچ مشکلی نداشته و خانواده او خواستار کالبدشکافی و مشخص شدن علت مرگ هستند.
او می گوید که پدرش ۴ سال محروم از مرخصی و در۳ سال گذشته از ملاقات حضوری محروم بوده و حالا درحالی خبر مرگ او از سوی مسولان زندان تایید شده که هیچ بیماری جسمی یا مشکل جسمی که منجر به مرگ شود نداشته.
مسولان زندان رجایی شهر و دستگاه قضایی به صورت رسمی توضیحی درباره مرگ شاهرخ زمانی نداده اند اما نینا زمانی می گوید که در مراجعه به زندان رجایی شهر به انها گفته شده که پدرش سکته مغزی کرده است.
شاهرخ زمانی، نقاش ساختمان و فعال کارگری که از سال ۹۰ به اتهام تلاش برای تشکیل تشکل های کارگری از جمله سندیکای کارگران نقاش زندانی و به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. روز گذشته وب سایت کلمه خبر درگذشت ناگهانی شاهرخ زمانی را منتشر کرد نینا زمانی در مصاحبه با روز می گوید: امروز بعد از ظهر یک تماس مبنی بر این خبر داشتیم مراجعه کردیم زندان رجایی شهر که آنجا زندانی بود، گفتند واقعیت دارد و منتقل شده به سردخانه بی بی سکینه که در کرج است. رفتیم انجا تایید کردند که تحویل گرفته اند. قرار شد ما فردا صبح پی گیر شکایت باشیم و کارهای کالبدشکافی که علت دقیق مرگ مشخص شود.
دختر شاهرخ زمانی توضیح می دهد: پدر من هیچ مشکلی جسمی نداشت و کاملا سالم بود. برای همین اصلا باورمان نشده و نمی شود و شوکه هستیم. فردا حتما شکایت می کنم و فرم کالبدشکافی را در پزشکی قانونی پر می کنم باید مشخص شود. سم شناسی و هرچیز دیگری.
برخی وب سایت ها از سکته مغزی این فعال کارگری در زندان خبر داده اند و برخی نوشته اند که او بعد از اعتصاب غذاهای طولانی مشکل جسمی داشته و تحت درمان قرار نگرفته. دخترش می گوید: بله چند بار اعتصاب غذا کرده بود و به همین دلیل خیلی ضعیف شده بود اما مشکل اینطوری نداشت که. اینها کذب محض است پدر من کاملا سالم بود. موقعی که به زندان رسیدیم ساعت یک ربع به ۹ شب بود و آن ساعت بخش اداری اش تعطیل است و جوابی به ما ندادند فقط گفتند منتقل شده بی بی سکینه و ما هم رفتیم آنجا.
آنجا هم چون تحویل گرفته بودند فقط تایید کردند و گفتند فردا ساعت ۷ و نیم صبح اینجا باشید. ما هنوز ندیده ایم پیکر پدرم را و من نمی توانم الان هیچ نظری بدهم، هنوز نمی دانم واقعا چه اتفاقی افتاده علت های مختلفی ممکن است وجود داشته باشد به ما گفته اند سکته کرده و ما هنوز نمی دانیم. همین طوری هم چیزی را نمی پذیریم. تا انتها پی گیری می کنم و تا علت دقیق را نفهمم از پا نمی نشینم تا انتها پی گیری می کنم که علت دقیق را بفهمم.
نینا زمانی سپس با اشاره به محرومیت پدرش از مرخصی و ملاقات حضوری در طی سالهای اخیر می گوید: اصلا به پدر من یک بار هم مرخصی ندادند. بهمن ماه مادربزرگ من فوت شد باز هم ندادند. مادربزرگ من از غصه پدرم مریض شد، سرطان گرفت و فوت کرد. برای مرخصی هم حتی من پی گیری کردم. اجازه ندادند. حتی ما ملاقات حضوری هم با پدرم نداشتیم. از موقعی که پدرم را بردند رجایی شهر این ۳ سال ما نه ملاقات حضوری داشتیم نه مرخصی دادند. قبلا زندان تبریز که بود حداقل ملاقات حضوری داشتیم اما این سه سال هیچی.
سوال می کنم که مشکل شان با پدر شما چی بود که این همه سال محروم از مرخصی و ملاقات حضوری بود و چنین برخوردهایی با او می کردند. نینا زمانی می گوید: اینجا فقط پدر من نیست با خیلی از زندانیان سیاسی چنین رفتارهایی می کنند علت اش هم این است که آدم های بزرگی مثل پدر من در مقابل ظلمی که به آنها می شد سکوت نمی کردند دائما بیانیه صادر می کردند و با رسانه ها مصاحبه می کردند. در یک کلام اینکه شرایطی که به انها اعمال می شد را نمی پذیرفتند. تمام کسانی که اینطور هستند و الان هم هستند با آنها همین برخورد می شود. انتظار دارند که مردم سرشان را بینذازند پایین و هر بلایی می خواهند سرشان در بیاورند.
دختر شاهرخ زمانی می افزاید: واقعا پدر من در اوج مظلومیت رفت. خیلی به او ظلم شد رد این ۴ سالی که زندان بود. حتی نتوانست با مادر خودش خداحافظی کند. حتی من در این مدت ازدواج کردم برای عروسی من نتوانست بیاید برای عقد من نتوانست حضور داشته باشد و ارزوی همه چیز را بر دلش گذاشتند اما باید بمیرند و این آرزو بر دلشان بماند که امثال پدر من سکوت کنند. آنها می میرند هم روح شان زنده است و راهشان ادامه دارد.
شاهرخ زمانی از چهاردهم خرداد ماه زندانی بود و بیش از ۳۶ روز را در سلول های انفرادی سپری کرد. او سال ۹۱ ابتدا به زندان یزد و سپس به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. او مدتی نیز در زندان قزلحصار کرج زندانی بوده است.
شاهرخ زمانی سال ۹۳ در نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل و ناوی پیلای، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده بود من ضمن اینکه مسولیت هرگونه عواقب و لطمات روحی، جسمی و جانی اعتصاب غذا را متوجه مسولین میدانم از آن جنابان میخواهم با فرستادن کمیتهی حقیقتیاب به این قتلگاه و فشارهای جهانی بر حکومت جمهوری اسلامی آن را وادار کنند، حداقل به قوانین مصوب خود در رعایت حقوق شهروندی و صنفی زندانیان مخصوصا تفکیک جرایم پایبند بوده و مرا به بند سیاسی بازگردانند.
او پیشتر و در خرداد ۹۱ هم در نامه ای به احمد شهید درباره وضعیت و پرونده خود نوشته بود: جناب احمد شهید من شاهرخ زمانی فعال سندیکایی بدون کوچکترین تقصیر و گناه در خرداد ۱۳۹۰ توسط اداره اطلاعات تبریز دستگیر شدم،۳۶ روز در انفرادی بازداشت بودم پس از ۳۳ روز اعتصاب غذا در اعتراض به دستگیری و نگهداری غیر قانونی مرا تحویل زندان مرکزی تبریز دادند. همچنین پس از چهار ماه شکنجه، اذیت و آزار در اداره اطلاعات و زندان مرکزی تبریز در دادگاه انقلاب شعبه ۱ به ریاست قاضی حمل بر بدون داشتن کوچکترین مدرکی علیه من و بدون اعتراف به اتهامات دروغین وارد شده، دقیقا” بنا به دستور کتبی اداره اطلاعات مرا به ۱۱ سال زندان محکوم کردند. در مقابل اعتراض و ارایه لایحه دفاعی از طرف وکیل مدافع اینجانب به دادگاه که این دادگاه با استناد به کدام مدارک موجود در پرونده و یا با استناد به کدام اعتراف و کدام ماده مشخص قانونی مطابق با مدارک (در صورت وجود) ۱۱ سال زندان برای موکل من شاهرخ زمانی که هیچ گناهی مرتکب نشده است، صادر کردید؟ قاضی حمل بر چند لحظه ای سکوت کرد با سرخ و سفید شدن گفت من کاره ای نیستم، اداره اطلاعات این طور خواسته است.
او توضیح داده بود: پس از صدور، تایید و اجرای حکم غیر قانونی و فرمایشی باز هم اداره اطلاعات دست از سر من بر نداشته، این بار با استفاده از سازمان زندانها که آن را نیز زیر سلطه دارد (این گونه مسلط بودن پلیس بر تمامی نهاد ها و ادارات مصداق انکار ناپذیر پلیسی بودن یک نظام است بنا براین تمامی زندانیان احتیاج مبرم به کمک شما دارند.) مرا به مدت دو ماه در بند قرنطینه که از بدترین، کثیف ترین و محدود ترین بند زندان است نگهداشتند. باز به اجبار دست به اعتصاب غذا زدم، پس از ۱۵ روز اعتصاب غذا مرا به بند مالی منتقل کردند. در آنجا نیز دست بر دار نبودند و با استفاده از عوامل خود باعث بی نهایت اذیت و آزار می شدند. وقتی متوجه شدند که من توانستم با برخورد انسانی و برقراری دوستی با دیگر زندانیان تو طئه های آنها را در مورد ایجاد در گیری خنثی کنم مرا به بند ۱۵ متادون تبعید کردند.بیشترین زندانیان این بند معتاد های با دوزبالا هستندکه تعدادی از آنها غیر از بیماریهای مربوط مستقیم به اعتیاد، به ایدز، هپاتیت و قانقارا نیز مبتلا می باشند. من برای قاضی حمل بر نامه ارسال کردن و از قاضی مستقر در زندان خواستم از این عمل غیر قانونی جلو گیری کند و از رئیس زندان که استادی بود در خواست رسیدگی کردم، او گفت این دستور از طرف قو قضاییه و سازمان زندانها نیست بلکه دستور اداره اطلاعات است، من گفتم پرونده متهم پس از صدور حکم طبق قانون باید از دست پلیس خارج شود رئیس زندان گفت زندانیان سیاسی دائما” تحت مسئولیت وزارت اطلاعات هستند. در ایران هیچ قانونی اجرا نمی شود و زندانیان سیاسی هیچ گونه حق و حقوقی حتی حقوق زندانیان عادی را نیز ندارند. مسئولین نظام حکومت ایران همیشه اعلام می کنند ما زندانی سیاسی نداریم تا در خلاء قانونی در رابطه با موضوع سیاسی ما را از هرگونه حقی محروم کنند. اما در داخل زندان برای ایجاد محرومیت بیشتر، بدون قید کردن در پرونده ها ما را سیاسی می گویند تا از هر گونه حقوق زندانی عادی از جمله مرخصی، عف های عمومی بدون شروط خاص، کار در زندان یا بیرون، بند مجزا برای سیاسی ها و… نیز محروم شویم، همه این اعمال غیر قانونی و ضد انسانی با سیاست یک بام دو هوا توسط تمامی مسئولین رده با لا صورت می گیرد.
او با طرح این سوال که نگهداری زندانیان سیاسی در میان افراد مبتلا به ایدز، هیپاتیت، قانقارایا و دیگر بیماریهای مسری یا همراه افراد دارای حکم سنگین ابد و اعدام، جز شکنجه و کشتن چه معنایی دارد؟ خطاب به احمد شهید نوشته بود: آقای رئیس تنها امید ما زندانیان سیاسی به مردم، شما، نهاد های حقوق بشر، سازمانهای سیاسی و مردمی و تشکل های کارگری است. لطفا” هر کاری از دست شما برای نجات زندانیان بر می آید انجام بدهید.
مانع تراشی دادستانی و وزارت اطلاعات برای جلوگیری از آزادی و درمان مشاور کروبی
در حالی که پزشکان زندان اوین تاکید می کنند که اسماعیل گرامی مقدم نیاز به درمان جدی دارد و رای به عدم تحمل کیفر داده اند، مراجع قضایی و امنیتی اقدام مثبتی برای اجرایی شدن روند درمان مشاور دربند مهدی کروبی نمی کنند.
سحام گزارش داده است که اسماعیل گرامی مقدم، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، چند روز پیش طی حادثه ای بر اثر مشکلات حاد چشمی و کم سویی دید، از ناحیه سر دچار شکستگی شده است.
از سوی دیگر وی بر اثر شرایط حبس و مشکلات جسمی، با کاهش ۱۷ کیلویی وزن و لرزش دست و پا روبرو بروده است. بر همین اساس پزشک زندان اوین در گزارشی بر مرخص شدن وی از زندان جهت ادامه درمان و بهبودی نسبی وی تاکید کرده اما این موضوع از سوی مراجع قضایی و امنیتی تایید نشده است.
همچنین گزارش شده است که وزارت اطلاعات دولت روحانی، مجددا از این عضو سابق سپاه و جانباز دفاع مقدس شکایت کرده است.
به گزارش کلمه، اسماعیل گرامی مقدم که در ۲۶ تیر ماه هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه بازداشت و مستقیما به زندان اوین منتقل شد از ضعف شدید بینایی رنج می برد به گونه ای که بدون کمک هم بندیانش فادر به انجام امور عادی زندگی در زندان نیز نیست.
وی عملا در نابینایی کامل به سر می برد و با وجود تلاش های خانواده و دیگر نزدیکان، مسؤلان قضایی ضمن اعتراف به بیماری صعب العلاج گرامی مقدم، از خود برای رسیدگی به وضع وی سلب مسؤلیت کرده و مقام های امنیتی و وزارت اطلاعات را در این کار مؤثر دانسته اند.
سخنگوی حزب اعتماد ملی روز اول مردادماه سالجاری پس از تحمل ۴۵ روز زندان انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، به بند ۷ این زندان منتقل شد.
در همین راستا سایت حزب اعتماد ملی استان تهران، گزارش داده که اسماعیل گرامی مقدم نماینده پیشین مردم بجنورد در مجلس در روزهای اخیر با خانواده خود تماس تلفنی داشته است.
حزب اعتماد ملی استان تهران در بیانیه ی خود بازگشت اسماعیل گرامی مقدم به کشور را به منزله پایبندی این کنشگر سیاسی به قانونمداری تلقی نموده و امیدوار است بازگشت آگاهانه او به مام میهن با تجدیدنظر مسئولین قضائی کشور همراه شود. در سالی که به نام «همدلی و همزبانی دولت و ملت» نامگذاری شده، سزاوار است که چهرههای سیاسی که امتحان خود را در دفاع از کیان جمهوری اسلامی و پاسداشت خون شهیدان گرانقدر به اثبات رساندهاند و بعضی از آنها همچون اسماعیل گرامی مقدم (جانباز جنگ تحمیلی) از نثار جان خود در این راه دریغ نکردهاند، مورد عنایت و رأفت اسلامی قرار گیرند.
در این بیانیه حزب اعتماد ملی استان تهران ضمن آرزوی سلامتی و شفا برای همه جانبازان جنگ تحمیلی مخصوصا این فعال سیاسی اصلاح طلب ابراز امیدواری مینماید هر چه زودتر آزادی ایشان، دبیرکل محصور و سایر محصورین و زندانیان سیاسی را شاهد باشیم. شاید خیلیها خبر بازگشت آقای اسماعیل گرامی مقدم مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی و بازداشت ایشان در فرودگاه امام خمینی و انتقال ایشان به زندان اوین را شنیده باشند، اما این خبر بیانگر نوعی از خود گذشتگی این جانباز سالهای دفاع مقدس و فعال سیاسی اصلاح طلب است.
گرامی مقدم پس از پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی در کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸، برای تحصیلات تکمیلی به هندوستان و مالزی رفته بود. وی چند سالی است که از مشکل عدم بینایی مناسب، شدیدا رنج میبرد و بیم آن می رود که در دوران بازداشت و زندان، از دسترسی به درمان مناسب و تخصصی بی بهره گردد. وی از نارسایی قلبی نیز رنج میبرد.
مشاور مهدی کروبی پس از بازداشت در فرودگاه امام خمینی تهران، مستقیما به زندان منتقل شد. حکم ۵ سال زندان غیابی آقای گرامی مقدم پس از انتقال به زندان اوین، به وی ابلاغ شده است.
اعتراض دختر عبدالفتاح سلطانی به دادستان تهران
مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی در نامهای به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، به اقدامهای خلاف قانون دستگاه قضایی درخصوص پدرش اعتراض کرد.
عبدالفتاح سلطانی، عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر که اینک دوران محکومیت خود را در زندان میگذراند، ابتدا به ۱۸ سال زندان و سپس به ۱۳ سال زندان محکوم شد. حکم زندان آقای سلطانی براساس ماده ۱۳۴ به ۱۰ سال تبدیل میشود.
مائده سلطانی در نامه خود با انتقاد از عملکرد دادستانی تهران از جمله لغو ملاقاتهای حضوری پدرش با اعضای خانواده توسط مقامهای مسئول، از این مقام قضایی پرسیده است که رفتارهای دادستانی با کدام ضابطه قانونی مطابقت دارد؟
خانم سلطانی همچنین خطاب به دادستان تهران نوشته است که آقای سلطانی براساس ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی مشمول آزادی مشروط یا قانون یک سوم میشود ولی مدتها است که یک سوم حبس وی گذشته ولی قانون در خصوص او اجرا نمیشود.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه مائده سلطانی به دادستان تهران به شرح زیر است:
جناب دادستان تهران
نه تنها پدرم آزاد نشد بلکه به دلیل انتشار خبر عدم موافقت پدرم با مرخصی سه روزه، ملاقات حضوری خانواده برای بار دوم لغو شد.
جناب دادستان
۱۹ شهریور ماه، حبس غیرقانونی پدرم، عبدالفتاح سلطانی وارد پنجمین سال خود میشود. احتمالاً نیک میدانید ایشان از وکلای توانمند و متعهد کشور ایران است و نیک میدانید حبس ایشان به اعتبار امر مختومه اساساً مغایر با قانون است. اگر اطلاع ندارید به استحضار جنابعالی میرسانم که حکم آقای سلطانی با تأیید ریاست وقت دادگستری و سه نفر از قضات معتمد ایشان، اساساً باطل و خلاف بین شرع تشخیص داده شده و هم اکنون پرونده مدت دو سال و نیم است که برای اجرای ماده ۱۸ در دفتر رئیس قوه قضائیه مسکوت مانده است.
حال پس از گذشت سالها حبس و درخواست مرخصی، نماینده شما به نام شما اعلام میکند که آقای سلطانی فقط ۷۲ ساعت مرخصی دارند! بعد از چهار سال، با سه روز مرخصی چه می توان کرد؟
نماینده شما در دادستانی به هر بهانهای ملاقات حضوری خانواده ما را لغو می کند! هدف از حذف ملاقات حضوری مادر نود ساله و همسر و فرزندان ایشان چیست؟ چه کسی را میخواهید آزار دهید؟ تلفن یکی از ابتداییترین حقوق زندانی است. ملاقات حضوری حق خانواده و پدر و مادر زندانی است ولی بهنام شما این حقوق پایمال میشود، چرا؟!!!
پدرم عبدالفتاح سلطانی براساس خواست مأموران امنیتی به ۱۸ سال و سپس به ۱۳ سال حبس محکوم شد. طبق ماده ۱۳۴ حکم او به ده سال تقلیل یافت. اینک براساس ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی مشمول آزادی مشروط یا قانون یک سوم میشود ولی متأسفانه مدتها است یک سوم حبس وی گذشته و صدایی از اجرای قانون به گوش نمیرسد!!!
عدالت این است که زندانیان مالی و مواد و اختلاسهای کلان به مرخصیهای طولانی مدت اعزام شوند ولی زندانیان سیاسی و عقیدتی سالها از یک ساعت مرخصی محروم باشند؟ این با کدام ضابطه قانونی مطابقت دارد؟ آیا خوش میدارید در مورد خود شما قانون به همین شکل اجرا شود؟ آیا از اقدامات زیر مجموعه خود خبر دارید؟ آیا نامههای مادرم به دست شما میرسد؟
اینک به جهت نرسیدن نامههای خانواده به دست شما و یا نگرفتن جواب از دفتر شما ناچارم نامهام را از طریق رسانهها به گوش شما برسانم؛ باشد که وجدان بیدار خود را به قضاوت بطلبید.
مائده سلطانی؛ دختر عبدالفتاح سلطانی
شهریور ماه ۱۳۹۴
ماموران امنیتی مانع از برگزاری مراسم خاوران شدند
امروز جمعه ششم شهریور برابر با ۲۸ اوت نیروهای سازمان اطلاعات و پلیس امنیتی ایران از حضور خانواده ها و وابستگان اعدامیان سیاسی تابستان ۶۷ و دهه ۶۰ در گورستان خاوران شدند.
بنا به گزارشهای دریافتی از ایران، برخورد مأموران امنیتی با خانواده زندانیانی سیاسی اعدامشده شدید بود و با عقبراندن حاضران و تهدید آنها، شماری از مادران حالشان بههم خورده است
نیروهای سازمان اطلاعات و پلیس امنیتی ایران، امروز جمعه ۶ شهریور / ۲۸ اوت مانع از حضور خانوادهها و نزدیکان اعدامیان سیاسی تابستان ۶۷ و دهه ۶۰ در گورستان خاوران شدند.
بهگزارش «زمانه»، خانوادهها ساعاتی را در بیرون از محوطه گورستان خاوران جمع شده و منتظر بودند تا برای مراسم هر ساله خود وارد خاوران شوند اما مأموران امنیتی مانع از این کار شدند.
خانوادهها و نزدیکان اعدامیان، بهطور سنتی در اولین جمعه شهریور و آخرین جمعه اسفندماه هر سال برای یادبود این زندانیان سیاسی در گورستان خاوران گردهم میآیند.
یکی از گردهماییهای خانوادهها و نزدیکان اعدامیان سیاسی در خاوران
بنا به گزارشهای دریافتی از ایران، برخورد مأموران امنیتی با خانواده زندانیانی سیاسی اعدامشده شدید بود و با عقبراندن حاضران و تهدید آنها، شماری از مادران حالشان بههم خورده است. همچنین گفته میشود مأموران امنیتی چند نفر از شرکتکنندگان را بازداشت کردهاند.
آنها به خانوادهها گفتهاند اجازه ندارند تا پایان شهریور به خاوران وارد شوند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران و در کنار قبرستان بهائیان و ارامنه ایران قرار دارد. حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از اعدام چند هزار تن از مخالفان سیاسی خود در سال ۶۷، اجساد تعدادی از این زندانیان را در کانالهای جمعی و در عمق کمی از خاک در این مکان دفن کرد.
این زندانیان سیاسی بر اساس فتوایی از آیتالله خمینی رهبر وقت ایران، در حالیکه پیش از آن محاکمه شده و بسیاری از آنها حکم زندان گرفته بودند، در دادگاههایی چند دقیقهای بار دیگر محاکمه و اعدام شدند.
پس از روی کار آمدن حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران گمان میرفت بر خلاف دوران محمود احمدینژاد امکان حضور خانوادهها و نزدیکان قربانیان کشتار سال ۶۷ در این مراسم فراهم شود. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد برخورد با نزدیکان و خانوادههای این زندانیان شدت گرفته بود.
طی بیش از دو دهه گذشته خانوادهها و نزدیکان این اعدامیان بارها به سبب پیگیری حقیقت این اعدامها و برگزاری مراسم یادبود برای قربانیان سال ۶۷ و همچنین دهه ۶۰ با بازداشت و احکام زندان مواجه شدهاند.
ابلاغ دو سال حبس دیگر به بهاره هدایت؛ نقض مکرر قانون توسط دادستان
دو سال حکم تعلیقی بهاره هدایت، قدیمی ترین زندانی سیاسی سبز محبوس در بند نسوان زندان اوین،
۴ روز پس از اعمال ماده ۱۳۴، اجرا شد، تا وی پس از ۵ سال و نیم حبس، برای دو سال دیگر در زندان بماند.
بهاره هدایت فعال دانشجویی دربند که پیش از این پیگیر اعمال ماده ۱۳۴ در پروندهی خود بود، در نامهای به همسرش امین احمدیان خبر می دهد که پس از احضار به اجرای احکام به وی ابلاغ شده که ۴ روز پیش از آن، حکم آزادی اش پس از اجرای ماده ۱۳۴ آمده و از روز سه شنبه، حکم دو سال تعلیقی پرونده اش اجرا شده است.
به گزارش کلمه، درخواست اجرای حکم تعلیقی بهاره هدایت توسط شخص دادستان، جعفری دولت آبادی، به قاضی مقیسه داده شده است. دستوری که پس از آنکه دادستانی ناچار شد ماده ۱۳۴ را اجرا کند صادر شد تا از آزادی بهاره هدایت با ظاهری قانونی ممانعت شود.
بهاره هدایت سال ۸۵ در تجمعی در میدان هفت تیر بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. حکمی که تا هفتهی گذشته به اجرا در نیامده و دستور آن در پرینت وی در زندان نیز درج نشده بود.
از موارد آشکار نقض قانون در پرونده ی بهاره هدایت نگهداری وی در فاصله ی اعمال ماده ۱۳۴ تا ابلاغ حکم جدید، بدون هیچ مجوز و حکمی و همچنین دستور پیگیری و ابلاغ آن پس از پایان یافتن حکم این فعال دانشجویی سبز است.
بهاره هدایت، فعال دانشجویی سبز، دی ماه سال ۸۸ بازداشت و بعد از چند ماه انفرادی و تنها ۶ جلسه بازجویی به ۷ سال و نیم محکوم شد. کمتر از یک سال بعد، او دوباره و این بار به اتهام صدور بیانیه ای مشترک با مجید توکلی برای روز دانشجو به ۶ ماه حبس دیگر محکوم شد.
حالا بهاره هدایت در نامهای به همسرش با تشریح روز ابلاغ حکم از حس و حال و دلتنگی اش برای خانهای میگوید که پس از عروسی کمتر از یک سال آزادانه در آن زندگی کرده است و مشخص نیست که دلیل پافشاری و تلاش مقامات دادستانی برای ماندن وی در زندان چیست.
متن نامه ی بهاره هدایت به همسرش، امین احمدیان به گزارش کلمه به شرح زیر است:
بعد ازظهر بود. خواب بودم. خواب؛ انگار بدنت رو بذاری یه گوشه و بگی: “همین جا باش الان برمیگردم” و خودت بری تو کوچه های خیال پرسه بزنی؛ تو خیال ساده ی زندگی… “بهار پاشو، باید بری اجرای احکام” تا بدنم لباس بپوشه و خودشو برسونه پایین پله ها، منم نفس زنون بهش میرسم و دوتایی می ریم دفتر… تو اجرای احکام زندان یه نامه ی دستنویس بهمون نشون میدن که میگه حکم آزادی اومده؛ چهار روز پیش. و همین امروز حکم اجرای دو سال تعلیقی به زندان ابلاغ شده… من نشسته ام و برگه رو نگاه می کنم. بدنم وایستاده با مرد پشت میز حرف میزنه: “حکم آزادی من شنبه اومده و اجرا نکردن؟! پس این ۴ روز من رو با چه حکمی نگه داشته اند؟” یه شعبده بازی دسته جمعی… “این تخلفه آقا!” … نه، تخلف نیست، برای زندگی ما تقلبه… مثل همیشه … “ببین خانم هدایت، حتی اگرم آزادت می کردن، با همین حکم دوباره میومدن میگرفتنت. خب چه کاریه؟!” “نمیتونستن. گیر قانونی داشت…” دو سال یعنی چقدر، امین؟… چند تا دلتنگی؟… چند تا پرسه زدن؟… “به هر حال. آقای فلانی هم مقصر نیست. بهش گفته اند. دستور رو اجرا می کنه.” بلند می شم و میرم پشت پنجره… تو یه جایی اون بیرونی، همین بغل، تو یکی از همین خیابونا… “من از این آقا شکایت می کنم.” “شما حق دارید از هرکی دلتون خواست شکایت کنید.” و می خنده… و من به زندگی مون فکر می کنم… “ببین دخترم، دادستان از نیمه ی خرداد نامه زده این پرونده رو به جریان انداخته. دیگه دو سه روز اینور و اونور فرقی براشون نمی کرد”… اگه زندگیمون شکل داشت شکل یه نمودار مثلثاتی بود. یه نمودار تانژانتی، با دو محور بی ربط. یه محورش پله پله حرکت می کنه؛ ۴، ۵/۴، ۵؛ خط رو می بینی، اول و آخرش پیداست: ۶، ۷، ۸؛ گام به گام، نقطه به نقطه، سال به سال. انگشتم رو میذارم روی ۶ و میکشم تا ۸؛ دو شماره، دو سال؛ می شه کتاب خوند، چیز نوشت، ترجمه کرد؛ اصلا همه رو به بازی گذروند. هیچ کاری هم که نکنی باز میگذره… اما اون یکی محور ترسناکه؛ یه تداوم تصاعدی. یه خط بی انتها که تهش رو نمی بینی؛ انگار میره تا ته دهلیزهای دل؛ تا همه ی حسرت های نادیدنی. خونه. نور. روزمرگی. آرزوهای کوچک بی عدد. معلم می گه: “رها کنید. آخرش معلوم نیست؛ بینهایته.” خط بی انتها شماره نداره… صدای قاضی رو از دور می شنوم، اتو کشیده و نماز خونده: “خب، اینم از این. به سلامت” و به تو فکر می کنم، و همه ی چراغ هایی که خودت باید روشن کنی… معلم می گه: “وزن تغییر تو این محوره. شماره نداره. فقط می تونید تصورش کنید.”
ساعت اداری تموم شده. محوطه ی زندان خلوته؛ همه الان تو راه خونه اند: “چیزی نمی خوای؟” میوه می گیرند. نون. گوجه فرنگی… “من اومدم” “اومدی؟…” واژه های بی وزنِ یه خوشبختی ساده؛ صدایی که می پرسه، و صدایی که جواب می ده، توی یه خونه با چراغ های روشن… الان کجایی امین؟ … چطوری طاقت اوردی لعنتی… “بیا بریم خانم هدایت” بدنم و نگهبان دارند بر میگردند تو بند… من همینجا مونده ام؛ پشت این پنجره، تو کوچه های خیال…
بهاره هدایت/ زندان اوین
۳۱ مرداد۱۳۹۴
آقای رئیس قوه قضاییه! اگر مرتضوی به حق تبرئه شده، پرونده اتهاماتش به برادرتان را هم باز کنید
تیمور سهرابی، استاد دانشگاه در نامه ای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه با یادآوری اذعان لاریجانی به سنگین بودن پرونده، هشدار می دهد اگر سعید مرتضوی به حق تبرئه شده است، پس در مورد برادر شما حقیقت را گفته و باید هر چه زودتر پرونده برادرتان فاضل لاریجانی به جریان بیفتد.
سعید مرتضوی، قاضی پرحاشیه ی دو دهه اخیر دستگاه قضا هفته ی گذشته در حالی در پرونده ی کهریزک تبرئه شد که اسناد و مدارک جنایات روی داده در این بازداشتگاه مسجل و غیرقابل انکار بود. خانواده های شهدا و آسیب دیدگان و شاهدان فجایع این بازداشتگاه هنوز حاضرند و روایت می کنند.
حال یک استاد دانشگاه در نامه ای به صادق لاریجانی گفته فرض میگیریم که سعید مرتضوی به حق تبرئه شد، با این حساب افشاگری های وی در ارتباط با فاضل لاریجانی
باید حقیقت داشته باشد.
در جلسه علنی بهمن ماه سال ۹۱ مجلس که به استیضاخ وزیر کار اختصاص داشت، محمود احمدی نژاد فیلم ویدیوئی از فاضل لاریجانی، برادر رئیس مجلس پخش کرد که در آن پیشنهاد زد و بند اقتصادی به سعید مرتضوی ارائه می داد و متقابلا قول مساعدت سیاسی و حقوقی به او از طریق ارتباط با برادرانش به عنوان روسای قوای مجریه و مقننه می دهد.
پس از آن فاضل لاریجانی مدعی شکایت از احمدی نژاد و سعید مرتضوی شد که امید داشت با توجه به نسبت او با روسای قوای مقننه و قضائیه، شکایت او به سرنوشت شکایت دیگرانی که پیش از این مورد آبروریزی های مشابه و البته اغلب دروغ شدند، دچار نشود. همان زمان فاضل لاریجانی در گفت و گو با فارس گفته بود: این اقدام توطئه و حرکتی منافقانه بود تا مرتضوی از آن به عنوان اهرم فشاری برای تبرئه خود از اتهامات وارده و ایجاد حریم امن استفاده کند.
لاریجانی دلیل شکایت خود از رئیس دولت و سعید مرتضوی را نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی عنوان کرده و به همان موضوعی اشاره کرده بود که طی چند سال اخیر از زبان مدافعان آن روزهای احمدی نژاد زیاد شنیده می شود: وقتی اطرافیان رئیس دولت افرادی مسألهدار هستند و با مماشات با آنان برخورد می شود، گستاخانه دیگران را متهم می کنند.
این جمله از سخنان لاریجانی دقیقا همان ماجرای میرحسین موسوی در مناظره ی سال ۸۸ بود؛ اینکه “رییس دولت و اطرافیانش دیگران را گستاخانه متهم می کنند.” با این تفاوت که احمدی نژاد و مرتضوی از لاریجانی، فیلمی منتشر می کنند و او را متهم میکنند، که البته ضبط و انتشار مخفیانه آن شرعی و قانونی نبوده، اما اتهامات احمدی نژاد در جریان انتخابات ۸۸ به میرحسین موسوی و مهدی کروبی و تمام رییس جمهورهای قبل از خود و دیگر فعالان سیاسی و مسئولان حکومتی بی هیچ سند و مدرکی از تلویزیون پخش شد و وی هیچ گاه ناچار به پاسخگویی در مورد ادعاهای خود نشد.
ساکتین و ناظرین بی طرف و یا راضی آن روزها، یکی یکی خود نیز از بی اخلاقی های احمدی نژاد و یارانش بی نصیب نماندند، اما باز هم انصاف قاضی این میدان نبود و هیچ کدام حاضر نشدند اعتراف کنند، مردی که بیش از ۴ سال است به همراه همسرش در حصر به سر می برد، آیا جز آن گفته بود که این روزها مرتب از تریبون مجلس و قوه قضاییه و حقوقدان ها اعلام می شود؟
تیمور سهرابی امروز در نامه ی خود به لاریجانی هشدار می دهد که در گفت و گوهای دوستانه اعتراف کرده است که پرونده ی سعید مرتضوی سنگین بود و حداقل ۲۰ سال حکم داشت، اما به نظر می رسد که این پرونده هم مانند اختلاس ها نباید “کش” داده می شد و با اعلام رای تبرئه مختومه می شد.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای صادق لاریجانی
حکم آقای سعید مرتضوی چنان رعشه ای بر اندامم انداخت که خود باور نداشتم؛ نه از آن جهت که چرا ایشان محکوم نشدند بلکه صحبتهایی که جنابعالی در مورد پرونده ایشان در جلسات دوستانه داشتید برایم جای تعجب بود اگر به خاطر دارید چندین بار اعلام کردید که سعید مرتضوی پرونده سنگینی دارد چه در مرگ جوانان کهریزک و چه در پرونده حجیم مالی که بیان می کردید حداقل ۲۰ سال محکوم خواهد شد البته تلویحا هم بیان می داشتید که مقام معظم رهبری چندین بار به من تذکر دادند که در پرونده مرتضوی دقت داشته باشید تا حقی از او ضایع نگردد و زمانی هم که ایشان را یک شب در زندان نگه داشته بودید و پس از اینکه رهبری خواستند او را آزاد نمایند عصبانی شدید ولی به ناچار او را آزاد کردید و البته گاهی هم انتقادات ظریفی نسبت به رهبری داشتید که از بیت ایشان مانع رسیدگی به پرونده آقای سعید مرتضوی میگردند و تاکید دارند که تبرئه شوند.
حال سوالم این است اگر آقای سعید مرتضوی به حق چنین حکمی را گرفتهاند چرا و چگونه پرونده برادر حضرتعالی جناب آقای فاضل اردشیر لاریجانی مختومه گردیده مگر نه این است که آقای سعید مرتضوی در مورد برادر شما حقیقت را گفته است، بنابراین باید هرچه زودتر پرونده ایشان به جریان بیفتد نه تنها پرونده ایشان بلکه شما و جناب آقای علی لاریجانی که نقش اصلی این پرونده را دارید و اگر ایشان خلاف گفته چرا چنین حکمی صاد گردیده است. منتظر پاسخ شما در این موارد هستیم و امیدواریم به عادت مألوف با خط و نشان کشیدن و فرار به جلو از ارائه پاسخ طفره نروید.
تیمور سهرابی – استاد دانشگاه
جرم نرگس محمدی سکوت نکردن در برابر ظلم بود
اگر جرم نرگس محمدی دفاع از کسانی است که به صرف اعتقادی خاص روانه ی زندان شده اند, پس ناگزیر باید بگوییم که: ما از بازداشت های خودسرانه رنج می بریم. ما از اعدام های بی رویه و بویژه اعدام افراد بر اساس طرز فکر و اندیشه شان رنج می بریم. ما ازاینکه فرهیختگان واهالی قلم و روزنامه نگاران جامعه مان دسته دسته راهی زندان می شوند، نگرانیم. ما ازاینکه معلمان وکارگران
به دلیل طرح خواسته های صنفی شان بازداشت می شوند رنج میبریم. ما از بازداشت مستمر زنان و فعالان حقوق زنان و معترضان به اسید پاشی نگرانیم …نرگس محمدی و همه ی زندانیان سیاسی را آزاد کنید
نرگس محمدی برای چندمین بار روانه ی زندان شد . جرم او سکوت نکردن در مقابل ظلمی است که بر همنوعاش تحمیل شده است . بی عدالتی یی که آرامش را از وجدان های بیدار ی چون نرگس محمدی ربوده است .
اگر جرم نرگس محمدی دفاع از کسانی است که به صرف اعتقادی خاص روانه ی زندان شده اند , پس ناگزیر باید بگوییم که :
-ما نیز از بازداشت های خودسرانه رنج می بریم .
- ما نیز از اعدام های بی رویه و بویژه اعدام افراد بر اساس طرز فکر و اندیشه شان رنج می بریم .
- ما نیزازاینکه فرهیختگان واهالی قلم وروزنامه نگاران جامعه مان دسته دسته راهی زندان می شوند, نگرانیم .
- ما نیزازاینکه معلمان وکارگران به دلیل طرح خواسته های صنفی شان بازداشت می شوند رنج میبریم .
- ما از بازداشت مستمر زنان و فعالان حقوق زنان و معترضان به اسید پاشی نگرانیم .
- ما همچنین از بازداشت , محرومیت های تحصیلی و شغلی و زندان های طویل المدت برای هموطنان بهایی مان و اقلیت های دینی رنج می بریم .
- ما از خشونت نسبت به هویت های قومی کرد و بلوچ و ترک و لر و عرب و… که گاه به بهای جان آن ها و صدور احکام اعدام برایشان تمام شده است , به جان آمده ایم .
- ما به دادرسی های ناعادلانه و غیرعلنی دادگاه های انقلاب معترض ایم .
ما از بازداشت نرگس محمدی به دلیل دفاع از حقوق دیگران نگرانیم و اعتراض خود را به طور آشکار و علنی بیان می کنیم و البته هزینه ی آن هرچه باشد , پرداخت خواهیم کرد . زیرا بسیاری از ما با نرگس محمدی از درد مشترکی رنج می بریم .
شگفتا که نرگس محمدی با داشتن دو کودک خردسالی که از دیدن آن ها محروم شده است , به اقدام علیه امنیت کشور متهم شده است . راستی امنیت کشور را چه کسی به خطر انداخته است ؟ بانویی که با دفاع خردمندانه از حقوق دیگران در پی ایجاد صلح و آرامش در جامعه بر آمده است یا مسئولانی که از سر بی خردی بر طبل جنگ با دنیا می کوبند؟
نرگس بعد از تحمل سختی های بسیاری که بر او و همسرش تحمیل شد , در آخرین دشواری هایی که به خاطر مصلحت کودکانش بر خود هموار کرده است تا حقوق فرزندانش را به تمامی ادا نماید , از دیدار با آن ها محروم شده است . بی شک او روزهای سختی را در زندان سپری می کند . روزهایی که بی امید به تجدید دیداری با کودکان سپری می شود و نگرانی نبود مادر در کنار فرزندان , تحمل زندان را باز هم سخت تر و سخت تر می کند . ما خواستار آزادی نرگس محمدی وبقیه ی زندانیان سیاسی از زندان هستیم .
« نرگس محمدی و همه ی زندانیان سیاسی را آزاد کنید ».
کمپین حمایت از مادران زندانی ـ ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
قاتلان و شکنجه گرانی که یار نظام باشند، تبرئه می شوند؟!
روایت مسعود علیزاده از اعتراف رئیس پلیس تهران به دستور و اصرار مرتضوی برای اعزام به کهریزک
در پی صدور حکم ناعادلانه دادگاه جنایات کهریزک و تبرئه «سعید مرتضوی» دادستان وقت تهران و متهم اصلی این جنایات، «مسعود علیزاده» یکی از بازماندگان آن جنایت، در یادداشتی بر پیگیری خود و سایر بازماندگان آن جنایت تا حصول نتیجه عادلانه تاکید کرده است.
مسعود علیزاده در بخشی از یادداشت خود نوشته است: بعد از کشته شدن بچه ها و افشای جنایت های کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجه ها و شکستگی ها و زخم های وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخم ها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است.
او تصریح کرده است: هدف از پیگیری ما در طول این مدت آن است که از تکرار حوادث مشابه جلوگیری شود؛ شاید اگر همان شش سال قبل عدالت برقرار میشد و مسببین اصلی مجازت می شدند، دیگر شاهد کشته شدن ستار بهشتی نبودیم.
روز گذشته قاضی پرونده سعید مرتضوی خبر داد که سعید مرتضوی در رابطه با معاونت در قتل و گزارش خلاف واقع در پرونده کهریزک تبرئه شده است.
به گزارش کلمه، تبرئه ی مرتضوی در پرونده کهریزک در حالی اعلام می شود طی ۵ سال گذشته بارها و بارها شاهدان کهریزک از فجایع این بازداشت گفته و خانواده ی ۴ شهید که رسما اسامی آنها اعلام شده نیز پی گیر شکایت های خود بوده اند.
از فجایع کهریزک در سال ۸۸ زیاد شنیده ایم، فجایعی در حد قتل و شکنجه های فجیع و آزار و اذیت ها بی شرمانه زندانیان. آنقدر مفتضح که حتی رهبری هم (ولی فقیه)مجبور شد به “جنایت” بودن اعمال پلیس در آن اعتراف کند و دستور تعطیلی اش را صادر کند؛ البته بدون مسئولیت پذیری درباره قتل ها و شکنجه ها، و صرفا به عنوان استاندارد نبودن و به بهانه عدم وجود تهویه هوا و خوراک کافی و جای کافی برای نشستن یا خوابیدن! اما درباره کشته و مجروح شدن جوان ها و آسیب های جسمی و روانی ای که هنوز ابعاد آن به طور کامل مشخص نشده است، هیچ کس مسئولیتی نپذیرفت. گرچه اکثر آسیب دیدگان این بازداشتگاه با ارعاب و تهدید و تطمیع هنوز نتوانسته اند از همه ی آنچه در کهریزک گذشت پرده بردارند، اما بسیاری نیز سکوت نکرده و بازگو کرده اند رفتارها و دستورهای غیرقانونی و غیرانسانی مرتضوی و رادان و یارانشان را.
متن کامل یادداشت مسعود علیزاده به گزارش سحام در پی میآید:
شش سال است که از فجایع و جنایات کهریزک میگذرد، تا به امروز هیچکدام از عاملین و آمران جنایات کهریزک عادلانه محاکمه نشدند و در آخر هم متهم اصلی پرونده کهریزک، «سعید مرتضوی» تبرئه میشود که این حکم ناعادلانه برای خانوادههای کشتهشدگان کهریزک و آسیبدیدگان آن جنایت شوک بزرگی را به همراه داشت. بالاخره قوه قضائیه با آن همه ادعای عدالتاش، شاخ غول را نتوانست بشکند!
روند پرونده کهریزک در سازمان قضایی نیروهای مسلح و کارکنان دولت به هیچوجه روند مناسب و عادلانه ای را طی نکرد و حتی در سازمان قضایی نیروهای مسلح که شکایت کردیم خیلی ها ما را از پیگیری منع کردند. اگر ارادهای برای رسیدگی و مجازات آمران و عاملین پرونده کهریزک بود قطعا نباید روند رسیدگی به این پرونده اینهمه سال طول می کشید.
علت اعزام ما به بازداشتگاه کهریزک، دستور سعید مرتضوی و اصرار او به فرماندهی ناجا بود؛ این را رییس پلیس تهران در دادسرای نظامی عنوان کرد و بر آن تاکید داشت.
در گزارش مجلس هم آقای مرتضوی به عنوان عامل اصلی جنایت در کهریزک شناخته شد. نقش مرتضوی در اعزام ما به کهریزک و تلاشا ش برای سرپوش گذاشتن بر قتل های انجام شده در آنجا، مثل روز روشن است. بعد از کشته شدن بچه ها و افشای جنایت های کهریزک، ما را به اوین منتقل کردند. من در زندان اوین قاضی مرتضوی را دیدم. او با مشاهده آثار شکنجه ها و شکستگی ها و زخمهای وحشتناکی که در بدنم ایجاد شده بود نه تنها متأثر نشد، بلکه در همان زندان از من خواست بگویم این زخم ها در بیرون از کهریزک برایم اتفاق افتاده است. او به عنوان دادستان و کسی که هماهنگی های لازم را با دادیار، نماینده دادستان و فرماندهی ناجا برای اعزام و پذیرش ما در کهریزک داده بود، خودش هم به خوبی میدانست و میداند که مسئولیت همه شکنجه ها و جنایات برعهده اوست.
محتویات پروندهای که در دادگاه نظامی مطرح شد و نیز همین پروندهای که علیه آنها تشکیل شده، تماما نشان دهنده این است که آمر و عامل این جنایات سه قاضی متهم حاضر یعنی «سعید مرتضوی»، «حسن زارع دهنوی» و«علی اکبر حیدری فر» هستند.
اگر اینگونه نبود آقای مرتضوی شخصا سعی در لاپوشانی اتفاقاتی که افتاده بود، نمی کرد. اگر مقصر نبود چرا پزشک زندان کهریزک «رامین پوراندرجانی» را مجبور کرده بود که گواهی جعلی برای مرگ مقتولان کهریزک صادر کند؟ چرا مسئول بازداشتگاه را مجبور کرده بود که گواهی جعلی را امضاء و تایید کند؟ چرا در اوین به سراغ من آمد و از من خواست که جراحات بدنم را که در کهریزک ایجاد شده بودند، انکار کنم؟ چرا زارع دهنوی و حیدری فر به اوین آمدند و ما را تهدید کردند اگر برگ های را که در آن نوشته شده بود هیچ اتفاقی در کهریزک برای کسی نیافتاده است، امضا نکنید برای همیشه در زندان اوین خواهید ماند؟
آقای مرتضوی در دادگاه جمهوری اسلامی که خود سراسر نقض حقوق بشر است تبرئه شد، ولی در دادگاه مردم که تمامی جنایات او را در ذهن دارند، هیچگاه تبرئه نخواهد شد و روزی باید جواب تمام جنایاتش را پاسخگو باشد.
حکم قتل و شکنجه در جمهوری اسلامی طبق نظر قوه قضاییه برای یاران نظام، تبرئه است، پس اگر اینطور است تمام قاتلان در ایران باید آزاد شوند و از آنها تنها تقدیر به عمل آید، چرا که آقای مرتضوی با اینهمه جنایاتی که انجام داده و باعث کشته شدن و آسیب دیدن عده زیادی در کهریزک شده، صرفا تبرئه میشود.
البته با این حکم ناعادلانه دستگاه قضایی، سعید مرتضوی منفورتر از قبل شد و باید منتظر روزی بماند تا در دادگاه عادلانه ای برایش تشکیل و حکم آن صادر شود.
شش است که از آن فجایع می گذرد ولی ما باز هم پیگیریم، هدف از پیگیری ما در طول این مدت آن است که از تکرار حوادث مشابه جلوگیری شود؛ شاید اگر همان شش سال قبل عدالت برقرار میشد و مسببین اصلی مجازت میشدند، دیگر شاهد کشته شدن ستار بهشتی نبودیم.
حالا که قوه قضائیه با آن عرض و طول بی نهایت و صرف مبالغ هنگفت از بودجه بیتالمال نشان داد «توانایی اجرای عدالت» را به معنای واقعی کلمه ندارد، و تنها در مسیر «دادرسی های سیاسی» است که ادعای برپایی عدالتش گوش فلک را کر میکند، و واژه عدالت را به سخره گرفته است، بر آنم که از طریق نهادهای حقوق بشری بین المللی داد خود را از ظالم بستانم، تا چه میسر افتد.
تعداد ۹ نفر از بازداشت شدگان تجمع عرفان حلقه به زندان قرچک منتقل شدند
براساس گزارشها، تعداد ۹ نفر از بازداشت شدگان تجمع روز ۲۵ مردادماه هواداران عرفان حلقه،
به زندان قرچک ورامین منتقل شدهاند. این در حالی است که سایر بازداشت شدگان در زندان اوین به سر می برند.
در تجمع روز یکشنبه ۲۵ مردادماه عرفان حلقهایها، حدود ۸۰ نفر بازداشت شدند که بیشتر آنها تا دوشنبه شب آزاد گردیدند، ولی از آزادی حدود ۳۰ نفر از این افراد ممانعت به عمل آمده است. این تجمع در پاسخ به فراخوان گردهمایی سراسری فرادرمانگران صبح روز یکشنبه ۲۵ مرداد در مقابل کاخ دادگستری و برخی نقاط دیگر تهران صورت گرفت و تجمع کنندگان خواستار آزادی بی قید و شرط محمدعلی طاهری شدند.
در تهران نیز، تجمع کنندگان با برخورد سرکوبگرانه نیروهای امنیتی و نظامی مواجه شدند.
تجمع کنندگان در مقابل زندان اوین، مقابل پارک ملت، و پارک صبا در خیابان آفریقا(جردن) حضور یافتند که به درگیری شدید نیروهای نظامی و شبه نظامی با این افراد انجامید.
بنا بر گزارشهای رسیده، مأموران با شلیک تیر هوایی و ضربات باتوم سعی در متفرق کردن جمعیت داشتند که این امر منجر به زخمی شدن تعدادی از شرکت کنندگان در تجمع شد.
شاهدان عینی همچنین از حضور «محمدرضا رحیمی»، بازجوی پرونده محمدعلی طاهری و حمله وی به تجمع کنندگان خبر دادهاند.
در همین حال همزمان با تجمع در تهران، در سایر نقاط جهان نیز از جمله استکهلم سوئد، فرانکفورت و هانوفر آلمان، تورنتو کانادا، وین، سانفرانسیسکو و پرت استرالیا، تظاهرات اعتراضی بر ضد حکم اعدام صادر شده توسط دادگاه انقلاب برای محمدعلی طاهری صورت گرفته است.
بر اساس آخرین گزارشها، اسامی تعدادی از افراد دربند از زمان تجمع به شرح زیر است:
سعیده نوبهار
شهرزاد امانی
عزت هاشمی
دریاباری
پروین سلیمانی
سودابه چاوشی
ثریا بهبودی
هما سرمدی
اکرم دوستی
زهرا نیکبخت
اعظم سادات عابدی
مژگان زارع
افسانه رییسی
ناهید دولتشاهی
معصومه جعفری
نسرین بیت الهر
زهره صمدی
مظفری
هاله مقصودی
صالح جلیلی
جنت طلب
بهزاد رسولی
سعید نو بهار
سعیده بالقیس دریاباری
زهرا مومنی فر
معصومه خاجه افضلی
نسترن گلزاری.
تجمع عرفان حلقه ایها با حضور بی شمار مأموران سرکوب شد
بنابر اطلاعیهای که پیش از این توسط جمعی از شاگردان و هواداران محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه صادر شد، قرار بود امروز بیست و پنجم مردادماه شاگردان محمدعلی طاهری در اعتراض به حکم صادر شدهی اعدام به اتهام افساد فیالارض از سوی دادگاه انقلاب، برابر کاخ دادگستری تهران حضور بههم رسانند. این فراخوان بینالمللی بوده و در سایر کشورها نیز هواداران محمدعلی طاهری و کنشگران مدنی، در اعتراض به صدور این حکم تجمعاتی را برگزار کردند.
گزارشهای ارسالی به «سحام» حاکیاست این تجمع در تهران به شدت سرکوب شد و تعداد زیادی از شرکتکنندگان مورد ضرب و شتم جدی قرار گرفته و بازداشت شدند.
شنیده شده پلیس امنیت تهران و قرارگاه امنیتی ثارالله سپاه پاسداران جهت سرکوب این تجمع در حال آماده باش هستند. گفته میشود در این تجمع دستکم ۵۰ نفر دستگیر شدند و مأموران در برخی مناطق اقدام به شلیک تیر هوایی کردند.
در زیر گزارش تعدادی از شهروندان را که به «سحام» ارسال شده، میخوانید:
۱- ساعت ۹:۲۰ از متروی ۱۵ خرداد پیاده شدم. به سمت دیوان حرکت میکنم. هر ۵-۶ متر، ۳-۴ سرباز با باتوم ایستادهاند و چهرههای آشنای همیشگی شبهه نظامیان در میان مأموران فراوان به چشم میخورد. هنوز چهل دقیقه به شروع تجمع باقی مانده است. کمی جلوتر تعداد زیادی ون در طول خیابان خیام ایستادهاند. مأموران و لباس شخصیها بسیارند. حتی بعضی جاها لباس شخصیها، با ظاهر دستفروش بساط پهن کردهاند، از دقت به صحبتهایشان وقتی از کنارشان عبور میکردم مشخص است با چه هدفی در آن مکان قرار گرفتهاند. کمی جلوتر خانمی را که با گوشی در حال حرکت بود متوقف کردند از او خواستند گوشیاش را تحویل دهد ولی وی از اینکار سر باز زد و گفت در گوشی اطلاعات شخصی دارد به همین دلیل نمی تواند تحویل دهد. خواستند سوارش کنند ولی باز هم وی امتناع کرد تا جایی که به زور متوسل شدند به طوریکه لباسهای خانم پاره شد.
چندین مأمور زن با حمایت مأموران مرد تلاش کردند خانم را سوار ون کنند ولی موفق نشدند و خانم از چنگشان خارج شد ولی کیفش را به زور گرفتند. فضا بسیار امنیتی و خفقان آور است. کم کم خیابان از بابت حضور شاگردان معترض عرفان حلقه پر میشود. هر که مشغول عکسبرداری است فورا دستگیر شده و موبایلش ضبط میشود. به راحتی اقدام به ضرب و شتم میکنند و در این میان از به زبان آوردن الفاظ رکیک هم ابایی ندارند. هرکه چهره آشنایی دارد بازداشت میشود. جمعیت زیادی در خیابان، در حال عبور است با اینحال اجازه نزدیک شدن افراد به یکدیگر و تشکیل تجمع را به هیچوجه نمیدهند.
۲- تعداد زیادی مامور لباس شخصی جلو دادگستری ایستادند. حتی نمیگذارند توقف کنی و سوال بپرسی… تعداد ونها غیرقابل شمارشند، شاید چندین هزار مامور هست و فقط تاکسی حق تردد دارد، اینجا خفقان کامل برقرار است، باورتان نمیشود هنوز کسی نیامده در حال بازداشت مردم هستند. ترافیک سنگین جلوی محل تجمع ایجاد شده، حرکت اتومبیلها به کندی صورت میگیرد. تمام مامورها کنار هم هستند. خیابانهای منتهی به پارک شهر تماما پر از ماموران امنیتی است و طبق شنیدهها پلیس امنیت تهران و قرارگاه ثارالله، در حال آماده باش هستند. عده بسیاری از جوانان حاضر روبروی کاخ دادگستری بازداشت و به داخل ونها منتقل شدهاند. از سر و ته خیابان تا چشم کار میکند ون هست. خانم زهرا که در تجمع عکس میگرفت بازداشت شد و گوشیاش مصادره گردید. به دستههای چندنفره رفتیم سمت تقاطع مورد نظر… ولی اصلا اجازهی ورود نمیدادند و متفرق میکردند… سربازی به ما گفت از اینجا بروید چون دستور دستگیری آمده. چند تا آقایانی را که تعداشون کم بود را با شدت میزدند و در حالیکه لباسهایشان پاره شده بود سوار ون کردند. تعدادی را گرفتند… . کلی نیرو و لباس شخصی هست… ما در پارک ایستادیم که عکس بگیریم. آقایی را که عکاس بودند گرفتند…. الان خیلیها دور و بر آنجا ایستادند و آنطرف نمیشود رفت…. بچهها دسته دسته دورتر از آنجا ایستادند. چند موتوری آمدند داخل پارک و رعب و وحشت ایجاد میکردند و حتی برای سرو صدا ترقه میزدند… و مردم را با باتوم میزدند…. . پر از لباس شخصی بود… هر یک متر چندنفره ایستاده بودند… بچهها همه رفتند داخل پارک… قرار بود ساعت ۱۱:۳۰ همه دور حوض جمع بشوند، ولی اجازه ایستادن نمی دهند… مردم را به سمت درهای بیرون پارک هل میدهند. چند تا از بچهها را جلوی چشمهایمان گرفتند… ما خیلی آرام هستیم اما ماموران خیلی ترسیدهاند… چهرهها برافروخته و خیس عرق… به شدت از ماها می ترسند.
در متروی ۱۵ خرداد یک مأمور مسلح، دم گیت خروجی ایستاده بود. سر نیم ساعت که منتظر دوستان بودم شیفتشان تعویض و پست تحویل مأمور مسلح دیگری شد. زمانیکه از مترو خارج و وارد خیابان خیام شدیم به ازای هر نفر از ما، ده مأمور ایستاده و پراکنده بودند و با دقت مردم را زیر نظر داشتند. ونها در دو طرف خیابان قرار گرفته بودند.
یک نفر از دوستان که از ابتدای ورودش شروع به عکسبرداری کرده بود به شدت کتک خورد. مأموران موتور سوار نیز به پارک شهر هجوم آوردند و در همان پارک هم افرادی را دستگیر کردند. در لحظات اولیه اجازه خروج از پارک داده نمیشد. صحرای محشر بود. من و همراهانم بعد از ساعتی خارج شدیم. چون چادر مشکی به سر داشتم مشکوک نشدند.
بنا بر این گزارش، اسامی تعدادی از بازداشت شدگان تا این لحظه به شرح زیر است:
اکرم دوستی،
هاله مقصودی،
سیما شکرانی،
رها تبار،
مریم امیری،
افشار،
افضلی،
فرینام،
لیدا مکرمیان،
ثریا بهبودی،
باقری،
نوشین محمدی،
لیلا جعفری،
زهرا خوشنویسان،
نازنین سرچشمه،
شهناز اسماعیلی،
پروین سلیمانی،
مهناز طاهری،
رییسی،
صمدی،
زهرا مومنی.
به گزارش «سحام»، آزادی اجتماعات و تظاهرات یکی از مظاهر دموکراسی است که مردم میتوانند با مشارکت عملی و حضور مستقیم در صحنه، حرف خود را بدون واسطه به گوش زمامداران برسانند. گاهی ممکن است در تحقق حقوق و آزادیهای عمومی افراد جامعه اخلال یا کاستیای ایجاد شود و مردم را در تنگنا قرار میدهد و همدلی و اجتماعی بودن افراد، قدرت ابتکار یک ائتلاف همگانی در جهت دفاع از منافع و تحقق خواستههایشان با توسل به قدرت اجتماعی به آنها می دهد تا هیئت حاکمه و افکارعمومی را متوجه خواستههای خویش سازند. این حق به عنوان یکی از حقوق مربوط به آزادیهای عمومی در اسناد بینالمللی و در شرع و قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده است. نهایتا این مقاومت زمانی پیش میآید که عدهای ذینفع از قدرت عمومی و فشارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… بر خود احساس نارضایتی کنند.
براساس اصل بیست و هفت قانون اساسی جمهوری اسلامی، «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد است.» اما این اصل مهم قانون اساسی مدتهاست که توسط حاکمیت نادیده گرفته شده است.