![]() |
مرکز آمار ایران:
بیکاری در بهار ۹۵ افزایش یافته است
به گزارش مرکز آمار میزان بیکاری در بهار امسال به نسبت سه ماه آغاز سال پیش نزدیک به یک و نیم درصد افزایش یافته است. میزان بیکاری در میان جوانان بسیار شایعتر است و شامل حدود یک چهارم آنها میشود.
وزیر کار و امور اجتماعی، علی ربیعی مهر ماه دو سال پیش نسبت به جهش شمار بیکاران در ایران هشدار داد و تاکید کرد که اگر رشد اقتصادی به هفت درصد در سال نرسد "از مهار بیکاری عاجز خواهیم بود".
منابع رسمی رشد اقتصادی در سال گذشته را حداکثر یک درصد اعلام کردهاند؛ این واقعیت و تازهترین گزارشهای مرکز آمار ایران و صندوق بینالمللی پول عجز دولت یازدهم در مهار بیکاری را آشکار میکند.
خبرگزاری صدا و سیما، پنجشنبه ۲۲ مهر به نقل از مرکز آمار گزارش داد میزان بیکاری در سه ماه نخست امسال ۱۲ و ۲ دهم درصد بوده و نسبت به بهار سال پیش یک و ۴ دهم درصد افزایش داشته است.
بیکاری یک چهارم جوانان
بررسی میزان اشتغال در بخشهای مختلف اقتصادی نیز آشکار میکند که سهم فعالیتهای تولیدی چندان قابل توجه نیست که بتواند موتور از کار افتاده رشد اقتصادی را به حرکت درآورد.
مطابق گزارش مرکز آمار در بهار امسال نزدیک به نیمی از شاغلان ایرانی در بخش خدمات، ۳۱ و ۴ دهم درصد در بخش صنعت و حدود ۱۹ درصد در حوزه کشاورزی فعال بودهاند.
در سه ماهه نخست سال جاری نزدیک به یک چهارم جوانان بین ۱۵ تا ۲۹ ساله ایرانی بیکار بودهاند و این میزان نسبت به دوره مشابه سال قبل دو و نیم درصد افزایش داشته است.
دادههای مرکز آمار حاکی است در تمام شاخصها میزان بیکاری در میان زنان نسبت به مردان و در مناطق شهری نسبت به روستاها بیشتر بوده است.
دولت حسن روحانی امیدوار بود پس از توافق هستهای و اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) اوضاع اقتصادی به سرعت رونق بگیرد و زمینه اشتغالزایی را فراهم کند.
افزایش بیکاری در دولت یازدهم
ظاهرا با گذشت حدود ۹ ماه از اجرای برجام، اقتصاد ایران هنوز درگیر عواقب تحریمهای فلجکننده و سوءمدیریتهای دولت قبلی است و رونق اقتصادی با شتاب و به میزانی که مسئولان دولت یازدهم انتظار داشتند محقق نشده است.
صندوق بینالمللی پول در گزارشی که هفته گذشته منتشر شد اعلام کرد که جایگاه ایران به لحاظ میزان بیکاری در مقایسه با سال گذشته میلادی سه پله نزول کرده است.
برآوردهای این نهاد بینالمللی نشان میدهد ایران در زمان آغاز کار دولت یازدهم به لحاظ میزان بیکاری در جایگاه ۲۹ کشورهای جهان قرار داشته و پس از طی یک روند نزولی در سه سال و نیم گذشته به جایگاه ۲۲ سقوط کرده است.
صندوق بینالمللی پول میزان بیکاری در ایران در سال جاری میلادی را اندکی کمتر از ۱۱ و ۳ دهم درصد محاسبه کرده که نزدیک یک درصد کمتر از شاخص ارائه شده توسط مرکز آمار است.
اگر دادههای مرکز آمار درباره بیکاری در ایران را ملاک بگیریم، جمهوری اسلامی شانزدهمین کشور جهان با بالاترین تعداد بیکاران خواهد بود.
صدای آلمان
شلاق زدن برای پرداخت نکردن شهریه دانش آموزان دختر فقیر
بنا خبر های رسیده مدرسه چمران پس از چندین بار تذکر به دانش آموزان مبنی بر پرداخت ۳۰ هزار تومان پول برای کمک به مدرسه و ناتوانی ایشان در پرداخت، در نهایت «م.منصوري» مدیر مدرسه چمران در رودبار جنوب همه دانش آموزانی که توان پرداخت شهریه اعلام شده را نداشتند با زدن ۸ ضربه شلاق تنبیه و در ادامه آنها را از مدرسه بیرون کرد.
«پهلوان» رئیس آموزش و پرورش شهرستان رودبار جنوب ضمن کذب محض خواندن خبر منتشر شده گفت: موضوعی که شما مطرح می کنید اصلاً با عقل و منطق همخوانی ندارد و کذب محض است.
این در حالی است که در اين فايل فایل ویدئویی، دانش آموزان تنبیه شده این مدرسه، با تأیید خبر شلاق خوردنشان به دلیل عدم استطاعت مالی، ماجرا را کامل شرح میدهند و بر دو نکته تأکید میکنند؛ نخست اینکه در خانواده هایی زندگی میکنند که بنیه مالی بسیار ضعیفی دارند و قادر به پرداخت شهریه های تعیین شده از جانب مدرسه نیستند و دیگر آنکه، مدرسه ای که در آن درس می خوانند از نظر امکانات رفاهی و حتی شرایط اولیه، وضعیت بسیار وخیم و غیرقابل قبولی دارد.
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها ۲۱ مهر
سه تجمع مقابل مجلس
جمعی از صاحبان مسکن مهر، مربیان پیش دبستانی و بازنشستگان آموزش و پرورش امروز - سه شنبه - مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش ایرنا، صاحبان مسکن مهر پردیس در اعتراض به اقدام دولت مبنی بر ضرورت پرداخت 12 میلیون تومان برای تحویل واحدهای مسکونی به صاحبان آنها مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
یکی از این تجمع کنندگان در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی ایرنا اظهار داشت: دولت می بایست تا امروز واحدهای مسکونی را به صاحبان آن تحویل می داد، ولی دوباره از ما درخواست مبلغی برای تحویل مسکن کرده است که ما دیگر توانایی پرداخت این پول را نداریم.
** تجمع به دلیل بی توجهی به وضعیت معیشتی بازنشستگان آموزش و پرورش
جمعی از بازنشستگان آموزش و پرورش نیز در اعتراض به بی توجهی به وضعیت معیشتی آنها مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
یکی از این تجمع کنندگان گفت: ما نسبت به همسان سازی حقوق بازنشستگان این وزارتخانه با سایر نهادها اعتراض داریم.
**عدم ارتقای وضعیت شغلی علت تجمع مربیان پیش دبستانی
جمعی از مربیان پیش دبستانی نیز به دلیل عدم ارتقای وضعیت شغلی خود مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
یکی از این تجمع کنندگان درمورد این تجمع گفت: ما خواستار اجرای اصلاحیه تبصره 10 ماده 17 قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمین حق التدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزش و پرورش هستیم.
وی افزود: بر اساس این اصلاحیه باید وضعیت شغلی ما ارتقا یابد و وضعیت قراردادی ما باید تغییر کند، ولی متاسفانه این قانون هنوز برای برخی از مربیان اجرایی نشده است.
بدرالسادات مفیدی:
انجمن تهران نقض انجمن صنفی نیست
روزنامه نگاران به دنبال تاسیس انجمن صنفی جدید. بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران از تشکیل انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران حمایت کرد.
مفیدی که خود از اعضای هیئت موسس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران است، در گفتگو با ایلنا تاکید کرد که «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران هنوز وجود دارد»، اما «درب آن پلمپ شده و ما برایش سینه میزنیم تا باز شود.»
به گفته مفیدی انجمنی که الان شکل گرفته مختص استان تهران است و هیچ ربطی به انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران ندارد. او در ادامه توضیح داد: «من دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران هستم که بیست سال سابقه دارد ولی در انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران یک عضو هیئت موسس هستم که استارت آن زده شده و در اداره کار به ثبت رسیده است
بدرالسادات مفیدی دلیل تشکیل این انجمن جدید را «ضرورت برخورداری اعضای صنف از یک تشکل صنفی فعال» دانست و گفت که باتوجه به عدم بازگشایی دفتر انجمن صنفی روزنامهنگاران «تا این زمان که ما همچنان مطالبه بازگشایی آن را داریم؛ ایده راهاندازی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران شکل گرفت.»
انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در پی وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با حکم دادگاه منحل و دفتر آن پلمپ شد. بازگشایی این انجمن از جمله وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در سال ۹۲ بود؛ وعده ای محقق نشد. برخی از اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی معتقد هستند وزیر کار دولت یازدهم، علی ربیعی، در مقابل بازگشایی انجمن سنگ اندازی می کند.
روز گذشته تقاضای تاسیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران در اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان تهران ثبت شد.
در میان تقاضاکنندگان اسامی همچون هادی خانیکی، علیرضا کریمی، محمد قوچانی، عاطفه خسروی، فرزام شیرزادی، حامد طبیبی، بدرالسادات مفیدی، مسعود هوشمند رضوی، داوود محمدی، افشین امیرشاهی، مهرداد خدیر، علی رستمی، حمید قروینی، بهروز گرانپایه، پوریا صوری، کیوان کثیریان، نیما راد، مهدی حسینی و… به چشم میخورد.
زیتون
۳۰ درصد جمعیت ایران گرسنهاند و نان خالی هم ندارند
شصت و چهارمین نشست ستاد ملی ساماندهی امور جوانان در ایران بار دیگر و بر خلاف قانون با غیبت وزیر ورزش و جوانان برگزار شد. در این نشست که به آسیب های اجتماعی کشور و جوانان و به ویژه در مناطق حاشیه نشین کشور اختصاص داشت، نمایندۀ وزارت راه و شهرسازی اعلام کرد که ۲۵ درصد جمعیت کل ایران را حاشیه نشینان و ۳۰ درصد جمعیت حاشیه نشینان کشور را جوانان تشکیل می دهند که در جستجوی کار به حاشیه شهرها پناه آورده اند.
نمایندۀ وزارت راه و شهرسازی و شماری دیگر از حاضران در این نشست، اعتیاد، سرقت، توزیع مواد مخدر، فحشاء، محرومیت از بهداشت و درمان و بیماری های عفونی را مهمترین معضلات و آسیب های جمعیت های حاشیهنشین ایران اعلام کردند که نوعاً وضعیت داخل شهرهای کشور را تحت تاثیر خود قرار داده اند.
آمار رسمی جمعیت حاشیه نشین ایران را ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر برآورد می کند، در حالی که بر اساس همین آمار ۵۶ درصد جمعیت حاشیه نشین ایران مستأجر هستند یعنی حتا قادر به خریداری بیغوله هایی تحت عنوان سکونتگاه نیستند. همین گزارش تصریح می کند که ۳۱ درصد مستأجران مناطق حاشیه نشین ایران را جوانان تشکیل می دهند.
به گفتۀ معاون وزیر بهداشت در حال حاضر شمار حاشیه نشینان شهر مشهد به ۱ میلیون و ٢۰۰ هزار نفر می رسد و در تبریز تعداد حاشیه نشینان به ۵۰۰ هزار نفر بالغ می شود.
توسعۀ حاشیه نشینی در ایران که عمدتاً شامل مردان می شود تناسب جنسیتی در برخی شهرهای کشور را برهم زده به طوری که در برخی شهرها مانند قزوین، رشت، البرز و یزد تعداد زنان نسبت به مردان افزایش یافته است.
در نشست ستاد ملی ساماندهی امور جوانان در ایران نمایندۀ وزارت بهداشت نیز گزارشی در مورد آسیب های اجتماعی ارایه کرد و در عین حال برخی آمار ارایه شده در این گزارش را محرمانه اعلام نمود. با این حال، به گفتۀ معاون وزارت بهداشت "در حال حاضر ۳۰ درصد مردم ایران گرسنه اند و نان خوردن هم ندارند و این آمار را وزارت کار ایران نیز تأئید می کند."
معاون وزیر بهداشت فحشاء را یکی از آسیب های بزرگ حاشیه نشینی در ایران اعلام کرد و افزود که استان های گلستان، البرز و تهران بالاترین شمار تن فروشان کشور را دارند. اگر چه معاون وزیر بهداشت از ارایۀ آمار تن فروشان کشور خودداری کرد، اما، او نسبت به گسترش "تماس های جنسی در بین دانش آموزان" هشدار داد. هشدار نمایندۀ وزارت بهداشت با اعتراض نمایندۀ وزارت آموزش و پرورش روبرو شد که متقابلاً از معاون وزیر بهداشت خواست تا جسارت کرده و آمار "تماس های جنسی" میان دانشجویان علوم پزشکی کشور را ارایه کند.
خودکشی دو دختر نوجوان در محله جنتآباد تهران
کلانتری محله جنتآباد تهران، از خودکشی دو دختر نوجوان ساکن خیابان پیامبر شرقی خبر داد. این دو دختر خود را از پشت بام یک ساختمان به پایین پرتاب کردند.
دانشجو آنلاین: این دو دختر پیش از ظهر شنبه ۲۳ مرداد، به طور همزمان دست به خودکشی زدند.
نام و علت خودکشی آنها تاکنون گزارش نشده است
«اعتماد» در این باره می نویسد:
گوشه زمین خاکیای که دورتادورش را ساختمانهایی با پنجرههای کوچک و بزرگ فراگرفته دو جنازه افتاده. پاهای کوچک جنازهها که از زیر بالاپوش سفیدرنگ بیرون آمده میگوید که هر دو دختر و نوجوان هستند؛ دخترانی ١٣، ١٤ ساله، یکی سیما نام دارد و دیگری آیدا.
در ادامه نوشت: مادر آیدا با صدای جیغ و فریاد همسایهها از ماجرا باخبر شده و حالا روبهروی زمینی که جنازهها روی آن افتاده، نشسته. فریاد میزند و دخترش را صدا میکند: «آیدا مامان پاشو! چشماتو بازکن!» اما مادر سیما هنوز خبر ندارد. ناگهان زنی با کیسههای پر از گوجه و خیار و کرفس از پیچ کوچه وارد میشود. یکی از مردهای همسایه زن را با دست نشان میدهد و میگوید: «مادر اون یکیه.» زن کیسهها را در دست گرفته و عرقریزان پیش میآید. از دیدن چشمهای متعجب اطرافیان میهراسد. صدای فریادهای مادر آیدا را میشنود و چشمش به دو تا جنازهای میافتد که پای ساختمان افتادهاند. کیسهها را رها میکند و به سمت مادر آیدا میدود.
یکی از میان جمع میگوید: «سیما و آیدا دست همدیگه رو گرفتن و خودشونو از بالای ساختمون انداختن پایین.» زن رنگش مثل گچ سفید میشود و به سمت جنازهها میدود. ماموران پلیس جلویش را میگیرند اما به شرط یک دیدار کوتاه به زن اجازه میدهند تا جنازه دخترش را ببیند. مادر جلوی دخترش میافتد و مبهوت فقط تماشا میکند. زنهای همسایه به کمک هم او را از روی جنازه بلند میکنند و به محوطه بیرون از زمین خاکی میبرند. زن رو به جمعیت میگوید: «بچم دست و پاش خونی شده.» حالا یک ساعت از آغاز ماجرا گذشته و صدای فریادهای مادر سیما از داخل آپارتمانشان میآید.
سلفی قبل از خودکشی
ساعت ٤:٤٥ روز شنبه سیما و آیدا دو دختر نوجوان یکی ١٣ و دیگری ١٤ ساله در حالی که دستهای همدیگر را گرفته بودند خودشان را از طبقه ششم ساختمان به پایین پرتاب کردند و همانجا جان سپردند. بازپرس میگوید که آنها قبل از مرگ با دوربین گوشیهایشان دوتایی سلفی گرفتهاند.
تیم بازپرسی و پزشکی قانونی بالای سر جسدها مشغول انجام کارهایشان هستند. دستهای دو جنازه روی هم افتاده و صورتهایشان رو به همدیگر است. انگار با چشمهای بسته همدیگر را تماشا میکنند. آیدا جوراب سفیدرنگ به پا دارد و معلوم است که در خانه سیما مهمان بوده. سیما بلوز سورمهای رنگ با گلهای ریز قرمز به تن دارد و آیدا یک بلوز سفید پوشیده. سیما شلوار راحتی به پا دارد و شلوار آیدا جین آبی کمرنگ است. روی زمین خون زیادی نریخته و تنها دست و پای دو جنازه کمی خونی است. پزشکان زنی که از پزشکی قانونی آمدهاند یکییکی در حال بررسی جنازهها هستند و بازپرس پرونده در حال جمعآوری اطلاعات است.
آیدا مامان پاشو بریم خونه بخواب!
اما طرف دیگر حفاظ فلزی ماجرا جور دیگری است. پدر و برادرهای سیما و آیدا را با تلفن خبر کردهاند و یکی یکی از راه میرسند. پلیس برای ادامه تحقیقات به هیچ کسی اجازه نزدیک شدن و دستزدن به جنازهها را نمیدهد. پدر سیما هقهق میزند و سرش را به تنه درخت کاج روبهروی خانهشان میکوبد. مادر آیدا روی خاکهای کنار محوطه باز نشسته و مات و مبهوت جنازه دخترش را از دور تماشا میکند. گاهی ناگهان دستهایش را بالای سرش میبرد و فریاد میزند: آیدا، آیدا مامان کجا رفتی خوابیدی؟ بیا بریم خونه ... .
مادر و پدر آیدا چشمهایشان اشک ندارد و فقط با دست بر سرشان میکوبند و فریاد میزنند. هنوز در نخستین لحظههای شوک ماجرا هستند. مادر آیدا فریاد میزند: «پاشو بیا بریم دیگه!» زنی از اقوام آیدا ماموران را کنار میزند و خودش را تا نزدیکی جنازهها میرساند. چشمهایش از حدقه بیرون میزند، دست روی دهانش میگذارد و بلند و پشت سر هم جیغ میزند. لرزش دستها و شانههایش از فاصله دور دیده میشود. میگوید: «آیدا! چیکار کردی؟»
نامهای قبل از خودکشی
یک ساعت از زمان خودکشی گذشته و هرلحظه به انبوه جمعیت داخل کوچه اضافه میشود. همسایههای روبهرو یکی در میان بالای بالکنهایشان ایستادهاند یا سرهایشان را از پنجره بیرون آوردهاند و با موبایل عکس میگیرند و فیلمبرداری میکنند. یکی از زنهای همسایه آپارتمانهای روبهرو صحنه خودکشی را دیده و میگوید: «رو بالکن ایستاده بودم. خیال کردم بند رخت افتاده پایین. اما وقتی صدای فریاد شنیدم اومدم دیدم خودکشیه.» بازپرس پرونده برای معلوم شدن علت خودکشی دستور داده تا موبایلها، کامپیوترها و دفترچه خاطرات دخترها را به اداره پلیس ببرند. به گفته بازپرس یک نامه با دستخط یکی از دخترها پیدا شده که در آن علت خودکشی را مشکلات شخصیاش عنوان کرده است.
زنهای همسایه دور هم جمع شدهاند و هر کدام تحلیل خودشان را از علت حادثه میگویند. چشمهایشان از شدت گریه قرمز شده. یکیشان دختر ١٤ ساله کنارش را نشان میدهد و میگوید: «من به دخترم میگم، هیچ دوستی واسه آدم بهتر از مادر نیست، این دخترا هم باید مشکلشونو به مادرشون میگفتن.»
دختر چشمهای مادرش را نگاه میکند و سکوت میکند. پلیس مدام به مردم اخطار میدهد که با موبایلهایشان از صحنه فیلم یا عکس نگیرند. اما هنوز عدهای با دوربینهایشان مشغول شکار عکس از جسدها هستند.
موقع انتقال جسدها به آمبولانس پزشکی قانونی، یکی از عابران پیاده گوشی موبایلش را از داخل جیبش بیرون میآورد و شروع به فیلمبرداری میکند. پلیس دستنبد به دستش میزند و او را داخل ماشین منتقل میکند.
دو جنازه در دو آمبولانس
نزدیک غروب است و هوا رو به تاریکی است. آمبولانسهای پزشکی قانونی از راه میرسند تا جنازهها را برای کالبدشکافی ببرند. برادر بزرگتر آیدا فریاد میزند: «یعنی رفتی؟ یعنی دیگه تموم شد؟ یعنی دیگه نمیبینیمت؟» ماموران پزشکی قانونی کاورهای مشکی حمل جسد را باز میکنند تا جنازهها را داخلش بگذراند. پدر آیدا بالای جسد دخترش میرود و بهتزده او را تماشا میکند. روی زمین میافتد. هرکدام از جنازهها وارد یکی از آمبولانسها شده و میان شلوغی جمعیت گم میشود.
یک شهروند تهرانی به دلیل فقر خود را در مقابل شهرداری تهران آتش زد
یک شهروند تهرانی خود را در مقابل دفتر مراجعات شهرداری تهران به آتش کشید. رحمت الله حافظی، عضو شورای شهر تهران، با اعلام این خبر افزود که یک مرد ۴۰ ساله به دلیل فقر و بی توجهی شهرداری تهران به درخواست های مکرر وی برای دریافت کمک مالی امروز خود را در مقابل دفتر مراجعات مردمی شهرداری تهران آتش زد.
مقامات ایران هویت شهروند تهرانی را فاش نکرده اند. ایلنا افزوده است که این شهروند پس از خودسوزی به بیمارستان مطهری منتقل شده است.
آمار خودکشی از جمله خودکشی کودکان در ایران به طرز نگران کننده ای افزایش یافته است. فقر، توزیع نابرابر ثروت، فشارها و اجبارهای حکومت مذهبی، اعدام در ملاء عام، ترویج خشونت توسط قوانین جاری کشور، رسانه های دولتی و مسئولان بلندپایه کشور... از جمله عوامل توسعۀ خودکشی در ایران به شمار می روند.
شهرداری تهران وظیفۀ مهم خود را طی سال های گذشته جمع آوری خشونت آمیز گدایان و نیازمندان، دستفروشان و معتادان در خیابان های پایتخت تعریف کرده و برای این منظور گروههای شبه نظامی مستقلی نیز تشکیل داده است. مقامات شهرداری تهران همچنین معتقدند که مثلاً نیمی از گدایان تهران ثروتمند هستند.
رشد چشمگیر سرقت در کشور
بر اساس آخرین آمارهای ارایه شده از سوی نیروی انتظامی روزانه به طور متوسط ١٨٠٠ سرقت در کشور رخ میدهد که بیشترین آنها در تهران به ثبت میرسد.
سرقت یکی از جرایم علیه اموال محسوب میشود که پروندههای زیادی را در محاکم به خود اختصاص داده است اما طی سالهای اخیر این جرم رشد چشمگیری داشته و تعداد زیادی از افراد قربانی این جرم یا به نوعی به واسطه این جرم متضرر شدهاند.
بر اساس آخرین آمارهای ارایه شده از سوی نیروی انتظامی روزانه به طور متوسط ١٨٠٠ سرقت در کشور رخ میدهد که بیشترین آنها در تهران به ثبت میرسد.
بیکاری و فقر عامل افزایش سرقت
برخی از کارشناسان بیکاری و فقری را که به تبع آن ایجاد میشود، مهمترین دلیل گسترش سرقت میدانند زیرا در همه حال، اولویت انسان تأمین نیازهای فیزیولوژیک و مادیاش است. وقتی در جامعهای بیکاری افزایش مییابد، فقر و اختلاف طبقاتی نیز افزایش مییابد و عدهای برای برآوردن نیازهای اولیه به راههای ناصحیح چون سرقت رو میآورند اما پس از مدتی دزدی تبدیل به رویه این افراد میشود و افراد دیگر حاضر به کار و تلاش برای کسب روزی نشده و راه راحتتر را انتخاب میکنند.
این در حالی است که افزایش سرقت باعث ناامنی در محیطهای اجتماعی شده و افراد هنگام حضور در اماکن عمومی و پرتردد همواره در تهدید جیببری قرار دارند. نیز مشکلات فرهنگی و عقیدتی را عامل افزایش سرقت در جامعه میدانند که افراد برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود میخواهند ره صد ساله را یکشبه بپیمایند.
برخی اما با بررسی قوانین و مقررات راجع به سرقت در حقوق ایران متوجه میشویم احترام به مالکیت خصوصی افراد جامعه همیشه مورد توجه قانونگذار بوده و برای متجاوزان به حریم مالکیت به عنوان سارق مجازاتهای سختی در نظر گرفته شده است.
منبع شهروند
رواج کشت ماریجوانا در ایران
به گزارش رسانههای داخل ایران، اخیرا گزارشهایی از کشت ماریجوانا در باغچههای خانگی یا حتی گلدان آپارتمانها منتشر شده است. روز چهارشنبه ۶ مرداد نیز دو مزرعه ماریجوانا در نظرآباد کرج کشف شد.
اردیبهشتماه سال ۱۳۹۳ رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران، کشت ماریجوانا در این کشور را رد کرد و گفت: «شاید عدهای اقدام به کشت آن در گلدانهای خانگی کنند اما این موضوع فراگیر و قابل توجه نیست.»
دو سال بعد اما به فاصله دو هفته خبر از کشف مزرعههایی میرسد که زیر کشت خشخاش رفتهاند.
روز چهارشنبه ۶ مرداد (۲۷ ژوئيه) سایت خبر آنلاین گزارش داد که در دو عملیات جداگانه در استان البرز، دو مزرعه کاشت ماریجوانا در نظرآباد کرج کشف و معدوم شدند.
مزرعه اول در منطقه نجمآباد قرار داشته و در آن ۹۰۰ بوته ماریجوانا بین گیاهان دیگر قرار داشته که همگی معدوم شدهاند. مزرعه دوم نیز شامل ۴۰ بوته ماریجوانا بوده و ۱۲ کیلوگرم ماریجوانا نیز از آنجا ضبط شده است.
همچنین دو هفته پیش معاونت اطلاعات سپاه ناحیه ساوجبلاغ خبر داد که مزرعهای را کشف و منهدم کرده که در آن گیاه ماریجوآنا کشت میشده است. بنا بر این گزارش تعداد ۹۶۰ بوته گراس از دو مزرعه در این ناحیه کشف و منهدم شده است.
دو سال پیش نیز یک عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران از رواج ماده مخدری به نام "گل" در ایران خبر داد که به گفته او از خارج وارد میشود و یک ماده مخدر ترکیبی است که میان معتادان به جای حشیش و شیشه مصرف میشود.
به گفته او این ماده مخدر نوعی حشیش صنعتی و بسیار خطرناک بوده و مصرف آن میتواند عواقبی مرگبار داشته باشد.
تظاهرات های گسترده در تبریز و ارومیه
تظاهرات های گسترده ای در شهرهای ایران در حال برگزاری است. دلیل نارضایتی آذربایجانی ها ، مقاله ی تحریک آمیز و توهین آمیز در یکی از روزنامه های فارسی زبان با نام طرح نو است.
به گزارش پوتنیک: در یکی از شماره های این روزنامه بخشی از اثر شاهنامه ی فردوسی آمده است جایی که قهرمان اصلی به ترک ها توهین می کند.
مدیر روزنامه ، امیر علی زاده آذربایجانی است و از آذربایجانی ها به خاطر انتشار این مقاله ی تحریک آمیز معذرت خواست و آنرا اشتباه روزنامه نامید. اما نویسنده ی مقاله سلیمان افشار تکابی از عذرخواهی امتناع کرده و خاطر نشان کرد که آذربایجانی ها ترک نیستند.
افشار تکابی ضمن شرح این مطلب به نمایندگان سازمان اطلاعات ایران گفت: من این مقاله را نوشتم تا آذربایجانی ها از آذربایجان شرقی و غربی و همچنین اردبیل بدانند که ما مخالف پان ترک ها هستیم. آذربایجانی ها هیچ چیز مشترکی با میراث ترک ها و تورانی ها ندارند. "
در عین حال رسانه های ایرانی اطلاع می دهند که انتشار چنین مقاله ای نارضایتی گسترده ای را به دنبال داشته و آذربایجانی های ناراحت برای اعتراض به خیابان ها آمده اند. در ارومیه و تبریز نیروهای پلیس مداخله کرده و تعداد بیشماری هم دستگیر شده اند.
صدای آلمان در این ارتباط می نویسد: سایتهای محلی و استانی آذربایجان "آناج"، "اویان نیوز" و "دورنا نیوز" در گزارشهای متعددی از تظاهرات اعتراضی شهروندان تبریزی خبر دادند. اویان نیوز درباره جزئیات تظاهرات تبریز مینویسد: «حوالی ساعت ۲۰ سهشنبه ۵ مرداد ۹۵ صدها نفر از شهروندان آذربایجانی از میدان راسته کوچه به سمت دارایی راهپیمایی کردند.»
اویان نیوز با انتشار فیلم و تصاویری از این تظاهرات نوشته است، در جریان این تجمع مسالمتآمیز در اعتراض به "توهینهای روزنامه طرحنو" در تبریز و ارومیه عدهای بازداشت شدند.
اویان نیوز از قول شاهدان عینی آورده است که "تعداد حاضران بین هزار تا هزار و پانصد نفر بود و پس از چند دقیقه اعتراض، ماموران امنیتی و گارد ویژه به معترضان حمله کردند."
داستان از چه قرار بود؟
در مطلب روزنامه "طرح نو" از قول پهلوانان شاهنامه عبارت "ترکِ بدبختِ گمنام" نقل شده است. از زبان رستم شخصیت اصلی شاهنامه نیز آورده شده است: «ما تورانیان را مرد نمیدانیم که همه یکسره زنند و تو ای ترک بد نژاد برای جنگ با مردان ساخته نشدهای برو مانند زنان پنبه و دوک دست بگیر.»
این مطلب که تحت عنوان "هفت خوان رستم" منتشر شده علاوه بر اعتراض فعالان فرهنگی و رسانهای حتی اعتراض مقامهای محلی آذربایجان را نیز برانگیخت. سایت استانی "دورنا نیوز" آذربایجان نظر مقامات محلی را منتشر کرده و از قول محمد خلیلپور، عضو شورای اسلامی شهر ارومیه مینویسد: «بار دیگر افرادی ساده لوح و فریب خورده به مردم باغیرت و با شرف ترک توهین کرده و آن را در روزنامهای در شهر تبریز به چاپ رساندند که جای بسی تاسف را دارد.»
محمدرضا ربانی، مدیر مسئول روزنامه "طرح نو" در واکنش به اعتراضات رخ داده، در گفتوگو با خبرنگار سایت استانی "آناج" ضمن پذیرفتن اشتباه از مردم عذرخواهی کرد. وی گفت: «زمانی که این روزنامه به تکثیر رسید بنده در تبریز حضور نداشتم و متاسفانه مطالب قبل از اینکه به نظر من برسد به چاپ رسیده بود.»
وی افزود: «زمانی که از موضوع مطلع شدم در اولین اقدام، روزنامهنگار درجکننده مطلب را اخراج کردم چراکه خبرنگاری که به این گونه حساسیتها توجهی نداشته باشد و چنین نوشتههایی را منتشر نماید دیگر باید روزنامهنگاری را کنار بگذارد.»
مدیرمسئول روزنامه طرح نو به آناج گفته است: «بنده خودم یک ترک هستم و توهین به آذربایجانیها برایم قابل قبول نیست؛ داستان منتشر شده برگرفته از شاهنامه فردوسی بوده است که برخی از کلمات آن در اقدامی ناشیانه تغییر داده شده و حساسیت برانگیز شده است.»
یک روز پیش از اعتراضات تبریز و ارومیه پرونده روزنامه "طرح نو" به دادگاه ارجاع شده بود.
به گزارش خبرگزاری ایرنا (۲۵ ژوئیه/ ۴ مرداد) هیات نظارت بر مطبوعات پرونده طرح نو را به دادگاه ارجاع کرده است. ایرنا مینویسد: «بخشهایی از مطلب "هفت خوان رستم" مصداق بند ۴ ماده ۶ تشخیص داده شد و مقرر شد ضمن تذکر کتبی به نشریه فوق، پرونده آن به دادگاه ارجاع شود.»
در ماده ۶ قانون مطبوعات آمده است نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی و خصوصی که در این فصل مشخص میشوند آزادند. بر اساس بند ۴ این ماده نیز ایجاد اختلاف ما بین اقشار جامعه، به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی ممنوع است.
مردی به دلیل فقر در مشهد خودکشی کرد
روز سهشنبه پنجم مرداد نودوپنج یک نفر میان سال از پل میدان آزادی مشهد خود را به پایین پرت کرد و در دم جان سپرد.
دانشجو آنلاین: این هموطن به جان آمده دست نوشتهیی در دست داشته و خودکشی خود را بهخاطر وضعیت مالی عنوان کرده است
درگیری مامور شهرداری با یک دستفروش در قائمشهر
در درگیری مامور شهرداری با یک دستفروش در قائمشهر، دستفروش به دلیل جراحات وارده به بیمارستان رازی منتقل شد.
در هفتههای اخیر برخوردهای قهری ماموران شهرداری با دستفروشان افزایش یافته است.
صبح امروز، نیز در حادثهای مشابه جوانی که به پشتیبانی از یک پیرزن دستفروش در جلوی بانک رفاه کارگران قائمشهر با ماموران شهرداری گلاویز شده بود بر اثر اصابت آجر به سرش راهی بیمارستان شد. گفته می شود که این جوان بر اثر شدت جراحات وارده به کما رفته است.
دانشجو آنلاین
عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور:
حزن و اندوه جامعه سینمایی را درک کنیم
نباید زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد
بعد از اظهارات داریوش مهرجویی، کارگردان سینمای ایران درباره فوت کیارستمی و مقصر خواندن تیم پزشکی وی، اظهارات و نظرات مختلفی مطرح شد. در این میان، سازمان نظام پزشکی، به عنوان مرجع اصلی رسیدگی به شکایات پزشکی معتقد است: این اظهارات در شرایطی بیان شده است که جامعه هنری ایران داغدار از دست دادن یکی از بزرگترین هنرمندان خود است و حزن و اندوه آنها را درک کنیم؛ ولی در عین حال نباید اینگونه زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد.
دکتر داریوش طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگو با ایسنا گفت: مسلم است که هر گونه تهدید سلامت شهروندان به واسطه قصور پزشکی، هیچ گاه مورد تایید جامعه پزشکی کشور نبوده و نخواهد بود و سازمان نظام پزشکی طبق وظایف قانونی خود، همواره این موضوع را در دستور کار هیئتهای انتظامی خود داشته و در فضای کاملا کارشناسی و بدون هیچ اغماضی موارد مطروحه را مورد بررسی قرار می دهد.
وی تاکید کرد: همچنین باید دقت داشته باشیم اگر فضا به سمتی پیش رفت که احتمال قصور پزشکی در مرگ شهروندی وجود داشت، نباید زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد؛ به طوری که با نگاهی به گذشته میبینیم که پزشکان همیشه همراه مردم بودهاند و به وظایف خود به درستی عمل کردهاند و هرگز خدمات شان را از مردم دریغ نکرده اند. البته در این میان معدود تخلفاتی نیز رخ می دهد که قابل اغماض نیست و برابر قانون باید با آن موارد برخورد گردد.اما آن معدود افراد ، همه جامعه پزشکی نیستند ، بلکه آنها متخلفینی هستند که به میان ما آمده اند تا در پشت لباس سفید خود را پنهان نمایند و قطعا اگر وارد هر صنف دیگری هم می شدند ، به تخلفاتشان می پرداختند.
عضو شورایعالی سازمان نظام پزشکی، به خدمات جراحان در جبهههای جنگ نیز اشاره کرد و افزود: هر روز در اقصی نقاط کشور از نقاط مرزی گرفته تا حاشیه شهرها و کلانشهرها جامعه پزشکی در حال ارائه خدمت به مردم هستند. در بسیاری از نقاطی که شاید حتی برخی از مسوولان از کنار آن هم عبور نکرده باشند، میبینیم که پزشکان در حال خدمت به مردم هستند. پس نباید به واسطه احتمال قصور پزشکی در فوت آقای کیارستمی ، در اقدامی شتابزده همه پزشکان کشور زیر سوال بروند.
طاهرخانی درباره صحبتهای اخیر یکی از کارگردانان سینمایی کشور در زمینه علت مرگ "کیارستمی" افزود: البته باید حزن و اندوهی را که در جامعه سینمایی کشور، هنرمندان و همچنین مردم ایجاد شده را درک کنیم. امروز کشور ما هنرمندی را از دست داد که مردم خدمات او را از عمق وجود درک می کنند و جامعه پزشکی کشور نیز که قبل از آنکه پزشک باشند ، جز همین مردم هستند ، عمق این درد را درک می نمایند. من احساس آقای "مهرجویی" را می فهمم ، اندوه ایشان در قالب کلمات نمی گنجید ، پس قطعا هدف صحبتهای ایشان زیرسوال بردن خدمات جامعه پزشکی کشور نبوده است. بیتردید ایشان هم تابع قانون هستند و اجازه میدهند اگر قصوری صورت گرفته، از طریق مراجع قانونی کشور مورد پیگیری قرار گیرد و هر مجموعه ای در کشور به تکالیف و وظایف قانونی خود عمل کند.
وی همچنین به تشکیل کمیسیون پیگیری علت فوت "کیارستمی" نیز اشاره کرد و گفت: به دلیل حساسیت این پرونده، سازمان نظام پزشکی در حال بررسی تمام ابعاد موضوع است و برای روشن شدن همه زوایای آن ، کمیسیونی متشکل از کارشناسان زبده برای بررسی موضوع تشکیل داده و پیگیری پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی در جریان است.
طاهرخانی، در ادامه سخنانش، بر وظیفه قانونی سازمان نظام پزشکی مبنی بر حفظ و حمایت از حقوق بیماران نیز اشاره و عنوان کرد: قطعا بیماران چه افراد صاحبنامی باشند یا خیر، از حقوق مساوی برخوردار هستند و سازمان نظام پزشکی در بررسیهای خود به گونهای عمل میکند که حقی از هیچ شهروندی ضایع نشود. در خصوص پرونده آقای کیارستمی نیز همین مسیر دنبال میشود و باید منتظر باشیم که هیئت انتظامی نظر نهایی خود را در این مورد اعلام کنند.
وی به جدیت سازمان نظام پزشکی برای پیگیری این پرونده اشاره و اضافه کرد: اگر قصوری از جانب هرکسی و در هر مقامی رخ داده باشد، هیئتهای انتظامی نظام پزشکی از کنار آن عبور نمیکنند.
رییس سازمان نظام پزشکی تاکستان در پایان تاکید کرد: اجازه دهید قبل از این که فضا به سمت تشویش پیش رود ، قضاوت را به مراجع تعیین شده در قانون بسپاریم و منتظر بمانیم تا کمیسیون، دادسرا و هیئت انتظامی در فضایی کاملا آرام و کارشناسی موضوع را با حداکثر دقت و در کمترین زمان ممکن بررسی نمایند و در نهایت براساس رای اعلام شده، همه از اقداماتی که باید انجام دهند، تبعیت کنند.
داریوش مهرجویی:
باید پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند
داریوش مهرجویی کارگردان سینمای ایران طی سخنانی از وضعیت بهداشت و درمان کشور و رفتار پزشکان با بیماران انتقاد کرد.
به گزارش ایلنا، داریوش مهرجویی طی سخنانی در مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی گفت: من امروز نمیتوانم حرفهای قشنگ بزنم و خاطره از کیارستمی تعریف کنم زیرا به شدت از رفتن کیا رستمی عصبانی هستم.
وی ادامه داد: امروز برخی دکترهای بی سواد، قاتل و جراحان بی عرضه، کارگردان سینمای ایران را کشتند و با وی با بیمسئولیتی رفتار کردند .
مهرجویی ادامه داد: نمی توان امروز حرف های قشنگ زد بلکه باید گفت چرا پزشکان بی مسوولیت و دکترهایی که معالج وی بودند به جای آن که او را نجات دهند با بی عرضگی و بی دقتی او را کشتند.
کارگردان فیلم گاو که بسیار عصبانی بود و فریاد میزد، گفت: امروز قاتلین کیا رستمی میان ما هستند. باید این پزشکان محاکمه شوند و خانه سینما و وزارت ارشاد باید این مساله را پیگیری کند زیرا ما گوهر بزرگی را از دست دادیم.
۱۱ درصد جمعیت ایران معتاد است
مرتضی عاصفی، نمایندۀ خراسان جنوبی در شورای عالی استان ها، در واکنش به آمار رسمی اعتیاد در ایران گفته است : "اعتیاد در ایران غوغا می کند و آمار واقعی معتادان نه ۳ میلیون نفر، بلکه بیش از ۸٫۵ میلیون نفر است"، هر چند جمهوری اسلامی ایران مدعی است که شمار معتادان کشور از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر فراتر نمی رود.
مقامات ایران از جمله وزیر کار، علی ربیعی، و معاون رییس جمهوری در امور خانواده، شهیندخت ملاوردی، نسبت به زنانه شدن و کاهش سن اعتیاد در ایران هشدار داده اند. وزارت کشور جمهوری اسلامی در گزارشی به رهبر حکومت اسلامی ایران در مورد آسیب های اجتماعی اعتراف کرده است که نظام اسلامی در مقابله با معضل اعتیاد بسیار ناکارآمد است. هر چند خود آیت الله خامنه ای اعتیاد را "مادر فساد" در ایران توصیف کرده، اما، به گفتۀ کارشناسان بیکاری مهمترین عامل رشد اعتیاد در کشور است.
مرتضی عاصفی بیکاری را بزرگترین عامل گرایش مردم به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر دانسته و گفته است که این معضل در کنار خشکسالی های پیاپی سال های گذشته باعث خالی شدن روستاها و رانده شدن ساکنان آنها به حاشیه شهرها شده به طوری که خود حاشیه نشینی اکنون به منشاء بسیاری از دیگر آسیب های اجتماعی در شهرهای کشور تبدیل شده است.
مرتضی عاصفی با استناد به پژوهش های میدانی در استان خراسان جنوبی گفته است که آمار بیکاری در میان جوانان و تحصیلکرده های این استان به بیش از ۵۰ درصد می رسد.
او با اشاره به دیدار خود با محمدباقر نوبخت، رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، گفته است که سخنگوی دولت نیز غیرواقعی بودن آمار بیکاری رسمی در کشور را تأئید کرده و گفته است که دولت محمود احمدی نژاد آمارهایی در خصوص بیکاری مطرح کرده که به هیچ وجه قابل دفاع نیستند.
مرتضی عاصفی در جای دیگری از سخنانش سیاست های اقتصادی دولت حسن روحانی را نیز مورد انتقاد قرار داده و گفته است که اولاً پایین آوردن نرخ تورم در دورۀ رکود هنر نیست و ثانیاً تک رقمی اعلام کردن نرخ تورم، در حالی که نرخ بهره بانکی دست کم ۲۰ درصد است حاصلی جز تشدید رکود ندارد. زیرا، نقدینگی به جای سرمایه گذاری در تولید، جذب بانک ها می شود. به همین دلیل مرتضی عاصفی از دولت روحانی خواسته است که به جای تک رقمی کردن نرخ تورم، نرخ بهره را کاهش داده و نرخ تورم را بالا ببرد، زیرا، به گفتۀ او، تورم کمتر از ۱۶ درصد در ایران موجب رکود می شود.
مرتضی عاصفی در پایان گفته است که ۶ میلیون خانوار ایرانی که با اتکاء به بخش مسکن و ۳۵۰ حرفه و شغل این بخش زندگی می کنند اکثراً بیکار هستند. مرتضی عاصفی سپس از مخالفان توافق اتمی خواسته است که برای تحقق این توافق به دولت روحانی یاری برسانند، در غیر این صورت در سال ۹۶ با بحران های بیشتری مواجه خواهند شد.
واکنش کیانیان و پرستویی به کشته شدن سربازان نی ریز؛
چند نابغه آینده کشور در بین سربازان کشته شده حضور داشتند؛
اینجا کسی ککش هم نمیگزد، جز ...
رضا کیانیان و پرویز پرستویی بازیگران سینما و تئاتر با انتشار مطالبی به حادثه کشته شدن ۱۹ سرباز واکنش نشان دادند.
به گزارش ایلنا،رضا کیانیان در اینستاگرام خود نوشت : سال ١٣٧۶ اتوبوسى که برو بچه هاى المپیاد ریاضى را مى برد در جاده واژگون شد و شش نفر از المپیادىها رو کشت! یکى از بازماندگان دخترى بود به نام مریم میرزاخانى اکنون دکترمریم میرزاخانی، استاد ریاضیات دانشگاه استنفورد، نخستین بانوی ریاضیدان تاریخ لقب گرفت که توانسته مدال فیلدز، معتبرترین جایزه دنیای ریاضیات را از آن خود کند. مدال فیلدز، بالاترین نشان علمی رشته ریاضیات است که به دانشمندان برگزیده زیر ۴۰ سال اهدا میشود و از آن به نوبل ریاضیات نیز تعبیر میشود.
نمى دانیم چند مریم در آن واژگونى کشته شدند!
نمى دانیم چند دانشمند ما کشته شدند!
از این اتوبوسها چند بار واژگون شده! وهیچ بار واکنشى از سوى رسانه هاى رسمى و مسئولین ندیدیم!
حالا هم در واژگونى یک اتوبوس دیگر نوزده سرباز کشته مى شوند و بیست و سه نَفَر هم زخمى و بد حال بسترى مى شوند!
ولى... انگار نه انگار
پرویز پرستویی نیز در واکنشی جداگانه نوشته است :
نوزده سرباز وبیست و نه زخمی در یک روز در دوسانحه رانندگی میمیرند. اگر این اتفاق در هر جای دیگر رخ میداد رسانههایشان اینقدر بیتفاوت نبودند واین فاجعه به یک تیتر حوادث تبدیل نمیشد. واقعا چه کسی پاسخگوی این وسیله نقلیههای اسقاطی است؟
اما سرباز مگر چه ارزشی دارد؟
فیش حقوقی شاهد است که سرباز ماهیانه هفتادهزار تومان میارزد، هفتاد هزار تومان.......
خدا حافظ برادر سربازم اینجا کسی ککش هم نمیگزد، جز خانواده داغدارت
جز رفیق بیبرادر شدهات
جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شد.......
خدا حافظ برادر سربازم
تجمع اعتراضی سراسری دانشآموزان مقابل آموزش و پرورش
اعتراض دانشآموزان به سخت بودن امتحانات، مفهومی بودن و سوالاتی چند جوابی و خارج از کتاب بود؛ به طوری که گفته میشد؛ حتی از پاورقیها سوال داده شده است. از همان ابتدا در یکی از شبکههای اجتماعی چندین گروه با عنوان "اعتراض به امتحانات نهایی" با حجم ۲۰ هزار نفری ایجاد شد و هر روز خبری از تجمع دانشآموزان در استانها به گوش میرسید. این تجمعات مقابل ادارات کل آموزش و پرورش استانها از حدود یک هفته پیش آغاز شده و براساس گزارشها تا روز گذشته نیز ادامه داشته است. تجمعها از استان تهران آغاز شد و در استانهای اصفهان، مشهد، ایلام، گرگان، فارس و چند استان دیگر ادامه یافت.
تجمع دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای کاشان در محوطه آموزش و پرورش این شهرستان
ظهر امروز دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای کاشان به دلیل سخت بودن سؤالات آزمون نهایی در محوطه آموزش و پرورش این شهرستان تجمع کردند.
زهرا ـ خ دانشآموز سال سوم تجربی در گفتوگو با فارس در کاشان اظهار کرد: امتحان فیزیک امسال از امتحان فیزیک رشته ریاضیفیزیک سختتر بود و همچنین امتحان جبر و هندسه بسیار مشکلتر از سالهای گذشته طراحی شده بود.
وی با بیان اینکه نمرات این دروس در کنکور تأثیر مستقیم دارد، گفت: بیشتر سؤالات مفهومی بوده و حتی از قسمتهایی طرح شده که معلمان در سر کلاسها اصلاً به آن نپرداخته بودند و همین امر باعث گنگ و نامفهوم بودن سؤالات شده بود.
مریم ـ الف یکی دیگر از دانشآموزان رشته ادبیات دبیرستانهای کاشان بود که به فارس گفت: من در دبیرستان غیرانتفاعی مشغول به تحصیل هستم و با اینکه سطح آموزشی در این دبیرستانها از سطح آموزشی در سایر مدارس بالاتر است در جواب دادن به سؤالات با مشکل مواجه بودم.
وی ادامه داد: فاصله کم بین امتحانات و متوالی بودن امتحانات و سختی سؤالات باعث شده تا مدام استرس و اضطراب داشته باشیم.
این دانشآموز که به سؤالات جغرافیا و عربی امسال اعتراض داشت، بیان کرد: سطح سؤالات بسیار مشکلتر از سالهای گذشته بود.
تجمع دانش آموزان اهوازی مقابل آموزش و پرورش
عصر جنوب در پی اعتراض تعدادی از دانش آموزان مقطع متوسطه در اهواز، معاون آموزش و پرورش خوزستان از بررسی سوالات امتحانات نهایی امسال خبر داد.
بیش از ۵۰ دانش آموز مقطع متوسطه (سوم دبیرستان) در اهواز،روز چهارشنبه با حضور در اداره کل آموزش و پرورش خوزستان نسبت به سئوالات برخی امتحانات نهایی خوداعتراض کردند. به اعتقاد این دانش آموزان سئوالات تعدادی از امتحانات نهایی استاندارد نبوده است، این در حالیست که سئوالات امتحانات نهایی باید طوری طراحی شود که دانش آموزان سراسر کشور قادر به پاسخگویی به آن باشند.
معاون آموزش و پرورش خوزستان اظهار کرد: این امتحانات نهایی برگزار شده و سئوالات متمرکز طراحی شده و هیچکدام از استان ها در طراحی آن دخالتی نداشتند.
سیروس خدادادی با بیان اینکه با دانش آموزان معترض گفت وگو کرده ایم افزود: شکایت ۹ نفر از دانش آموزان به نمایندگی از معترضان دریافت شده که به وزارت آموزش و پرورش ارجاع خواهد شد
تجمع اعتراض آمیز دانش آموزان مقابل اداره آموزش و پرورش استان اصفهان
پیش از ظهر امروز دانش آموزان اصفهانی نسبت به امتحانات پایان ترم و مفهومی بودن آن و همچنین زمانبندی نا مناسب امتحانات جلوی درب اداره آموزش و پرورش مرکزی استان تجمع کردند.
به گزارش صاحب نیوز به نقل از ندای اصفهان، پیش از ظهر امروز دانش آموزان اصفهانی نسبت به امتحانات پایان ترم و مفهومی بودن آن و همچنین زمانبندی نا مناسب امتحانات جلوی درب اداره آموزش و پرورش مرکزی استان تجمع کردند، با وجود اینکه این اولین باری نیست که امتحانات دانش آموزان مفهومی است یا زمانبندی مناسبی ندارد اما چرا تاکنون هیچ یک از دانش آموزان گذشته نسبت به این امر اعتراضی اینچنین نداشته اند؟!
شماری از دانش آموزان گرگانی امروز در مقابل اداره آموزش و پرورش گرگان تجمع کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، شماری از دانش آموزان گرگانی امروز در اعتراض به سخت بودن امتحانات نهایی سال سوم دبیرستان، مقابل اداره آموزش و پرورش گرگان و خیابانهای اطراف آن تجمع کردند.
این دانش آموزان معتقدند که امتحانات نهایی سال سوم دبیرستان سخت برگزار شده و سوالات اگر چه از کتاب بوده اما مفهومی و خارج از تحلیل دانش آموزان بوده و نتوانسته اند پاسخ مناسب به سوالات بدهند.
همچنین این دانش آموزان میگویند: مهلت درس خواندن برای امتحانات سخت مانند ریاضی تنها یک روز تعطیلی بوده که این وقت کمی برای امتحان نهایی این درس بوده است.
همچنین شماری از دانشآموزان گرگانی امروز با تجمع در 3 مدرسه واثقی، کوثر و شاهد گرگان به سخت بودن سوالات بعضی از دروس اعتراض کردند.
این اعتراض از 2 روز گذشته از تهران آغاز شد و در دیگر شهرهای کشور هم در جریان است.
تجمع دانش آموزان مشهدی در مقابل اداره کل آموزش و پرورش
صبح امروز دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان در مقابل اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی تجمع کردند.
صبح امروز تجمعی از جانب دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم دبیرستان در مقابل اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی صورت گرفت.
این تجمع به واسطه اعتراضهای دانش آموزان در مورد امتحانات نهایی بوده است.
مسئولین آموزش و پرورش در حال حاضر مانع از ذکر علت تجمع شدهاند، با این وجود خبرنگار مشهد پیام با پیگیری علت این تجمع، اطلاعات تکمیلی را به زودی منتشر خواهد کرد.
تجمع دانش آموزان یزدی مقابل اداره آموزش و پرورش یزد
شماری از دانش آموزان یزدی امروز در مقابل اداره آموزش و پرورش یزد به علت سخت بودن امتحانات نهایی، تجمع کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از یزد رسا، شماری از دانش آموزان دختر و پسر یزدی امروز در اعتراض به سخت بودن امتحانات نهایی مقطع دبیرستان، مقابل اداره آموزش و پرورش یزد و خیابانهای اطراف آن تجمع کردند.
این دانش آموزان معتقدند که امتحانات نهایی مقطع دبیرستان سخت برگزار شده و سوالات اگر چه از کتاب بوده اما مفهومی و خارج از تحلیل دانش آموزان بوده و نتوانسته اند پاسخ مناسب به سوالات بدهند.
در این تجمع دانش آموزان با آتش زدن کتاب های خود در مقابل اداره آموزش و پرورش یزد اعتراض خود را نشان دادند.
فریاد اعتراض دانش آموزان شیرازی بر سر آموزش و پرورش
بیش از ۲۵۰ نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستان معترض به نحوه ی طرح سوالات امتحانات نهایی مقابل اداره کل آموزش و پرورش استان فارس تجمع کردند.
این تجمعات در بسایری از شهرهای دیگر همچون خمینی شهر؛ قم ؛ شین آباد؛ ساری و نیز . . . . انجام گرفت
سیستان و بلوچستان با 96هزار دانش آموز محروم از تحصیل
معاون آموزش و پرورش در استان سیستان و بلوچستان به محرومیت 96هزار دانشآموز از تحصیل در این استان اعتراف کرد.
زهرا برهانزهی طی مصاحبهیی گفت: «١٣هزار نفر از این افراد، کودکان و نوجوانان بدون شناسنامه و مهاجر خارجی هستند. آنهایی هم که شناسنامه نداشتند، در میانشان، کودکان ایرانی که پدرخارجی داشتند، زیاد است» .
وی افزود: «وضع تحصیل در این استان، تفاوت معناداری با میانگین کشوری دارد. شرایط تحصیل و حضور دانشآموزان سیستانی در مدارس را متفاوت از کودکان مهاجر خارجی نمیداند» .
بی کاری و فقر؛ باعث خودکشی جوانی شد
در درود یک جوان به دلیل بیکاری دست به خودکشی زد
روز ۱۹ اردیبهشت ساعت ۴ بعدازظهر جوانی به اسم محمد درمیانی به خاطر بیکاری و فقر و فشار زندگی خود را از پل هوایی دورود به پایین انداخت و در دم جان باخت.
گفته می شود این پنجمین نفریست که طی ۵۰ روز گذشته در دورود خودکشی کرده است
نماینده هرمزگان در شورای عالی استانها:
بیکاری و فقر گلوی مردمِ سیریک و بشاگرد را میفشارد
نماینده هرمزگان در شورای عالی استانها گفت: در سیریک؛ ۶۵ درصد مردم و در شهرستان بشاگرد؛ بیش از ۵۳ درصد مردم بیکارند.
مصطفی طاهرزاده در گفتوگو با ایلنا در خصوص مشکلات شهرستان سیریک از توابع استان هرمزگان گفت: این شهرستان ۱۱۰ کیلومتر مرز دریایی دارد و میتواند به عنوان قطب اقتصادی و مرکز فعالیتهای اقتصادی کشور مطرح شود. این شهرستان به آبهای آزاد دسترسی داشته و در محل تلاقی خلیج فارس و دریای عمان واقع شده است.
وی با تاکید براینکه میتوان صنایع تبدیلی و شیلاتی را در این منطقه احیا کرد، ادامه داد: در این شهرستان مزارع پرورش میگو وجود دارد. همچنین بزرگترین کارگاه تکثیر میگوی کشور با ۱۰۰ میلیون ظرفیت تولید لارو را در این منطقه داریم، لذا باید به سمت عملآوری، بستهبندی و صادرات آبزیان در این منطقه حرکت کنیم که این موضوع نیازمند آن است که دولت تسهیلاتی را به سرمایه گذاران برای ورود به این عرصه ارائه کند.
طاهرزاده افزود: در تمام دنیا شهرهای ساحلی معمولا شهرهایی پیشرفته هستند، زیرا به آب و صنایع مربوط به آن دسترسی دارند؛ بنابراین ضروری است صنایع تبدیلی در این منطقه احیا شده و صنایع مربوط به حوزه دریایی را نیز در شهرستان سیریک ایجاد کرد که متاسفانه دراین بخش عملکرد ضعیفی داشتهایم.
نماینده استان هرمزگان با اشاره به وجود مشکلات مردم منطقه در خصوص برخورداری از آب شرب اظهار کرد: عدم وجود جادههای استاندارد برای ترانزیت کالا نیز از دیگر مشکلات این شهرستان است که رفع این مشکلات نیازمند توجه دولت است.
وی با یادآوری سفر رئیس جمهور به استان هرمزگان خاطرنشان کرد: رئیسجمهور در این سفر قول ایجاد باند دوم ساحلی بندرعباس جاسک را دادند که امیدواریم هرچه سریعتر این پروژه کلنگ خورده و اجرایی شود، زیرا این اقدام نوید و تحولی برای شهرهای ساحلی از جمله میناب، سیریک و جاسک است.
۶۵ درصد مردم سیریک بیکارند
طاهرزاده با بیان اینکه در سیریک ۶۵ درصد مردم و در شهرستان بسیار محروم بشاگرد بیش از ۵۳ درصد مردم بیکارند، تصریح کرد: بیکاری خطری است؛ برای جوانان این مناطق و باید برای آن چارهای اندیشید. ما در این مناطق جوانانی با مدارج بالای علمی داریم که از نبود کار در رنجند و در زندگی بلاتکلیف ماندهاند. بانک اطلاعاتی که از جوانان بیکار ایجاد کردهایم؛ نشان میدهد که این جوانان هریک در تخصصهای مختلف دارای مدارج علمی بالا هستند، اما متاسفانه شغلی ندارند و این بیکاری باعث شده که بسیاری از مردم این مناطق با فقر و محرومیت دست و پنجه نرم کنند.
وی با بیان اینکه ما در این شهر هم دشت و کوه داریم و هم دریا، یعنی هم در بخش کشاورزی و هم در بخش صید و صیادی و مشاغل دریایی میتوانیم فعالیت کنیم، عنوان کرد: یکی از معضلاتی که در این شهرستان با آن مواجه هستیم؛ صدور مجوز صید است به این صورت که بعضی افراد ۱۰ تا ۲۰ سال است که در انتظار دریافت مجوز برای صید هستند.
نماینده مردم هرمزگان در شورای عالی استانها در ادامه با بیان اینکه فعالیت عمده مردم این مناطق صید، تجارت و کشاورزی است، گفت: با توجه به خشکسالیهای اخیر، کشاورزی در این مناطق ضعیف شده است. در صید و صیادی هم به همین شکل با مشکلاتی مواجه هستیم و در خصوص تجارت نیز معافیتهای گمرکی از مسائل بسیار مهمی است که باید برای مناطق مرزی اعمال شود که در این زمینه هنوز اقدام نشده است و سازمان گمرک کشور باید در این زمینه چارهای بیندیشد.
کشتیهای کرهای ذخایر آبزیان را از بین بردهاند
وی اضافه کرد: ملوانی که برای تجارت به کشورهای حاشیه خلیج میرود به دلیل محرومیت از معافیتهای گمرکی نمیتواند؛ کالایی را وارد کشور کند و منطقه ما در این زمینه در محرومیت به سر میبرد، لذا از گمرک کشور و سازمان بنادر و کشتیرانی خواهش میکنم که این روند را تسهیل کرده و معافیتهای گمرکی را برای مناطق ساحلی استان هرمزگان اعمال کنند.
طاهرزاده با یادآوری عدم اجرای مصوبه سفر دولت نهم به استان هرمزگان در خصوص ایجاد بازارچه مرزی اظهارکرد: ما باید برای احیای ذخایر آبزیان فعالیت کرده و صید صنعتی را در این مناطق مورد توجه قرار دهیم.
وی با اشاره به اینکه در چند سال اخیر کشتیهای صنعتی کرهای به این سوحل آمده و بسیاری از آبزیان ما را از بین بردهاند و باعث شده در حال حاضر با کمبود ذخایر آبزیان مواجه شویم، بیان کرد: باید در جهت حفاظت از منابع دریایی اعتباراتی به شیلات داده شود تا وقتی صیاد برای کسب روزی به دریا میرود؛ بتواند صید خوب و عالی داشته باشد که این مساله نیاز به برنامهریزی دقیق دارد.
توسعه سواحل مکران به نفع مردم منطقه باشد
نماینده هرمزگان با بیان اینکه از شهرستان سیریک به عنوان دروازه طلایی سواحل مکران و جاسک به عنوان پایتخت طلایی آن یاده شده که اسامی زیبا و پرمعنایی است، اظهار امیدواری کرد، توسعه سواحل مکران اول به نفع مردم منطقه باشد، زیرا مردم این منطقه با طبیعت بخیل و خشن و هوای گرم و شرجی آن سازگاری دارند و باید در توسعه سواحل جایگاهی داشته باشد.
وی در این رابطه ایجاد مرکز فنی و حرفهای را نوعی ضرورت دانست و افزود: ضروری است؛ برای شهرستانهای سیریک و جاسک که هردو فاقد مراکز آموزش فنیوحرفهای هستند؛ در رشتههایی مانند دریانوری، مباحث مرتبط با تجارت و در بخشهای انرژی و پتروشیمی آموزش داده شود.
طاهرزاده گفت: امیدواریم؛ دولت در سال جاری این مراکز را احیا کند تا جوانان آموزش دیده و اگر در این سواحل مراکز صنعتی ایجاد شود؛ آنها بتوانند از آموزشهای تخصصی لازم بهره برده و در این مراکز مشغول به کار شوند.
نماینده هرمزگان در شورای عالی استانها در پایان خاطرنشان کرد: براساس صحبتهای انجام شده قرار است؛ جمعیتی ۲۰۰ هزار نفری از کل کشور به عنوان کانون توسعه سواحل مکران وارد منطقه جاسک شود که این موضوع نیز نیازمند توجه و برنامهریزی دقیق است.
میوههای قاچاق دوباره آمدند!
طرح مبارزه و جمع آوری میوه های قاچاق که در هفته های پایانی سال گذشته تشدید شده بود، به گفته رییس اتحادیه میوه و سبزی فروشان، مدتی است به دست فراموشی سپرده شده و همین موضوع موجب افزایش مجدد میوههای قاچاق در بازار شده است.
حسین مهاجران در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: با توجه به اینکه در چند ماه اخیر و به ویژه هفته های پایانی سال گذشته طرح مبارزه با میوههای قاچاق در بازار شدت گرفت، شاهد کاهش عرضه میوه های قاچاق در بازار بودیم اما ظاهرا کنترل و حساسیت در این زمینه تضعیف شده و به دنبال آن میزان عرضه میوههای قاچاق دوباره افزایش یافته است.
پرتقال مصری، در صدر میوههای قاچاق
وی با بیان اینکه در حال حاضر بیشترین میوه قاچاق در بازار، پرتقال مصری است، گفت: از دیگر میوههای قاچاق میتوان به انگور شیلی، گلابی چینی، لیموترش برزیل، سیب سبز فرانسوی، اژدها و آواکادو از ترکیه اشاره کرد.
مهاجران همچنین از آمدن میوه های نوبرانه جدید از هفته آینده به بازار خبر داد و افزود: از حدود هفته آینده هلو از ساری، زردآلو از شیراز و کاشان و گیلاسهای پیشرس نیز از حاشیه تهران وارد بازار میشوند.
رییس اتحادیه میوه و سبزی فروشان درباره جدیدترین قیمت میوه ها نیز اظهار کرد: در حال حاضر هر کیلوگرم گوجه سبز ساوه و گرمسار 12 تا 15 هزار تومان، گوجه سبز کاشان 3000 تا 7000، چغاله بادام ریز 13 تا 15 هزار تومان، چغاله بادام درشت 8000 تا 10 هزار تومان و هندوانه 600 تا 1200 تومان در میادین میوه و ترهبار به فروش میرسد.
وی در عین حال بیان کرد: هر کیلوگرم ملون 1500 تا 2500 تومان، توتفرنگی 14 تا 15 هزار تومان و طالبی که میزان آن بسیار کم است 2500 تا 3000 تومان و پرتقال 3000 تا 5500 تومان فروخته میشود.
به گفته مهاجران، در میادین میوه و تره بار هر کیلوگرم سیب 3000 تا 4500 تومان، خیار گلخانهای 800 تا 2000 تومان، خیار جیرفتی 600 تا 1000 تومان، خیار بوتهای 2500 تا 3500 تومان، گوجهفرنگی 1500 تا 2500 تومان، پیاز 600 تا 1000 تومان و سیبزمینی 500 تا 800 تومان قیمت دارد.
کودکان کار و خیابان در ایران از حمایتهای درمانی محرومند
فعالان حقوق کودک در ایران از نبود کمکهای درمانی برای کودکان کار و خیابان انتقاد دارند.
این فعالان دیوانسالاری دولتی را به اخلال در تصویب آییننامه حمایت اجتماعی از کودکان متهم میکنند.
به گفته محمد لطفی، نماینده سازمانهای مردمنهاد (سمن) وزارت بهداشت تا کنون اقدامی برای حمایت از وضعیت درمان و بهداشت کودکان کار و خیابان نکرده است. وزارتخانههای مختلف با مقررات خود مانع از کمکهای موثر اجتماعی به این کودکان میشوند.
لطفی روز چهارشنبه (اول اردیبهشت / ۲۰ آوریل) در گفتوگویی با خبرگزاری کار گفت که آییننامه حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان هنوز به تصویب نرسیده است.
او افزود: «وزارت کشور به وظایفی که در این آییننامه به او واگذار شده بود ایراد گرفت، زیرا ما وظایفی را درخصوص صدور شناسنامه برای کودکان فاقد شناسنامه مشکوکالتابعیت و کودکان دارای مادر ایرانی و پدر خارجی برعهده این وزارتخانه قرار داده بودیم.»
بسیاری از کودکان کار و خیابان در ایران فاقد شناسنامه یا برگه هویت هستند. وزارت بهداشت نیز به علت "مشکوکالتابعیت" بودن این کودکان حاضر به ارائه خدمات درمانی و بهداشتی رایگان به آنها نیست.
وزارت کشور نیز مطرح میکند که شمار کودکان "مشکوکالتابعیت" زیاد است و به "دلایل امنیتی" قادر به صدور برگه هویت برای این کودکان نیست.
نماینده سازمانهای مردمنهاد افزود: «در قوانین ما تابعیت براساس خون است، مگر در موارد استثنایی و این بدان معناست که تابعیت از طرف پدر بر فرزند وارد میشود.»
درخواست فعالان حقوق کودکان در ایران تضمینهای از سوی دولت برای ارائه خدمات بهداشتی به کودکان کار و خیابانی است. از آنجاییکه اغلب این کودکان بضاعت مالی ندارند، نماینده سمنها پیشنهاد کرده بود که بیمارستانهای معینی در سطح شهرها این خدمات را به کودکان ارائه کنند.
به گفته لطفی وزارت بهداشت در مقابل این پیشنهاد مطرح کرد که دولت "طرحهایی در دستور کار دارد که بر اساس آن به زودی خدمات بهداشت و درمانی برای کودکان رایگان شده و دفترچه سلامت ایرانیان تقویت خواهد شد."
او افزود که از این قول و وعده حدود ۶ ماه میگذرد و تا کنون هیچ گامی عملی در این زمینه برداشته نشده است. بسیاری از داروها و بیمارهای مشخص تحت پوشش دفترچه بیمه سلامت ایرانیان قرار ندارند.
فعالان حقوق کودک با آگاهی از کندی کار در تصویب قانونی طرحها در ایران از وزارت بهداشت خواهان تنظیم آییننامههای موقت برای رسیدگی به وضعیت درمانی کودکان است.
موسیقی، برگزاری کنسرت در دانشگاهها ممنوع
رئیس نهاد ولی فقیه در دانشگاهها: براساس سند موسیقی، برگزاری کنسرت در دانشگاهها ممنوع است.
به نقل از این نهاد در دانشگاه ها باید از موسیقی فاخر و متعالی که از نظر محتوایی و مسائل شرعی تعریف درستی داشته باشد استفاده شود، چرا که دانشگاهها یک محیط علمی هستند و برگزاری کنسرت با فضای علمی سازگار نیست.
هنوز مشخص نیست که بر اساس کدام قانون این ممنوعیت ها گذاشته میشود و این امر از طرف بسیاری از دانشجویان امری رد شده و غیر قابل قبول میباشد.»
۱میلیون تحصیلکرده دانشگاهی بیکارند
رئیس مرکز آمار ایران نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی را ۱۸.۵درصد اعلام کرد و گفت: حدود یکمیلیون نفر از تحصیلکردههای فوقدیپلم به بالا بیکارند.
به گزارش تسنیم، عادل آذر در گفتگوی تلویزیونی با اشاره به اینکه مرکز آمار نرخ بیکاری را برای سال ۱۳۹۴، یازده درصد اعلام کرد، افزود: حدود ۸۸۲ هزار نفر به جمعیت فعالان اقتصادی ما اضافه شده است که از این تعداد ۶۸۸ هزار نفر شاغل شدند و ۲۱۴ هزار نفر هم به افراد بیکار اضافه شدند به همین علت نرخ بیکاری ۱۰٫۶درصدی سال ۱۳۹۳ به ۱۱ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
عادل آذر با تأکید بر اینکه مرکز آمار ایران استانداردهای بین المللی را در ارائه آمار رعایت میکند، گفت: مبنای ارائه نرخ بیکاری، یک ساعت کار و یا ۸ ساعت کار است که آمار فعلی نرخ بیکاری بر مبنای هردو، اعلام شده است.
رئیس مرکز آمار ایران با اعلام اینکه آمار ۱۱درصدی بیکاری، صحیح است، افزود: این آمار بر اساس روش علمی و بدون هیچ تعصب است و مأموران حرفهای آن را تهیه کردهاند.
عادل آذر گفت: این آمار، نرخ بیکاری افراد ۱۵ تا ۶۴ سال را شامل میشود امّا مردم به بیکاری جوانان بیشتر توجه میکنند.
وی ادامه داد: نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله ۲۶٫۱ درصد و جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله ۲۳٫۳ درصد است.
رئیس مرکز آمار ایران با ابراز اینکه مبنای آمارگیری، خوداظهاری است، افزود: به همین علت برخی اوقات بیکاری پنهان هم ممکن است وجود داشته باشد.
عادل آذر تأکید کرد: بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه و مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی، از این پس مرکز آمار ایران مرجع رسمی تهیه و تولید و اعلام و انتشار آمارهای رسمی کشور مانند نرخ بیکاری، تورم و رشد اقتصادی است.
سیزده میلیون شهری در ایران کار ندارند
سال ۹۴ در حالی به پایان رسید که موضوع مهم بیکاری و اشتغال جوانان حل نشده مانده و دولت در دوره فعالیت خود نتوانسته در این حوزه گام بردارد. با این وجود مرتبا عنوان می شود بیکاری بزرگترین و مهمترین چالش داخلی کشور است و بسیاری از خانوارها با این مسئله مواجه هستند.
کارشناسان بازار کار می گویند این مسئله آنقدر جدی است که بسیاری از خانواده ها آن را لمس کرده و به سد بیکاری جوانان خود برخورده اند، همچنین عنوان می شود در شرایط فعلی بازار کار، کمتر خانواده ای را می توان یافت که در آن دستکم یک یا دو جوان فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار وجود نداشته باشد و اغلب جوانان خود را آماده می کنند پس از دانشگاه، یک دوره بیکاری را تجربه کنند.
براساس آخرین آمارهای رسمی منتشر شده در حال حاضر حدود نیمی از کل بیکاران کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند و تعداد جوانان بیکاری که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر عنوان می شود.
با این وجود، بر پایه آخرین آمارهای ارائه شده از سوی وزارت کار بیش از ۳ میلیون و ۹۶۱ هزار خانوار ساکن در شهرهای کشور در بدترین شرایط بیکاری به سر می برند و در این خانوارها حتی یک فرد شاغل نیز وجود ندارد. هر چند احتمالا بخشی از این خانواده ها را بازنشستگان و گروه های تحت پوشش سازمان های حمایتی تشکیل می دهند، اما به نظر می رسد فشار بیکاری و ناتوانی افراد در یافتن شغل به بدترین شکل ممکن در صدها هزار خانوار ساکن در شهرهای کشور نمود داشته باشد.
خبرگزاری حکومتی مهر در این باره نوشت: در آخرین سرشماری انجام شده در کشور، تعداد خانوارهای ساکن در شهرهای کشور ۱۵ میلیون و ۴۲۷ هزار و ۸۴۸ خانوار اعلام شده که با در نظر گرفتن بُعد خانوار ۳.۵ نفر، مجموعا می توان گفت ۵۳ میلیون و ۹۹۷ هزار نفر از مردم کشور ساکن شهرها هستند؛ بنابراین با وجود هزینه های بالای زندگی در شهرها به ویژه کلانشهرها، نه تنها خانوارها نیازمند داشتن شغل مناسب با درآمد مکفی هستند، بلکه نداشتن شغل می تواند مشکلات اساسی برای خانواده های شهرنشین ایجاد کند.
وزارت کار می گوید آخرین بررسی ها نشان می دهد در شهرهای کشور ۲۵.۶۸ درصد خانوارها فاقد حتی یک فرد شاغل هستند که جمعیتی بالغ بر ۱۳ میلیون و ۸۶۶ هزار نفر خواهند شد. این آمار میلیونی حکایت از آن دارد که مسئله بیکاری و نبود شغل در هزاران خانوار ساکن در شهرهای کشور چقدر جدی و یافتن شغل چقدر حیاتی است.
با وجود اینکه تعداد افراد خانوارهای شهری ایران ۳.۵ نفر عنوان می شود، اما متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانواده ها ۱.۴ نفر است؛ بنابراین می توان گفت اگر درآمد افراد شاغل خانواده ها مناسب باشد قطعا خانوار شرایط بهتری برای تامین هزینه ها خواهد داشت و در غیر اینصورت اشتغال کمتر از دو نفر در خانوارهای شهری کشور، تامین کننده هزینه ها نخواهد بود.
آمارها نشان می دهد با وجود اینکه حدود ۴ میلیون خانوار بدون فرد شاغل و با درآمدهای نامعلوم روزگار می گذرانند، ۱۵ هزار و ۴۲۷ خانوار به تعداد ۵۳ هزار و ۹۹۴ نفر با ۵ نفر در بازار کار فعالیت دارند. یعنی از هر خانوار ۵ نفر هر روز در بازار کار حضور داشته و کسب درآمد می کنند. از سویی، ۶۴ هزار و ۷۹۷ خانوار نیز با جمعیت بالغ بر ۲۲۶ هزار نفر با ۴ فرد شاغل در بازار کار کشور حضور دارند.
بر پایه آمارهای موجود، مهم ترین گروه موجود در این بخش خانوارهایی است که با یک فرد شاغل اداره می شوند. طبق آمارها، ۹ میلیون و ۲۰۸ هزار و ۸۸۲ خانوار با جمعیتی بالغ بر ۳۲ میلیون و ۲۳۱ هزار نفر که صرفا ساکن شهرهای کشور هستند در حال حاضر با یک نفر شاغل روزگار می گذرانند.
همچنین ۸۶۸ هزار و ۳۱۲ خانوار شهری کشور با جمعیتی بالغ بر ۶ میلیون و ۵۳۹ هزار نفر با دو نفر شاغل امورات خود را می گذرانند و بالاخره ۳۰۸ هزار و ۵۵۶ خانوار نیز با جمعیتی بیش از یک میلیون و ۷۹ هزار نفر با ۳ شاغل اداره می شوند».
برخی مدارس به آب آشامیدنی دسترسی ندارند
مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته آموزش و پرورش گفت: برخی از مدارس ما در نقاطی واقع شدهاند که دسترسی به آب آشامیدنی ندارند.
علی نقی یزدانپناه (مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته آموزش و پرورش) در گفتوگو با ایلنا،
با اشاره به تشکیل شورای"ارتقای شاخصهای استانهای محروم"، گفت: پس از بررسی شاخصها
۴ استان سیستان و بلوچستان، آذربایجان، هرمزگان و جنوب کرمان به عنوان استانهای لازم التوجه مشخص شدند و قرار شد اقدامات لازم در این استانها صورت گیرد.
یزدانپناه در پاسخ به این سوال که با وجود اقدامات انجام شده اما همچنان مدارس عشایری در وضعیت مناسبی قرار ندارند و به طور مثال مدارس عشایر خوزستان با وضعیت بحرانی نبود آب شرب و همچنین نبود برق روبرو هستند، گفت: در زمینه تامین برق توافقنامهای با پژوهشگاه وزارت نیرو خواهیم داشت و انشاءالله تمامی مدارس عشایری ما که برق ندارند از سیستم آفتابی (پنلهای خورشیدی) بهرهمند خواهند شد.
وی افزود: در زمینه آب آشامیدنی نیز برخی از مدارس ما در نقاطی واقع شدهاند که دسترسی به آب آشامیدنی ندارند، اما ما از سازمان امور عشایری خواستهایم که سعی کنند همان خدماتی را که به مردم خودشان ارائه میدهند به دانشآموزان و خانوادههای آنها که به مناطقشان کوچ میکنند، ارائه دهند اما به هر حال ذات برخی مدارس ما در مناطق عشایری به گونهای است که معلم ۲ ساعت پیادهروی میکند تا به مدرسه برسد و امکان وسیله نقلیه هم وجود ندارد.
مدیرکل دفتر امور مناطق کمتر توسعهیافته آموزش و پرورش گفت: در مدارس عشایری باید تلاش کنیم کیفیت آموزش در این نوع مدارس افزایش یابد، چرا که معلمانی که بسیار دوردست و در مناطق محروم تدریس میکنند؛ از تجربه و سابقه کمتری برخوردار هستند و باید در بعد آموزشی، آنها را تقویت کنیم و کلاسهای بهسازی نیروی انسانی برای آنها برگزار کنیم و انشاء الله در سال ۹۵ باتوجه به استعداد خوب مناطق عشایری مسئله کیفیت آموزشی و پرورشی را دنبال خواهیم کرد
کوتاه شده از ایلنا
خودکشی ۱۳ دانش آموز طی یک سال
براساس گزارشها، اغلب موارد خودکشی دانشآموزان، به دلیل اضطراب ناشی از مدرسه، افت تحصیلی و ناکامی در واحدهای درسی و یا هراس از مورد بازخواست قرارگرفتن از سوی والدین و همچنین افسردگی و اختلافات دامنهدار خانوادگی رخ داده است.
یکی از موضوعاتی که در سال ۹۴ آموزش و پرورش و خانواده ها را به چالش کشید، خودکشی پی در پی دانش آموزان ۱۱ تا ۱۸ ساله بود. در سال گذشته، ۱۳ دانش آموز با ترفندهای مختلف خود را به کشتن دادند و خانواده هایشان داغ دار شدند.
براساس آمار پزشکی قانونی، میزان خودکشی در ایران طی چند سال اخیر بیشتر شده است. بر این اساس مقایسه آمارهای سال ۹۲ با سال ۹۱ نشان میدهد که میزان خودکشی در این یک سال، ۱۱ درصد بیشتر شده است. البته این در حالی است که آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان پزشکی قانونی در مورد مرگ های مشکوک به خودکشی مربوط به ۴ماهه اول سال ۹۲ است و آمار جدیدی در این زمینه در دست نیست.
با این حال نرخ خودکشی در ایران از اغلب کشور های غربی پایین تر است، ولی از بسیاری از کشور های خاورمیانه بالاتر است و با حدود ۵۰۰ مورد موفق در سال به یکی از آسیب های اجتماعی رو به رشد در ایران تبدیل شده است.
خودکشی ۱۳ دانش آموز در سال ۹۴
شاید خودکشی و مرگ ۱۳دانش آموز از ابتدای سال ۹۴ بیشتر به فیلم های ژانر وحشت شبیه باشد،
اما واقیعت تلخ جامعه ایرانی است که نگرانی های زیادی را به جان والدین و شاید مسئولان آموزش و پرورش انداخته است.
آمار ۱۳نفر از دانش آموزانی که به دلایل مختلف و روش های گوناگون به زندگی خود خاتمه دادند، آمار رسمی اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در مناطق مختلف کشور است و باید اشاره کرد که آماری از خودکشی های ناموفق دانش آموزان در دست نیست.
بر اساس گزارش ها از این ۱۳ دانش آموز ۹ نفر خود را حلقآویز کردهاند، ۳ نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده به پایین پریدهاند و یک نفر با سلاح گرم جان خود را گرفته است. همچنین از ۱۳ خودکشی رخ داده، ۶ مورد خودکشی به علت های مربوط به افت تحصیلی، عدم قبولی در امتحانات یا کنکور و احضار والدین به مدرسه بوده است، علت ۳ مورد از این خودکشی ها، سرزنش والدین، خستگی از شرایط زندگی و دیدن فیلم در رابطه با خودکشی عنوان شده است و هنوز علت ۴ مورد اعلام نشده است.
از سوی دیگر خودکشی در دوران تحصیل در میان دانشجویان نیز دیده می شود. محمدرضا فراهانی معاون دانشجویی وزارت بهداشت در اردیبهشت ۹۴ از افزایش آمار خودکشی دانشجویان علوم پزشکی در سال ۹۳ نسبت به سال ۹۲ خبر داد و گفت: آمار خودکشی در سال گذشته نسبت به سال قبل و سال قبل نسبت به سال های قبل روند افزایش را نشان می دهد.
برای خودکشی دلایل متعددی ذکر می شود. شکست عشقی مالی و یا تحصیلی همه عواملی است که می تواند فرد را در آستانه اقدامی برای خاتمه دادن به زندگی قرار دهد.
هرچند به گفته حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران همه اینها ۲ مولفه کلیدی دارد؛ افسردگی و اختلالات روانی: «این ۲ عامل در کسانی که اقدام به خودکشی میکنند بیشتر است. خودکشی تحت تاثیر عوامل فردی، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی رخ میدهد. آمارهای مربوط به
غمگینی نشان میدهد که مردم ایران غمگین هستند. به همین دلیل برای شادیهای برنامه نداریم.
شاخص نشاط و شادابی خیلی بالا نیست.»
از آن طرف اختلالات روانی در ایران بالاست. بر اساس برخی آمارها ۳۴ درصد مردم در تهران حداقل یک اختلال روانی دارند.
به هر حال افزایش روند خودکشی در میان ایرانیان که همه آمارها گواهی بر آن است این ضرورت را ایجاب می کند که به دنبال عوامل و در صورت امکان راهکارهایی برای مقابله با این معضل اجتماعی بود.
این در حالیست که معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزشوپرورش معتقد است آمار خودکشی دانش آموزان نسبت به گذشته کاهش یافته است.
این اظهارنظر حمیدرضا کفاش در حالی است که به دلیل نبود متولی ویژه برای این آسیبِ اجتماعی، آمار دقیقی از خودکشی دانشآموزان وجود ندارد. برهمیناساس پیدا نیست در گذشته آمار خودکشی چه تعداد بوده است که اکنون مسئولان امر با وجود خودکشی موفق ۱۳ دانشآموز، از کاهش آمار آن در ۳ سال اخیر خبر میدهند.
کفاش درباره آسیبهای اجتماعی در مدارس بهویژه خودکشی گفته است: براساس آمار مستند وزارت آموزشوپرورش، در ۳ سال اخیر خودکشی دانشآموزان روند کاهشی داشته است؛ البته یک مورد خودکشی هم زیاد است، اما امسال اطلاعرسانی از خودکشی زیاد بوده است.
در جدولمقابل خودکشی دانش آموزان در سال گذشته که در خبرگزاری های رسمی انتشار یافته، آمده است:
مینا افشار:
براساس اعلام بانک مرکزی:
حجم نقدینگی در ایران به ۹۴۹ هزار میلیارد تومان رسید
متوسط نرخ رشد نقدینگی در سه سال نخست دولت هشتم ۲۶.۳ درصد، دولت نهم ۳۴.۲ درصد و دولت یازدهم ۲۹.۴ درصد اعلام شد.
این آمار در آخرین گزارش بانک مرکزی در دی ماه سال ۱۳۹۴ ذکر شده و نشان میدهد که حجم نقدینگی در این ماه به رقمی معادل ۹۴۹ هزار میلیارد تومان رسیده است.
براساس اعلام بانک مرکزی حجم نقدینگی در دی ماه سال ۹۳ به رقمی معادل ۹۴۶ هزار میلیارد تومان و در دی ماه سال ۹۲ رقمی معادل ۵۶۰ هزار میلیارد تومان بود.
حجم نقدینگی در دی ماه سال ۹۰ هم حدود ۳۲۷ هزار میلیارد تومان و در دی ماه سال ۸۹ نیز ۲۷۶ هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
اقتصاددانان میگویند یکی از عوارض این حجم نقدینگی٬ تورم بالاست که منجر به کاهش قدرت خرید مردم و افزایش فشارهای اقتصادی به افراد کم درآمد میشود.
اینجا دروازه غار، جشن سال نوی کودک کار و فقر
سه روز مانده به سال ۹۵، کودکان و مادران فقیر خود در سازمان خیریه «آوای ماندگار» سال نو را جشن گرفتند. اما این جشن که سرشار از تفاوت بود، چگونه بود؟ و "فقر" در این جشن چگونه خود را نشان داده بود؟
بادکنک هایی در دست کودکان بود، بادکنک هایی که به هر یک از آن ها آرزو های کودک ها متصل شده بود. آرزو هایی کودکانه؛ من می خواهم معلم شوم، من می خواهم دکتر شوم، من می خواهم پلیس شوم و... شمارش معکوس برای فرستادن آرزو ها به سمت آسمان آغاز شد.
این کودک ها در محله ای محروم در جنوب تهران زندگی می کنند، محله ای که به گفته برخی از رسانه ها زيستگاه قاتلانی خاموش است، محله ای که بدون شک کار هایی مثل جمع آوری معتادانش تاثیری در تغییر آن نداشته است؛ دروازه غار.
گذر زمان و اتفاقات مختلف این کودک ها را با سازمان خیریه ای آشنا کرده است که شاید هیچ تاثیری در حل مساله فقر نداشته باشد، اما شاید به بهبود زندگی تعداد حتی اندک از کودک ها و زن ها کمک کند.
نام این سازمان خیریه «آوای ماندگار» است سازمانی مدعی است؛ «خانه دوم زنان و دختران منطقه دروازه غار است. آنها برای ساخت زندگی بهتر و کمک به کسب درآمد خانواده در این خانه آموزش می بینند تا دست سازه هایی را خلق کنند که زندگی خودشان و دیگر زنان جامعه را رنگارنگ کنند.»
آوای ماندگار از 15 سال پیش شروع به کار کرده است. روز پنجشنبه 27 اسفند ماه، درست سه روز مانده به سال نو، جشنی به مناسبت سال نو در حال اجرا بود، صدای موسیقی سرتاسر کوچه را فرا گرفته بود و درون مدرسه ای درون کوچه جشنی در حال اجرا بود.
درون حیاط این مدرسه، روبرو سفره هفت سینی کودکانی قرار داشتند در ابتدا انگار آنها با آن غریبه بودند. گروهی از آنها که معمولا کودکان بزرگتر آن ها را تشکیل می دادند بر روی نیمکت های داخل حیاط نشسته بودند، کودک های کوچکتر هم درون حیاط نشسته بودند.
با گذشت زمان آن نگاه سرشار از تعجب از چشم های کودکان برداشته شد، آنها شروع به رقصیدن کردند و زنان و مردان خیر هم به آنها اضافه شدند.
در این میان زن خیری در حال پایکوبی با کودکی بود که کفش هایش پاره بود، برخی کودک ها با دمپایی های خود می رقصیدند.
برخی خیرین مشغول سلفی گرفتن بودند، کودک ها می خندیدند مادرها با هم دیگر حرف می زدند و به کودک های خود نگاه می کردند، انگار خیرین آمار میلیونی کودکان کار و فقر را فراموش کرده بودند.
طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران یک میلیون و 700 هزار کودک در ایران به صورت مستقیم درگیر کار هستند، گفتنی است آمار افراد شاغل در سال 93، به گزارش مرکز آمار 21 میلیون نفر است.
جشن ادامه پیدا کرد، این جشن مهمانی هم داشت حاجی فیروزی که معمولا سر چراغ قرمزها گدایی می کند این بار به این جشن آمده بود تا لبخند را بر صورت کودک های فقیر بیاورد.
در همین هنگام در گوشه ای از حیاط مدرسه دختر بچه ای از یکی از زنان نیکوکار 5 هزار تومان پول گرفت و آن را در گوشه ای دیگر به مادر خود داد، بار دوم خواهر آن کودک بود که به اسم عیدی 5 هزار تومان دیگر از زن خیر گرفت و به مادر داد، وقتی 5 هزار تومان به مادر داده شد شادی در چشمان مادر دیده شد که انگار دنیا را به او داده بودند.
پس از اجراهای مختلف عمو فیروز بالاخره توانست خنده را بر روی لب های کودکان بیاورد، کودکان می خندیدند اما انگار آن ها همچنان با این جشن غربیه بودند.
پس از آن دوباره شروع موسیقی بود، برخی از کودکان شادمانه می کردند و برخی هم از بیرون فقط ناظر بودند؛ کودک های افغان هم در این جمع حضور داشتند.
محله دروازه غار که یکی از قدیمی ترین مناطق تهران است، این روز ها پر از افراد بی خانمان هم هست، کارتن خواب های زن و مردی که شاید شهرداری هر شب در نزدیکی عید آن ها را جمع می کند و بعد باز آنها را پیدا می کند.
روی دیوار این مدرسه نقاشی ها و نوشته هایی از کودکان بود، نقاشی هایی همچون پرچم افغانستان یا نوشته هایی از کودکانی که نوشته بودند «کتک زدن فرزندها بد است.» تا آرزو هایی مثل پلیس، دکتر و معلم شدن.
جشن ادامه پیدا کرد، اینبار با موسیقی زنده سنتی و کودک ها به همان پایکوبی خود ادامه دادند، آنها می خندیدن اما همچنان مساله ای حل نشده بود؛ فقر.
پس از اجرا زنده این بار نوبت کودک افغان بود که ترانهای بخواند، جمعه وقتی پشت میکروفون رفت می ترسید، اما شروع به خواندن کرد، پس از جمعه کودک افغان دیگری بود که داوطلب شد آهنگ بخواند. او سرود ملی ایران، «ای ایران» را خواند!
پس از خواندن هم مراسم ادامه داشت، باز هم تلاش برای فراموشی مساله ای به نام فقر که بعد از اتمام جشن باز هم نگرانی اصلی کودکان خواهد شد، مساله ای که شاید عامل اصلی این باشد تا رسانه ها اسم این محله را زيستگاه قاتلان خاموش بگذارند.
و مراسم پایانی جشن آغاز شد، بادکنک هایی که زیر هر کدام آرزو کودک ها نوشته شده بود به دست کودکان داده شد و شمارش معکوس برای به بالا رفتن آنها شروع شد، با گفتن عدد صفر بادکنک ها رها شدند.
آرزو های کودک ها به سمت آسمان رفتند، برخی به آنها می گفتند این ها به سمت خدا می رود و خدا آنها را می خواند رویا های آنها برآورده می شود، اما بدون شک باد شدیدی هم مانع حرکت بادکنک ها می شود؛ فقر.
نیو صدر
تجمع دستفروشان در خیابان پیروزی، هفت تیر و ولیعصر
ترافیک سنگینی ایجاد کردهاند، آنقدر سنگین که خودروها به زحمت و پس از گذشت دقایقی میتوانستند چند سانتی متری جابجا شوند و حرکت کنند؛ دلیل این ترافیک سنگین را هر اتفاقی میتوان پیشبینی کرد الا وجود دستفروشان… ترافیک این شبهای خیابان پیروزی امان بسیاری از مردم به خصوص اهالی را بریده و این درحالی است...
ترافیک سنگینی ایجاد کردهاند، آنقدر سنگین که خودروها به زحمت و پس از گذشت دقایقی میتوانستند چند سانتی متری جابجا شوند و حرکت کنند؛ دلیل این ترافیک سنگین را هر اتفاقی میتوان پیشبینی کرد الا وجود دستفروشان…
ترافیک این شبهای خیابان پیروزی امان بسیاری از مردم به خصوص اهالی را بریده و این درحالی است که تنها چندمتر آن طرفتر از خیابان، پیاده راه ۱۷شهریوری قرار دارد که مقرر شده بود دستفروشان در آنجا بساط خود را پهن کنند.
«م»، کیف میفروشد و با کمک خواهرش بساطی تقریبا بزرگ روبروی شیرینی فروشی معروف این خیابان پهن کرده است و با بیان اینکه شبها از ساعت ۲۱ به بعد بساط دستفروشی خود را پهن میکند میگوید: قبلا زودتر می آمدم اما کسبه اعتراض کردند و از آنجایی که سری که درد نمیکند را نباید دستمال بست من هم به کسبه گفتم “چشم” و دیرتر که مغازهها تعطیل شدند برای دستفروشی میآیم.
«ع» بساط شال و روسری دارد و پیشتر در پیاده راه ۱۷شهریور دیده بودمش و میگوید: در پیاده راه ۱۷شهریور مشتری کم داشتیم؛ اما اینجا عمدتا مسافران خودروهای عبوری مشتری اصلی ما هستند و خرید میکنند.
او با بیان اینکه بعضا گشتهای شهربان و ماموران سدمعبر شهرداری با خودروهای های لوکس سیاه خود در خیابان پیروزی مستقر میشوند و مانع بساط گستری میشوند میگوید: خودروهای گشتی شهرداری چراغ دار است و از دور شناسایی میشوند و به محض رویت چراغهای گردانشان بساطهایمان را جمع میکنیم و منتظر رفتن آنها می مانیم.
از اومیپرسم که چرا به لاین کندور و کنار گذر خیابان پیروزی نمیروید تا ترافیک نیز ایجاد نشود که میگوید: اینطور، خودروهای عبوری ما را نخواهند دید.
بساط دستفروشان از میدان شهدا آغاز و تا ورودی بزرگراه امام علی ادامه دارد و کمی جلوتر خودروی ماموران سدمعبرشهرداری خودنمایی میکند و صحبتهای مامور شهرداری با یکی از اهالی که نسبت به ترافیک اعتراض دارد شنیدنی است؛ میگوید:«چون به آنها میگویم بساط خود را جمع کنید به من می گویند اسرائیلی ،زورمان به آنها نمیرسد چهارنفریم اما دستفروشان صد نفرهستند.»
به گزارش ایسنا، پس از خیابان ۱۵خرداد، ولیعصر، هفت تیر و جمهوری این بار نبض خیابان پیروزی به دستان دستفروشان افتاده و با اینکه شب را برای حکمرانی خود انتخاب کردهاند؛ به نظر می رسد ماموران راهنمایی و رانندگی و همچنین شهرداری منطقه باید در این زمینه چاره اندیشی داشته باشند.
این 3 نفر تا "یک ماه" دیگر زندهاند!
انگار تمامی ندارد کابوسهای این جنگ هشت ساله و هربار "بری" از این "باغ" شوم میرسد.
پرونده هشت ساله جنگ انگار قرار نیست بسته شود و هنوز هم قربانیان به جا ماندهای از جنگ هستند که هر روزشان به صحنه جدال مرگ و زندگی تبدیل شده.
و این وسط اما، جنگ قربانیان "پنهانی" هم داشته و دارد که بی آنکه حضوری در جنگ داشته باشند تنها رنج و عذاب ابدی آن را به میراث بردهاند.
...خاطرهای از جنگ ندارند و بجز "شبنم" که سال پایانی جنگ به دنیا آمده، "پارسا" و "کسری" که متولد سالهای 70 و 76 هستند حتی تصوری هم از جنگ ندارند.
اما سایه شوم جنگ، سایه به سایه تمام سالهای زندگی این سه خواهر و برادر پیش آمده و به کابوس ابدی زندگیشان تبدیل شده و کار را به جایی رسانده که شبنم و کسری و پارسا، حالا خیلی عادی از مرگی که تنها یک ماه، با آن فاصله دارند حرف میزنند!
به دفتر خبرگزاری که آمدند، مثل همه آدمهای عادی بودند و سخت میشد از ظاهرشان بیماری که جانشان را به لبشان رسانده و مرگ را تنها تصویر آیندهشان کرده را فهمید...
شبنم و پارسا خوش برخورد و خوش صحبتاند، اما حتی لبخندهای گاه و بیگاهشان هم نمیتواند غم نگاهشان را بپوشاند و مدتی که حرف میزنند دوباره و ناگهانی، انگار که غم دلشان سنگینی کرده باشد، لبخند روی لبشان میخشکد و سربه زیر میشوند...
کسری اما نه، مدام سربه زیر است و کمتر وارد گفت و گویمان میشود و به قول خواهر و برادرش زیاده از حد فکری است و فقط گاه گاهی راجع به او که حرف میزنیم سر بلند میکند و لبخند تلخی تحویلمان میدهد و دوباره سربه زیر می اندازد و در دنیا و افکار خودش غرق میشود...
این وسط اما "ایمان شیخیایی" مدیربرنامههایشان که همراهشان آمده بیشتر از همه صحبت میکند و با تمام وجودش سعی میکند عمق وضعیت اسفبار خانواده "ریسانی" را برایم تشریح کند.
... فقط "قلب" و دیگر اندامهایشان نیست که برعکس همه آدمها سمت راست رفته، مژکها و موهایی را هم که باید در مسیر راه تنفسی باشد را ندارند و همه اینها دردسرهایی برایشان درست کرده که حالا سالی یک میلیاد تومان برایشان آب میخورد!
اینها را شیخیایی برایم می گوید و ادامه میدهد: اولین بار با به دنیا آمدن "کسری"، خانواده متوجه این بیماری نادر شدند و با بررسی "شبنم" که فرزند بزرگتر خانواده است متوجه شدند که او هم این مشکل را دارد.
سال 1376 "پارسا" فرزند سوم خانواده به امید اینکه این یکی سالم باشد به دنیا میآید، اما او هم شرایط مشابه خواهر و برادر خود را دارد.
برعکس بودن محل اندامها یا نبود مو و مژک در راه تنفسی چندان برایم مشکل حادی جلوه نمیکند و زمانی که از مشکلات و عوارضی که این شرایط برایشان به وجود آورده میپرسم، همه شان با لبخند تلخی سرتکان میدهند.
و شبنم برایم میگوید: که این نبود مژه و مژک بدنشان را مستعد انواع عفونتها کرده و ادامه میدهد: چون ذرات گرد و غبار و مواد شیمیایی و میکروبی موجود در هوا در نبود موها و مژکهای راه تنفسی مستقیم وارد بدنمان میشود، مدام در بدنمان عفونت جمع میشود و باید داروهای خاصی مصرف کنیم تا این عفونتها را از بدنمان دفع کند.
شیخیایی هم میگوید: این نبود مو و مژک موجب شده که اینها نتوانند تحت عمل جراحی قرار گیرند و باید در طول روز بین 16 تا 20 ساعت از اکسیژن استفاده کنند!
... درد و رنج بیماری نه، این قصه پردرد پدر و مادر که باید شب را تا صبح برای زنده ماندن فرزندانشان نگهبانی بدهند است که شبنم و کسری و پارسا را رنجور و شکسته کرده و کسری را سه بار تا دم خودکشی برده و برگردانده.
شیخیایی میگوید: شبنم و کسری و پارسا نباید در طول خواب بدون اکسیژن باشند و برای همین پدر و مادر این سه، دو ساعت به دو ساعت در طول شب شیفت میدهند که مبادا دستگاه اکسیژن از بدن یکی از فرزندانشان جدا شود و آنها بمیرند.
از طرفی هم تامین هزینه سرسام آور سالانه یک میلیارد تومانی برای خرید داروی این سه، رمقی برای پدر و مادر آنها نگذاشته.
از نحوه تامین این مبلغ که میپرسم شیخیایی میگوید: خانواده ریسانی از اقلیتهای "اهل حق" ساکن «کرندغرب» هستند و بزرگ آنها (سید نصرالدین) با برگزاری هر ساله گلریزان، عمده این مبلغ را جمع آوری میکند، اما با افزایش هرساله مبلغ داروها، تامین آن برای همه سخت شده است.
او می گوید: داروی آنها با توجه به نادر بودن بیماری بصورت عمده تولید نمیشود و باید پزشک داروساز آن را بصورت ویژه بسازد که ساخت داروی آنها در آلمان صورت میگیرد و از آنجا که بانکها ارز دارویی نمیدهند، هزینه داروی آنها بسیار سرسام آور است.
و تامین این هزینههای سنگین و دیدن درد و رنج پدر و مادر، برای "کسری" به عنوان پسر بزرگ خانواده بیش از همه سخت است و برای همین سه بار تلاش کرده به زندگی خود پایان دهد، اما هر بار ناموفق بوده و به همین خاطر حالا هم تحت نظر روانپزشک است.
شیخیایی میگوید: مشکلات بیماری موجب شده تا "کسری" حتی نتواند درسش را ادامه بدهد و مجبور شده رشته علوم آزمایشگاهی را رها کند و حالا هم هر دو سه روز یکبار باید با یک آمبولانس به تهران برود تا تنها یک آمپول خاص تزریق کند، چون در استان ما توان تزریق این آمپول وجود ندارد!
اسمش که وسط میآید، سرش را بیرمق بلند میکند و می گوید: هر روز حالم بدتر و بدتر میشود و علاوه بر همه مشکلاتی که هر سه ما داریم، قلب من خارج از قفسه سینهام است و پوست این قسمت را که سوزن نازکی بزنید، راحت در قلبم فرو میرود!
اینکه کسری را با این شرایط، برای سربازی احضار کردهاند برایم جالب است و میگوید: به آنجا رفتم و شرایطم را توضیح دادم و کمیسیون تشکیل شد و در همان جلسه پزشکان که وضعیت قلبم را دیدند گفتند "این کلا نابود است!"
با گفتن این حرف، خودش هم خندهاش میگیرد، اما انگار چیزی یادش افتاده باشد، سریع خنده روی لبش خشک میشود و دوباره سربه زیر میشود.
پارسا اما روحیهاش از همه بهتر است و به گفته شیخیایی اوست که به خانواده روحیه میدهد و پای سربازی که وسط میآید با خنده میگوید: اما من برخلاف کسری هنوز معاف نشدهام و باید سربازی بروم!
تعجبم را که میبیند ادامه میدهد: من شرایطم را گفتم، اما گفتند: شرایط من جزو موارد معافیت نیست!
من اضافه وزن دارم و برای همین وقتی شرایط ظاهری ام را می بینند سخت است برایشان باور کنند که من بیمارم و وضعیتم حاد است، اما وضعیت تنفسیام طوری است که حتی نمیتوانم سر کلاسهای کنکور بنشینم و برای همین درسم را خودم میخوانم...
انگیزه پارسا برای کنکور و قبولی دانشگاه وقتی برایم جالب میشود که میگوید: میخواهد داروسازی بخواند...او میگوید: میخواهم داروساز شوم تا داروهای خودمان و بویژه داروهای "کسری" را خودم بسازم و نیازی به این همه هزینه و خرید آنها از آلمان نباشد.
شیخیایی میگوید: بیماری نادر آنها موجب شده که تلاش کنیم اسم آنها را در کتاب "گینس" ثبت کنیم، زیرا این شرایط که فردی همه اندامهای داخلی بدنش برعکس باشد وجود نداشته و اگر باشد، اینکه همه فرزندان یک خانواده این شرایط را باهم داشته باشند، تا به حال وجود نداشته است.
از شرایط زندگیشان زیر سایه این بیماری میپرسم که شبنم میگوید: ما نیاز به 16 تا 20 ساعت دریافت اکسیژن داریم و برای همین دستگاه اکسیژن همیشه و همه جا همراهمان است و همین حالا هم که آمدیم در ماشین اکسیژن گرفتیم و برای همین، شرایط زندگی ما با بقیه متفاوت است و حتی غذاهایی هم که میخوریم با بقیه فرق دارد.
او میگوید: ما باید مواد غذایی اکسیژن ساز مثل کنجد بخوریم و هفتهای هم هر کدام از ما باید یک کیلو انواع مغزها را مصرف کند و غذاهایی که چرب باشد یا ادویه داشته باشد را نمیتوانیم بخوریم.
پارسا هم که کلی از دستپخت مادرش تعریف میکند با یک حسرت پنهانی میگوید: علاوه بر این غذاها، نوشابه و دلستر و تنقلاتی مثل چیپس و پفک را هم نمیتوانیم بخوریم.
...از آنها در خصوص علت بیماریشان میپرسم که شیخیایی با بیان اینکه بیماری آنها مادرزادی است، میگوید: پزشکان مختلفی برروی این بیماری کار کردند، اما در نهایت پزشکان آلمانی با بیان اینکه خانواده و طایفه "ریسانی" سابقه ژنتیکی چنین بیماری را ندارند و با توجه به علائم بیماری "کسری" احتمال دادند که عوامل شیمیایی موجب جهش ژنی شده که به هر سه فرزند خانواده منتقل شده است.
او میگوید: پدر خانواده از سالهای ابتدایی جنگ تا سال 1364 در منطقه قصرشیرین، گیلانغرب و سرپل ذهاب در راه و ترابری فعالیت داشته و در همان سالها این مناطق بارها بمباران شیمیایی میشود و پدر خانواده نیز از این بمبارانها بینصیب نمیماند، اما علائم شیمیایی چندانی در او بروز پیدا نمیکند و به گفته پزشکان آلمانی این عوامل تنها به جهش ژنی در او منجر شده که به هر سه فرزند خانواده منتقل شده است.
او می گوید: همین امر موجب شد بارها به بنیاد شهید مراجعه کنیم، اما آنها گفتن فقط چشم، ریه و پوست برای ما جزو موارد شیمیایی است! و برای همین هم هیچ کمکی به ما نکردند.
به بهزیستی، کمیته امداد و دانشگاه علوم پزشکی و هر جایی که فکرمان رسید هم برای کمک گرفتن رفتیم، اما سرجمع کمک همه دستگاهها روی هم 400 هزار تومان شد! که حالا ماندهایم این پول را چطور هزینه کنیم؟! و کدام داروی اینها را با آن بخریم! در حالی که تنها رقم یک داروی «کسری» برای یک ماه 168 میلیون تومان میشود!
هر بار هم که به معاونت غذا و دارو مراجعه کردیم، لطف کردند و مکتوب کردند که "داروی اینها در ایران موجود نمیباشد" و همین!
ته همه این حرفها اینکه همه اعضای طایفه و فامیل "ریسانی" از خرج کمرشکن این سه نفر بریدهاند و حالا هم پولی برای خرید داروی آنها نداریم و اگر تا 18 فروردینماه، یعنی تا یک ماه دیگر داروی اینها خریداری نشود، هر سه نفر اینها میمیرند...
خرج اینها با کمک یک نفر تامین نمیشود و خانواده ریسانی نیاز به کمک جدی دولت دارند، چون هیچ فرد یا نهاد کوچکی به تنهایی نمیتواند خرج یک میلیاردی داروی اینها را تامین کند....
از طرفی جان آنها به دارو بسته است و تا پول هم نباشد، دارو هم نیست و بدون مصرف به موقع دارو تنها یک درصد احتمال زنده بودن آنها وجود دارد.
"شبنم" که این صحبتها را میشنود میگوید: ناامید نیستیم چون از هر جایی که تا به امروز هزینه داروی ما رسیده، باز هم میرسد، اما خسته شدیم از دلهره و سختی تامین این هزینهها و میخواهیم که واقعا از طرف دولت حمایت شویم.
---- عوارض جنگ باشد یا نباشد، دین و مذهبشان چه باشد و اهل هر جای این سرزمین که باشند، باید دارو بگیرند و باید زنده بمانند و این زنده بودن حق آنهاست.
اینکه چرا هیچ مسئولی طی این همه سال کاری برای آنها نکرده، بماند. اینکه با این حال و روزشان همه جا پی کمک رفتند و به در بسته خوردند این هم بماند، اینکه کسی طی این سالها حتی سراغشان را نگرفت و حتی داروهای معمولی را هم گرانتر با آنها حساب کردند این هم بماند...
اما حالا زمان کم است و فرصتی برای زنده ماندن این سه نمانده و گلریزان ایل و طایفه و توان پدر نتوانسته پول داروها را تامین کند و این سه فقط تا 18 فروردین فرصت دارند دارو بگیرند و زنده بمانند.
برای همین دولت و مسئولین و هرکسی که فکر میکند میتواند کاری کند باید دست بجنبانند، چون فقط "یک ماه"، تا زنده بودن این سه فرصت باقی است...
گفت و گو از: محبوبه علی آقایی، خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه
امرار معاش ۱۰ میلیون ایرانی با یارانه
نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه اولویت مجلس دهم تلاش در جهت برقراری عدالت اجتماعی باشد، گفت: ۱۰ میلیون نفربا یارانه امرارمعاش می کنند.
مجتبی رحماندوست نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با تسنیم، با اشاره به برگزاری انتخابات 7اسفند، گفت: بنده به منتخبان ملت که به مجلس راه یافتهاند تبریک عرض میکنم و امیدوارم در آینده منشاء خیر برای کشور باشند.
وی با بیان اینکه از مردم حوزه انتخابیه خود نیز تشکر می کنم، ادامه داد: در 4سال گذشته بنده تلاش کردم تا وظیفهای که بر دوش داشتم را به نحو احسن انجام دهم از اینرو از مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر و پردیس از اینکه بنده را تحمل کردند تشکر میکنم.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نهم، با اشاره به اولویتهای مجلس دهم، تصریح کرد: یکی از اولویتهای که منتخبان ملت باید در مجلس آینده به دنبال آن باشند بحث عدالت اجتماعی و مقابله با توزیع ناعادلانه ثروت در کشور است.
رحماندوست با بیان اینکه 40درصد افراد جامعه را حقوقبگیران و 45درصد را افرادی که درآمدهای از بخش خصوصی دارند، تشکیل می دهند، افزود: حدود 10 میلیون نفر در کشور، تنها منبع درآمدشان 45 هزار تومانی است که از واریز یارانهها دریافت میکنند که در همین راستا باید در مجلس دهم به توزیع ناعادلانه ثروت در کشور توجه ویژهای شود.
وی ادامه داد: بیشترین هزینههای دولت در بخش جاری مربوط به پرداخت حقوق کارمندان است که این درآمدها از فروش نفت حاصل میشود که باید در مجلس دهم فکری برای این موضوع داشت.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه در مجلس دهم اولویتهای دیگری نیز وجود دارد، تصریح کرد: معشیت و اشتغال جوانان، مبارزه با قاچاق کالا و تنظیم قوانینی در جهت جلوگیری از فرارمالیاتی از جمله اولویتهایی است که باید در مجلس دهم به آن توجه شود.
عدم دسترسی به کار شرافتمندانه بیانگر نبود عدالت اجتماعیست
یک فعال جامعه مدنی عدم دسترسی به کار شرافتمندانه را بیانگر نبود عدالت اجتماعی در جامعه عنوان کرد.
محمد لطفی در گفتوگو با ایلنا درباره عدالت اجتماعی با بیان اینکه مفهوم عدالت مناقشهانگیز است و تعاریف مختلفی از آن میشود، گفت: عدالت به معنای فراهمسازی شرایطی است که فارغ از ملیت، نژاد، قومیت، مذهب به انسان اجازه انتخاب دهد. به معنای دیگر عدالت به معنای بازگرداندن حق انتخاب به انسان است.
وی با تاکید براینکه وقتی میخواهیم به عدالت اجتماعی برسیم؛ یعنی عدالت وجود نداشته و به دنبال آن هستیم؛ خاطر نشان کرد: نبود عدالت اجتماعی به معنای وجود فقر و نابرابری در جامعه است.
یک فعال جامعه مدنی ادامه داد: امروز دو دیدگاه نسبت به فقر وجود دارد؛ دیدگاه سنتی که تا 1990 وجود داشت و در تعریف فقر تنها بر موضوع درآمد و مصرف تکیه داشت، اما در دیدگاه جدید علاوه بر درآمد و مصرف مسائلی همچون آموزش، بهداشت، آسیبپذیری، بیپناهی و بینوایی به عنوان فقر قلمداد میشود.
حاشیهنشینی به معنای نبود عدالت اجتماعی است
وی اظهار کرد: اگر در جامعهای کودکی از تحصیل بازمانده، افراد جامعه به بهداشت دسترسی ندارند و نمیتوانند؛ هزینه درمان خود را بپردازند به معنای آن است که عدالت اجتماعی وجود ندارد. وقتی تعداد حاشیهنشیان کشور 11 هزار نفر است، وقتی سه میلیون بیسواد و کمسواد در کشور وجود دارد، وقتی جامعه با مشکل بیکاری درگیر است به معنای آن است که عدالت اجتماعی وجود ندارد.
لطفی با تاکید براینکه فقر به معنای نابرابری بوده و نابرابری در مقابل عدالت قرار دارد، خاطرنشان کرد: فرد فقیر در معرض آسیب بوده و فرصت کمی برای بهبود زندگی خود دارد یا اصلا فرصتی برای این کار ندارد، فقر به معنای آن است که افراد جامعه به کار شرافتمندانه دسترسی ندارند و همه این موارد به معنای نبود عدالت اجتماعی برای حفظ کرامت انسانی است.
این فعال جامعه مدنی با بیان اینکه فقر چند بعدی به معنای به چالش کشیده شدن بیشتر عدالت اجتماعی در یک جامعه است، افزود: به نظر میرسد؛ جامعه ما نیز به همین وضعیت دچار است، یعنی ممکن است؛ افراد غذای کافی یا مسکن نداشته باشند یا تحصیلات و آموزش آنها در معرض آسیب باشد.
عدالت اجتماعی به معنای کرامت انسانی است
وی ادامه داد: وقتی از عدالت اجتماعی سخن میگوییم به دنبال کرامت انسانی هستیم و وقتی میگوییم؛ میخواهیم به عدالت اجتماعی برسیم یعنی میخواهیم انتخاب را به انسانها برگردانیم، زیرا فرد فقیر نمیتواند؛ انتخاب کند که به کدام مدرسه برود یا حتی لباس خود را انتخاب کند. وقتی آموزش تبدیل به کالا میشود و شما نمیتوانید؛ هزینه آموزش فرزندتان را بپردازید، یعنی آن را از سبد کالاهای خود حذف کردهاید.
لطفی با یادآوری اینکه در سال 94 دستمزد 700 هزار تومان تعیین شد، اما مرکز پژوهشهای اسلامی عدد خط فقر را 2 میلیون و 300 هزار تومان تعیین کرد، خاطرنشان کرد: زمانی که درباره دستمزد صحبت میشود و فاصله آن با خط فقر به معنای آن است که از معیاری بر وجود یا عدم وجود عدالت اجتماعی در کشور صحبت میکنیم.
وی افزود: وقتی خط فقر مطلق را برای خانواده 4 نفره یک میلیون تومان در نظر میگیرند و دستمزد 700 هزار تومان است، این فاصله معنایی جز نبود عدالت اجتماعی ندارد.
دستمزد کارگران افزایش یابد
یک فعال جامعه مدنی اولین راهکار برای عدالت اجتماعی در جامعه را افزایش دستمزد کارگران متناسب با تورم و حتی بیش از آن دانست و خاطر نشان کرد: برخی میگویند؛ انسان اسیر درآمد است و کالا اسیر قیمت. هر کالا قیمتی دارد و برای به دست آوردن آن باید درآمد داشته باشید، زیرا بدون پول قدرت خرید وجود ندارد.
لطفی راهکار دیگر عدالت اجتماعی را رایگان کردن آموزش و رایگان کردن و عمومی کردن بهداشت در جامعه خواند و افزود: همچنین بحث مسکن اجتماعی باید پیگیری شده و مسکن در اختیار افراد ضعیف و کمدرآمد قرار گیرد، یعنی با بالا بردن درآمد خانواده باید از آن حمایت کنیم.
وی گفت: با ارائه خدمات نقدی و غیرنقدی به خانوادههای در معرض آسیب و بحران میتوانیم؛ آنان را به حدی از زندگی عادی برسانیم.
محرومیت از تحصیل از اشکال بیعدالتی است
یک فعال جامعه مدنی با تاکید بر اینکه محرومیت از تحصیل نیز از اشکال بیعدالتی است، خاطرنشان کرد: اگر کودکان نمیتوانند به مدرسه بروند، اگر تغذیه مناسب ندارند یا دچار ازدواج زودرس میشوند؛ یعنی زندگی عادلانه از این کودکان گرفته شده و عدالت در جامعه وجود ندارد.
لطفی با طرح این سوال که آیا در جامعه ما همه کودکان به آموزش باکیفیت و رایگان دسترسی دارند، تاکید کرد: بزرگترها مکلف به دفاع از خودشان هستند، اما کودکان باید تحت حمایت بزرگسالان باشند و اگر میخواهیم میزان عادلانه بودن یک جامعه را بسنجیم باید بررسی کنیم که حقوق کودکان در آن جامعه چگونه است و آیا این حقوق بصورت فوری و بدون ایراد به آنان داده میشود، اگر چنین است؛ یعنی جامعه به لحاظ عدالت اجتماعی در وضعیت خوبی به سر میبرد.
وی با تاکید بر اینکه معیار عادلانه و انسانی بودن یک جامعه رعایت حقوق کودکان آن جامعه است، تصریح کرد: اگر جامعهای 7 میلیون کودک کار دارد، یعنی 7 میلیون بار بیعدالتی در آن اتفاق افتاده است.
روزانه ۱۵ هزار تومان،
نرخ اجاره و فروش اطفال در تهران!
رئیس سازمان داوطلبان هلال احمر نسبت به کرایه روزانه ۱۵ هزار تومانی اطفال برای گدایی و فروش آنان به قیمت دو میلیون تومانی ابراز تأسف کرد و به اقداماتی که برای کاهش این معضل در بین زنان کارتنخواب پیش گرفتن پرداخت.
فرحناز رافع در گفتوگو با تسنیم، با پرداختن به موضوع زنان کارتن خواب اظهار داشت: یکی از اقدامات سازمان داوطلبان هلال احمر سر و سامان دادن زنان کارتنخواب است، کما اینکه اینگونه فعالیتهایمان زیاد مایل به رسانه ای کردن نیستیم.
رئیس سازمان داوطلبان هلال احمر ادامه داد: در این رابطه با همکاری خانم فاطمه دانشور - مدیرعامل و مؤسس موسسه نیکوکاری مهرآفرین پناه و از اعضای شورای اسلامی شهر تهران، زنان کارتنخواب علی الخصوص در میدان هرندی شناسایی و برای آنان اتاقهای مسافرخانهها کرایه میشود.
رئیس سازمان داوطلبان نسبت به اجاره روزانه 15 هزار تومانی اطفال برای گدایی و فروش آنان به قیمت 20 میلیون ریال در مناطقی مانند بهشت زهرا ابراز تأسف کرد و در ادامه اقداماتی را که برای کاهش این معضل در بین زنان کارتنخواب پیش گرفتهاند، تشریح کرد.
رافع از وضعیت اطفالی که به دلیل اعتیاد مادرانشان صورت و اندامهای آنان نیز به شدت سوخته است، ابراز تأسف کرد و گفت: ما در فعالیتهای حمایتی هلال احمر سعی کردیم با مشارکت و همکاری خانم دانشور اقداماتی برای پیشگیری و پوشش اسکان این زنان کارتن خواب و معتاد انجام دهیم ولی جای کار هنوز بسیار است.
رئیس دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر خوزستان:
سن اعتیاد به 12سال کاهش یافته است
رئیس دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر خوزستان گفت: با وجود تلاش های دستگاه های ذیربط متاسفانه سن اعتیاد تا 12 سال پایین آمده است.
«حسین لامی زاده» سه شنبه در حاشیه «کارگاه آموزشی کشوری خدمات کاهش آسیب مواد محرک» در هتل پارس اهواز اظهار کرد: در خانواده هایی که والدین مبتلا به اعتیاد هستند فرزندان از دوران کودکی
در معرض خطر قرار دارند.
وی افزود: به علت پایین آمدن سن اعتیاد باید آموزش را از مدارس و دانشگاه ها شروع کنیم و چاره ای جز انجام اقدامات فرهنگی وجود ندارد.
وی گفت: با وجود تمام تلاش های دستگاه های ذیربط در حوزه پیشگیری و کنترل اعتیاد اما در این حوزه باید کار بیشتری انجام شود.
لامی زاده تصریح کرد: کنترل تعداد معتادان نیز دچار مشکل شده و به جای ثابت ماندن افزایش یافته است که در این زمینه استفاده از ابزارهای کار در زمینه درمان، نیروی انسانی و تجهیزات می تواند موثر باشد.
منبع ایرنا
رییس کمیته امداد مطرح کرد:
تعداد فقرا درحال افزایش است
رئیس کمیته امداد امام خمینی با تاکید بر اینکه جامعه همچنان فقر تولید میکند؛ نسبت به افزایش جامعه مددجویی ابراز نگرانی کرد.
پرویز فتاح درخصوص عملکرد مجلس نهم در رابطه با نیازمندان ضمن تاکید براینکه وضعیت نیازمندان براساس واقعیت موجود در جامعه ما خوب نیست، گفت: تعداد نیازمندان چه آنان که زیر خط فقر زندگی میکنند و چه آنان که روی مسیر فقر قراردارند؛ زیاد است.
به گزارش ایلنا، وی با بیان اینکه مجلس نهم تلاش خود را کرده، اما این تلاشها ناکافی بوده است، تصریح کرد:
با تمام اقدامات انجام شده درحال حاضر وضع فقر درجامعه، این است که مشاهده میکنیم. وضع موجود به گونهای است که نشان میدهد؛ اقدامات این دولت و دولتهای قبل و اقدامات این مجلس و مجلسهای پیشین ناکافی بوده است.
جامعه همچنان تولید فقر میکند
فتاح ادامه داد: همچنان فقر در جامعه درحال تولید است؛ چنانکه جامعه مددجویی ما در حال افزایش است، لذا مبارزه با فقر نیازمند عزم بالاتری است؛ یعنی مجلس آینده باید بیشتر به فریاد این گروه برسد.
رئیس کمیته امداد با تاکید براینکه مجلس نهم اقداماتی انجام داد که جای تشکر دارد، افزود: اما به نظر من این اقدامات ناکافی بوده و کفایت لازم برای رسیدگی منطقی به نیازمندان را نداشته است.
وی با اشاره به اینکه کمیسیونهای مجلس آینده در خرداد ماه تشکیل خواهد شد، اظهار کرد: با این کمیسیونها ارتباط برقرار کرده به نزد آنان میروم و خواهش و التماس میکنم و با هر زبانی از آنها میخواهم که به فریاد نیازمندان و فقرا برسند، زیرا نمایندگان بیشتر از هر قشری در مقابل فقرا و نیازمندان مسئول هستند و اصلا نمایندگی این گروه را در مجلس برعهده دارند.
فتاح خاطرنشان کرد: نمایندهای که به مدرس اقتدا میکند باید فریاد نیازمندان و فقرا را در مجلس بلند و به نفع فقرا قانون وضع کند و برای رفع نیازهای این گروه تلاش کند. ما هم سعی میکنیم از ظرفیت مجلس جدید هرچه بیشتر استفاده کنیم.
وجود ۲۵ هزار کارتنخواب در تهران
رییس کمسیون فرهنگی اجتماعی دبیرخانه کلان شهرهای کشور گفت: اقدام فرهنگی برای فردی که گرسنه است و نمیتواند؛ معاش خانوادهاش را تامین کند، معنا ندارد.
عادل مزاری در گفتوگو با ایلنا؛ درخصوص تاثیر توجه به امور فرهنگی بر وضعیت شهرها با اشاره به نظر شهردار تهران مبنی براینکه شهرداری باید از سازمانی صرفا خدماتی به نهادی اجتماعی تبدیل شود، گفت: امروزه حداقل در کلانشهرهای بزرگ و مراکز استانها مردم از شهرداریها توقع آسفالت و جمعآوری زباله و ایجاد فضای سبز ندارند بلکه انتظار کار فرهنگی از این نهاد را دارند؛ یعنی از شهرداری؛ کتابخانه، سرای محله، خانه سلامت و… میخواهند.
وی با بیان اینکه امروز شهرداری تبدیل به یکی از محورهای اصلی فعالیتهای فرهنگی در کلانشهرها شده است، ادامه داد: به نظر من امروز شهرداری به نوعی جای وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات، کانون پرورش فکری و… را گرفته است، زیرا اولا کلید شهر دست شهرداری است و فضاهای زیادی دارد و هم اینکه بودجه فرهنگی شهرداری از سایر نهادهابیشتر است. همچنین رویکردی فرهنگی که درچند سال اخیر حادث شده است، در این موضوع بیتاثیر نبوده است.
رییس کمسیون فرهنگی اجتماعی دبیرخانه کلانشهرهای کشور با تاکید بر اهمیت تبدیل شهرداری به نهادی فرهنگی و اجتماعی برای حل مشکلات موجود اظهار کرد: در شهر روزی سه بار زباله جمع میکنیم، به عبارتی تهران روزی ۸ هزار تن زباله یعنی ۸ میلیون کیلو زباله تولید میکند که جمعآوری
و تفکیک آن هزینه سنگینی به کشور تحمیل میکند.
وی با تاکید براینکه ما مردمی اصرافگر هستیم که دلیل این امر وجود فرهنگ ضعیف است و لزوم فرهنگسازی در همین جا مشخص میشود، بیان کرد: باید در حوزه فرهنگی آموزش شهروندی را مدنظر قرار دهیم؛ همانطور که به بچهها توسط همیار پلیس آموزش میدهیم که در ماشین کمربند ایمنی ببندند و موفق هم بودهایم در بحث تولید زباله، فرهنگ رانندگی، فرهنگ نظافت و … نیز باید اقدام کرد.
مزاری با یادآوری اینکه سال گذشته در تهران ۹۰ هزار مراجعه به پزشکی قانونی برای طول درمان وجود داشت که به واسطه نزاعهای خیابانی بود، افزود: این رقم نشانگر آن است که به شدت دچار آسیبشدهایم. هر قدر که در حوزه فرهنگی واجتماعی فعالیت کنیم؛ باز هم جای کار دارد. اعتقاد داریم این کارها باید در عمل انجام شود و با شعار نمیشود.
وی در ادامه با بیان اینکه شکم گرسنه ایمان ندارد، تصریح کرد: بیکاری؛ اعتیاد، نزاع، افسردگی و طلاق را به دنبال دارد. اقدام فرهنگی برای فردی که گرسنه است و نمیتواند معاش خانوادهاش را تامین کند؛ معنا ندارد، لذا در اصل باید مشکلات اقتصادی حل شود. مشکل اساسی جامعه ما اقتصادی است.
رییس کمسیون فرهنگی اجتماعی دبیرخانه کلانشهرهای کشور با تاکید براینکه با کار فرهنگی مشکل آسیبها حل نمیشود، گفت: از طرفی صداوسیما برنامه خوب نمیسازد و شاهد سریالهای پرمحتوا نیستیم.
وی با اشاره به وجود بیش از ۲۵ هزار کارتنخواب در تهران گفت: از این تعداد بیش از ۳ هزارتن زن هستند که این آمار واقعا نگرانکننده است.
مزاری تصریح کرد: این موضوعات تنها با کار فرهنگی حل نمیشود باید مشکلات اقتصادی حل شود و مسئولان هم پنبههای غفلت را از گوش خود دربیاورند و به فکرپیگیری مطالبات مردم باشند.
وی افزود: ابتدا مباحث اقتصادی و اشتغال مردم حل شود و بعد به کار فرهنگی پرداخته شود. هرچند باید تلاش کنیم و ما موظف به انجام کار فرهنگی هستیم.
دستفروشان میدان تجریش و هفت تیر جمع آوری می شوند
ایسنا نوشت: مدیرعامل شرکت شهربان از شروع مرحله دوم طرح ویژه انضباط شهری در میادین هفتتیر و تجریش خبر داد.
ابوالقاسم چیذری ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: این طرح با همکاری مناطق یک، شش و یگان حفاظت شهرداری تهران انجام میشود.
وی افزود: پس از اجرای موفق مرحله اول طرح ویژه انضباط شهری در محدوده بازار تهران و میزان رضایتمندی بالا از آن، مرحله جدید را با همان صلابت در این دو میدان بزرگ شهر آغاز کردیم.
چیذری ازانجام ضربتی این طرح در بیش از 20 نقطه شهر تهران که معابر آلوده به دستفروشی دارند خبر داد و گفت: با توجه به نزدیک شدن روزهای پایانی سال و ترافیک خیابانها و معابر، این طرح را با شدت و قدرت ادامه خواهیم داد.
وی افزود: تمام سعی و تلاش خود را خواهیم کرد که تا قبل از شروع طرح استقبال از بهار با معابری پاک و منزه از دستفروشی از بهار طبیعت استقبال کنیم.
مدیرعامل شرکت شهربان ادامه داد: همکاران من در این طرح ویژه پس از پاکسازی معابر از بساط گستران، این نقاط را به صورت پاکیزه تحویل مناطق خواهند داد و پس از آن مدیریت این نقاط برعهده شهرداریهای مناطق است.
وی ادامه داد: همانگونه که بارها تاکید کردهام پیرو سیاست مدیریت شهری قطعا تمیز دادن بساطگستران نیازمند را از سودجویان، در تمام این عملیاتها مدنظر قرار خواهیم داد.
پایان خبر
در پانوشت خبر پیرامون نظرات مردم فهیم کشورمان آمده است
نظرات 6
بی نام سه شنبه 13 بهمن 1394 - 14:40:12 91پاسخ به این نظر
اصطلاح تمیز کردن راجع به آدمها اصلا درست نیست، ولی دقیقا داره نوع نگاه این مسئول رو به آدم ها و مشکلات شهری نشون میده
بی نام سه شنبه 13 بهمن 1394 - 15:26:28 21
از لحاظ شرعی و اخلاقی بریدن نان حلال یک فرد اصلا قابل قبول نیست،ببینم طرف نتونه دستفروشی کنه بره چه کار کنه؟دزدی؟
احسان سه شنبه 13 بهمن 1394 - 15:01:05 10پاسخ به این نظر
یه نفر از مسولان بعد از غروب افتاب از میدان امام حسین و اطرافش رد میشن به نظرتون؟ خیلی وقته این سوال تو ذهنم هست....
سایه سه شنبه 13 بهمن 1394 - 15:15:19 61پاسخ به این نظر
دست فروش ها هم انسانند. زباله نیستند که جایی رو آلوده کنند. کاش حداقل براشون ایجاد اشتغال می کردید. این بنده های خدا حتما احتیاج داشتند که دست فروشی می کردند.
بی نام سه شنبه 13 بهمن 1394 - 15:23:53 20
اگر می خواید با سد معبر مقابله کنید با ساختمان های در حال ساخت برخورد کنید که پیاده رو و حتی نصف خیابان را گرفته اند که عابران پیاده و ماشین ها بین هم تردد می کنند و ترافیک ایجاد می کنند تازه خطر تصادف برای عابر پیاده هم هست، اگر راست میگید با ان ها برخورد کنید نه دستفروش
بی نام سه شنبه 13 بهمن 1394 - 18:23:33 00پاسخ به این نظر
به نظر من هم دستفروشی که برا یه لقمه حلال تلاش میکنه حتما نتونسته شغل دیگه ای پیدا کنه بیچاره ها رو از نون خوردن نندازین منم ناراحتم کوچه ها شلوغ میشخ رغت امد سخت ولی ممکنه خونوادش به همون درامد کم نیاز داشته باشن
منطقه 10 شهر تهران رتبه اول بافت فرسوده /
گودال رها شده در سه راه آذری محل تجمع معتادان
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، با بیان اینکه رتبه اول بافت فرسوده شهر تهران متعلق به منطقه 10 است، گفت: گودال ایجاد شده برای احداث مجموعه ورزشی و فرهنگی در محله سه راه آذری با وجود پرشدن، نه تنها نشست کرده بلکه محلی برای تجمع معتادان شده است.
رحمت اله حافظی در جلسه امروز شورای شهر تهران پس از ارائه مشکلات و درخواست های شورایاران منطقه 10 ، اظهار کرد: این منطقه رتبه اول بافت های فرسوده شهر تهران را به خود اختصاص داده و ضعیف ترین منطقه در توسعه فضای سبز با سرانه 2.3 متر مربع است.
وی ابراز امیدواری کرد روزی فرا رسد که سند بالادستی مدیریت شهری برای تدوین بودجه بجای اعمال نظر پیمانکاران، نیازهای مردم باشد به گونه ای که دو ماه قبل از فصل بودجه طی جلساتی با شورایاران مشکلات مردم مطرح شود و بر اساس الویت بندی این مشکلات لایحه بودجه تنظیم و به شورا ارایه شود.
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران مشکلات محلات منطقه 10 را به تفکیک عنوان کرد و گفت: در محله بریانک به دلیل مشکل میان شهرداری منطقه و شرکت آّب و فاضلاب، توسعه شبکه فاضلاب متوقف شده است.
وی ادامه داد: بافت فرسوده خیابان نواب و خیابان قزوین تهدیدات جدی برای مردم ایجاد کرده است. در این محدوده در خیابان محبی روبه روی مسجد صاحب الزمان (عج) زمین نشست کرده است و باید مدیریت بحران منطقه 10، مشکل را بررسی و حل کند .
حافظی با اشاره به اینکه در محله تیموری دو رودخانه و قنات قدیمی وجود دارد که موجب شده تا خانه های واقع در کوچه های شهید سامانی و شهید عباس مقدم ریزش کند، تاکید کرد: در دوراهی قپان و سه راه آذری به دلیل وجود مدارس متعددی باید پل هوایی مکانیزه برای دانش آموزان و افراد مسن نصب شود همچنین در محله شبیری حدفاصل جی نیز با وجود واگذاری پادگان جی به شهرداری نسبت به احداث مجموعه فرهنگی اقدامی صورت نگرفته است.
وی ادامه داد: در سال 89 در محله سه راهی آذری زمینی برای ایجاد مجموعه ورزشی و فرهنگی گودبرداری شد که این گودال دو سال گذشته پر شده و هم اکنون گودال پرشده حدود یک متر نشست کرده و محلی برای تجمع معتادان شده است.
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با اشاره به تخریب یکی از بوستان های منطقه و احداث دادسری جنایی به جای آن، اعلام کرد: این اقدام آرامش مردم محله را به هم زده است، همچنین کارخانه آرد واقع در محله سه راه آذری آلودگی هوا و بوی نامطبوع ایجاد کرده به طوری که برای ساکنان آزاردهنده شده است.
حافظی با بیان اینکه محله زنجان جنوبی دارای بافت فرسوده شدید است و طرح فاضلاب آن نیز نیمه کاره رها شده است، گفت: محله هاشمی برای دسترسی به مترو، ایستگاه اتوبوس ندارد و راه های ارتباطی آن تکمیل نشده است همچنین در بلوار امام خمینی، مسیر یادگار امام به سمت جنوب و جیحون تصادفات شدیدی صورت می گیرد که موجب فوت و مصدومیت افراد متعددی شده و نیاز به احداث پل هوایی دارد.
وی همچنین تصریح کرد: ساخت سرای محله هاشمی پایان یافته است اما به دلیل کمبود اعتبارات تجهیز نشده و به بهره برداری نرسیده است .
حافظی تاکید کرد: در محله کارون شمالی به دلیل پروازهای فرودگاه مهرآباد آلودگی صوتی و ارتعاشی ایجاد کرده و آزاردهنده است همچنین در محله کارون جنوبی هم فقط 200 متر مربع فضای سبز وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه در محله هفت چنار جمع آوری زباله منظم نیست، گفت: در محله سلسبیل شمالی فشار آب ضعیف است. باید نسبت به مشکلات منطقه 10 اقدامات لازم صورت گیرد.
وضعیت تکاندهنده چند خانواده حوالی شهرری
آنها در کورهها زندگی میکنند؛ کورههای روستای محمودآباد شهرری. خیلی از اینجا دور نیست، همین نزدیکیها در منطقه 20 شهرداری تهران. از دوردست هم دودکشهای بلند سیاهشدهشان به چشم میخورد. جابه جا میبینیشان. اینجا دودکش، آنجا دودکش، دودکشهایی که این روزها هیچ دودی از درونشان بلند نمیشود. کورههای خاموش.
«ایران» با این مقدمه ادامه داد: اتاقکهایی که روزی برای کارگران کورههای آجرپزی تدارک دیده شدهاند، این روزها شدهاند محل سکونت دائمی کارگران و خانوادههایشان. اینجا به کوره معروف است. کورههای پشت روستای محمودآباد شهرری.
تابستانها زن، مرد و کودک در کورهها کار میکنند. خشت میزنند و آجر میپزند. زمستانها هم وقتی کورهها خاموشند، همینجا زندگی میکنند. به قول خودشان در این فصل واشر و پسته میزنند، ضایعات جمع میکنند، شلغم میکارند، کارگری میکنند و روزگار میگذرانند.
جادههای خاکی، زبالههای تلنبار شده، کودکانی که در سرمای زمستان پای برهنه یا با دمپاییهای پلاستیکی این سو و آن سو میدوند. نخستین تصویری است که در کورهها میبینی.
صبح جمعه است و باد سردی میوزد. دگمههای پالتویم را تا بالای گلو میبندم تا سوز و سرما کمتر اذیتم کند. اما بیشتر زنان و کودکان اینجا لباس تابستانی بر تن دارند. پالتو و کاپشنی در کار نیست تا گرمایی به آنها ببخشد. دمپایی پوشیدهاند و بیتوجه به سوز و سرما این ور و آن ور میروند و کارمیکنند. رختهای آویزان روی طناب زیر آفتاب کم رمق زمستان نمدار و سنگین به نظر میرسند.
آلونکها کاهگلیاند و بیشترشان در و پیکری ندارند و با پارچه یا نایلون محافظت میشوند، از سوز و سرما و نگاه غریبهها.
دو پسر بچه شاید هفت یا هشت ساله مقابل یکی از همین آلونکها نشستهاند، دمپایی آبی پلاستیکی به پا دارند و بدون اینکه حتی سرشان را بلند کنند از داخل یک لگن پلاستیکی قرمز واشر سرهم بندی میکنند. از همانها که سر شیر آب میبندیم. هر واشر پلاستیکی 20 تا تک تومان. هزار واشر که سر هم کنند، میشود 20 هزار تومان؛ گاهی درآمد چند هفته یک خانواده.
چند ماشین سفید رنگ مدل بالا در کورهها بالا و پایین میروند، مردم میگویند خدا خیرشان بدهد برایمان غذا و لباس آوردهاند؛ اما کافی نیست.
بیشتر ساکنان کورهها اهل کشور افغانستانند. از هرکدام میپرسی چند سالهای با تعجب نگاهت میکند. بیشترشان شناسنامه یا کارت شناسایی ندارند. معصومه ابروهایش را بالا میاندازد: «نمیدانم باید 33 سالم باشد. سی سالی هست اومدم ایران.» صورتش پر از چین و چروک است و سنش باورنکردنی. چروکهای صورتش خبر از یک زندگی پر از رنج و مرارت میدهد و نه یک عمر طولانی: «خانم نه آب داریم، نه برق، نه گاز.»
دستم را میگیرد و میکشاند توی آلونکشان. اتاق کاهگلی، بدون پنجره و سرد و تاریک است. خیلی تاریک. چراغ گردسوزی اندک روشنایی به اطراف پاشیده. یک تلویزیون خاموش هم گوشه اتاق هست: «تا شش ماه قبل برق داشتیم اون هم قطع کردن، گاز هم که نداریم.» یک چراغ علاءالدین از همانهایی که قدیمها در خانه هر کسی بود، گوشهای از اتاق میسوزد، بوی نفت همه جا را پرکرده.
شوهرش هم از راه میرسد: «میبینی چه وضعی داریم؟ تانکر آبو دم در دیدی؟ به زور پرش میکنیم، اما هر بار کم میآید. آخه الان کجای شهر دیدی آب و برق و گاز نباشد؟ یعنی ما آدم نیستیم؟!»
مرد تابستان را در کورهها کار میکند، مثل همه. میگوید گردن درد دیگر زمینگیرش کرده: «امسال نمیتونم در کورهها کار کنم، جونش رو ندارم. الآن ضایعات و آشغال جمع میکنم. گاهی هم میروم همین اطراف شلغم جمع میکنم».
40 نفر در این کوره زندگی میکنند، اما فقط یک سرویس بهداشتی دارند که روبه روی آلونکهاست. سرویس بهداشتی؟ یک کانکس برای حمام کردن هم هست که به همت انجمن «یاریگران خورشید» تدارک دیده شده، اما وقتی آب نیست طبیعی است حمامی هم در کار نباشد. گاهی آب گرم میکنند و خودشان را توی تشتی چیزی میشویند. سخت است؛ خیلی سخت. آن هم در این سوز و سرما.
عاطفه هم از راه میرسد.او هم نمیداند چند ساله است. خطوط صورتش جوان است، خیلی جوان. میگوید شوهرش حالا بیکار است و تابستانها کارگر کوره. او و شوهرش این روزها پسته میزنند.
- عاطفه، پسته زدن یعنی چی؟
من را به سمت خانهاش میبرد. یک گونی پر از پوست پسته نشانم میدهد: پستهها را پاک میکنم. پنج، شش کیلو که شد صاحب کار میاد میبره. برجی 100 هزار تومن دستمان میگیره.
بعد صدایش را پایین میآورد: «حاملهام، خیلی زود کمرم درد میگیره. کورهها هم که تعطیلند و شوهرم بیکار. واشر و پسته میزند اما این پولها به هیچ جایی نمیرسه».
از آلونک تاریک عاطفه که در آن هم گردسوزی میسوزد، بیرون آمدهایم دنبالم میدود: «خانم لباس ندارم، خجالت میکشم. چند وقت دیگه که شکمم بزرگ شود، چی باید بپوشم؟»
دو پیرزن هم کنارم هستند. میگویم پیرزن، چون آنها هم سن و سالشان را نمیدانند. هر دو قوز کرده و بدون دندان هستند. یکیشان میگوید: «برق نداریم، روزگار سیاه است».
اهالی لباسهای نشسته را با لگنهای پلاستیکی در گوشهای انبار کردهاند، پشتش هم ایرانیتی سیاه و زرد رنگ زدهاند تا اندک لباسهایشان را باد نبرد. مرد میگوید: «غروب باید برویم با گالن آب بیاوریم و هر خانواده بیاید لباسهایش را بشوید.توی سرما خیلی سخت است. بیبرق و بیآب. نمیدانید چه میکشیم».
حمیده شوهرش از کار افتاده و معتاد است. او هم اهل کشور افغانستان است. دو فرزند دارد؛ ناهید و نوید. دمپایی پلاستیکی پوشیده و چادر گلدار نازکی بر سرش کشیده. او و فرزندانش هم در یک آلونک نزدیک کورهها زندگی میکنند. شوهرش سه همسر دارد. وقتی دو سه ساله بوده نامزد شوهرش شده. میگوید در افغانستان رسم است: «من و هوویم و بچههایمان باهم زندگی میکنیم. من دو تا بچه دارم اونم دو تا. اون یکی زنش تو کورههای قاسمآباد زندگی میکنه. اون هم سه تا بچه داره. اون رو کمتر میبینیم. سنم یادم نمیاد. اصلاً حافظهام رو از دست دادم اما 12 سال است ازدواج کردهام. 10، 12 سالم بود ازدواج کردم. بچهها هم شناسنامه ندارند.»
حمیده برای اداره زندگی خودش و بچههایش در یک کارخانه لوسترسازی کارمیکند، چراغها را سرهم میکند. یک مدت هم در خانه با پارچههای نمدی گنجشک و عروسک میساخته: «دیدم با نمدسازی کاری از پیش نمیره، نون هم تو خونهمون پیدا نمیشد، رفتم کارخانه لوسترسازی ماهی 500 هزار تومن میگیرم».
- رابطهات با اون یکی همسر شوهرت خوبه؟
- اولش بد بود. الان خوب شده. کنار اومدیم. داشته باشیم باهم میخوریم، نداشته باشیم هر دو گشنه میخوابیم. البته من بیرون کار میکنم، اون با پارچه نمدی تو خونه کار میکنه.
- خودت تو کورهها هم کار میکنی؟
- نه، نمیتونم. توانش رو ندارم. زانوهام درد میکنه. شبها تا صبح نمیتونم بخوابم.آب شیرین هم که نداریم. خیلی سخته. آب شیرین را بشکهای هزار تومن میخریم. حالا بماند آوردنش. با آب شور هم حمام میکنیم. با قابلمه آب داغ میکنم و بچهها را میشورم.
لباسهایی که از قبل شسته و سنگین و نمدار روی بند تکان تکان میخورند.
اما سرما و نبود آب و برق باعث نمیشود، بچهها ندوند و جادههای خاکی را بالا و پایین نکنند. یکی دوتا دوچرخه فرسوده هم در میانشان هست که هر بار یکی با سر و صدای زیاد سوارش میشود.
من با اعضای انجمن یاریگران خورشید کورهها را بالا و پایین میکنم. همان مؤسسهای که اعضایش کورهها را مثل کف دست میشناسند و با تک تک بچهها آشنا هستند. آنها که هر پنجشنبه و جمعهشان را در میان بچهها میگذرانند و درمانگاه متروکه محمودآباد شهرری را تبدیل کردهاند به مرکزی آموزشی برای کودکان.
چند اتاق درمانگاه و چند کانکس فلزی محل برگزاری کلاسهاست. بچهها از 9 صبح به مرکز میآیند. کلاسهای نقاشی، کاردستی، زبان و مهارت آموزی. بیشتر بچهها اهل کشور افغانستان هستند و البته بچههای ایرانی هم در بینشان دیده میشود. بچهها در صف میایستند و با شوق و ذوق و بر اساس سنشان راهی کلاس درس میشوند. در و دیوار پر است از نقاشی و کار دستی.هنگام برگزاری کلاس، اعضای داوطلب مؤسسه هر کدام به کاری مشغولند. یکی به انبار لوازم التحریرها نظم میدهد، دیگری به کتابخانه میرسد و آن یکی هم ظرف میشوید. خلاصه همه تلاش میکنند کودکان شرایط بهتری داشته باشند. کودکانی که در کورهها زندگی میکنند و فقر و نبود امکانات آموزشی و تحصیلی مهمترین مسألهشان است.
زنگ تفریح که میخورد، علی را میبینم در گوشهای نشسته. همه آرزویش رفتن به حرم امام رضاست. فقط و فقط از امام رضا(ع) و کبوترها و منارههای بلندش میگوید. از پدر وصفش را شنیده. بچهها حالا میان وعدهشان را گرفتهاند. میان وعده امروز شیرموز است و دیروز هم خوراک لوبیا بوده. به قول اعضای انجمن بچهها با شکم گرسنه که نمیتوانند درس بخوانند. هزینه تحصیل بچههای افغانستانی را هم انجمن پرداخت میکند.
دخترکی که در سه ماهگی در افغانستان مبتلا به سل شده و کمرش آسیب جدی دیده به کمک اعضای انجمن درمان شده. ثریا دوازده ساله است اما بیشتر از یک دختر هشت ساله به نظر نمیآید. آرام و با متانت حرف میزند. برادر و خواهرش هم در مدرسه هستند همه بسیار نحیف، کوچک و بسیار ظریف.
انجمن یاریگران خورشید هشت سال است که در روستای محمودآباد فعال است. بیشتر کودکان تحت پوشش این مؤسسه در کورههای آجرپزی محمودآباد و قاسمآباد کارمیکنند.
مرضیه محمد حسنی، مدیر انجمن یاریگران خورشید سالها در این منطقه معلم بوده و هنوز هم در منطقه اشرف آباد تدریس میکند. او درباره فعالیتهای این مؤسسه بیشتر برایم میگوید :«یک روز حال یکی از شاگردهایم در کلاس بد شد، فهمیدم از بچههای کوره است که به دلیل چند روز غذا نخوردن سر کلاس بیهوش شده. بنابراین یک گروه یاریرسانی تشکیل دادیم و به طور جدی یاریرسانی و کتابخوانی در این مناطق را آغازکردیم. کم کم با دیدن آسیبها ماندگار شدیم و سال گذشته به صورت انجمن غیردولتی درآمدیم».
محمد حسنی چون معلم است، تصمیم گرفته فعالیتهای آموزشی را برای این بچهها جدیتر از هر برنامه دیگری اجرا کند:
«اینکه یک عده بیایند اینجا غذا و کفش پخش کنند، حل مسأله نیست. در واقع این اقدامات سطحی و مقطعی است چون این آدمها یاد میگیرند نیازهایشان را این گونه تأمین کنند اما با آموزش میتوان مشکلات را ریشهای حل کرد. بچههای ما در کار پر مشقت کورهها هستند، کورهها هم که بزودی تعطیل میشوند. ما به بچهها مهارتهایی میآموزیم که آنها را قوی کند، به آنها کمک کند تا به کارهای دیگرهم فکر بکنند. کارهای راحتتر، تا بتوانند در کنارش درس بخوانند. کودک کار، طبق تعریف به خاطر کارهای سخت از آموزش محروم میشود اما اگر بچهها مهارتی بیاموزند میتوانند به تحصیلشان هم ادامه بدهند. ما با خانوادهها تعامل برقرار کردیم و از آنها خواستیم به فرزندشان اجازه تحصیل دهند. ما به این خانوادهها موادغذایی هم اختصاص میدهیم. یعنی شرط کمکهای ما اجازه تحصیل به کودکان است. حدود 60 درصد دانش آموزان تحت نظارت مؤسسه، افغان و 40 درصد ایرانی هستند».
انجمن یاریگران خورشید برای دانشآموزان افغان با توجه به پایه تحصیلیشان 200 تا 270 هزار تومان شهریه پرداخت میکند و عجیب آنکه برخی مدارس بازهم شهریه بیشتری از آنها میخواهند و درنهایت باز این خیران مؤسسه هستند که هزینهها را تأمین میکنند.
به گفته محمد حسنی، مؤسسه یاریگران خورشید به داوطلبان این فرصت را داده تا کار در کنار کودکان محروم و آسیبدیده را تجربه کنند. طرح حامیان دانش از جمله طرحهای این مؤسسه است که به کودکانی که به خاطر فقر یا کار از تحصیل بازماندهاند یاری میرساند. طرح حمایت از کودکان بیسرپرست، بیمار و طرح سیب سبز با حضور روانشناسان و مشاوران نیز از دیگر اقدامات انجمن یاریگران خورشید است.
ظهر جمعه است؛ بچهها خیلی دوست ندارند از کلاسها و معلمهایشان جدا شوند. داوطلبان مؤسسه چند باری به شوخی میگویند بچهها شب شد بجنبید! بعضی از بچهها که از راه دورتری آمدهاند با کمک داوطلبان به سمت خانههایشان باز میگردند و بقیه پای پیاده به سمت کورهها میروند. بچههای کورهپزخانهها.
رکود ۲۰ هزار نفر را در کوره پزخانهها بیکار کرد
رئیس انجمن صنفی کارگران کوره پزخانههای استان تهران با بیان اینکه در حال حاضر تولید کوره پزخانهها به یک چهارم کاهش یافته است، گفت: در تهران حدود ۴۰۰ کوره پزخانه وجود دارد که هم اکنون فقط ۵۰ عدد از آنها فعال هستند....
رئیس انجمن صنفی کارگران کوره پزخانههای استان تهران با بیان اینکه در حال حاضر تولید کوره پزخانهها به یک چهارم کاهش یافته است، گفت: در تهران حدود ۴۰۰ کوره پزخانه وجود دارد که هم اکنون فقط ۵۰ عدد از آنها فعال هستند.
غلامرضا عباسی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به اینکه در حال حاضر اکثر کوره پزخانههای تهران تعطیل هستند، اظهارداشت: رکود ساخت وساز باعث شده تا حجم تولید بسیاری از کوه پزخانهها کاهش پیدا کند حتی برخی ترجیح میدهند تا رونق بازار فعالیت خود را متوقف کنند.
وی با بیان اینکه امروز در کوره پزخانه بسیاری از تولیدات دپو است، افزود: در تهران حدود ۴۰۰ کوره پزخانه وجود دارد که هم اکنون فقط ۵۰ عدد از آنها فعال هستند.
رئیس انجمن صنفی کارگران کوره پزخانههای استان تهران تصریح کرد: در دو تا سه سال گذشته ۳۵ هزار نفر نیروی کار در زمان فعال بودن کورهها پزخانه ها فعالیت میکردند که این رقم امروز در زمان فعال بودن کوره پزخانه ها به ۱۵ هزار نفر رسیده است.
عباسی با اشاره به اینکه در حال حاضر تولید کوره پزخانهها به یک چهارم کاهش یافته است، گفت: این در حالی است که هر کوره در زمان فعال بودن در سال ۲۰ هزار تن محصول تولید میکرد.
تعداد معتادان خیابانی ۱۰ برابر شده است.
به گزارش تابناک رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه تعداد معتادان خیابانی در کشور ۸ تا ۱۰ برابر شده است، گفت: در حال حاضر تعداد معتادان متجاهر تنها در شهر تهران ۱۵ هزار نفر است، این در حالی است که در سال ۸۵ این رقم به کل کشور تعلق داشت.
سعید صفاتیان در گفتوگو با ایلنا در خصوص جمعآوری معتادان متجاهر از سطح منطقه ۱۲ تهران با بیان اینکه در سال ۸۵ در ستاد مبارزه با مواد مخدر موضوع ساماندهی معتادان خیابانی مطرح شده بود، گفت: در آن زمان تعداد این گروه از معتادان در کل کشور ۱۵ هزار نفر بود که متاسفانه در حال حاضر این تعداد به ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر رسیده است.
زندگی بسیار سخت، کمی آنطرف تر از تهران
۴۰خانوار ۴۰ کیلومتر آنسوتر چسبیده به پایتخت روز را شب میکنند تا ۴۰ سالی، چندسالی کمتر یا بیشتر، زندگی کرده باشند اما همین چندسال از بیآبی سخت گذشته. تنها چشمه روستای اسماعیلآباد زاویه هم خشک شده، آنقدر خشک که وقتی میخواستند کانالکشی کنند و آب را پای درختها ببرند، منصرف شدند و عطایش را به لقایش بخشیدند. از بیآبی، بیماری هم به جانشان افتاده زنها و بچههاشان دچار بیماریهای عفونی شدهاند.
آب که ندارند گاز پیشکش، برای حمام، باید دیگ را از آب تانکری که هفتهای یکبار پر میشود و به روستا میآید، پر کنند، با آتش نفت بشکههایی که حالا خالیاند، گرم کنند و… . گاهی اگر کسی یا کسانی به آنها سری بزنند و حالی از آنها بپرسند، حالی از روستائیانی که روستایشان آغاز بیابان است، آغاز بیابان، «بیتابلو»، «بیجاده»، همین چندوقت پیش، زن جوانی که چند قدم بیشتر تا مادر شدن نداشت، به خاطر همین «بیچیز»ها مُرد و نوزاد به زاد نرسیدهاش هم از خیر دیدن دنیا گذشت. ۴۰ خانوار ۴۰ کیلومتر آنسوتر چسبیده به پایتخت روز را شب میکنند…
انتقاد از روند بسیار کند نوسازی بافتهای فرسوده تهران
عضو شورای شهر تهران میگوید حکم روشنی درباره بافتهای فرسوده تهران وجود ندارد. او از ارسال نامهای به دولت و مجلس در این زمینه برای مشارکت در احیا و نوسازی بافتهای فرسوده تهران و گنجاندن آن در برنامه ششم خبر داده است.
احمد حکیمیپور، عضو شورای شهر تهران در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، خبرگزاری کار ایران، از ارسال نامهای به دولت و مجلس خبرداده که در آن درخواست شده در برنامه ششم توسعه برای احیا، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده تهران برنامههایی پیشبینی شود.
چندی پیش وزارت راه و شهرسازی ایران در گزارشی مدعی شده بود که در تهران سه هزار هکتار بافت فرسوده وجود دارد و حدود یک میلیون نفر در این شهر در بافتهای فرسوده زندگی میکنند.
در شاخصههای تعریفشده در ایران، بافت فرسوده شامل خانههای ریزدانه، ناپایدار و نفوذناپذیر میشود که ممکن است در آنها بافتهای میراثی هم وجود داشته باشد.
حکیمیپور در این گفتوگو اظهار کرده که ۲۳ درصد بافتهای مسکونی در ایران فرسودهاند و جمعیت زیادی نیز در این مناطق ساکن هستند. او تصریح کرده که بخش عمدهای از این بافتهای فرسوده به شهر تهران تعلق دارد.
او میگوید پیش از این در سال ۱۳۸۹ در بودجه سنواتی کل کشور تصویب شده بود که سالانه ده هزار میلیارد ریال به احیا و نوسازی بافتهای فرسوده اختصاص یابد. به گفته حکیمیپور در این مصوبه مسئولیتها و تکالیفی تعیین شده بود اما با وجود این مصوبات در حال حاضر حکم روشنی درباره بافتهای فرسوده وجود ندارد.
شهرداری تهران چندی پیش برای احیا و نوسازی بافتهای فرسوده، سیاستهای تشویقی را برای مالکان این بافتها در نظر گفته بود. برای نمونه، در سیاستهای تشویقی شهرداری تهران متقاضیان تخریب و نوسازی بافتهای فرسوده از پرداخت عوارض صدور پروانه معاف شده بودند.
عبادالله فتحاللهی، سال گذشته و حدود چند ماه پس از ابلاغ برنامههای شهرداری تهران در برنامهای با موضوع "بررسی علل کندی بهسازی بافتهای فرسوده" از نوسازی ۳۶ درصدی بافتهای فرسوده پایتخت خبر داده بود.
او در حضور کارشناسان بانک مسکن با استناد به آمارها اعلام کرده بود که در کشور، غیر از شهر تهران، سالانه تنها ۷ درصد نوسازی صورت میگیرد. به گفته او در شهر تهران هم سالانه بین ۳ تا ۵ درصد بافتهای فرسوده نوسازی میشوند.
صد سال برای رفع فرسودگی!
حسن سرخو، رییس کمیته حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران سال گذشته در جلسه علنی شورای شهر تهران گفته بود با توجه به پیشرفت یک درصدی در احیای بافتهای فرسوده، صد سال زمان میبرد تا این پهنهها بازسازی شوند. او تاکید کرده بود که تاکنون قدم محکمی برای حل این موضوع از سوی شورای شهر تهران برداشته نشده است.
بر اساس آخرین گزارش رسمی منتشر شده از سوی شهرداری تهران، در پایتخت ایران حدود یک میلیون پلاک وجود دارد و از این میزان در حدود ۲۰۰ هزار پلاک به بافتهای فرسوده اختصاص دارد.
«سالخوردگی جمعیت ایران مهدکودکها را به خانههای سالمندان تبدیل میکند»
به گفته کارشناسان رشد سالخوردگی جمعیت در ایران نگرانکننده است و در ۲۰ سال آینده این کشور حدود ۱۴ تا ۱۵ میلیون سالخورده خواهد داشت. در حال حاضر یکسوم خانوادههای ایرانی حداکثر یک فرزند دارند.
علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ایران در یک نشست در خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، گفت که با آغاز دهه ۹۰ بار دیگر ایران شاهد رشد نسبی موالید بوده است.
شهلا کاظمیپور جمعیت شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران هم در این نشست با اشاره به رشد جمعیتی ایران در سال های گذشته از سالخوردگی جمعیت ایران ابراز نگرانی کرده و گفت که ایران تا ۲۰ سال آینده ، ۱۴ تا ۱۵ میلیون سالخورده خواهد داشت.
به گفته محزون هم اینک ۳/ ۳۳ درصد خانواده های ایرانی حداکثر یک فرزند دارند، در حالیکه در نسل قبل ۷۹ درصد جمعیت حداقل سه فرزند داشته است. به گفته او در نسل جدید ۸۲ درصد از خانواده ها حداکثر دو فرزند دارند.
پیش از این هم مرکز آمار ایران جمعیت کشور را بیش از ۷۷ میلیون و ۳۶۶ هزار نفر اعلام و تاکید کرده بود که نرخ منفی رشد جمعیت در ایران همچنان ادامه دارد. این مرکز همچنین تصریح کرده که جمعیت ایران در سالهای آتی در "روند پیری" گام خواهد گذاشت.
کاظمی پور معتقد است سالخوردگی جمعیت ایران اجتناب ناپذیر بوده و حتی پیش بینی کرده که تا ۲۰ سال آینده به تدریج مهدکودکها تبدیل به خانه سالمندان خواهند شد.
او با توجه به افزایش سالمندان در سالهای آینده نسبت به سیستم تامین اجتماعی و بیمه همگانی این افراد اشاره کرده و هشدار داده که این جمعیت نسبتا بالا بعد از بازنشستگی به زیر خط فقر خواهند رسید با ادامه این روند جمعیت ایران در سال ۱۴۱۵ به ۵/ ۸۴ میلیون می رسد.
سازمان ملل متحد هم پیشترها در گزارشی جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ میلادی را بیش از ۱۱میلیارد نفر تخمین زده بود. در این گزارش آمده بود که جمعیت ایران تا ۳۵سال دیگر به بیش از ۹۲ میلیون نفر میرسد ولی این رشد سپس روند نزولی بهخود میگیرد.
محزون با اشاره به آمارهای موجود گفته که ایران در سال ۱۳۹۱، شاهد ۹/ ۲ درصد ، سال ۹۲ شاهد ۵/ ۳ درصد و در سال۹۳ نیز شاهد ۲/ ۴ درصد رشد موالید بوده و بر این اساس می توان گفت از ابتدای دهه ۹۰ با رشد نسبی موالید مواجه شدهایم.
طبق آخرین سرشماری، در حالی که جمعیت ایران به سمت میانسالی پیش میرود، رشد جمعیت ایران با کاهشی زیاد از ۶۲/ ۱ درصد به ۲۹/ ۱درصد رسیده است.
محمدجواد محمودی، عضو هیات علمی وزارت علوم هم در این نشست تاکید کرد که بخش زیادی از افزایش تعداد تولدها در سال های جاری به خاطر فرزندآوری متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ بوده و نمی توان افزایش تولدهای سال های اخیر را صرفاً به سیاست های جمعیتی جدید مرتبط دانست.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی چندی پیش سیاستهای فرزندآوری در ایران را اشتباه خوانده بود و خواستار فرزندآوری بیشتر ایران برای رسیدن جمعیت این کشور به حدود دویست میلیون نفر شده بود. سیاست های کلی فرزندآوری چندی بعد توسط دولت و مجلس تصویب و به اجرا گذاشته شد اما اغلب کارشناسان ایرانی این سیاست ها را ناکارآمد ارزیابی کردند.
محزون با اشاره به سیاست های جدید جمعیتی تصریح کرد: «هنوز نه سیاستی ارائه شده و نه برنامهای اجرا شده است ،اما شاهد ترمیم خانواده هستیم چرا که خانوادهها برای ادامه نسل و برای پایداری خانواده خود هستند .»
محمودی با تاکید بر اینکه "با شعار نمیتوان انتظار افزایش فرزندآوری داشت" گفته که "سیاست های افزایش باروری تدوین شده است، ولی هنوز عملیاتی نشده است".
مروری بر آمارهای ازدواج و طلاق
براساس آمار ۹ ماهه سال جاری، ۵۲۰ هزار و ۲۴۰ مورد واقعه ازدواج در کشور به ثبت رسیده که ۴۲۷ هزار و ۴۱۷ مورد آن در مناطق شهری و ۹۲ هزار و ۸۲۳ مورد در مناطق روستایی بوده است.
میانگین ازدواج در کشور در مجموع حدود ۴/ ۳درصد کاهش داشته است. در واقع در هر ساعت ۷۹ ازدواج، هر شبانه روز یک هزار و ۸۸۵ مورد و ماهانه ۵۷ هزار و ۸۰۴ مورد در کشور به ثبت رسیده است.
آمار طلاق در همین مدت زمانی در هر ساعت ۱۸ مورد بوده که در واقع روزانه ۴۴۳ مورد و ماهانه ۱۳ هزار و ۵۹۳ مورد طلاق ثبت شده است. در یک نگاه کلی آمار ازدواج ۴/ ۳ درصد کاهش و آمار طلاق ۲/ ۴ درصد افزایش را نشان می دهد.
به گفته مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ایران بیشترین طلاق در زنان در سال جاری و سال گذشته در رده سنی ۲۵ تا ۲۹ سال بوده و در میان زنان تغییری در میانگین سنی وجود نداشته است. همچنین امسال بیشترین ازدواج در زنان در رده سنی ۲۰ تا ۲۴ سال و در مردان در سنین ۲۵ تا ۲۹ سال بوده است.
محزون همچنین به روند کاهشی ازدواج ها از سال ۹۰ در کشور اشاره کرد و گفت که مساله مهم در کاهش نرخ باروری، رشد منفی مستمر ازدواجها بوده است.
به گفته او و بر اساس آمارهای موجود نرخ ازدواج در سال ۹۰ بامنفی ۹/ ۱ درصد آغاز و در سال ۹۱ به منفی ۱/۵ در سال ۹۲ به منفی۷/ ۶ و در سال ۹۳ نیز به منفی ۵/ ۶ درصد رسیده است.
او میافزاید روند ازدواج ها تا سال ۸۹ مثبت بوده و حتی در این سال به ۲ دهم درصد رسیده بوده اما پس از آن با رشد منفی روبرو شده است.
هم اینک کارشناسان از ساختار سنی جمعیت و تاخیر در ازدواجها به عنوان دو عامل اصلی در رشد جمعیتی نام می برند.