خروش جنبش دانشجویی و نمایش درماندگی حکومتیان
برگزاریِ جلسههای سخنرانیای بهمناسبتِ ۱۶ آذر، روزِ دانشجو، در هفتهٔ گذشته، فضایی فراهم آورد که نگاهها دیگر بار به سوی دانشگاه، دانشجویان، و معضلهای محیط دانشگاهی کشیده شد.
جناحهای حکومتی در این سالروزِ مهم تاریخی و مبارزاتی جنبشِ دانشجویی فرصت را غنیمت دانستند و در جلسههایی که امکان حضور علنی نیروهای مترقی و دگراندیش از آنها سلب شده بود، با حضور و سخنرانی در محیطهای دانشجویی و بههدفِ جلبِ دانشجویان در جهت فعالیتهای جناحیشان، از این مناسبت قصدِ بهرهبرداری داشتند. بهگزارشِ سایت تابناک، ۱۷ آذرماه، حسن روحانی، حسن عباسی، محمدرضا خاتمی، علی مطهری، فائزه هاشمی، صادق زیباکلام، عزتالله ضرغامی، سید محمود نبویان، مهرداد بذرپاش، کرباسچی، نجفقلی حبیبی، محمدرضا باهنر، مصطفی معین، صفارهرندی، خانجانی، ابراهیم اصغرزاده، علیرضا زاکانی و عارف، ازجمله کسانی بودند که برای سخنرانی در دانشگاهها، بهطورِعمده در تهران، از آنان دعوت شده بود.
بهگزارشِ تابناک، از ابراهیم یزدی هم برای سخنرانی دعوت شده بود که سرآخر به او اجازهٔ حضور برای سخنرانی داده نشد تا محیط دانشگاه تماموکمال دراختیار نیروهای باورمند به “نظام“ قرار گیرد. مضمون سخنرانیها، بهطورِعمده، ترغیبِ اذهان عمومی بهشرکت در انتخابات پیشِرو، همراه با چاشنی ملایمی از انتقاد بود که باتوجه به ترکیب سخنرانان، بیش از این هم انتظار نمیرفت. بهرغم همهٔ تدبیرهای بهکار گرفتهشده، بر اساس گزارشهای ارسالی، این تدبیرها مانع از آن نشد که صداهایی مستقل از جناحهای حکومتی بهگوش نرسد. بهگزارشِ تابناک، دانشگاه تهران شاهد اعتراض صنفی دانشجویان بود. بنا بر این گزارش، دانشجویان اعتراضکننده که برنامههای سیاسی تشکلهای مختلف را نوعی نمایشِ سیاسی قلمداد میکردند، با سردادن شعارهایی همچون "دانشگاهِ پول گردان، تضعیفِ زحمتکشان"، "امکانات برابر، حق مسلم ماست"، "آموزش خصوصی، نمیخواهیم" وضعیتِ اسفبار و شرایط ناگوار معیشتیشان را بیان کردند. دانشجویان که عدهٔ آنان هزار نفر گزارش شده است، درنهایت، در میان عدهٔ زیادی از مأموران امنیتی، در میدان اصلی دانشگاه، حلقه زده و بیانیه اعتراضیشان را خواندند.
روحانی، در سخنرانیاش، گفت: "همه تلاش کنیم حماسهٔ سال ۹۲ را در ۹۴ تکرار کنیم و بتوانیم مجلسی توانمندتر و قدرتمندتر داشته باشیم"، اما دانشجویان از خواستشان درخصوص حصرِ رهبران جنبش سبز گفتند. فائزه هاشمی گفت: "انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان سال ۹۴ میتواند همانند تجربهٔ انتخابات سال ۹۲ باشد. ما راهی جز انتخابات نداریم." فائزه هاشمی در اشاره به ردِ صلاحیتها، گفت:"پیشبینی میشود که با ردِ صلاحیتها در جناح اصلاحطلب مواجه شویم،اما درخواستِ ما این است که تمام کسانی که میتوانند در انتخابات شرکت کنند حضور فعالی داشته باشند، چراکه نظرسنجیهایی که صورت گرفته نشان میدهد [میدهند] که اصلاحطلبان در انتخابات آتی بالای هفتاد درصد رأی را دارند." مشخص نیست وقتی قرار است اصلاحطلبان ردِ صلاحیت شوند چگونه میتوانند رأی هفتاددرصدی را کسب کنند؟ محمدرضا خاتمی در رابطه با انتخابات مجلس گفت:"اگر ادعا داریم که در داخل کشور آنچنان قوی شده و رشد یافتهایم، باید اجازهٔ برگزاریِ انتخابات آزاد را بدهیم و این را بدانیم که تا زمانی که انتخابات آزاد نداشته باشیم و تا زمانی که به دانشگاههای خود اعتماد نکنیم نمیتوانیم به اهداف خود برسیم." دیگر سخنرانان هم، هرچند اشارههایی به جنبش دانشجویی داشتند، اما در کلام آخرشان، سعی وافر داشتند که اهمیت انتخابات مجلس را برجسته کنند. سخنرانی روحانی در دانشگاه “شریف”، پوشش خبری بیشتری بهخود اختصاص داد. حضورِ روحانی در تجمعی دانشجویی کاملاً مهندسیشده همراه با سخنان کلیشهای و سؤال و جوابهای از پیش تعیینشده بود، نکتهٔ آشکاری که از بین گزارشهای ارسالی از برگزاری سخنرانی میشد آن را کاملاً درک کرد. اینکه پیش از آغاز سخنرانی روحانی چند تن از سؤالکنندگان فرصتِ بیان مطالب و سؤالهایی چالشی از وی را پیدا کردند، بهروشنی نشان میدهد که بهرغم همهٔ فشارها و تنگناهایی که دانشجویان با آن روبهرویند، جان جستجوگر و پویایشان عرصه را بر جناحهای حکومتی همچنان تنگ میکند. با اینهمه، سخنان روحانی که با واقعیتهای جامعه و محیطهای دانشجویی مغایرت بسیار داشت، بعید مینماید که افکارعمومی را بتواند با خود همراه و قانع کند. روحانی با بیان این دیدگاه که: نظرات انتقادی و حمایتی باید اعتدالگرایانه باشند، ادعا کرد: "فضای دانشگاهِ سال ۹۴ نسبت به ۹۲ زمین تا آسمان فرق کرده است" [روزنامهٔ شرق، ۱۷ آذرماه]. او دلیل این ادعایش را برگزاریِ آزادِ مراسم ۱۶ آذر در سال ۹۴ عنوان کرد. او با طرح این سؤال از دانشجویان که: سال ۹۰ و ۹۱ هم شما به این راحتی میتوانستید اجتماع داشته باشید؟ گفت:"حالا سال ۹۳ و ۹۴ است و همه دنبال ۱۶ آذر هستند."
ما با آوردن نامهای چهرههای شرکتکننده در تجمعهای دانشجویی بهمناسبت سالروز ۱۶ آذر- در ابتدای این جُستار- قصدِ نشان دادنِ این نکته را داریم که، برخلاف ادعایِ روحانی، از شدت فضای امنیتی نهتنها کاسته نشده و بهبودی در آن روی نداده، بلکه بعضی از همین تجمعهای کنترلشده هم با محدودیتهایی جدی روبهرو شد. سوای جلوگیری از سخنرانی ابراهیم یزدی، نیروهای امنیتی حتی به ابراهیم اصغرزاده اجازهٔ سخنرانی در دانشگاه کرمان را ندادند. بهگزارش روزنامهٔ اعتماد، ۱۷ آذرماه، در جریان سخنرانی دانشجویی در دانشگاه علامه طباطبایی، از افشاندن گاز فلفل علیه دانشجویان استفاده شد. محمد کیانوشراد، در رابطه با وضعیت جنبش دانشجویی، ازجمله مینویسد:"متأسفانه در چند سال گذشته به دلایل مختلف، جنبش دانشجویی که از موقعیت پیشتاز در حرکتهای اجتماعی جامعهٔ ایران برخوردار بود، تا حدی فاصله گرفته است. این فاصله را به علل و دلایل گوناگونی میتوان تحلیل کرد. اما بهنظر میرسد در دولت آقای روحانی تا حد نهچندان ایدهآل، اما قابلقبول، فضا برای فعالیتهای دانشجویی فراهم گردیده است. البته با توجه بهوجودِ رقبایی که با توانمندسازیهای انجامشده، و یا تزریق و حمایتهای لجستیکی و حمایتی از بیرون دانشگاه، به بسیجِ پیروان تفکری خاص در دانشگاهها میپردازند، تا حد زیادی فعالیت آزاد و روشنگرانه تشکلهای اسلامی و مستقل دانشجویی و دگراندیشان را با موانعی روبرو ساخته است" [اطلاعات بینالمللی، ۱۷ آذرماه]. بااینکه کیانوشراد سعی میکند در حمایت از روحانی فضای دانشگاهها را وارونه نشان دهد، اما درنهایت این استنباط را از نوشته او میتوان کرد که، فعالیتِ آزاد در دانشگاهها شعاری بیش نیست. به عبدالله رمضانزاده که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حضور پیدا کرده بود، بهدستور مسئولان دانشگاه، اجازهٔ سخنرانی داده نشد [روزنامهٔ اعتماد، ۱۷ آذرماه]. حتی خود روحانی هم در قسمتی از سخنانش اذعان کرد:"ممکن است فضا همچنان امنیتی باشد که من نمیپسندم، ما فضای امن میخواهیم نه فضای امنیتی." نکتهٔ توجهبرانگیز در سخنان روحانی آن جا بود که به تحسین و پشتیبانی از کارنامهٔ اقتصادی دولت پرداخت. روحانی با بیان اینکه بعضی از دوستان میگویند دولت ازلحاظ رکود، حرکتی بهپیش نداشته است، گفت:"آیا آمار این را میگوید؟ سال ۹۱ رشد اقتصادی منفیِ۸٫۶ ، یعنی وضع رکود اینچنین بوده است، یعنی ما در عمق رکود بودیم و در سال ۹۲ آن را رساندیم به منفیِ ۱٫۹ و در سال ۹۳ رشد اقتصادی مثبتِ ۳ شد." دربارهٔ این اظهارات روحانی باید یادآوری کرد که، همین چند هفتهٔ گذشته دولت روحانی طرحی اقتصادی را اعلام کرد که از آن با “بستهٔ ضدِ رکود” نام برده شد و پیش از طرح هم، چهار نفر از وزرای دولتش، در نامهیی، نسبت به بحرانِ اقتصادی هشدار داده بودند. اینکه او از "بعضی از دوستان" انتقاد میکند و عملکردِ اقتصادی دولت را مثبت ارزیابی میکند و- از طرف دیگر- اعضای کابینهاش به بحران اقتصادی اعتراف میکنند، در تضادی کامل قرار دارند. چنانچه ادعای روحانی مبنی بر رشدِ اقتصادی را بپذیریم، این سؤال پیش میآید که پس لزوم اجرای طرح “بستهٔ ضدِ رکود” را چگونه میتوان توجیه کرد؟ روحانی در قسمتی دیگر از سخنانش، همراه با توصیه به دانشجویان برای حضورِ فعال در انتخابات، گفت:"ازنظر دولت این جناح، آن جناح، هرکدام اینها باشند، مهم این است افرادی باشند که به منافع ملی فکر کنند، منافع جناحی و شخصیشان را بر ملی ترجیح ندهند و دلسوز مردم باشند." از همین جند جمله میتوان به این نتیجه رسید که، جناح “اعتدال“ از هماکنون دستها را بهعلامت تسلیم بالا برده است. درحالیکه بر پایهٔ همهٔ شواهد “اعتدال”یون و مماشاتگران اجازهٔ مانور بسیار بسیار محدودی دارند، بااینهمه، بازهم از حضور فعال در انتخابات سخن بهمیان آورده میشود. همفکران روحانی هم، در اظهاراتی متفاوت، با درپیش گرفتن همین شیوه، تلاشی مضاعف- تلاش نه در مسیر ضرورتِ ورود نیروی اجتماعی بلکه برای گرفتن کاسه گدایی برابرِ لطف و مرحمت بیت رهبری و نیروهای امنیتی- بهخرج میدهند. غلامرضا تاجگردون، نمایندهٔ مجلس که خود را اصلاحطلب میداند، در مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد، ۱۸ آذرماه، ازجمله میگوید:"مسائل چند سال گذشته نشان داده که مملکت برای خودش یک سری خطوط قرمزی دارد که امکان عبور از آن وجود ندارد. باید با حفظ خطوط قرمز در رقابت حضور داشته باشیم. ... یکی از راههای عبور کشور از وضعیت فعلی این است که اصلاحطلبان معتدل با اصولگرایان معتدل بههم نزدیک شوند." محمدرضا عارف نیز، در جلسهیی دانشجویی، در جواب به سؤالهای انتقادآمیز و چالشی دانشجویان در ارتباط با موضعگیریهای منفعلانهای که درپیش میگیرد، گفت:"من منفعل نیستم. من نمیخواهم داخل نظام زورآزمایی کنم زیرا زورآزمایی ما در مقابل دشمنان و براندازان نظام است" [روزنامهٔ اعتماد، ۱۶ آذرماه]. عارف در ادامهٔ بخشی دیگر از سخنانش، گفت:"امروز یک رقابت جدی با برادران اصولگرایمان داریم. ما نمیخواهیم اختلاف ۱۵ درصدی را مبنایِ تَجادُل [باهم ستیزیدن، داوری کردن، درهم افتادن.- فرهنگ معین] قرار دهیم بلکه بر روی آن ۸۵ درصد مشترکاتمان حرکت و در طول مسیر، اختلافاتمان را حل میکنیم." توضیح اینکه، یکی از دانشجویان خطاب به عارف گفته بود:"آن اصلاحطلبی که شما نمادش هستید با جبههٔ پایداری تنها ۱۵ درصد اختلاف دارد؟" روزنامهٔ آرمان، ۱۵ آذرماه، در رابطه با نحوهٔ مقابله با ردِ صلاحیتها، مینویسد:"نباید از شورای نگهبان توقعِ تأیید صلاحیت همهٔ کاندیداهای مجلس از طیف اصلاحطلب و حتی اصولگرا را داشت، اما باید راهکاری اندیشید که تعداد کمتری ردِ صلاحیت شوند و اصلاحطلبان ظاهراً تمایلی به انتقاد از رد صلاحیت شدنِ اعضایشان ندارند، بلکه معتقدند باید پیش از ارائهٔ لیست انتخاباتی در اندیشهٔ کاهش تعداد رد صلاحیتها بود که بر همین اساس عبداله رمضانزاده یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب پیشنهاد کرده ”برخی چهرههای اصلاحطلب که رأی میلیونی دارند، مثل آقای محمدرضا خاتمی و دکتر میردامادی و بهزاد نبوی در انتخابات نامزد نشوند و در مقابل شورای نگهبان صلاحیت دیگر گزینهها را تأیید کند تا بتوانیم به مجلسی از عقلا برسیم تا کشور را از وضعیت نامناسب فعلی خارج کند“." محمدرضا خاتمی، با این توضیح که تصورِ شکلگیری مجلس ششم یا اول دور از ذهن است، گفت:"از این به بعد که میتینگ های انتخاباتی شروع میشود جای رقابت درونی وجود ندارد و باید وحدت شکل بگیرد. ما اجازه نداریم در جایی که یک نماینده میخواهد، دو نفر کاندیدا شوند" [روزنامهٔ شرق، ۱۰ آذرماه]. الیاس حضرتی، در رابطه با نقشِ شورای نگهبان، گفت:"من جزو کسانی هستم که شورای نگهبان را قبول دارم و آرزوی من پیش از انقلاب این بود که کاش مجتهدان بر قانون اساسی ما نظارت داشتند و به یمن برکت انقلاب این آرزو محقق شد و حالا نهادی بهنام شورای نگهبان داریم. اما اگر قرار باشد در نهادهای نظارتی و برگزارکننده انتخابات طبق قانون عمل نشود، نمیتوان به رقابتی جدی و سالم دست یافت" [روزنامهٔ اعتماد، ۱۰ آذرماه]. زیباکلام، دربارهٔ ائتلافِ اصلاحطلبان با اصولگرایان- با اشاره به اینکه بهطورِحتم بسیاری از اصلاحطلبان از سوی شورای نگهبان ردِ صلاحیت میشوند، گفت:"اصلاحطلبان آن قدر نیرومند نیستند که دست خود را برای همکاری و دوستی بهسوی افرادی مثل دکتر لاریجانی و یا دکتر ولایتی دراز نکنند و باید حق را به دکتر عارف داد که با صراحت اعلام کرد که اصلاحطلبان، دست یاری به اصولگرایان معتدل و میانهرو دراز میکند و اصل هم بر این است" [در: مصاحبه با ”انتخاب خبر“]. توضیح اینکه، صادق زیباکلام، در گفتگو با روزنامهٔ آرمان، ۷ آذرماه، در جواب به این سؤال که: لیدرهای اصولگرایان میانهرو چه کسانی هستند؟ گفت:"لیدران میانهرو عمدتاً در مجلس هستند، مثل حجتالاسلام ابوترابی فرد، علی لاریجانی، کاظم جلالی، احمد توکلی، و مهندس باهنر."
محمدرضا تاجیک، در مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد، ۷ آذرماه، به بررسی عملکرد اصلاحطلبان پرداخته و در جایی از آن ازجمله میگوید:"با تمام فاصله انتقادی که ساختار قدرت و غلیان در آن دارد اما به این فهم رسیده است که اگر میخواهد در این زمین بازی کند باید الزامات این زمینِ بازی را رعایت کند، مگر آنکه بگوید من اهل بازی نیستم. ... پذیرشِ قواعد بازی نوعی محافظهکاری را بهنمایش میگذارد. ... من همیشه گفتم اصلاحطلبی هویتی دارد. شاید تعامل با حاکمیت با حفظ هویت ممکن شود. اصلاحطلبی جریانی است که خود را درون حاکمیتی تعریف کرده است. من اپوزیسیون نیستم، بلکه پوزیسیون هستم. اصلاحطلبی میگوید که من نیامدهام که آلترناتیوی در نظام باشم. ... فرض من این است که در مجلس آتی باوجوداینکه معتقدم لایهٔ اصلاحطلبی چندان اقبالی نخواهد داشت که وارد بازی انتخاباتی شود، اما حتی با لایهٔ دوم این امید را دارم که در فضای مجلس آتی یا تعدیل کنیم یا اکثریت ملایم را داشته باشیم." کرباسچی نیز در گفتوگو با روزنامهٔ شرق، ۷ آذرماه، میگوید:"ما نباید انحصارطلب باشیم و بگوییم هرکسی از اول اصلاحطلب بود، در دایره ماست. باید هرکسی که سیاستهای خارجی و داخلی دولت را قبول دارد و معتدل است و از افراط دوری میکند را جزءِ یاران خودمان تلقی کنیم و در این جرگه بیاوریم، گرچه اختلاف سیاسی داشته باشیم."
نکتهٔ مطرح در این گفتهها و نظرها، این امر مهم است که، نیروهایی که خود را “اصلاحطلب“ و یا “معتدل“ معرفی میکنند، به این نتیجه رسیدهاند که ورودشان به مجلس[آینده]- باتوجه به سدِ شوراینگهبان- امکانناپذیر است؛ و با سخنانی که در بالا از آنان نقل شد، ازآنجاکه خود را در چارچوب "نظام" تعریف میکنند و سرآخر مجبور به تمکین از"قانون"اند، چاره را در این یافتهاند که با تشویقِ افکارعمومی زیر چتر اصلاحات، رأی را بهطرف نیروهای ”اعتدالگرا” در در جناحی دیگر از حکومت سرازیر کنند، تا شاید از این رهگذر اندکی از منافع جناحیشان را بتوانند حفظ کنند. در بین گفتهها و نظرهای نقلشده در بالا، حتی یک مورد را هم نمیتوان یافت که اشارهیی به حقوق و خواستهای مردم شده باشد. این اشارات ازآنروی یادآوری گردید تا به این نتیجه رسید که بهطور حتم و یقین حسن روحانی هم به این مسائل آگاهی کامل دارد، منتها ازآنجاکه بهلحاظِ ماهیت دغدغهٔ اصلی او و همفکرانش “بازی“ در “زمین”ی است که ولیفقیه تعیین میکند، همچنان سیاست ترغیبِ افکارعمومی بهشرکت در انتخابات را دیگربار در جمع دانشجویان مطرح میکند.
مناسبتِ سالروزِ تاریخی مبارزاتیِ ۱۶ آذر، صرفنظر از دادههای بالا، دربرگیرندهٔ این واقعیت بود که زیر پوست تجمعهای دانشجویی واقعیتی نهفته است و ریشه دارد که مستبدان همواره از درکِ آن عاجز بودهاند و یا آگاهانه سعی در وارونه جلوه دادن آن داشتهاند. ۱۶ آذر امسال بار دیگر نشان داد که قلبِ این قشرِ مبارز ضدِ استبداد همچنان در حالوهوای تحققِ خواستهای مردم میطپد. مجموعه گزارشهای رسانهها آشکارا نشان داد که باوجود تلاشهای جدیِ جناحهای انگلی رژیم در بهدست آوردن حمایت دانشجویان، از رهگذر این تلاشها حمایتی نصیبشان نگردید. میزان آگاهی و شعور سیاسی در بین دانشجویان، همهٔ ترفندهای بهکار گرفتهشده از سوی گروههای نزدیک به حاکمیت را نقش بر آب کرد. جنبش دانشجویی، با اینکه دوران بسیار دشواری را سپری میکند، اما جانِ آزاده، چالشگر و تحولطلبِ آن همچنان سرمشق همهٔ مبارزان و نیروهای مترقی میهن ما است.