پـول امـریکا در جیب تـروریستـان
کنگرۀ امریکا کمکهای خود به پاکستان را مشروط به مبارزه با تروریسم و شبکۀ حقانی، یکی از خطرناکترین شبکههای تروریستی منطقه کرده است.
هرچند کاخ سفید نسبت به توقف کمک ۴۵۰ میلیون دالری امریکا به پاکستان اعتراض خود به کنگره را اعلام کرد، ولی کنگره امریکا به دلیل آنچه که ناامیدی از اقدامهای پاکستان در مبارزه با تروریسم خوانده شده، این کمکها را مشروط ساخته است.
در همین حال پاکستان مجبور است هفتصد میلیون دالر بابت خرید هشت فروند جنگنده اف ۱۶ به امریکا پول بپردازد و امریکا گفته است که هیچ یارانهیی را برای فروش این جنگندهها برای پاکستان قایل نخواهد شد.
در همین حال به تازهگی زلمی خلیل زاد سفیرپیشین امریکا در افغانستان نیز گفته است که اگر پاکستان مبارزه با تروریسم را به صورت جدی دنبال نکند، احتمال دارد که به کشوری منزوی چون کوریای شمالی تبدیل شود.
این سخنان و اقدامها زمانی صورت میگیرند که در رسانهها خبر کشته شدن ملا اخترمحمد منصور رهبر طالبان نیز دست به دست میشود. براساس گزارشهای موجود، رهبر طالبان در یک حملۀ هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در خاک پاکستان کشته شده است.
این خبر هنوز از سوی منابع بیطرف تایید نشده، ولی گمان برده می شود که اخترمحمدمنصور نیز به سرنوشت ملا عمر دیگر رهبر طالبان دچار شده باشد. اگر چنین باشد، بدون شک باید در روزهای آینده منتظر تغییرات شگرف در ساختار و بدنۀ طالبان بود؛ اما مهم در این تعاملات و تغییرات نقش پاکستان و فشارهای است که از سوی کشورهای غربی برآن وارد می شود.
امریکا این بار اول نیست که کمک های خود به پاکستان را مشروط به مبارزه با تروریسم و افراط گرایی کرده است. از زمانی که امریکایی ها موفق به دستگیری و کشتن بن لادن رهبر شبکۀ القاعده در نزدیکی اسلام آباد شدند، امریکا پیوسته گفته است که کمک های این کشور برای پاکستان مشروط به مبارزه صادقانه و جدی با تروریسم است.
اما در عمل هرگز به اثبات نرسیده که پاکستان وارد یک نبرد جدی با تروریسم شده باشد. پاکستانی ها با دریافت میلیارد ها دالر کمک امریکایی در مبارزه با تروریسم نه تنها اقدام عملی علیه آن نکرده است که در بسیاری مواقع به تمویل و تجهیز گروه های تروریستی نیز اقدام کرده است.
همین که پاکستانی ها گروه های تروریستی را به خوب و بد تقسیم می کنند، به معنای این بوده می تواند که در مبارزه با آن از صداقت لازم برخوردار نیستند.
پاکستان از سال ها به این سو از امریکا کمک های کلان مالی دریافت می کند، این کمک های میلیارد دالری برای این به پاکستان ارایه می شوند که این کشور خود و منطقه را از شر افراط گرایی و شبکه های تروریستی نجات بخشد.
حداقل امریکایی ها برای سال ۲۰۱۷ موافقت کرده اند که ۶۰۲ میلیون دالر به پاکستان بپردازند. در سال روان نیز کمک های امریکا به پاکستان ادامه دارد و تنها کمک ۴۵۰ میلیون دالری این کشور تا زمانی متوقف شده که پاکستان دست به اقدام های عملی برای نابودی شبکۀ حقانی بزند، اما با وجود آن مشخص نیست که واقعا پاکستانی ها بخواهند خود را در برابر گروه های تروریستی قرار دهند.
این کشور سال هاست که ظاهرا با فشارهای جامعه جهانی در مبارزه با تروریسم قرار دارد و هربار کشورهای غربی که مشکل افغانستان با این کشور به مراحل حاد خود رسیده اعلام کرده اند که پاکستان را به انزوا خواهند کشاند ولی پس از مدتی معلوم شده که این کشور نه تنها به انزوا نرفته است بل از کمک های تازه ی غربی ها نیز برخوردار شده است.
تروریسم در منطقه پیوند مستقیم با سیاست های پاکستان دارد و تا زمانی که واقعا این کشور همان گونه که گفته می شود به انزوا نرود ممکن نیست که تروریسم و افراط گرایی از منطقه ریشه کن شود. غربی ها بهتر از همه می دانند که صدها شبکه و سازمان فعال تروریستی در پاکستان فعالیت دارند و این ها همه به عنوان تهدید های بالقوه و بالفعل برای جهان شناخته می شوند.
قدر مسلم این است که روزی شاید افراط گرایی و تروریسم دامن خود پاکستان را هم بگیرد، چنان چه در چند مورد حمله های مرگباری در این کشور از سوی گروه های تروریستی صورت گرفت، ولی پاکستان منافع کلان خود را در موجودیت این گروه ها می بیند.
از زمان جنگ سرد تا به حال پاکستان از موجودیت افراط گرایی سود برده و هنوز از آن به عنوان یکی از منابع مالی خود استفاده می برد. پاکستانی ها به خوبی می دانند که انگشت افکار غربی ها کدام است و به همین دلیل از ادامه کمک های امریکا برای خود مطمین اند.
سرتاجعزیز مشاور امور خارجی نخست وزیر پاکستان چندی پیش در یک گفت و گوی رسانه یی گفته است که کمک مالی امریکا همیشه مشروط بوده با این وجود پرداخت آن همیشه تایید شده است. این به معنای آن است که امریکا با وجود شرایط خود به کمک هایش به پاکستان ادامه خواهد داد و این بدون شک مبارزه با تروریسم و افراط گرایی را دچار بن بست حل ناشدنی می کند.
امریکا از سال ۲۰۰۱ برای همکاری در جنگ افغانستان مبلغی را تحت عنوان سی اس اف به پاکستان پرداخت می کند و تاکنون ۱۳ میلیارد دالر تحت همین عنوان به اسلام آباد پرداخت داشته است.
در سال ۲۰۱۴ بعد از خروج بخشی از نیروهای امریکایی از افغانستان قرار بود کمکهای مالی این کشور به پاکستان متوقف شود اما این کمکها به مدت یک سال تمدید شد.
توافقنامه امنیتی افعانستان با امریکا؛ دروغ بزرگ
این روزها یکی از آرزوهای اغلب مردم، بازگشت به دوران قبل از امضای این پیمان هاست؛ بنابراین، موضع گیری های انتقادی و اعتراضی نمایندگان شورای ملی در مورد ناکارآمدی پیمان امنیتی با امریکا، کاملا قابل درک است؛ اما این موضع گیری ها، همانطور که پیش از این هم اشاره شده است، نمی تواند از نمایندگان شورای ملی در قبال تایید چشم بسته پیمان های استراتژيک و امنیتی با امریکا بدون کسب تضمین های عملی لازم، سلب مسؤولیت کند.
توافقنامه امنیتی؛ نگاهی دوباره
آیا توافقنامۀ امنیتی با واشنگتن توانسته انتظارات مردم افغانستان را برای رسیدن به صلح و امنیت برآورده کند؟
شماری از نمایندگان شورای ملی میگویند که حکومت وحدت ملی از این توافقنامه باید به گونۀ لازم بهره ببرد و واشنگتن را به سرکوب دشمنان افغانستان وادار سازد و نیز نیروهای امنیتی به تجهیزات پیشرفته دست یابند.
آمنه افضلی؛ سناتور میگوید:«این توافقنامه باید سبب تجهیز نیروهای امنیتی شود و نیروهای امنیتی باید به خودبسندگی برسند.»
نثار حارث؛ دیگر عضو سنا میگوید:«هیچ کاری در توافقنامۀ امنیتی صورت نگرفتهاست و یکبار هم این کتاب ورق زده نشدهاست تا به مشکلات افغانستان رسیدگی میشد.»
صدیق صدیقی؛ سخنگوی وزارت داخله میگوید:«با توجه به حجم تهدیداتی که حکومت و مردم افغانستان با آن روبهرو هستند، نیاز است که حتی بیشتر از توافقنامۀ امنیتی با ما کمک شود.»
صلاحالدین ربانی؛ وزیر امور خارجه اما در دیدار با همتای امریکایی اش گفت:«در بخش دفاع و امنیت، از تحویلدهی چرخبالها و هواپیماها به نیروهای دولتی و نیز از ادامۀ کمک جنگندهها به نیروهای هوایی کشور ستایش میکنیم.»
با این حال، ناظران مسایل امنیتی می گویند که اظهارات نمایندگان شورای ملی و حتی برخی مقام های امنیتی نشان می دهد که توافقنامه کابل - واشنگتن، حتی انتظارات حد اقلی مردم افغانستان را نیز محقق نکرده است.
به باور آگاهان، مردم افغانستان بر اساس وعده هایی که حامیان و مدافعان توافقنامه امنیتی، به گونه گسترده تبلیغ می کردند، انتظار داشتند که با امضای آن، همه چیز به نفع صلح و امنیت و ثبات و اقتدار ملی در افغانستان دگرگون شود، تروریزم به شدت سرکوب گردد، نیروهای امنیتی به مرحله قابل قبولی از قدرت و خودکفایی دست پیدا کنند و از تجهیزات مدرن نظامی و تسلیحاتی بر اساس استندردهای مورد استفاده ناتو برخوردار شوند، دشمنان و تهدیدهای خارجی که افغانستان امروزه بیش از هر زمان دیگری در گذشته، با آن دست به گریبان است، نابود شوند و به این ترتیب، فصل جدیدی از شکوفایی، اقتدار و آرامش و ثبات در افغانستان آغاز شود.
اینها در واقع وعده هایی بودند که مدافعان امضای پیمان امنیتی در دولت های پیشین و کنونی، بارها از آن یاد کرده و تحقق آن را منوط و مشروط به امضای پیمان امنیتی می دانستند.
البته پیشتر از پیمان امنیتی، در آستانه امضای پیمان استراتژیک نیز درست همین وعده ها، به خورد مردم و افکار عمومی افغانستان داده می شد.
اینهمه در حالی بود که مردم افغانستان، تصویر روشنی از کارنامه یک دهه حضور امریکا در افغانستان در اختیار داشتند و می دانستند که امریکایی که قرار است بعد از امضای پیمان های استراتژیک و امنیتی، متولد شود، قاعدتا نمی تواند تفاوتی با امریکای پیش از امضای این پیمان ها داشته باشد.
با این حساب، می پرسیدند که چگونه وضعیت به یکباره، دگرگون خواهد شد و ورق به سود مردم افغانستان و خواسته های دیرینه آنها برای صلح و ثبات و اقتدار و شکوفایی ملی، برخواهد گشت.
در آن زمان، حامیان و مدافعان امضای پیمان های استراتژيک و امنیتی با امریکا، یک پاسخ صریح، کلیشه ای و آماده برای این پرسش داشتند و آن اینکه امریکا و دولت افغانستان، تمامی برنامه های راهبردی برای ساختن افغانستانی امن، باثبات، مقتدر و دموکراتیک را به مرحله بعد از امضای این پیمان ها، موکول کرده اند که در آن زمان از آن به عنوان «دهه تحول» نام برده می شد.
مردم افغانستان هم به ناگزیر این دروغ بزرگ را باور کردند؛ اما با گذشت نزدیک به دو سال از آغاز «دهه تحول» و امضای پیمان امنیتی، نه تنها هیچیک از آن وعده های بزرگ، محقق نشد؛ بلکه این روزها یکی از آرزوهای اغلب مردم، بازگشت به دوران قبل از امضای این پیمان هاست؛ بنابراین، موضع گیری های انتقادی و اعتراضی نمایندگان شورای ملی در مورد ناکارآمدی پیمان امنیتی با امریکا، کاملا قابل درک است؛ اما این موضع گیری ها، همانطور که پیش از این هم اشاره شده است، نمی تواند از نمایندگان شورای ملی در قبال تایید چشم بسته پیمان های استراتژيک و امنیتی با امریکا بدون کسب تضمین های عملی لازم، سلب مسؤولیت کند.
به باور منتقدان مستقل، همه کسانی که دیروز در دفاع از پیمان های راهبردی و امنیتی با امریکا، گلو پاره می کردند و در صحن علنی شورای ملی، به نمایندگان منتقد، فرصت ابراز نظر در مورد مفاد این پیمانُ با استفاده از حق مسلم عضویت آن هاُ در شورای ملی را ندادند و امروز در صف مخالفان و منتقدان آن پیمان ها قرار گرفته اند، در قبال این وضعیت مسؤول اند و باید در برابر تبعات زیانبار آن برای ملت و منافع ملی افغانستان، پاسخگو باشند.