احمد عاشورپور « پدر موسیقی فولکلور گیلکی »
عاشور پور، از مهم ترین ترانه سرایان و خوانندگان محلی گيلان بود، با این حال ابتکار او در اجرای همزمان ترانه هایش به دو زبان فارسی و گیلکی باعث شده بود که در میان فارسی زبانان نیز از شهرت و اقبال مناسبی برخوردار باشد.
وی در آغاز به دلیل نوآوری هایش در ترکیب نغمه های گیلکی با قالب های تازه (مانند والس و تکنیک های آواز خوانی در اپرای ترکی) و نیز استفاده اش از اشعار محلی و فولکلور در میان مردم گیلان به شهرت رسید، اما پس از چندی به دلیل ترانه های سیاسی اش، شهرت او از دایرۀ اهل موسیقی و مردم کوچه و بازار فراتر رفت.
احمد عاشور پور به دلیل عضویت در حزب تودۀ ایران چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب ایران در فعالیت ها و انتشار آثارش با ممانعت هایی روبرو بود و در فرصت هایی محدود، این امکان را داشت که به ارائه آثارش بپردازد.
با این حال تاثیر او در حفظ ترانه های عامیانه و فولکلور و نوزایی موسیقی گیلانی چنان بوده است که او را «پدر موسیقی فولکلور گیلکی» نامیده اند.
عاشور پور در طول نود سال عمر خود، زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. وی دارای تحصیلات دانشگاهی در زمینه مهندسی کشاورزی بود. سابقه عضویت طولانی در «حزب توده ایران» را داشت و در عین حال ترانه سرا و نغمه خوانی چیره بود. در عنفوان جوانی گوشه گیر شد و از عرصه هنر خود را کنار کشید و در اواخر عمر چون جوانان به صحنه بازگشت و آواز خواند.
احمد عاشور پور در ۱۸ بهمن ۱۲۹۶ در غازیان در حوالی انزلی زاده شد و تحصیلات مقدماتی خود را در این دو شهر گذراند. چنان که خودش در مصاحبه ای گفته است، وزن و قافیه و ریتم در شعر را در همین دوران و با مطالعه اشعار کلاسیک ایرانی، و از جمله دیوان شمس تبریزی، آموخته است.
او آوازخوانی و ترانه سرایی را به شکل غیرحرفه ای از دوران دبیرستان و سال های ابتدایی دانشگاه در جمع های دوستانه و کنسرت های «شیر و خورشید سرخ» بندرانزلی (كه آن روز ها بندر پهلوی خوانده مي شد) آغاز کرد.
با ورود گروهی از مهاجران آذربایجانی به شهرهای شمالی ایران، تعداد زیادی صفحه گرامافون وارد کشور می شود و در شهر های مرزی به فروش می رسد. عاشور پور از این طریق با نمونه هایی از آوازها و ترانه های روسی و اپرای ترکی آشنا می شود و مفتون ریتم و قابلیت های موسیقیایی آنها می شود و نخستین ترانه خود را بر اساس ملودی یکی از همین آهنگ ها می سراید. نخستین ترانه سروده او، عاشقانه ای بود در عشق زنی از همان مهاجران؛ ترانه ای که هیچگاه خوانده نشد و عشقی که هیچگاه ابراز نشد.
عاشور پور در سال ۱۳۱۹ دبیرستان را به پایان می رساند و برای تحصیلات تکمیلی در دانشکده کشاورزی عازم کرج می شود. نخستین سال های تحصیل او در دانشکده کشاورزی مصادف با ورود نیروهای متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ و تاسیس حزب تودۀ ایران است. در دانشگاه کشاورزی به واسطه آشنایی با حسین ملکی ( برادر خلیل ملکی) به تدریج جذب فعالیت حزبی و سیاسی می شود.
حزب توده ایران در آن سال ها با تاسیس کلوپ بزرگی در خیابان فردوسی تهران، فعالیت های هنری و تبلیغاتی اش را آغاز کرده بود. عاشور پور جوان به این طریق فضای جدیدی برای ارائه هنرش می یابد.
سرانجام پس از دریافت مدرک مهندسی خود در سال ۱۳۲۲ به تهران می رود تا در وزارت کشاورزی شروع به کار کند و در همین سال نیز بطور رسمی به عضویت حزب توده در می آید.
در همین دوران، جمشید کشاورز (نوازندۀ ویلون) واسطه معرفی او به ابوالحسن صبا می شود و این آشنایی موجب دعوت او برای فعالیت در رادیو می شود.
به این ترتیب در سال ۱۳۲۲ برای نخستین بار در رادیوی تازه تاسیس ایران می خواند.
در همین زمان شروع به یادگیری نت نویسی، سلفژ و خوانندگی نزد یک استاد خارجی به نام مادام لیلی می کند که به گفته خودش، تاثیر عمیقی بر تکنیک خوانندگی و توانایی صدایش می گذارد.
موفقیت عاشور پور به عنوان خواننده و ترانه سرا در رادیو و قابلیت خاص او در ترکیب نغمه های ایرانی با ملودی های موسیقی غربی، موجب می شود که روح الله خالی از او دعوت کند تا با انجمن ملی موسیقی ایران همکاری کند، اما این همکاری چندان طول نمی کشد و در سال ۱۳۲۵ او به دلیل اختلاف های سیاسی اش با روح الله خالقی و برخی دیگر از اعضای انجمن ملی موسیقی، از این جمع جدا می شود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به جرم عضویت در حزب توده ایران، محاکمه و به دو سال زندان محکوم می شود.
او تا انقلاب سال 1357 ایران تنها خود را به کار اداری به عنوان «مدیر آبیاری فارس و بنادر» مشغول می کند. فعالیتش به عنوان خواننده در این دوران به گفته خودش تنها محدود به آواز خواندن در جلساتی با هم حزبی هایش می شود که به صورت مخفیانه برگزار می شده است.
عاشورپور با انقلاب ایران و دستگیری رهبران حزب توده در اوایل دهه شصت به صورت غیرقانونی از ایران خارج می شود و مدتی نزدیک به ۱۰ سال را در فرانسه به سر می برد.
در این سال ها امکان برگزاری چند کنسرت انگشت شمار در فرانسه، آلمان و انگلیس را به دست می آورد، اما غم غربت چنان بر دلش سنگینی می کند که با آرام تر شدن فضای سیاسی و فرهنگی ایران در اوایل دهه هفتاد به ایران باز می گردد.
وی در آخرین سال های حیات خود، در سن ۸۶ سالگی در کنار گروه «نکیسا» (به سرپرستی بابک ربوخه) ، توانست بار دیگر در برابر مردم ظاهر شود و آواز بخواند.
حاصل نود سال زندگی هنری او بیش از ۵۰ ترانه ثبت شده است که به کوشش حسین حقانی، بابک ربوخه و «محمد رضایی راد، در کتابی تحت عنوان «آفتاب خیزان، دریا توفان» جمع آوری شده است و در سال ۱۳۸۴ توسط نشر چشمه منتشر شده است.
از جمله آثار مشهور عاشور پور می توان به آهنگ های «سازو نقاره جمه بازار» (بر روی یک والس لهستانی) ، «نوروز»، «سر کوه بلند»، «دریا توفان» و «گلبانو» اشاره کرد.
خاموشی ستاره شمال
احمد عاشور پور، خواننده و ترانه سرای نامدار گیلانی خاموش شد و بدن بی جان او در زادگاهش «غازیان»، در شمال ایران زیر خاک خفت. اما مرگ او برایش حیاتی تازه به ارمغان آورد. ترانه های او در روزهای پس از مرگش بار دیگر به سر زبان اهل شمال جاری شده است. گروهی های سیاسی هم، او را و خاطرات مشترک شان را به یاد آورده اند.
کتاب ترانه هایش در شمال ایران کمیاب شده و نسخه های ترانه های منتشر شده اش درمیان مردم دست به دست می گردد و تکثیر می شود و نسل جوان ایران با شنیدن ترانه هایش با او آشنا می شوند و او را می شناسند.
منبع: سایت زنده یاد استاد احمد عاشورپور
ادامه در صفحه بعد