![]() |
تجمع و تحصن در سه دانشگاه برتر کشور
از صبح امروز تاکنون دانشجویان سه دانشگاه برتر کشور در اعتراض به هزینههای سنوات و وضعیت خوابگاهها تجمع و تحصن کردند.
به گزارش ایلنا، حدود ۶۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شریف در اعتراض به هزینههای سنوات مقابل درب اصلی دانشگاه اعتراض و تجمع کردند که اعتراض این دانشجویان از ساعت ۱۲ ظهر تاکنون (ساعت ۱۴) در مقابل دفتر ریاست دانشگاه و درب اصلی دانشگاه ادامه دارد.
امروز مومنی (دبیر شورای صنفی دانشگاه شریف) در گفتوگویی، از اعتراض این دانشجویان نسبت به حذف قوانین مربوط به سنوات تحصیلی خبر داد.
مومنی میگوید: دانشگاه صنعتی شریف در کمال تعجب امسال ثبتنام دانشجویی را که تحصیلش به ترم ۵ کشیده شده است، منوط به پرداخت رقم جریمهای حدود یک میلیون تومان کرده است؛ یعنی دانشجو ابتدا باید آن جریمه را بپردازد تا سپس بتواند در ترم جدید ثبتنام کند. آنهم در شرایطی که دانشجوی مورد بحث، دانشجوی روزانه “دانشگاه دولتی” صنعتی شریف است.
تحصن امیرکبیریها در اعتراض به هزینههای سنوات
در دانشگاه امیرکبیر هم وضعیت همانند دانشگاه شریف است. دانشجویان نسبت به هزینههای سنوات معترض هستند و بر این باور هستند که درحالیکه وزارت علوم تحصیل رایگان در ترم پنجم کارشناسی ارشد را مجاز میداند، اما دانشگاه صنعتی امیرکبیر به صورت تصمیم به اخذ هزینه از دانشجویان جهت تحصیل در ترم پنجم میگیرد.
در بخشی از بیانیه دانشجویان امیرکبیر آمده است؛ شورایعالی برنامهریزی آموزشی در تاریخ ۱۶ /۱۲ /۱۳۹۳ آییننامه جدیدی را برای دورههای کاردانی و کارشناسی(پیوسته و ناپیوسته) تصویب کرده است. در این آییننامه، مدت سنوات مجاز تحصیلی برای دورهی کارشناسی ۸ نیمسال تعیین شده است. این در حالی است که تعداد دانشجویانی که مدت زمان تحصیلشان ۹ یا ۱۰ نیمسال به طول میانجامد، رقم کوچکی نیست. نکته دیگر در مورد این آییننامه این است که در اسفند ۹۳ تصویب شده است اما در کمال تعجب در مادهی ۳۳ آییننامه قید شده است که «برای دانشجویان ورودی سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ و پس از آن و نیز تمامی دانشجویانی که در زمان ابلاغ این آییننامه، شاغل به تحصیل هستند، به شرطی که خللی در تحصیل ایشان ایجاد نکند، لازمالاجرا است».
این در حالی است که هیچ معیاری برای خلل در تحصیل مشخص نشده است؛ اما گویا به تشخیص تصمیمگیرندگان دانشگاه، اجرای این آییننامه جدید برای ورودیهای ۹۳ و ماقبل هیچگونه خللی ایجاد نخواهد کرد؛ در حال حاضر این قانون با کمی تغییر در دانشگاه ما اجرا میشود؛ اینگونه که سنوات مجاز «آموزشی» کارشناسی تا ۹ نیمسال در نظر گرفته شده است اما همچنان هزینه خوابگاه و سلف دانشگاه به صورت مضاعف محاسبه میشود.
دانشجویان جدید سرگردانند
از سوی دیگر نیز تجمع دانشجویان در اعتراض به وضعیت خوابگاهها در دانشگاه “شهید بهشتی” از روز گذشته تاکنون ادامه دارد. یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که در این تجمع حضور دارد، به خبرنگار ایلنا، میگوید: امسال دانشگاه شهید بهشتی مازاد ظرفیت پذیرش کرده اما به این دانشجویان گفته شده که ۱۰ مهر به بعد خوابگاه به آنها تعلق میگیرد و در حال حاضر دانشجویانی که از شهرستان به تهران آمدهاند، سرگردان هستند. از طرفی خوابگاههایی که برای دانشجویان جدید الورود درنظر گرفتند، حدود ۲ ساعت با دانشگاه فاصله دارد.
این دانشجوی معترض میگوید که خواسته دانشجویان این است، حداقل خوابگاههایی نزدیک به دانشگاه به آنها داده شود. در حال حاضر حدود ۲۰۰ دانشجو در این تجمع حضور دارند.
سحام
تحصن دانشجویان صنعت نفت مقابل مجلس شورای اسلامی به روز چهارم رسید
به گزارش ایسنا، جمعی از دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت در اعتراض به لغو اولویت استخدام فارغالتحصیلان با تجمع مقابل مجلس از نمایندگان در خانه ملت خواستند موضوع بورسیه و استخدام دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت و فارغالتحصیلان این دانشگاه پیگیری کنند.
به گزارش دانشجو آنلاین: بعداز تحصن دانشجویان صنعت نفت زنگنه وزیر نفت اعلام کرد :وزارت نفت مقررات و دستورالعملهایی برای جذب فارغ التحصیلان دانشکده صنعت نفت دارد، که بر همین اساس تعدادی از فارغ التحصیلان ممتازش استخدام می شوند.وزارت نفت مقررات در این زمینه را رعایت کرده و بر اساس آن عمل می کند!
به دنبال این اظهارات دانشجویان معترض در یک پاسخ اعتراضی جواب دادند:
حرفهای وزیر صرفا ادعای اجرای قانونند و برای ما اشتغال نمیشود! نزدیک به 15 ماهست که همین حرف را میزنند و فقط برایمان متن قانون را میخوانند! جناب وزیر ما آنقدر سواد داریم که ۴خط قانون را مثل شما بخوانیم!
-ما شروع روند استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت را خواستاریم!
لذا تا زمانیکه دستور اجرای قانون جذب فارغ التحصیلان گروه الف(ممتازان) توسط وزیر نفت ابلاغ نشود، به تجمع مقابل مجلس ادامه خواهیم داد!».
نامه ۹۲ تشکل دانشجویی به روحانی درباره «جو ارعاب و تهدید» در دانشگاهها
۹۲ تشکل دانشجویی از سراسر ایران به حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی نامه نوشتهاند و از «جو ارعاب و تهدید» در دانشگاههای گلایه کردهاند. آنها فضای دانشگاهها را «نگرانکننده» توصیف کردهاند و احتمال دادهاند که در این شرایط دانشجویان بیش از پیش منزوی شوند.
دانشجویان در این نامه به موارد زیر اشاره کردهاند و این موارد مصداق «جو ارعاب و تهدید» در دانشگاههای ایران دانستهاند:
•لغو برنامههای تشکلهای دانشجویی بدون ارائه دلیل و هماهنگی با وزارت علوم که نافی استقلال این وزارتخانه است.
•عدم رسیدگی به درخواست تشکیل اتحادیههای دانشجویی و اخلال در روندهای مربوطه از جمله جلوگیری از برگزاری نشستهای هماندیشی تشکلهای دانشجویی که منجر به عدم همگرایی در فعالیت تشکلها و نارسایی در پیشبرد اهداف کلان و جامع دانشجویی میشود.
•دخالتهای غیرقانونی و فراقانونی در نحوه برگزاری برنامهها به شکلی که ماهیت برنامههای درخواستی بهکلی دگرگون شده و در نهایت، صدور مجوز با تعویق و تعلیق مواجه میشود.
•اعمال سلایق شخصی در صدور مجوز برای میهمانان و سخنرانان توسط هیاتهای نظارت که موجب سردرگمی و برهمخوردن برنامههای موردنظر میشود
•عدم ارائه دلایل مکتوب مطابق آییننامه در رد برنامههای درخواستی از سوی تشکلها
•انواع برخوردهای تبعیضآمیز و رفتارهای دوگانه با تشکلها از اختصاص ناعادلانه بودجه تا فرایندهای زمانی طولانی در پاسخ به درخواست صدور مجوز توسط مسئولان
• ایجاد مشکل برای کنشگران دانشجویی صرفاً به بهانه حضور و فعالیت در شبکههای اجتماعی
•رصد امور شخصی دانشجویان در فضای مجازی به بهانههای واهی
•دامن زدن به نگاه جنسیتی و اِعمال طرحهای تفکیکی در موارد گوناگون
دانشجویان میگویند هرچند «نهادهای غیرمسئول خارج از دانشگاه» در به وجود آوردن شرایط نامطلوب برای دانشجویان نقش دارند، اما وزیر علوم هم به موارد یاد شده بیتوجه است.
پیش از این، در تیر سال جاری ۲۹ تشکل دانشجویی اغزب حسن روحانی خواسته بودند تبعیض بین تشکلهایی دانشجویی «همسو با قدرت» و تشکلهای دانشجویان اصلاحطلب را از میان بردارد.
مازنان
جشن دانشجویان زاهدان و تهدید دادستان زاهدان
دادستان زاهدان دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان تهدید کرد و گفت: «ماجرای رقصیدن عدهیی در مراسمی در دانشگاه سیستان و بلوچستان را پیگیری میکند».
محمد مرزیه که با خبرگزاری میزان وابسته به دستگاه قضاییه مصاحبه میکرد افزود: «گزارش این اتفاق به دست ما رسیده است و پیگیریهای لازم در حال انجام است».
همچنین حسینعلی شهریاری، عضو مجلس از زاهدان گفته است: «در این مراسم عدهیی از دانشجویان شروع به رقصیدن میکنند البته رقص آنها رقص محلی نیست که توجیه پذیر باشد بلکه قرتی بازی فرنگی است. این مراسم به بهانه راهاندازی جشنواره اقوام' برگزار شده و اتفاقاتی که در آن افتاده شرمآور و توجیه ناپذیر بوده است» .
مراسم بزرگداشت شهید کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت
جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در روز دوشنبه ۱۰ خرداد ۹۵ به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت کیانوش آسا در پارک آسای دانشگاه جمع شدند و مراسم بزرگداشتی برای وی برگزار کردند.
در این مراسم دانشجویان با روشن کردن شمع و پخش گل و بروشور مربوط به کیانوش آسا یاد و خاطرهی وی را زنده کردند.
کیانوش آسا متولد ۲۹ اسفند ۱۳۶۲ زاده کرمانشاه، دانشجوی نخبه مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت ایران بود که در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات میلیونی مردم روبروی پایگاه بسیج حوالی میدان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
نامه سی تشکل دانشجویی درباره مینو خالقی
سی تشکل دانشجویی از سراسر کشور در نامهای به رییس جمهور با انتقاد از ابطال آرای مینو خالقی از وی خواستند که با فرستادن اعتبارنامه خالقی به مجلس اجازه ندهد که اینچنین فتح باب خطرناکی در نادیده انگاشتن آرای مردم رخ دهد، چرا که در آن صورت احتمال آن میرود که در آینده این اقدام غیر قانونی در انتخابات ریاست جمهوری رخ دهد
به گزارش کلمه، دانشجویان در بخشی از نامه خود هشدار دادهاند: نکند که در گذر تاریخ تعریف واژهها دستخوش دگرگونی شده است؛ که دیگر نه میزان آن میزان است و نه ملت آن ملت! آری، نیاز به کنکاش عمیق تاریخ نیست تا به خاطر آوریم که ملت ما بسته به خوش آمدن به مذاق عدهای، گاهی ملت غیور و فهیم و بزرگوار خوانده شدهاند و گاهی اهل کوفه! گاهی همیشه در صحنه خطاب میشوند و گاهی مشتی خس و خاشاک! به نظر میرسد اکنون باید سیر تحول معنایی واژههای دیگری چون میزان و آرا را نظاره گر باشیم!
متن این نامه را با هم میخوانیم:
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رییس محترم جمهور
عملکرد عجیب و دور از انتظار شورای نگهبان در رد صلاحیت، یا بنا به گفتهها ابطال آرای سرکار خانم مینو خالقی نماینده منتخب مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی، این روزها افکار عمومی را از منظر حقوقی، قانونی و اجتماعی به چالش کشیده است. باقی گذاشتن سؤالات بیشمار موجود، در پردهای از ابهام، این سؤال را در اذهان مردم بیش از پیش پررنگ کرده است که بنا به گفتۀ بنیانگذار انقلاب مگر میزان رأی ملت نیست؟
نکند که در گذر تاریخ تعریف واژهها دستخوش دگرگونی شده است؛ که دیگر نه میزان آن میزان است و نه ملت آن ملت! آری، نیاز به کنکاش عمیق تاریخ نیست تا به خاطر آوریم که ملت ما بسته به خوش آمدن به مذاق عدهای، گاهی ملت غیور و فهیم و بزرگوار خوانده شدهاند و گاهی اهل کوفه! گاهی همیشه در صحنه خطاب میشوند و گاهی مشتی خس و خاشاک! به نظر میرسد اکنون باید سیر تحول معنایی واژههای دیگری چون میزان و آرا را نظاره گر باشیم!
آنهایی که داعیۀ پیروی از خط انقلاب را داشتهاند و دارند، هر از گاهی بیواهمه هر که را میخواهند بدون سند و مدرک و دلیل عقلانی، دستنشاندۀ بیگانگان میخوانند و چه ساده فراموش کردند سخنان بنیانگذار انقلاب را که بیان کردند: «مردم یکی را تعیین کنند برای این که رئیس جمهور باشد، ما هم رأیمان را علناً به مردم اظهار میکنیم که آقا، آن که من میخواهم این است. شما میل دارید به این رأی بدهید، میل دارید هم، خودتان آزادید . . . آرای عمومی نمیشود خطا بکند». و مگر نه اینکه ایشان در تبیین جمهوری بیان داشتند: «با آرای ملت میآید و ملت او را حفظ میکند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند . . . قهراً ساقط است . . .».
نادیده انگاشتن آرای مردم جز پاشیدن بذر یأس در روح تازه زندهشده امید، در مردم نیست.
جدای از این صحبتها مگر قانون فصلالخطاب نیست؟
تبصره سوم ماده ۵۲ قانون انتخابات: « شورای نگهبان ۲۰ روز بعد از هیأت نظارت نظر قطعی و نهایی خود را در خصوص تأیید و یا رد صلاحیت داوطلبان به وزارت کشور اعلام میدارد». این بند از قانون به صراحت محدودیت زمانی در خصوص رد یا تأیید صلاحیت داوطلبان را متذکر شده است. علاوه بر این طبق فصل سوم ماده ۵۲ شورای نگهبان نظر نهایی خود را داده است و اگر پس از انتخابات در مورد صلاحیت فردی بحثی وجود داشته باشد، مجلس باید در تأیید اعتبارنامۀ ایشان اعمال نظر کند نه شورای نگهبان!
با این اوصاف شورای نگهبان قبل از تردید در شعور و بلوغ سیاسی مردم غیور اصفهان و قبل از نادیده انگاشتن سخنانی که نظام جمهوری اسلامی بر پایه آن بنا نهاده شده است، عملکرد خود را زیر سؤال برده است؛ چرا که در بدو امر صلاحیت خانم خالقی و همچنین صحت انتخابات در حوزۀ اصفهان را تأیید نموده است.
از منظری دیگر حتی اگر بنا به سخنان واصله بحث ابطال آرا مطرح باشد و نه رد صلاحیت! باید در نظر داشته باشیم که حذف نام یک نفر در یک برگ رأی پنج نفره امکان پذیر نیست مگر اینکه کل آن برگ رأی باطل شود و در این صورت تمامی آرای نامزدهای انتخاباتی دستخوش تغییر میشود. و این آشفتگی انتخاباتی که طبیعتاَ آشفتگی سیاسی را در پی خواهد داشت جز بیاعتمادی مردم نتیجهای در بر ندارد و واضح و مبرهن است که اندکی کاسته شدن از اعتماد و امید مردم، تیشهای بنیان برافکن بر ارکانی است که چه جانهایی که برای به ثمر رسیدنش پرپر نشده است و چه خونهایی که برای پابرجاییاش ریخته نشده است.
حال سؤال اینجاست که آیا بیاعتمادی مردم موضوعی پیش پا افتاده در نظر آقایان است؟ یا شاید هدف نا امید کردن مردم برای خالی کردن میادین انتخاباتی به نفع رقیب بود؟
شاید وقت آن رسیده است با این واقعیت روبهرو شویم که سختیها، مشکلات و قیاسها، بلوغ و شعور سیاسی مردم را تا حد کفایت برای انتخابهایی بهجا و عاقلانه بالا برده است و در این شرایط تنها راه نجات از انحطاط و کژروی این است که افسار سرنوشت ملت را به دست خودشان بسپاریم. چرا که همانطور که مشاهده شد، در دور دوم انتخابات نیز همانند دور اول مردم صحنه را ترک نکردند و با تمام محدودیتهای اعمال شده در قبل و بعد و حین انتخابات باز هم صدای اعتراضشان را با حفظ تمدن اصیلشان با حضور در صحنه انتخابات اعلام کردند.
جناب آقای روحانی
این چهار سال ریاست بر جمهور مردم فرصتی تاریخی برای شما و برای کسب صلاحیتی تاریخی است، تا بعد از این مردم بی واسطۀ بزرگان آرای خود را متوجه شما کنند. موضعگیری صریح حضرتعالی در قضیۀ ابطال آرا بسیار خوب و پسندیده بود و قطعاً از چشم تیزبین افکار عمومی پوشیده نمیماند، ولی انتظار میرود که این موضعگیری به مرحلهی عمل برسد و با فرستادن اعتبارنامۀ سرکار خانم مینو خالقی به مجلس شورای اسلامی اجازه ندهید که اینچنین فتح باب خطرناکی در نادیده انگاشتن آرای مردم رخ دهد، چرا که در آن صورت احتمال آن میرود که در آینده این اقدام غیر قانونی در انتخابات ریاست جمهوری رخ دهد.
١- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
٢- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
٣-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۴- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان
۵- انجمن اسلامی ارمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
۶- انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه بیرجند
٧- انجمن اسلامی دانشجویان علوم پزشکی بیرجند
٨-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان
٩-انجمن ایران اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
١٠-انجمن اسلامی دانشجویان علوم پزشکی کرمان
١١-انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر
۱۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان
۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان نواندیش دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام(ره) دانشگاه زنجان
۱۵-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان
۱۶-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
۱۷-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
۱۸-انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه سیستان و بلوچستان
۱۹-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان (پردیس خواجه نصیر الدین طوسی)
۲۰-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۲۱-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس
۲۲-انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه دانشگاه علوم پزشکی همدان
۲۳-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان
۲۴-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز
۲۵-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی ساری
۲۶-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز
۲۷-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
۲۸-انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۲۹-انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس
۳۰-جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه شهر کرد
به دنبال حل نشدن مشکل استخدام؛
فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت دست به تجمع و اعتصاب زدند
یکی از تجمع کنندگان در گفتگو با «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ درباره این تجمع گفت: با توجه به پیگیری ها و نامه نگاری هایی که تاکنون انجام شده و پاسخ مناسبی به آن داده نشده بود، فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت مجدداً دست به اعتصاب و تجمع روبروی ساختمان اصلی وزارت نفت زدند.
وی ادامه داد: از حوالی ساعت 10 صبح امروز مجدد بنرهای اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعت نفت روبروی درب اصلی وزارت خانه نفت، باز شدند. با توجه به پیگیری هایی که سابقاً از منابع انسانی وزارت نفت انجام شده بود، مسئولین مربوطه ابهام ابلاغیه 27 دیماه را مانع از اجرایی شدن این ابلاغیه می دانستند.
این دانشجو افزود: با توجه به گذشت بیش از سه ماه از این ابلاغیه، فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت با تجمع مقابل این وزارت خانه خواستار جلسه ی نمایندگانشان با رئیس تدوین مقررات، جناب آقای اظهر شدند، که پاسخ مثبتی به رفع ابهامات موجود بگیرند. تا این لحظه نمایندگان موفق به گرفتن زمان ملاقات از مسئول مربوطه نشده اند.
گفتنی است چندی پیش نیز، این دانشجویان نامه ای در نامههای خطاب به رئیس جمهور و قائم مقام وزارت نفت، خواستار بررسی این موضوع شدند.
بیانیه انحلال شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان:
آغاز فصلی دیگر از جنبش دانشجویی
شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور در بیانیهای با شرح کارویژهی این شورا و اهداف شکل گیری آن با اشاره به این که پس از گذشت قریب به دو سال و نیم از آغاز به کار این مجموعه، بخش کثیری از انجمنهای اسلامی احیا شدهاند و فضای پرشور فعلی جریان دانشجویی که ماحصل تلاش این تشکلهای حقوقی است، انحلال این شورا را اعلام کرد. ...
متن این بیانیه را با هم میخوانیم:
جنبش دانشجویی ایران در بیش از ۸۰ سال حضور خود در جامعه نقشی ماندگار و یگانه از آرمان خواهی و آزادگی و شرافت در سطر سطر تاریخ معاصر این مرز و بوم به یادگار گذاشته است. جنبشی که متکی بر عقلانیت و احساساتی است که توامان در دانشجو متبلور میشود و این تلاقی شور و شعور همان نقطهٔ تمایز این جریان بوده و هست.
کنشهایی که در تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه تاثیر گذاشت، بر کژیها و کاستیها تاخت و منادی آزادی خواهی و عدالت طلبی گشت. جریانی که در مسیر خود از روزگار پر تلاطم همراه با تند شیبها و فروریزشها گرفته تا چند شاخه شدن و راکد و بدبو شدن جریانات انحرافی را تجربه نموده است. گهگاه پر قدرت و پیشرو بر بستر اجتماعی خود تاثیر گذار بوده و نقاط عطفی در تاریخ سرزمینمان خلق نموده و گهگاه بازیگر نقشهای تعریف شده دیگران گردید. دیر زمان نبود که عدهای به امید خشکاندن چشمههای جوشان جنبش دانشجویی سنگینترین هجمهها را متوجه دانشگاه و دانشگاهیان نمودند ولی زهی خیال باطل که سکوت ناشی از خفقان دیری نپایید و فعالین دانشجویی این سرزمین بار دیگر قطره قطره گرد هم آمدند تا این بار با کلید واژه «احیا» سرچشمهای نو و تازه برای جریان اصیل جنبش دانشجویی کشورمان باشند.
جنبش دانشجویی ایران هم به مانند تمام جنبشهای جدید، فراز و نشیبهایی داشته است. گاهی از آن به جز یک نام و نماد چیزی باقی نمانده و گاهی پیشتاز در فعالیتهای مدنی کشور بوده است. این پویشها به دلیل سیالیت فضای دانشجویی، هرگاه معناهای جدید را بازتولید کرده است اما جوهر اصلی آن همواره نقادی و تلاش برای اصلاح جامعه بوده آن چنان که همواره خار چشم بدخواهان قرار گرفته است. فشارها و هزینههای تحمیلی وصف ناپذیری در چند سال گذشته پایان تلخی را برای دورهای از ادوار جنبش دانشجویی ایران رقم زد. اما آن پایان همراه بود با سرآغازی که ندای احیای اصالت جنبش دانشجویی ایران را اینبار با عقلانیتی دیگر سر داد.
مجموعه شورای احیای انجمنهای اسلامی با هدف بازگرداندن شور اندیشه ورزی و پویایی فضای دانشگاهها از طریق تاسیس و بازگشایی دفاتر انجمنهای اسلامی بر پایه نقد و بررسی تجربه انباشته تاریخ این جنبش و شناخت صحیح از مقتضیات روز جامعه در تابستان ۱۳۹۲ با گردهم آمدن جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاههای مختلف، آغاز به کار کرد.
ما در کنار یکدیگر قرار گرفتیم تا با احیای ساختارهای قانونی فعالیت در دانشگاهها و با تمرکز ویژه بر مسائل آموزشی در زمینه امور تشکیلاتی و حقوقی، مطالعه تاریخ جنبش دانشجویی، تحلیل فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بتوانیم تشکلهای دانشجویی تحول خواه، آگاه و دلسوز را در دانشگاهها احیا نماییم.
ما بر آن بودیم تا با شناخت و تبیین اصل مهم استقلال فعالیتهای دانشجویی آغازگر و ادامه دهندهٔ گفتمانی باشیم که اعتلای جنبش دانشجویی ایران را در پی داشته باشد. هرچند که پافشاری و ایستادگیمان بر این اصالتها، ناملایمات، کج اندیشیها و تنگ نظریهایی را در پی داشت اما ایمان و اعتقاد به درستی آرمانهایی مانند استقلال دانشگاه، با وجود تمام سختیها، نشان داد که میشود در عین نگاه به واقعیت و عملگراییای، اصول خود را زیر پا نگذاشت. مفهوم استقلال دانشگاه در تاریخ این چند دهه، از زمانی که رئیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۲ به خاطر احترام به ساحت دانشگاه ورود نظامیان را به این نهاد نقد کرد و سیاسی بودن افرادی مانندی بازرگان و سحابیها را مانعی برای حضورشان در کسوت استادی نمیدید تا به امروز مورد مناقشه بوده است.
بسیاری از گروهها تلاش داشته و دارند تا هر چه بیشتر دانشگاه نتواند برای خود تصمیم گیری و تصمیم سازی کند و همین رویه هاست که منجر به ظهور و بروز دانشگاهیان دست نشانده میشود و ماهیت این نهاد را خدشه دار میکند. از طرفی قدرتها و احزاب سیاسی در برهههایی سعی داشتهاند که دانشجویان را به ابزاری برای رسیدن به اهداف خود تبدیل کنند که عموما با مقاومت این قشر مواجه شده که میخواستند تا هر چه بیشتر دانشگاه را از تند بادهای سیاسی محفوظ بدارند. اما در این بین چه بسا که در بزنگاههایی این استقلال کاملا از بین رفت و صدمات جبران ناپذیری را به آن وارد کرد به همین خاطر است که مفهوم استقلال تبدیل به دغدغه اصلی امروزهٔ دانشجویان شده است و مجموعهٔ شورای احیا در راستای تعیین وتثبیت این مهم در «راهبری و ادارهٔ دانشگاهها و روابط دانشگاهیان» و «همهٔ امور و ارکان تشکلهای دانشجویی» تلاش نمود. تا پایبندی به حفظ استقلال تشکیلاتی از احزاب، نهادهای منتسب به حاکمیت و سازمانهای مردم نهاد، تضمین شود.
ما بر آن بودیم که سازندهٔ گفتمانی باشیم که نه مقلد گذشتگان خود باشد و نه نافی تمام تاریخی که پشت سر داشتیم. ما جریانات گذشتگان را نقد کردیم و کوشیدیم از مجرای این نقد منصقانه، نقطه به نقطه آینده را باز آفرینی کنیم. چرا که اگر در فعالیتی نقادی وجود نداشته باشد، هیچ بذری از درون آن متولد نمیشود. شورای احیای انجمنهای اسلامی، در این راه تلاش کرد تا در نظریات روشنفکران و صاحب نظرانی تامل کند که گفتمانشان نه معطوف به قدرت، بلکه به سمت جامعه بوده و در راه آگاهی بخشی قدم بر داشتهاند.
ما بر آن بودیم ضمن توجه بیش از پیش به مسائل دانشگاه و اهتمام به پیگیری و طرح مشکلات و دغدغههای جامعه دانشگاهی نسبت به مسائل کلان ملی و انسانی بیتفاوت نبوده و طی موضع گیریها و دیدارهای جمعی و ملاقاتها، مردم، کنشگران جامعهٔ مدنی و مسئولان مملکتی را از دیدگاههای دانشگاهیان مطلع کنیم و سعی نماییم نقشی را به عنوان واسطه ایفا کنیم که سالها رنگ باخته بود. آن هم پرسشگری و کنش ورزی دربارهٔ مسائلی است که سالها به ناچار، دانشجویان دربارهٔ آن سکوت کرده بودند و راه ارتباطی آنها با مردم بسته شده بود.
ما بر آن بودیم تا بسترها و مقدمات لازم برای شکوفایی دوباره جنبش دانشجویی را مهیا سازیم تا نسلهای بعد فعالان دانشجویی بتوانند در شرایطی مناسب اجزای گفتمانی و هویتی جامعه دانشجویی اعم از «استقلال»، «آزادی»، «تحول خواهی»، «نواندیشی دینی»، «پایبندی به مشی اصلاحطلبانه»، «دفاع از آزادیهای آکادمیک»، «حمایت از توسعهٔ همهجانبه» و «تلاش برای اجرا و حاکمیت کامل قانون اساسی» را شناسایی، باز تعریف و تقویت نمایند و بهتر از گذشته در کنار سایر نهادهای مدنی و جریانات اجتماعی در مسیر اعتلای کشور عزیزمان قدم بردارند. این امر بدیهی است که در این مسیر، امکانات و توانایی لازم برای تمامی برنامههای خود را نداشتهایم و گاهی مجبور به انتخاب، در بین اولویتهای موجود میشدیم که امری گریز ناپذیر است.
ما بر آن بودیم تا گسستی که فعالین دانشجویی فعلی با آن مواجه شده بودند را از بین ببریم و در این راه از بسیاری اندیمشندان و سیاستمداران و همچنین مسئولان مشورت گرفتیم. در این فرآیند وزرات علوم، تحقیقات و فناوری دولت یازدهم علی رغم فشارهایی که متحمل میشد، کوششهایی برای کمک به زنده شدن دوبارهٔ دانشگاهها کرد. هر چند انتظار میرفت که در این راه، فعالین دانشجویی کشور، حامیان و پشتیبانان بیشتری در بین مسئولان فعلی وزارت علوم داشته باشند و ما امیدواریم که در آینده این امکان بیشتر محقق شود.
ما بر آن بودیم تا همگرایی در جنبش دانشجویی را در طول دوران فعالیت شورای احیا سرلوحه کار خود قرار دهیم. بازخوانی تجربه گذشته به ما آموخت که انشقاق و چند دستگی نه تنها موجب ضعف و کاهش کارآمدی جریان دانشجویی میشود بلکه شکاف بین مجموعههای دانشجویی تحول خواه راه دست اندازی و دخالت نهادهای بیرون از دانشگاه را هموارتر مینماید. در همین راستا کلیه فعالیتهای مجموعه احیا معطوف به همگرایی جنبش دانشجویی در اهداف مشترک، با حفظ احترام به کثرت اندیشهها و اهتمام به ساز و کارهای دموکراتیک مناسب فضای فعالیتهای دانشجویی، گشت. در یک سال و نیم اخیر شورای احیای انجمنهای اسلامی آغازگر و حاضر در گفتگوها، رایزنیها و مذاکرات پرشمار و متنوعی در جمعهای دانشجویی گردید. همچنین این مجموعه تلاش نمود با برگزاری نشستهایی با حضور نمایندگان فعالان و تشکلهای دانشجویی امکان گفتگوی رو در رو و تصمیم گیریهای جمعی در خصوص آینده فعالیتهای دانشجویی را فراهم آورد هر چند که سنگ اندازیهای بسیاری که در این مسیر اتفاق افتاد مانع از تحقق ایده آلها و پشت سر گذاشتن بخشی از مشکلات جنبش دانشجویی از گذشته تا به حال گشت…
شورای احیای انجمنهای اسلامی امیدوار است بدنهٔ نحیف جنبش دانشجویی که بار دیگر جان گرفته است، بتواند که با انسجام و همدلی و ائتلافی گسترده به کار خود ادامه دهد، چرا که هر گونه کوبیدن بر طبل اختلافات، موجب شادی افرادی را فراهم میکند که خواهان بازگشت دانشگاه به روزهای تیرگی و سکون هستند و برای آن تلاش میکنند.
شوراهای احیای انجمنهای اسلامی از ابتدا، خود را مجموعهای برای دوران گذار و جریانی واسط تعریف کرد. گامهای نخست این فعالیت در نبود و ضعف نهادهای حقوقی جز با همفکری و همکاری فعالان دانشجویی سراسر کشور امکانپذیر نبود.
امروز پس از گذشت قریب به دو سال و نیم از آغاز به کار این مجموعه، بخش کثیری از انجمنهای اسلامی احیا شدهاند و فضای پرشور فعلی جریان دانشجویی که ماحصل تلاش این تشکلهای حقوقی است نشان از به پایان رسیدن کار ویژه مجموعهٔ شورای احیا دارد. اینک زمان آن رسیده است که انجمنهای اسلامی با توجه به نیازها، حقوق و وظایف اجتماعی خود، برای کنشهای بین دانشگاهی و فرادانشگاهی اقدام به احیای نهادی قانونی ذیل آیین نامه تشکلهای دانشجویی اسلامی، نمایند و فصلی دیگر از تاریخ جنبش دانشجویی را رقم بزنند.
هر چند با تمامی تلاشهای صورت پذیرفته تا کنون احیای انجمنهای اسلامی در تعدادی از دانشگاهها با مشکل مواجه شده اما فضای ارتباطی مناسب شکل گرفته در دو سال اخیر مابین اعضای نمایندگان تشکلها، زمینه مساعدی برای بهره گیری از تجربیات و حل مشکلات پیش رو فراهم آورده است.
پروردگار بزرگ را سپاس گزاریم که ما را یاری نمود در مسیر آغاز دورهای جدید از جنبش دانشجویی بتوانیم وظایف خود را انجام رسانده و امید داریم آغازگر راهی بوده باشیم که به آینده درخشان فضای دانشجویی ختم گردد. هرچند این بیانیه، پایانی است بر فعالیتهای مجموعه شورای احیای انجمنهای اسلامی لیکن مسیر احیای تشکلهای دانشجویی تا بازگشایی دفاتر انجمنهای اسلامی در تمامی دانشگاههای کشور و پویایی و اعتلای آنها ادامه خواهد داشت.
درپایان بر خود لازم میدانیم از همدلی فعالین دانشجویی نسلهای متمادی دفتر تحکیم وحدت، دانشگاهیان و سایر فعالین، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اندیشمندان که با نقطه نظرات خود در این مدت ما را یاری نمودند تشکر و قدردانی داشته باشیم.
شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور
بازگشت شعارهای سبز به دانشگاهها در روز ۱۶ آذر
روز دانشجو در سومین سال فعالیت دولت روحانی در حالی فرا رسید که هنوز حصر غیرقانونی و نامشروع کروبی، موسوی و رهنورد ادامه دارد. امروز هم برنامه های روز شانزدهم آذر با شعارهای صریح دانشجویان در حمایت از محصوران همراه بود و همزمان با دانشجویانی که در حضور رئیس جمهور فریاد «پیام ما روشنه، حصر باید بشکنه» سر می دادند.
اخباری که از برنامه های دانشگاه ها به کلمه رسیده است، نشان می دهد نه تنها شعارها در دانشگاه ها کاملا سمت و سوی سبز و انتقادی نسبت به وضع موجود داشته، بلکه حسن روحانی رئیس جمهور هم با حضور در فضای دانشجویی، جهت گیری اظهاراتش را به مطالبات فراگیر در فضای دانشجویی نزدیک کرده است.
در دانشگاه شهید بهشتی نیز مراسم روز دانشجو با سخنرانی علی مطهری محمدرضا خاتمی برگزار شد. مراسمی که با شعار «اگر امام زنده بود، موسوی تنها نبود» حال و هوایی متفاوت به ۱۶ آذر امسال بخشید.
علاوه بر بیانیه آغازین برنامه که در آن بر رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی تاکید شد، دانشجویان حاضر در این برنامه نیز بارها شعار «یاحسین، میرحسین»، «موسوی و کروبی آزاد باید گردند» سر دادند. حال آنکه نهادهای خاص پیش از آغاز برنامه تلاش کرده بودند حتی با سانسور کلیپی که برای مراسم تهیه شده بود، از سبز شدن فضا و طرح صریح مطالبات دانشجویان جلوگیری کنند.
مراسم دانشگاه تهران نیز که قرار بود ابراهیم یزدی در آن سخنرانی کند اما از حضور وی ممانعت شد، با سخنرانی فائزه هاشمی آغاز شده و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی در حال برگزاری است. حضور سبز دانشجویان در این برنامه آنقدر چشمگیر است که سخنران آن بگوید: من در دستان شما عکس هایی را می بینیم که خیلی از افراد جرات نمی کنند حتی اسمشان را بیاورند. من به شما تبریک می گویم.
در دانشگاه علامه طباطبایی تهران هم اعضای بسیج که از انتقادهای صریح برخی دانشجویان به فضای بسته دانشگاه در برنامه تریبون آزاد دانشجویی، عصبانی بودند، با پرتاب گاز اشک آور، تلاش کردند دانشجویان را متفرق کنند.
در شیراز اما دخالت و اعمال نفوذ نهادهای امنیتی و نظامی و جلوگیری از دعوت میهمانان پیشنهادی تشکلهای دانشجویی، باعث شد که دانشجویان شیرازی از مراسم مستقل ۱۶ آذر محروم شوند. سه تشکل دانشجویی از این سه دانشگاه، انتشار با بیانیه مشترکی به این موضوع اعتراض کرده اند و خواستار پایان دخالت نهادهای نامربوط و امنیتی، دوری از سوء ظن و استقرار عقلانیت در دانشگاه ها شده اند.
فشرده ای از گزارش کلمه
اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به حبس پژوهشگران علوم اجتماعی
دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه تهران به حبس پژهشگران علوم اجتماعی اعتراض کردند.
در تصاویری که در شبکه های اجتماعی منتشر شده عکس هایی از سعید مدنی و سعید رضوی فقیه که به تازگی ضرب و شتم شده اند به همراه یاشار دارالشفا دانشجوی جامعه شناسی محبوس در زندان اوین مشاهده می شود.
در اعتراض به مصوبه جدید وزارت بهداشت،
تجمع دانشجویان مقابل وزارت بهداشت
جمعی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی (دکترا و کارشناسی ارشد) رشته های علوم پایه پزشکی صبح امروز در اعتراض به بخشنامه جدید وزارت بهداشت مقابل این وزارت خانه تجمع کردند.
یکی از این دانشجویان در گفتگو با فرارو علت این تجمع را اعتراض به مصوبه وزارت بهداشت در معادل قرار دادن دکترای پژوهشی با دکترای آموزشی عنوان کرد.
این دانشجو گفت: طبق مصوبه جدید وزارت بهداشت دانشجویانی که دکترای پژوهشی محسوب می شوند می توانند از مزایای دانشجویان دکترای آموزشی برخوردار شوند در حالی که آنها بر خلاف دانشجویان دکترای آموزشی برای ورود به دانشگاه کنکور نداده اند، در طول تحصیل درسی نیز نمی گذرانند و امتحان جامع نیز ندارند و صرفا با یک پایان نامه مدرک دکترای خود را اخذ می کنند.
وی ادامه داد: طبق آیین نامه دکترای پژوهشی وزارت خانه، باید در مدرک دکترای این افراد عنوان پژوهشی ثبت شود و آنها حق کار بالینی ندارند و نیز نمی توانند به عنوان هیات علمی آموزشی مشغول به کار شوند در حالی که با مصوبه جدید تمام این موارد نقض می شود.
حضور روحانی در دانشگاه تهران؛
مراسمی برای دانشجو بدون حضور دانشجو
مراسم آغاز سال تحصیلی 93-94 دانشگاهها برخلاف سال گذشته بدون حضور تشکل های دانشجویی و شور و هیجان در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش مهر مراسم آغاز سال تحصیلی 93- 94 دانشگاه ها مراکز پژوهشی و فناوری کشور صبح امروز سه شنبه 15 مهر در تالار علامه امینی دانشگاه تهران با حضور رئیس جمهور برگزار شد.
*نیلی احمدآبادی سرپرست دانشگاه تهران، ضیاء هاشمی معاون فرهنگی وزارت علوم، جعفر میلی منفرد معاون آموزشی وزیر علوم، «امید» معاون اداری مالی وزارت علوم، نصیری قیداری معاون پارلمانی، خدایی رئیس سازمان سنجش و توکلی مشاور عالی رئیس سازمان سنجش، میرزاده رئیس دانشگاه آزاد از چهره های دانشگاهی بودند که در این مراسم حضور داشتند.
*همچنین محمد علی نجفی سرپرست وزارت علوم، حسین قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت و درمان، حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور، محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور و حسین فریدون دستیار ویژه رئیس جمهور نیز از چهره های دولتی بودند که رئیس جمهور را در این مراسم همراهی کردند.
*برخلاف همیشه که مراسم حضور روسای جمهور در دانشگاه ها با شور و هیجان خاصی برگزار می شد در حالی روحانی وارد سالن شد که نیمی از سالن هنوز خالی بود که تا شروع مراسم و با پخش سرود ملی و آیات قرآن رفته رفته صندلی های سالن پر شد و بیشتر حضار از افراد میانسال بودند که معلوم بود دانشجو نیستند.
*ابتدا محمود نیلی احمدآبادی سرپرست دانشگاه تهران برای سخنرانی به پشت تریبون دعوت شد. وی از رئیس جمهور افزایش اختیار دانشگاه ها، توجه به سیاست های جذب هیات علمی و نحوه پذیرش دانشجویان دکترا را خواستار شد و از سیاست های اعتدالی دولت که موجب افزایش همکاری دانشگاه های جهان با ایران به خصوص در سطح تحصیلات تکمیلی شده است تشکر کرد.
*نیلی احمد آبادی همچنین ایجاد مرجعیت های خاص دانشگاهی برای پیگیری سیاست های خاص ابلاغی را مورد توجه قرار داد و در مورد عدم حضور تشکل های دانشجویی در این مراسم گفت که تشکل های دانشجویی علاقهمند بودند در این مراسم حضور داشته باشند ولی به دلیل محدودیت زمانی و نوع برنامه این مهم محقق نشد؛ ولی خواهش دانشجویان این است که در اولین فرصت ممکن فرصت گپ و گفتگوی رئیس جمهور با دانشجویان فراهم شود.
*جعفریان رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز پشت تریبون رفت و از نقش دانشگاهیان در اهداف و اولویت های دولت تدبیر و امید سخن گفت.
*وی به نقش دانشگاهیان در بازسازی اقتصادی، روند مذاکرات هسته ای و طرح تحول سلامت اشاره کرد و خواستار اعتماد و اتکا بیشتر به دانشگاهیان برای پیشرفت کشور شد. وی در بخشی از صحبت های خود با تاکید بر استقلال دانشگاه گفت: دانشجو نباید دنباله روی بی چون و چرای دیگران باشد و این همان چیزی است که امام راحل و رهبر انقلاب بر آن تاکید دارند و محصول چنین دانشگاهی پیشرفت و استقلال کشور است.
*با توجه به اینکه هیچ یک از تشکل های دانشجویی در این مراسم حضور نداشتند اما رئیس دانشگاه علوم پزشکی گفت: از یک استاد و دانشجوی نمونه برای بیان مطالب و دغدغه هایشان در این مراسم دعوت شده است.
*گنجی استاد دانشگاه بابل به عنوان استاد نمونه به پشت تریبون رفت و از رشد علمی و همچنین روابط خارجی ایران با دیگر کشورها در یک سال اخیر از رئیس جمهور تشکر کرد.
*سپس روزرخ دانشجویی که برای سخنرانی در این مراسم انتخاب شده بود برای سخنرانی بر روی سن رفت. روزرخ در ابتدای صحبت هایش گفت: متنی را آماده کرده بودم که در این مراسم قرائت کنم اما به دلایل مسائل امنیتی اجازه ندادند که آن متن را با خودم داخل بیاورم که این صحبت های دانشجو مورد تشویق حضار قرار گرفت.
*این دانشجو از عدم حمایت های مادی و معنوی از پژوهش و تشکل های صنفی و علمی دانشجویی گلایه کرد و گفت: سه درصد تولید ناخالص ملی طبق برنامه پنجم توسعه باید صرف پژوهش در دانشگاه شود که من دانشجو تاکنون چنین احساسی را نداشته ام.
*این دانشجوی نمونه با توجه به اینکه گفته بود اجازه ندادند متنی که از قبل تهیه کرده است را با خود به سالن بیاورد، اما با تسلط کامل تمام سخنانش را مطرح کرد گویی که دارد از روی کاغذ می خواند که بعد از پایان سخنان این دانشجو، مجری در کنایه ای دیگر نسبت به امنیتی بودن فضای این مراسم گفت: من تاکنون فکر می کردم که تیم امنیتی اشیای فلزی را چک می کنند اما امروز متوجه شدم که حافظه کلامی را هم می سنجند؛ چراکه شما نیاز به متن نداشتی و با تسلط کامل مطالبت را بیان کردی.
*وزیر بهداشت نیز در ادامه این مراسم برای سخنرانی به پشت تریبون دعوت شد. وی در بخشی از سخنان خود به گفتمان تدبیر و اعتدال دولت اشاره کرد و گفت: این گفتمان به دانشگاه تعلق دارد چراکه افراطی گری جایی در دانشگاه ندارد.
*آخرین سخنران قبل از سخنرانی رئیس جمهور، نجفی سرپرست پرحاشیه وزارت علوم بود. وی در این سخنرانی فقط به ارائه گزارش آماری از وضعیت دانشجویان و رشد علمی در کشور بسنده کرد.
*طبق گفته های نجفی در سال تحصیلی 93- 94 دانشگاه های کشور چهار میلیون و 685 هزار دانشجو تحصیل می کنند که 6 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. 15 درصد این دانشجویان در مقطع دکترا و کارشناسی ارشد، 65 درصد در مقطع کارشناسی و 20 درصد در مقطع کاردانی تحصیل می کنند همچنین 45 درصد آنان در رشته های علوم انسانی، 34 درصد در رشته های فنی و 31 درصد نیز در چهار دیگر گروه آموزشی تحصیل می کنند.
*سپس نوبت به رئیس جمهور رسید. رئیس جمهور در سخنان خود با استقبال از نقد دانشجویان گفت: نقد دانشجویی زیبایی دیگری دارد لذت بخش است چراکه نقد دانشجو بی غل و غش است. رئیس جمهور با تاکید بر اینکه دانشگاه بیشتر برای حرف زدن است تا شنیدن گفت: اینکه صحبت تشکل های دانشجویی جزو برنامه امروز گذاشته نشده تا دانشجویان سخنان خود را بیان کنند مایه تاسف من شد.
* یکی از حاشیه های جالب این مراسم کنایه های امنیتی بود، از دانشجو و مجری گرفته تا خود رئیس جمهور! رئیس جمهور نیز در بخشی از سخنان خود گفت که در طول این یک سال تلاش ما بر این بوده است که دانشگاه های ما فضایش از فضای امنیتی فاصله، فاصله و فاصله بگیرد.
*همچنین روحانی در بخشی از سخنرانی اش با انتقاد از برخی سخت گیری در مورد ارتباط با خارج از کشور به تخصص اش در مسائل امنیتی اشاره کرد و گفت که بهانه گیری ها را کم کنید این رئیس جمهور اگر در چیز دیگری تخصص نداشته باشد لااقل در امنیت ملی متخصص است.
*در حین سخنرانی رئیس جمهور برخی از دانشجویان با پلاکاردهای مقوایی پیام خود را بدون کلام به رئیس جمهور رساندند. این دانشجویان در تمام مدت زمانی که رئیس جمهور سخنرانی می کرد مطالبات خود را روی کاغذ بالا گرفته بودند که در این پلاکاردها نوشته شده بود «آقای روحانی منتظر تحقق وعده هایتان هستیم»، «دانشگاه پادگان نیست آقای رئیس جمهور»، «امید بذر هویت ماست».
*رئیس جمهور با اشاره به تعدد وزیران و سرپرست های وزارت علوم در یک سال اخیر به انتخاب توفیقی برای وزارت علوم اشاره کرد و گفت: از یمین و یسار به من فشار آوردند که او را معرفی نکن و من به خاطر دانشگاه گفتم «اهلا و سهلا».
*روحانی همچنین در این مراسم با انتقاد از رای عدم اعتماد نمایندگان به فرجی دانا گفت: استیضاح حق مجلس است اما من نمی توانم تاسف خود را ابراز نکنم از اینکه یک وزیر دانشمند، علمی و انقلابی را از دست دادم.
*رئیس دولت یازدهم همچنین در کنایه ای بورسیه ها را علت استیضاح فرجی دانا خواند و گفت: فرجی دانا را به مجلس معرفی کردیم و شروع به کار کرد اما «بورسیه و ما ادراک مالبورسیه»
*برخلاف سال گذشته ، از ازدحام دانشجویان پشت در سالن برگزاری مراسم و محوطه دانشگاه در تمام طول مراسم و حتی پایان آن خبری نبود و این مراسم بدون شور و هیجان های دانشجویی برگزار شد.
شصت سالگی پیکار جنبش دانشجویی با پرچم «اتحاد، مبارزه، پیروزی» و نقش بنیادی آن در مبارزهٔ مردم ایران در راهِ صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی!
اعلامیه کمیته مرکزی حزب تودة ایران به مناسبتِ سالروزِ رویدادِ ۱۶آذر ماه، روزِ دانشجو
جوانان و دانشجویان مبارز!
با فرارسیدنِ ۱۶ آذرماه، از روزی که در اعتراض به حاکمیت ارتجاعیِ برآمده از کودتایِ ننگین ۲۸مرداد و همچنین دخالتهای امپریالیسم در امورِ داخلیِ میهنمان، سه دانشجویِ مبارزِ دانشگاه تهران در راهروی دانشکدهٔ فنی بهخون خویش درغلتیدند، و اسطورهٔ جاودانِ مبارزهٔ حقطلبانهٔ نسل جوان و آرمانخواه ایران را در تاریخمان بهثبت رساندند، شصت سال میگذرد.
سنتِ همیشه ماندگارِ ۱۶آذر در گرامیداشتِ خاطرهٔ سه دانشجوی مبارزِ تودهای و مصدقی که با فریادهای اعتراضشان در برابر کودتاچیان وابسته به امپریالیسم به نمادِ مقاومتِ خلق تبدیل شدند، و نهادنِ نام «روزِ دانشجو» بر این رویداد، بازتابدهندهٔ نقشِ پراهمیت و ادامه یابندهٔ جوانان و دانشجویان در جنبشِ مردم ایران است.
روزِ دانشجو آینهیی از پویاییِ جنبش اجتماعی چندین نسل از مبارزان را برابرِ دیدگان نسلِ کنونی میگذارد که شورِ مبارزهٔ پایدارِ خلقهای میهنمان در آن جلوهگر است. نسل پویا، آگاه، انقلابی، مترقی و پایبند به منافعِ ملی و میهنی، باوجود سرکوبها، شکنجهها، اعدامها، دستگیریها، و زندانها، نقشِ تعیینکنندهاش را در تمامی رویدادهای تاریخ معاصر میهن ما بهثبت رسانده است، و روندِ مستمر، کمالیابنده و تاریخسازِ آن، با همهٔ اُفت و خیزها، از حرکت بازنمانده است، و با بهرهگیری از سنتهای ریشهدارش، همچنان به راه خویش ادامه میدهد.
گرچه تاریخچهٔ مبارزات دانشجویی بهطورِعمده روزِ دانشجو، یعنی ۱۶ آذر، را همچون نقطهٔ عطفِ این جنبش میشناسد، اما سرآغاز و تکوینِ جنبشِ دانشجویی به میانههای دهه دوم ۱۳۰۰ خورشیدی بازمیگردد. بررسیِ تاریخچهٔ جنبش دانشجویی میهنمان این واقعیت را بهاثبات میرساند که این جنبش در هر مقطع، سمت و سویِ حرکتش را در پیوند با نیازهای روز جامعه هماهنگ کرده است. با تشکیل اولین نطفههای جنبش دانشجویی بهوسیلهٔ رفیق دکتر تقی ارانی، نیاز جامعه به تشکلیابی، آگاهیبخشی و مبارزه با استبداد در دستورکار قرار گرفت. هرچند این حرکت مترقی و فوقالعاده ارزشمند با دستگیری فعالان آن متوقف گردید، اما این شروع و گسترشِ آشنایی با قانونمندیهای این مبارزه در مرحلههای بعدی روندهای کمالیابنده در جنبش دانشجویی را باعث گردید. با سقوط استبداد رضاخانی، جنبش دانشجوییِ نوپایِ دوره پیش از جنگ جهانی دوم با درسآموزی از مبارزههای چندساله برای پاسخدهی به نیازهای جامعه، با گامهای استوار به جنبش مردم پیوست و برای نخستین بار با کمک و راهگشاییِ حزب توده ایران بهطورِگسترده در صحنه سیاسی ایران حضور یافت. جنبش دانشجویی بهدلیل جنگ دوم جهانی و خطرِ فاشیسم و تفکرهای وابسته به آن، عمده مبارزهاش را در جهت افشای این گرایش ارتجاعی متوجه کرد و در نتیجهٔ آن دستاوردهایی درخشان نصیب جنبش مردمی کرد. با سقوطِ فاشیسم، جنبش دانشجویی وارد مرحلهیی جدید از مبارزه سیاسی گردید که هدف آن پیکار با سلطه رژیم دیکتاتوری حاکم بود. این مبارزه در سالهای بعد با مبارزه بر ضدِ استعمار درهم تنیده شد و هراسِ ارتجاع حاکم و امپریالیسم را برانگیخت. هجوم به دانشگاهها، دستگیری و کشتار دانشجویان در طول سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ وحشت و نگرانی نیروهای ضد مردمی از حرکت دانشجویی را آشکارا نشان میدهد. کودتای ۲۸ مرداد نیز نتوانست سکوت قبرستانی را بر جنبش دانشجویی تحمیل کند و همین پویایی و استقامت ثبتِ ۱۶ آذر به نام روزِ دانشجو را موجب گردید. جنبش دانشجویی در این مقطع، لبهٔ تیز تیغ حملهاش را به درستی به جانب امپریالیسم- در مقامِ طراح، آمر و هموارکنندهٔ راهِ کودتا- متوجه کرد.
پس از پیروزیِ انقلاب بهمن ۱۳۵۷، نیروهای واپسگرا، با آگاهی از توانِ جنبش دانشجویی و هراس از آن، درهمکوبیدنِ سنگرِ دانشجویان، یعنی دانشگاههای کشور را هدف اصلیِ حملههای سرکوبگرانهشان قرار دادند. «انقلابِ فرهنگی»، سازوکار نیروهای ارتجاعیِ حاکم در پاکسازیِ دانشگاهها از دانشجویان و استادانِ مبارز و دگراندیش بود. ارتجاع با گسیلِ نیروهای سرکوبگر به مرکزهای آموزشعالی بهبهانهٔ انقلابِ فرهنگی، بهطورِعلنی به سد کردنِ راهِ رشد تفکر مترقی در محیطهای دانشجویی تصمیم گرفت. با اینکه امکانِ بالیدنِ اندیشههای چپ در محیطهای دانشجویی از سوی نیروهای واپسمانده برای مدت زمانی محدود شد، اما در تصورِ رژیم نمیگنجید که با پایبندیِ دانشجویان به سنتهای بهجا مانده از مبارزات دانشجویی قرقِ محیطهای دانشجویی با گزمههای سکون و سکوت قبرستانی، در کوتاه مدت- بهلحاظِ تاریخی- بتواند شکسته شود. رویدادهای بعد از خردادماه ۱۳۷۶، خیزشِ دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸، سرکوبِ دانشجویان بعد از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، نشان دادند که محاسبههای حاکمیت بیپایه از آب درآمدهاند و جنبش دانشجویی کشور باوجودِ تحمل هزینههایی سنگین، همچنان به مبارزه ادامه داده است. سنتِ رزمندگی، همراه با نفوذِ اندیشههای چپ، پیشرو و انقلابی در جنبش دانشجویی کشور- چه در دوران رژیم استبدادی شاه و چه در سالهای حکومت رژیم ضد مردمی و ارتجاعی ولایت فقیه- از سببهای عمدهٔ هراس و دشمنیِ نیروهای واپسگرا با جنبش دانشجویی و جوانان کشور بوده است.
جنبش دانشجویی میهن ما در دو دهه اخیر تأثیر بنیادیای بر رویدادهای مهم میهن داشته است. پیروزیِ محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶، بهطورِعمده بهسببِ فعالیت پرشورِ زنان، جوانان و دانشجویان دستیافتنی شد. دانشجویان در تمامی دوران هشت سالهٔ اصلاحات، اگرچه نتوانستند به حقوق خود دست یابند، اما در سختترین شرایط و حتی در زمانی که بهدستورِ ولیِ فقیه دانشگاههای کشوردر تیرماه ۱۳۷۸، مورد هجوم وحشیانه و خونین گزمگان ارتجاع قرار گرفت، همچنان به حمایت از روندِ اصلاحات ادامه دادند. با روی کار آمدنِ حکومت دولت برگمارده احمدینژاد در خردادماه ۱۳۸۴، دوران دشوارِ فشار نیروهای امنیتی بر دانشگاههای کشور شروع شد. دستگیریِ انبوهی از کادرها و فعالان جنبش دانشجویی، گسیلِ مزدوران «بسیجِ دانشجویی»- یعنی بخشی از دستگاه سرکوب- به دانشگاهها که هدف از آن تبدیلِ دانشگاهها به پادگان نظامی، جلوگیری از فعالیتهای صنفی دانشجویی، سرکوبِ تمام عیارِ جنبش دانشجویی کشور بود، با وجود همه تلاشهای نیروهای ارتجاعی، نتوانست به نتیجه برسد. شرکتِ حماسی جنبش جوانان، زنان و دانشجویانِ کشور در روندِ انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، سپس پیکارِ پرشورِ دانشجویان با کودتای خشن و خونینی که نیروهای سرکوبگرِ رژیم ولایت فقیه برای روی کار آوردن مجدد احمدینژاد برنامهریزی کرده بودند، باردیگر بر این واقعیت تاریخی صحه گذاشت که جنبش دانشجویی کشور بخشِ اساسی و جداییناپذیری از پیکارِ عمومی خلق برای دست یابی به آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی است. نکته شایان توجه اینکه، در حیات جنبش دانشجویی کشور پس از پیروزی انقلاب بهمن- آن موقع که نیروهای ارتجاعی با تصرفِ دانشگاهها تلاش کردند تشکلهای «زرد» را در مقام تشکلهای اصیل دانشجویی به جنبش تحمیل کنند- حتی همین تشکلها هم خیلی زود از زیر کنترل این نیروها خارج شدند و به معضلی برای واپسگرایان تبدیل گردیدند.
سنتهای مترقی، چپ و پیشرو تنها در میان جوانان کشور ما نیست که ریشههای عمیق دارند. نقش برجسته جوانان و دانشجویان در مبارزه برضد سیاستهای ریاضتکشانهٔ سالهای اخیر در کشورهای سرمایهداری، از یونان، اسپانیا و انگلستان گرفته تا ترکیه، پرچمداریِ مبارزهٔ مردم برای دموکراسی، آزادی و عدالتخواهی در مصر و تونس در جریان انقلابهای اجتماعی در این کشورها، نمونههای افتخار آفرین و آموزندهیی از نقش پویا و دورانسازِ جنبشهای دانشجویی در منطقه و جهان را نشان میدهند. نقش جنبش دانشجویی در تحولهای سرنوشتسازِ سالهای اخیر در شیلی و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوریِ ماه گذشته در این کشور، نمونهیی دیگر از نقشِ حساسِ جنبش دانشجویی در مبارزهٔ عمومی خلقها در مسیرِ دگرگونیهای اجتماعی در کشورهای گوناگون است.
دانشجویان و جوانان مبارز!
در طول تاریخ شصت سالهٔ اخیر، سرکوب جنبش دانشجویی همواره سرآغاز و زمینهسازیای بهمنظورِ دست یازیدن به اقدامهایی ضد ملی از سوی حاکمان مرتجع بوده است. جوانان و دانشجویان میهن ما بهدلیلِ سیاستهای فاجعهبار رژیم صدمههای عظیمی را متحمل شدهاند. از جنگ خانمانسوزِ هشت ساله با عراق، که صدها هزار تن از جوانان میهن ما را بهکام مرگ کشانید، تا تخریبِ اقتصادی و فرهنگیِ کشور و تحمیلِ تفکرهای قرون وسطایی بر جامعه، درپیش گرفتنِ سیاستهای سرکوب، شکنجه و کشتار دگراندیشان در هشت سال گذشته، تنها بخشی از دشواریهایی بودهاند که مردم میهن ما و جنبش دانشجویی کشور با آنها روبهرو بودهاند. بر این مجموعه، تنشافزایی در عرصهٔ بینالمللی، زمینهسازیِ تحمیلِ تحریمهای مخربِ اقتصادی غرب را نیز باید افزود تا بُعدهای فاجعه تحمیل شده بر میهن ما بیشتر روشن شود. کشوری که در طول ۸ سال گذشته ۸۰۰ میلیارد دلار درآمدِ نفتی داشته است به «برکت» حکومت ویرانگر فقها، میلیونها انسان در آن در فقری بیسابقه بهسر میبرند، بیکاری نسل جوان کشور را بهکامِ ناهنجاریهای اجتماعی کشانده است، و سرانِ رژیم، و در رأس آنان ولی فقیه، آمادهاند تا با حراج منابع و استقلال کشور، مدت زمانی بیشتر به حیات مصیبتبار حکومتشان ادامه دهند.
انتخابات خردادماه ۱۳۹۲، در شرایطی که رژیم با دشواریهای عظیم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبهرو بود، به عرصهٔ جدیدی از مانور سران ارتجاع تبدیل شد. برگزاری انتخابات مهندسیشدهٔ خردادماه ۹۲، در شرایطی که نه تنها خاتمی و دیگر اصلاحطلبان اجازهٔ حضور در آن را نیافتند بلکه حتی هاشمی رفسنجانی نیز از سوی شورای نگهبان ارتجاع ردِ صلاحیت شد، با هدف بهوجود آوردنِ تغییر در سیاستِ خارجی، عادی سازیِ روابط با آمریکا و تخفیفِ فشارهای بینالمللی، برگزار گردید. باوجودِ جنجالهای تبلیغاتی در زمینه سیاستهای دولت «تدبیر و امید» روحانی در زمینه تحقق آزادیها و احترام به حقوق مردم، در سه ماه گذشته هیچ نتیجه ملموسی را بههمراه نداشته است. عدهٔ چشمگیری از زندانیان سیاسی که شماری از آنان را دانشجویان مبارز تشکیل میدهند، هنوز از زندان آزاد نشدهاند. دولت آقای روحانی حاضر نشده است حکمهای جابرانه زندان برای بهاره هدایت و مجید توکلی، رهبران و سخنگویان جنبش دانشجویی کشور، و چهرههای مبارزِ جنبشِ اصلاحطلبی نظیر تاجزاده و عبدالله مومنی را تخفیف دهد. سران جنبش سبز هنوز در حصر بهسر میبرند. وضعیت دانشگاههای تغییری نکرده است و از سویِ دولتِ روحانی اجازهٔ هیچگونه فعالیت اجتماعیای به دانشجویان داده نشده است. بگیروببندهای دستگاههای امنیتی در دانشگاهها شدت گرفتهاند. دانشجویان محرومشده از تحصیل بهدلیلِ مبارزههای ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه، باهمهٔ وعده و وعیدهای اولیه، هنوز موفق به ادامه تحصیل نشدهاند. نِحلههای فکریِ معلومالحالِ راستگرا، در هماهنگی با داخل و خارج از کشور، در روندِ توهم پراکنی در رابطه با سیاستهای دولت روحانی در طول ماههای گذشته فعالانه نقش داشتهاند. جنبش دانشجویی میتواند دگرباره پرچم روشنگری بر ضد سیاستهایی را برافرازد که میخواهند با حراجِ استعدادهای طبیعی، انسانی و جغرافیایی میهن تاوانِ ماجراجوییها و دیپلماسی غیرعاقلانه دهههای پیششان را بدهند، و با افشایِ جریانهای وابسته به ارتجاع داخلی و بینالمللی، سنتهای ریشهدارش- که تکیه به جنبش مردمی است- را میتواند نهادینه کند.
جنبش دانشجویی و جنبش کارگری، در پیوند با یکدیگر، میتوانند برنامههای نولیبرالی و ضد کارگری رژیم حاکم و دولت حسن روحانی را بهنفع تقویتِ جنبش مردمی با چالشی جدی روبهرو سازند. دولت حسن روحانی با حمایت ولی فقیه رژیم و دیگر جناحهای حاکم، در هراسشان از نیرو گرفتنِ جنبش مردمی و در پیوندشان با خواستهای امپریالیسم، در صدداند اجرایِ برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را با سرعت هرچه بیشتر بهانجام رسانند. اجرای عملیِ این برنامهها علاوه بر اینکه به نقضِ حاکمیتِ ملی میهن منجر میشود، وضعیتِ بسیار دشوار کنونیِ زحمتکشان میهنمان را نیز دوچندان خواهد کرد. نیازِ مبرم جامعهٔ ما در شرایط کنونی، افشایِ سیاستهای ضد مردمی بهخصوص در رابطه با برنامه اقتصادی است. این وظیفهٔ دشوار، با توجه به گسترهٔ تبلیغیِ حامیان این برنامهها، چالش عظیمی است که سهم عمدهیی از بارِ سنگین رویارویی با آن بر دوشِ جنبش دانشجویی خواهد بود.
حزب توده ایران، همراه با گرامیداشتِ ۱۶ آذر، اطمینان دارد که جنبشِ دانشجوییِ ایران، باهمهٔ تنگناها و محدودیتها، با سربلندی و افتخار و دوشادوشِ جنبشِ مردمی، جایگاه شایسته و نقش چشمگیرش را حفظ خواهد کرد.
همراه با گرمترین درودهای رفیقانه به همهٔ مبارزان دانشجویی کشور بهخصوص دانشجویان مبارزی که در اسارتگاههای رژیم شجاعانه بر موضع خود پابرجا ایستادهاند.
کمیته مرکزی حزب توده ایران
۱۴ آذرماه ۱۳۹۲
شصتمین سالگرد ۱۶ آذر:
۱۶ آذر؛ یک روز تاریک با سه نام روشن
سرکوب دانشجویان در روز ۱۶ آذر و قتل سه دانشجوی دانشگاه تهران، گام نهایی برای درهم شکستن جنبش اعتراضی مردم و رسیدن به اهداف کودتای ۲۸ مرداد بود. آن رویداد دانشگاه را تا دهها سال به کانون مبارزه با دیکتاتوری بدل کرد.
از فردای کودتای ۲۸ مرداد، با دستگیری بسیاری از رجال و فعالان سیاسی، بسته شدن احزاب و روزنامههای آنها، دانشگاه تهران به صورت مرکز اصلی مقاومت در برابر رژیم در آمده بود. با این که در روزهای پس از کودتا دانشجویان بسیاری، از هواداران دکتر مصدق و حزب توده ایران دستگیر شده بودند، اما دانشگاه هنوز حرمتی داشت و کمابیش از تعرض رژیم در امان بود.
خبر سفر نیکسون و رویدادهای روزهای پیش از ۱۶ آذر
روز ۲۴ آبان دولت اعلام کرد که ریچارد نيكسون، معاون وقت رئيس جمهور ایالات متحده، به زودی به ايران سفر میکند. پیام آشکار مسافرت نيكسون تائید و تحکیم حکومت بود. دانشجويان که از نقش سازمان سیا در طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد خشمگین بودند، بر آن شدند تا ناخشنودی و خشم خود را آشکار کنند.
روز ۱۴ آذر ارتشبد فضلالله زاهدی، نخست وزیر، تجديد رابطه با بریتانیای کبیر را رسما اعلام كرد و اطلاع داد که "دنيس رايت"، كاردار سفارت انگلستان، به زودی وارد ایران میشود. این وهنی بزرگ به نهضت ملی بود که پایگاه استعماری انگلیس را دشمن مردم ایران شناخته و رابطه با آن را قطع کرده بود. این خبرها خشم و بیزاری فعالان سیاسی را برانگیخته بود.
از روز ۱۴ آذر در گوشه و كنار تهران اعتراضاتی روی داد که امواج آن به ویژه در بازار و دانشگاه تهران چشمگیر بود. نیروهای انتظامی تظاهرکنندگان را با خشونت درهم کوبیدند و برخی از فعالان را دستگیر کردند. دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی،علوم، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی تظاهراتی علیه رژیم و نقشههای آن به راه انداختند.
روز ۱۵ آذر تظاهرات به خیابانهای اطراف دانشگاه کشیده شد و مأموران در زد و خورد با دانشجویان،شماری را مجروح و گروهی را دستگیر کردند.
رژيم که میکوشید فضای امنيتی مناسبی برای سفر ریچارد نيكسون به ایران فراهم کند، نيروهای نظامی و انتظامی را در پیرامون دانشگاه مستقر کرد.
دانشجویانی که بامداد ۱۶ آذر به دانشگاه رفتند، از حضور گستردهی نیروهای امنیتی یکه خوردند. نظامیان به محاصره دانشگاه اکتفا نکرده، وارد محوطه دانشگاه شدند. ریاست دانشگاه، از بیم برخوردی خشونتآمیز، از دانشجویان خواست که با آرامش دانشگاه را ترک کنند.
در این میان گروهی از سربازان به دانشكده فنی حمله كردند و در اقدامی بیسابقه وارد دانشکده شدند. آنها مدعی بودند که سه دانشجو آنها را مسخره کرده و سپس به درون دانشکده گریختهاند. ارتشيان برای دستگير کردن دانشجويان به کلاسی یورش میبرند؛ آنها قصد داشتند سه دانشجو را با خود ببرند که با اعتراض مهندس شمسی، استاد سرشناس دانشگاه روبرو میشوند.
گروهبانی که فرماندهی نظامیان را به عهده داشت، به دفتر ریاست دانشکده رفته، تحویل سه دانشجوی مزبور را تقاضا میکند. در همین حین زنگ تعطیل زده میشود تا دانشجویان زودتر دانشکده را ترک کنند. دانشجویانی که از کلاسها بیرون میآیند، در فضایی که حضور سربازان آن را سنگین و پرتنش کرده بود، ناگاه شروع به شعار دادن میکنند.
نظامیان سراسیمه به طرف دانشجویان یورش میبرند و از همه طرف شروع به تیراندازی میکنند. عده زیادی به ضرب گلوله یا زخم سرنیزهی سربازان مجروح میشوند، عدهای هم موفق میشوند از محوطه دانشکده فرار کنند، اما چند تنی در درون ساختمان، روی پلهها و در راهروها و سرسرای دانشکده کشته میشوند. نزدیک سی نفر نیز دستگیر میشوند.
قربانیان حادثه
شامگاه همان روز در تهران شایعات گوناگونی پیرامون قتل چند دانشجو بر سر زبانها میافتد. اما تنها روز بعد است که خبر دقیقی از قربانیان ماجرا منتشر میشود.
پزشكی قانونی در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۳۲ گزارشی در این باره منتشر میکند که در آن آمده است:
«علت فوت سه نفر از دانشجویان دانشگاه از طرف اداره پزشكی قانونی چنین تشخیص داده شده است:
- مصطفی بزرگنیا، دانشجوی دانشكده فنی بر اثر یك گلوله كه از طرف راست سینه وارد و از زیر بغل چپ او خارج شده، فوت كرده است. بر اثر این گلوله استخوان بازوی او به كلی خرد شده و خونریزی زیاد باعث مرگ وی شده است. بر پشت شانه راست مقتول نیز اثر زخم سرنیزه دیده میشود كه تا ۱۵ سانتیمتر زیر پوست فرو رفته بود.
۲- مهدی شریعت رضوی، دانشجوی مقتول دیگر، فقط به علت زخم سرنیزه فوت كرده است. سرنیزه استخوان ران راست وی را به كلی خرد كرده و شریانها را پاره كرده و در نتیجه خونریزی زیاد مجروح درگذشته است. یك گلوله نیز به دست راست وی اصابت كرده كه جلدی بوده و نمیتوانسته باعث مرگ باشد.
۳- مقتول دیگر احمد قندچی نام دارد و به علت اصابت گلولهای كه وارد شكم وی شده و احشاء داخلی را پاره كرده درگذشته است.»
از ماجرای قتل سه دانشجو گزارشهای دیگری نیز منتشر شده است؛ از جمله این که بزرگنیا و شریعت رضوی، بر اثر اصابت چندین تیر به خاک افتاده و در دم جان سپردهاند. اما دانشجوی سوم، یعنی احمد قندچی، تا چندین ساعت بعد زنده بوده و بر اثر نرسیدن خون جان باخته است.
به اطلاعاتی که تا امروز درباره سه قربانیان روز ۱۶ آذر به دست آمده میتوان نکات زیر را اضافه کرد:
مصطفی بزرگنیا، متولد ۱۳۱۳، از فعالان سازمان جوانان و دانشجویان حزب توده ایران بود.
مهدی (آذر) شریعت رضوی، متولد ۱۳۱۱ در مشهد، از خانوادهای مذهبی بوده و از نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق پشتیبانی میکرده است. برخی از منابع او را هوادار حزب توده ایران دانسته اند.
احمد قندچی متولد ۱۳۱۲ عضو فعال "جبهه ملی ایران" بود.
خاکسپاری سه دانشجو
بنا به گزارشها احمد قندچی در جریان حمله به دانشکده فنی به شدت زخمی شد. مأموران بدن خونین او را به بیمارستان شماره ۲ نیروهای مسلح بردند اما او به علت خونریزی شدید و مراقبت ناکافی درگذشت.
بنا به گزارشهای بعدی، مأموران حکومت جسد قندچی را از پزشکی قانونی به گورستان مسگرآباد برده و به خاک سپردند. در این بین دو دانشجوی دیگر، بزرگنیا و شریعت رضوی در گورستان "امامزاده عبدالله" در شهر ری دفن شده بودند.
خانوادههای سه دانشجو، در تماس با هم تصمیم میگیرند که فرزندان آنها کنار هم دفن شوند. با تلاش آنها جسد احمد قندچی پس از نبش قبر به امامزاده عبدالله منتقل میشود. بدینترتیب آرامگاه "شهدای ۱۶ آذر دانشگاه تهران" پدید میآید.
پیامدها و پیامهای ۱۶ آذر
دکتر علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران، حادثه روز ۱۶ آذر را این گونه نقل کرده است: «گزارش که به من رسید، بیدرنگ تلفنی با سپهبد زاهدی تماس گرفتم و شدیداً اعتراض کردم که "با این حرکات وحشیانه مأمورین انتظامی شما، من دیگر نمیتوانم، اداره امور دانشگاه را عهده دار باشم"... فردای آن روز، در جلسه رؤسای دانشکدهها،دو ساعت درباره این جریان و خط مشی خود بحث کردیم. نخستین فکر این بود که جمعاً استعفا دهیم، بعد دیدیم که این کنارهگیری نتیجه قطعیاش این خواهد بود که آرزوی همیشگی دولتها بر آورده خواهد شد و استقلال دانشگاه را که قریب دوازده سال در استقرار و استحکامش زحمت کشیده بودیم، از بین خواهد برد و یک نظامی یا یک غیرنظامی قلدر را به ریاست دانشگاه خواهند گماشت. در نتیجه این مذاکرات و ملاحظات تصمیم گرفته شد که سنگر را خالی نکنم و به مقاومت بپردازم.»
دکتر سیاسی در ادامه میافزاید: «از شاه وقت خواستم و در نظر داشتم نسبت به عمل جنایتکارانه قوای انتظامی اعتراض کنم. شاه مجال نداد و به محض رسیدن من، دست پیش گرفت و گفت: "این چه دسته گلی است که همکاران دانشکده فنی شما به آب دادهاند، چند صد دانشجو را به جان سه چهار نظامی انداختهاید که این نتیجه نامطلوب را به بار آورد؟" گفتم معلوم میشود که جریان را آن طور که خواستهاند، ساخته و پرداخته، به عرض رساندهاند. شاه گفت: "به دروغ نگفتهاند، عقل هم حکم میکند که جریان همین بوده است". گفتم هر چه بوده،نتیجهاش این است که سه خانواده عزادار شدهاند و دانشگاهیان ناراحت و سوگوارند.»
به دنبال این گونه اعتراضات بود که رژیم تصمیم گرفت نظامیان حضور بارزی در دانشگاه نداشته باشند. از آن پس مأموران حکومت بیشتر در اطراف و ورودیهای دانشگاه مستقر شدند.
خبر ماجرای ۱۶ آذر و كشته شدن سه دانشجو به سرعت در سراسر جهان پیچید و بسياری از دانشگاههای اروپا و آمريكا با دانشگاه تهران ابراز همدردی كردند. رژیم کوشید ماجرا را به عنوان "حرکت سرخود" یک یا چند ارتشی توجیه کند.
در تبلیغات گفته شد که ارتشیان در جو متشنج و عصبی به "تیراندازی هوایی" دست زدهاند. در منابعی آمده است که در ارتش به همان افسران "سرخود" نشان تقدیر داده شده است.
به رغم واقعهی خونین، رژیم به مسیری که در پیش گرفته بود، ادامه داد. روز بعد از واقعه ۱۶ آذر، نيكسون به ايران آمد و از همان دانشگاه دكترای افتخاری دریافت کرد.
بزرگداشت ۱۶ آذر
در مراسم روز "سوم" قتل دانشجويان، کلاسهای درس در دانشگاه و برخی از دبیرستانها تعطیل شد. دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستانها بر سر مزار سه دانشجو در امامزاده عبدالله گرد آمدند. مأمورانِ حکومت، با وجود دستگیری چند صد نفر، نتوانستند از حركت دستهجمعی هزاران نفر به سمت شهر ری جلوگیری کنند.
به مناسبت بزرگداشت چهلمین روز درگذشت سه دانشجو، شهربانی به خانوادههای سه دانشجو اجازه داده بود که در محل دفن آنان در "گورستان امامزاده عبدالله" مراسمی محدود برگزار کنند. اما آن مراسم نیز، با وجود محدودیتهای فراوان و حضور دهها کامیون شهربانی، به همایشی اعتراضی علیه دیکتاتوری و اختناق بدل شد.
در سالگرد واقعه دانشگاه، در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۳ دانشجویان به یاد قربانیان آن روز تاریخی، در خیابانهای اطراف دانشگاه به تظاهرات پرداختند و از آن پس با تداوم این سنت دانشگاه به مرکزی برای اعتراض علیه دیکتاتوری و خفقان شناخته شد.